گفتوگو با کارگردان و تهیهکننده فیلشاه:
گروه کودک و نوجوان مخاطب بسیار بیرحمی است/انیمیشن در سینمای ایران، طفیلی و بچه ناخواسته است
سازندگان فیلشاه معتقدند: در کشورهای دنیا وقتی یک اثر کودک اکران میشود دولت به سینمادار میگوید که شما بابت هر بلیت سینما برای کودکان درصد مشخصی سوبسید دریافت میکنید. دقیقا مانند همان رفتاری که شرکتهای هواپیمایی یا بعضی موزهها انجام میدهند. میتوانیم در ایران نیز این کار را بکنیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حامد جعفری (تهیهکننده) و هادی محمدیان (کارگردان) بعد از تجربه ساخت فیلم شاهزاده روم که با استقبال نسبتا خوبی همراه شد، فیلم سینمایی فیلشاه را ساختهاند که این روزها در حال اکران است. با هادی محمدیان و حامد جعفری سازندگان فیلشاه درباره این فیلم و وضعیت امروز سینمای انیمشین در ایران گفتگو کردهایم.
فیلم فیلشاه از لحاظ تکنیک و اجرا جلوتر از فیلم قبلی شما شاهزاده روم است. دلیل این امر چیست؟ آیا شما به شاهزاده روم به عنوان یک اثر تمرینی نگاه میکردید یا دلایل دیگری داشتید؟
حامد جعفری: ساخت انیمیشن برخلاف فیلم رئال محصول یک کار گروهی است به همین دلیل در همه جای دنیا آثار انیمیشن بهعنوان محصول یک کمپانی شناخته میشوند نه محصول یک یا چند فرد خاص. هر چند افراد نقش پررنگی در ساخت انیمیشن دارند اما محصول نهایی به نام جمع شناخته میشود همانطور که وقتی از انیمیشن یاد میکنیم اکثرا میگویند آثار پیکسار و دیزنی و این حاکی از همین واقعیت است. تأکید بر کمپانی به همین دلیل است و یک کمپانی برای ساخت انیمیشن اولا هم به افرادی نیاز دارد که تجربههای خوبی کسب کرده باشند و هم خود مجموعه باید تجربهٔ ساخت فیلم سینمایی انیمیشن را داشته باشد و رسوب تجربیات قبلی در قالب یک کمپانی در آن وجود داشته باشد. همه این پارامترها در محصول نهایی کاملا اثرگذار است. این الگو برای ما نیز در ساخت شاهزاده روم کاملا رعایت شد. در زمان ساخت شاهزاده روم ما اثری را براساس تمام پارامترهای تعیین شده؛ تولید کردیم و بعد از تولید؛ بازتابهای نمایش آن را در بخشهای مختلف بخصوص اکران سینمایی جمعبندی کردیم، یعنی باتوجه به اینکه برنامه هنرپویا این بود که در آینده تبدیل به یک کمپانی شود، خیلی از اقدامات را در کنار اکران انجام دادیم و برای این کار تلاش کردیم گام به گام پیش برویم. به همین خاطر و باتوجه به اینکه به نوعی شاهزاده روم اولین انیمیشنی بود که برای کودک تولید شده بود، البته انیمیشنهای دیگری قبل از شاهزاده روم هم تولید شده بود اما برای کودک نبود و بیشتر مخاطب آن بزرگسال بودند، و براساس همین تجربه اول خیلی مهم بود که ما با ریسک کمتری حرکت کنیم و اثر دوم را باتوجه به بازخوردهای قبلی بسازیم. اشاره به این نکته هم مهم است که شاهزاده روم برای ما شروع مسیری بود که در انتهای آن ۱۰ انیمیشن سینمایی برای کودکان بسازیم به شکلی که میخواهیم در انتهای این برنامه در نقطهای باشیم که مخاطب تقریبا هر سال منتظر یک اثر جدید سینمایی ساخته هنرپویا باشد.
