یک کارگردان تئاتر در گفتوگو با ایلنا:
شورای ارزشیابی و نظارت، کیفیت را جایگزین نگاه حراستی کند/ از معنای واقعی تئاتر دور شدهایم
سعید شیشهگر گفت: امیدوارم روزی مرکز هنرهای نمایشی به جای اینکه به تئاترها دیدگاه حراستی داشته باشد، کارها را از نظر کیفیت باهم مقایسه کنند تا پیشرفتی در تئاتر ما حاصل شود.
سعید شیشهگر کارگردان «تنها چیز قطعی» در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، این نمایش را یک مونولگ از «دانکن مک لین»، نویسنده اسکاتلندی خواند و گفت: این نمایش را اول به صورت مونولوگ سه سال پیش اجرا کردیم و به تدریج شروع کردیم به گسترش آن در سبکهای مختلف و اجرا در جشنوارههای متعدد؛ جایزههایی هم کسب کردیم و کار برگزیده شد تا اینکه امسال فرصتی دست داد تا آن را روی صحنه ببریم.
شیشهگر «تنها چیز قطعی» را اثری درباره مرگ، ترس از مرگ و اینکه مرگ میتواند باعث رهایی شود یا اتفاقاتی که بعد از مرگ برای بدن انسان میافتد، خواند و گفت: اجرای این اثر در واقع ناشی از یک چالش و دغدغه بود؛ درواقع راهی برای جستجوی این سوال که بعد از مرگ چه اتفاقی برای انسان میافتد؟ در چه جغرافیا و مکان ناشناختهای قرار میگیرد؟ جایی که تجربهاش را نداشتهایم و حالا ممکن است خیلی چیزها را ببینیم؛ همه این سوالها من را وامیداشت تا تجربهای را برایش در صحنه تئاتر فراهم کنم. چون تئاتر جایی است که ما میتوانیم یک رویا ببینیم در ضمن اینکه در واقعیت وجود داریم؛ در صحنه تئاتر میتوانیم این رویا را به حقیقت تبدیل کنیم و جای دیگری به جز تئاتر، شاید تجربهای بهتر از این دست ندهد.
این کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه «با نگاهی سورئال اما مینیمالیستی به سوی نمایش تجربه حین و پس از مرگ رفتم» گفت: «تنها چیز قطعی» متن سادهای بود و دغدغههایی هم چاشنیاش کردیم؛ با نگاهی سورئال پازلی چیدیم که همه اینها را بتواند به تصویر بکشد.
شیشهگر با تاکید بر اینکه امروز نگاه ایدهآلیستی به تئاتر در میان فعالان این هنر کم شده، گفت: ما تافته جدا بافته نیستیم اما همواره به خودم و اعضای گروه گوشزد میکنم که ما میخواهیم تئاتر کار کنیم نه چیز دیگر. نقل قولی از یکی از مقالههای ژان پل سارتر هست که میگوید ما باید تئاتر را جوری روی صحنه بیاوریم که مخاطب احساس کند در حال تماشای یک رویاست چون در واقعیت به آن رویا دست نمییابد. این گفته را همیشه سرلوحه کارم قرار میدهم.
او ادامه داد: اینکه چیزی را روی صحنه خلق کنید که مسالهای را ساده بیان کند، شما را بهعنوان مخاطب در آن شریک نکند و فقط باعث خنده یا گریه شود این به نظر من روح تئاتر نیست. روح تئاتر آن است که بتوانید کاری کنید که مخاطب دوست داشته باشد خودش بیاید روی صحنه و با بازیگر همراه شود؛ وقتی بتوان این حس را ایجاد کرد آن موقع میتوان معنای واقعی تئاتر را درک کرد. من میخواهم به صورت تجربی به این نتیجه برسم. هرچند که فکر میکنم این نگاهی ایدهآلیستی است که ممکن است با توجه به وضعیت تئاترمان به آن اصلا نرسیم.
کارگردان «تنها چیز قطعی» با تاکید بر اینکه جریان اصلی تئاتر ما به سمتی میرود که یا اشک مخاطب را درآورد یا با لودگی فقط جنبه مادی و بازاری داشته باشد، گفت: میخواهند از همه چیز پول دربیاورند؛ مثلا پروژهای را جلویتان میگذارند که درباره مرگ در جادههای کشور بنویسید و با آن اشک مخاطب را دربیاورید؛ به نظرم این یک نگاه مادی است که البته طرفدار هم دارد و تهیهکنندهها هم پشت این آثار درمیآیند.
شیشهگر در بخشی دیگر از صحبتهایش با بیان اینکه «خوشحالم کار ما و چند اثر دیگر باعث شد مرکز هنرهای نمایشی طی جلسهای درباره سختگیریهای شورای ارزشیابی و نظارت و لزوم کاهش این سختگیریها صحبت کند» گفت: فکر میکنم این روزها ضرورت پرداختن به چنین سوالهایی زیاد به چشم میخورد؛ سوالهایی مانند اینکه برای چه تئاتر کار میکنیم؟ ضوابط و شرایط کارگردان و بازیگر چیست؟ آیا دستورالعملی تدوین شده که بر چه اساسی بخواهیم بر یک اثر تئاتری نظارت کنیم؟ فقط نگاه حراستی است؟ نگاه کیفی هم باید باشد؟
او ادامه داد: امیدوارم روزی مرکز هنرهای نمایشی به جای اینکه دیدگاه حراستی داشته باشد، کارها را از نظر کیفیت باهم مقایسه کند تا پیشرفتی در تئاتر ما حاصل شود. کما اینکه امروز بازبینی فقط به این دلیل صورت میگیرد که حرف و حرکت خاصی در تئاتر نباشد؛ حتی شده در کارها نقش یک زن به عنوان بازیگر حذف شود که در تئاتر ما این اتفاق افتاد. امیدوارم این زمینه فراهم شود که هم گروههایی مثل ما که از نظر شهرت و قدرت مالی ضعیفتر هستند آثارشان ضربه نخورد چون وقتی گروهی از این ضربهها بخورد از کار در تئاتر پشیمان میشود.