هادی محمدیان: قبل از آنکه شاهزاده روم را بسازیم، بیشتر آثاری که ساخته بودیم برای تلویزیون بود. یکی از ضعفهای تلویزیون این است که ما در آن با مخاطب روبرو نمیشویم به همین دلیل نمیتوانیم واکنش و نظر مخاطب را بدانیم و فقط اطرافیان ما که از ساخت اثر خبر داشتند، نظرات خود را به ما میگفتند اما در اثر سینمایی گستره بازخورد مخاطبان بیشتر است زیرا شما در سینما باید برای مخاطب فیلم بسازید و اثر شما باید مخاطبپسند باشد تا او بلیت بخرد و به سینما بیاید. از ابتدا نیز ما نمیخواستیم اثری بسازیم که فقط در تاریخ بماند یا حرفی را در قالب شعار بزند و نتواند جایی بین مخاطب باز کند. در بین مخاطبان سینما هم باید توجه کنیم که گروه کودک و نوجوان بسیار مخاطب بیرحمی است و اگر اثری برایش جذاب نباشد به هیچ عنوان به سینما نمیآید. این مساله هم خطرناک است و هم آنکه میتواند فرصتی را فراهم کند تا سازنده اثر ایدهآلگراتر شود و به همین دلیل زمانی که ما شاهزاده روم را ساختیم هر چند در زمان خودش اثر قابل قبولی از منظر مخاطبان بود اما انتظار آنها را نیز بالا برده و ما باید در کار دوم کیفیت اثرمان را بالاتر میبردیم تا با استقبال همراه شود. این مساله ساخت انیمیشن را تبدیل به یک ماجراجویی کرده است. ماجراجویی که لذتبخش است و این لذت ابتدا نصیب سازندگان آن میشود.
در سالهای اخیر علاوه بر تولید چند انیمیشن بلند، انیمیشنهای کوتاه بسیار زیاد ساخته شدند و حتی برخی شرکتها تاسیس شدند که فعالیت آنها فقط تولید انیمیشن است. به عنوان فعال انیمیشن وضعیت امروز این هنر صنعت را چگونه ارزیابی میکنید؟
حامد جعفری: ابتدا باید بین آثار انیمیشنی که تولید میشود، تفکیک قائل شد. برخی از این آثار برای مخاطب ساخته میشوند. اینگونه آثار خواستگاهشان نیاز ارتباط با مخاطب و تعامل با مخاطب است، اما برخی دیگر از آثار به صورت سفارش مستقیم ساخته میشوند و طبیعتا نیازی با تعامل با مخاطب و حفظ و استمرار ارتباط با مخاطب خود ندارند. البته این روزها آثار زیادی برای فضای مجازی، تلویزیون و... تولید میشود و باتوجه به سابقه مثبت «شاهزادهروم» شاهد این هستیم که سرمایهگذاری خوبی نیز در این حوزه صورت میگیرد، تاحدی که سال بعد از حضور «شاهزاده روم» در جشنواره فجر و اکران آن، شاهد این بودیم که سال گذشته هشت اثر سینمایی متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر بودند.
اما مشکل بزرگی که در حوزه انیمیشن و بیشتر در حوزه فرهنگ وجود دارد این است که نهادهای فرهنگی دولتی و خصولتی به این حوزه ورود پیدا کردند و به محض آنکه مشاهده میکنند یک فعالیتی نتیجه بخش بوده، سریع میخواهند وارد شوند و آن موفقیت را از آن خود کنند و به دنبال نتایج زودبازده هم هستند نتیجه این تصمیمها باعث میشود تا ورود این نهادها شکل کاریکاتوری پیدا کنند زیرا به مسیر طی شده توسط کسانی که در این حوزه موفق بودند، دقت نمیکنند و فقط انتهای آن را میبینند. به همین دلیل امروز شاهد هستیم که تعداد کارهای سینمایی انیمیشنی شاید از لحاظ کمی افزایش پیدا کرده و حتی در تکنیک نیز اثر قابل قبولی باشند اما به دلیل توجه نکردن به همان مسیر طی شده و عدم دقت به فاکتوری مانند مخاطبشناسی، تقریبا خیلی از این کارها موفق نیستند. فعالیت کردن در حوزه انیمیشن مانند دوی امدادی است یعنی باید من به عنوان یک سازنده نگاه کنم به آثار دیگری که موفق بودند و بعد دلایل آن موفقیت را ارزیابی کنم و سعی کنم در اثر خود آن دلایل را به نوعی مدنظر داشته باشم. متاسفانه ورود سرمایهگذاریهای دولتی و نهادهای فرهنگی دیگر به حوزه انیمیشن باعث نگرانی شده است زیرا ما به عنوان بخش خصوصی وقتی اثری تولید میکنیم به همه جوانب آن فکر میکنیم و دنبال حفظ مخاطب و تأمین سرمایه و منافع خود از سینماها هستیم نه از راههای دیگر، اما نهاد حاکمیتی ناگهان چند برابر ما هزینه میکند و دستمزدها را بالا میبرند و نهایتا اثری هم که میسازند، موفق نیست و حتی گاهی ضربه هم میزند.
موفق نبودن یک اثر آثار مختلفی را دارد اول آنکه در حوزه اکران اعتماد را از بین میبرد و وقتی شما انیمیشنی اکران میکنید که هیچ کدام از گروههای سنی علاقهای به تماشای آن ندارند سینمادار نیز دیگر رغبتی به اکران اثر انیمیشن سینمایی ندارد. از سوی دیگر شاید نهادی که برای این انیمیشن هزینه کرده متضرر شود و هیچگاه دیگر برای انیمیشن هزینه نکند، از همه بدتر دلسرد شدن مخاطب است و دیگر رقبت کمتری برای سینما رفتن و انیمیشن دیدن در سینما دارد و اینها همه به مسیر موفقیت انیمیشن سینمایی کشور و شکل گیری صنعت انیمیشن و گردش مالی مقرون به صرفه در این حوزه ضربههای مهلکی میزند.
هادی محمدیان: بعد از موفقیتهای انیمیشنهای مختلف در سالهای اخیر سازمانهای مختلف وسوسه شدند تا آثار خود را در قالب انیمیشن بسازند اما واقعیت این است که سفارشپذیر شدن انیمیشن به این هنر ضربه میزند هرچند خود ما هم در گذشته برای سازمانهای مختلف و متفاوتی آثاری تولید کردهایم اما هرگز کار سفارشی نساختیم. ما همیشه به یک ایده و طرح رسیدهایم و بعد به دنبال آن بودیم که کدام نهاد حاضر است برای این ایده سرمایهگذاری کند و حتی گاهی آثاری را ساختیم و بعد به برخی نهادها واگذارشان کردیم. هرچند انیمیشن و ساخت آن بسیار هزینهبر و زمانبر است و نیاز به حمایت سازمانها و ارگانها دارد اما باید سرمایهگذاریها در این حوزه درست و بجا باشد.
امروز متاسفانه بعضی نهادها و سازمانها پول دارند و دغدغههایی هم دارند و میخواهند مفاهیمی را منتقل کنند که ارزشمند است و افرادی نیز وجود دارند که به دنبال این هستند که این بودجهها را بگیرند و با آن اثر بسازند اما در این میان آنچه فراموش شده، مخاطب است. در حالی که راه درست این است که آن سازمان و نهاد خود به فیلمساز پیشنهاد بدهد و موضوعات و اولویتهای وی را برای فیلم ساختن بگیرد و بعد از آن اگر موضوع با نظر آن سازمان مطابقت داشت، از آن حمایت کند و کاملا به فیلمساز اعتماد کند و قبول کند که هر اثری توسط فیلمساز ساخته شود میتواند درست و قابل قبول باشد. قطعا چنین حمایتی مثبتتر خواهد بود. فیلم و هر اثر هنری دارای روح است و گروهی که آن را میسازند باید کاملا به آن اعتقاد داشته باشند تا محصولشان اثرگذار باشد. اثری که میتواند تا سالها ادامه داشته باشد این مساله در خصوص آثار انیمیشن که برای کودکان ساخته میشود بسیار حساستر است یعنی اگر کودکی امروز فیلشاه را ببیند و یا هر اثر دیگری قطعا تا ۲۰ سال در ذهنش تاثیر این فیلم باقی خواهد ماند. به همین دلیل نباید سفارش به شکلی باشد که هنرمند آزادگی خود را از دست بدهد و وابسته به موضوعات دیگر بشود. ما در گروه خود تیم فکری داریم و مثلا بررسی میکنیم که امروز کودک و نوجوان به چه مسائلی نیاز دارند مثلا یکی از موضوعاتی که به صورت جدی دنبال میکنیم بحث خودباوری و تقویت روحیه دینی و ملی در کودکان است.
باتوجه به توضیحتان، آیا یکی از دلایلی که انیمیشن تا به امروز رشد نکرده، نبود کمپانیهای قوی نیست؟
حامد جعفری: از منظر حرفهای حرف شما کاملا درست است اما باید توجه کنیم که وقتی شرکتها سفارشمحور شکل میگیرند، ما اصلا موفق نمیشویم چراکه مثلا در دورهای که بودجه مرکز صبا بسیار خوب است ناگهان ۱۰۰ها شرکت تاسیس میشوند در حالی که این شرکتها از لحاظ تعریف کمپانی نیستند و بیشتر دفتر تولید فیلمهای صبا هستند. اگر شما برای یک سفارش و یا یک مشتری خاص محصول تولید کنید عملا حیات شرکت وابسته به سفارش دهنده میشود. در حالی که تعریف درست کمپانی این است که ما مشخص کنیم از چه نقطهای به چه نقطهای میخواهیم برسیم و مسیرمان را ترسیم کرده باشیم و دقیقا بر مبنای مسیر ترسیم شده حرکت کنیم. از طرف دیگر اشکالی که در اکثر ما وجود دارد، این است که عادت به کار گروهی نداریم و همه ما به دنبال آن هستیم که وقتی کاری را تولید میکنیم و یا در ساخت یک اثر مشارکت داریم، تلاش کنیم خودمان پررنگتر دیده شویم درحالیکه در کار گروهی تیم و کمپانی دیده میشود مثلا امروز برای ساخت فیلشاه بیش از ۲۰۰ نفر ما همکاری کردند اما از بین همه آن ۲۰۰ و خوردهای نفر که خیلی هم زحمت کشیدهاند، نام چند نفر دائم در رسانهها برده میشود و متاسفانه بسیاری از افراد نمیتوانند با این مساله کنار بیایند و قبول کنند که هر فردی در کمپانی برای خودش جایگاه مهمی دارد که ارزشمند است و اگر یک فرد در رسانهها دیده نشود، به معنای مهم نبودن یا اثرگذار نبودن آن فرد نیست. همین مساله باعث میشود تا بعد از چند سال یک شرکت بزرگ که میتوانسته به یک کمپانی مهم تبدیل شود، به چند شرکت کوچک تقسیم شود و عمر آنها به پایان برسد درحالیکه ما در فیلشاه دو شرکت جداگانه بودیم و تصمیم گرفتیم تبدیل به یک شرکت شویم تا بتوانیم مسیر کمپانی شدن را زودتر طی کنیم.
وضعیت تلویزیون از منظر شما چگونه است و آیا این چند شبکه تلویزیونی توانستهاند مخاطب کودک و نوجوان را جذب کنند؟
حامد جعفری: به نظر من درمیان شبکههای تلویزیون شبکه پویا به صورت تقریبی در خانههایی که کودک دارند، دیده میشود اما آیا واقعا غایت نهایی شبکه پویا همانی است که امروز هست پاسخ به این سوال قطعا منفی است زیرا براساس گزارشهایی که شنیدیم حدود ۳۰ درصد آثاری که از تلویزیون برای کودک و نوجوان پخش میشود محصولات داخلی هستند و الباقی خارجی است و زمانی که ما تولید خارجی را میخریم هر میزان هم که محتوای فیلمها و سریالها را اصلاح کنیم بازهم سبک زندگی خارجی در آن دیده میشود. با این نگاه تلویزیون تا آن جایگاهی که تبدیل به یک رسانه فرهنگساز شود، فاصله دارد اما قطعا مخاطب خود را جذب کرده است هرچند مخاطب نیز رسانه دیگری به جز آن ندارد.
هادی محمدیان: کنداکتور تلویزیون مانند یک اژدهای گرسنه است و هر لحظه باید آنتن پرشود اما متاسفانه نباید فراموش کنیم که یکی از دلایل خالی بودن آنتن از آثار خوب نگاه غلط مدیران است زیرا هر مدیری که منصوب میشود همیشه فکر میکند که مگر چند سال در این سمت است؟! پس چرا باید دنبال کارهای بلندمدت باشد. انیمیشن نیز ازجمله آثاری است که نیاز به برنامهریزی بلندمدت دارد و البته سودآوری هم دارد. امروز کشوری مانند ژاپن درآمدی که از فروش انیمیشن و صادرات آن دارد بیش از درآمد فروش نفت ماست و این صنعت در آن کشور آن قدر فراگیر شده که حتی کشاورزان ژاپنی در روزهایی که به کار کشاورزی نمیپردازند در تولید انیمیشن به شرکتها کمک میکنند. البته همه رونق امروز از حمایتهای تلویزیون آغاز شده است درحالیکه مثلا در ایران مرکزی مانند صبا یک قرارداد با چند نفر از خاص میبندد و تصور میکند که به مسئولیت خود عمل کرده است. ما باید برای رونق انیمیشن قطبهای تولید انیمیشن همچون ژاپن، چین و کره را بررسی کنیم و نباید به بهانه آنکه تولید زمانبر است به سمت آن نرفت.
وضعیت انیمیشن در بدنه سینما و همچنین مدیریت آن چگونه است مخصوصا با اقداماتی که در سالهای اخیر برای گنجاندن یک بخش جداگانه در مرکز گسترش صورت گرفته است؟
هادی محمدیان: واقعیت این است که انیمیشن در سینما طفیلی است و انگار یک بچه ناخواسته است که سینما به آن دچار شده و دیگر نمیدانند که با آنچه کار کنند و به نوعی تبدیل به رقیب برای بخش رئال سینما شده است. یکی از دلایل این مساله این است که ما کودکان را فراموش کردهایم شما اگر امروز به محتوای آثار تولید شده رئال توجه کنید تقریبا در یک سبک هستند زیرا هنرمند متاثر از جامعه و زندگی شخصی خود اثری را تولید میکند امروز تقریبا بیشتر سینماگران یا ازدواج نکردهاند یا اینکه فرزند کوچک ندارند و همین مساله باعث میشود تا از نزدیک و ملموس با کودکان در ارتباط نباشند درحالیکه مثلا در دهه ۶۰ بیشتر فیلمسازان و عوامل فیلمها فرزند داشتند همین مساله در محتوای اثری که تولید میکنند نیز تاثیر میگذارد و رغبتی در بدنه سینما برای کودک و نوجوان وجود ندارد. امروز در کشورهای دنیا مثلا وقتی یک اثر کودک اکران میشود دولت به سینمادار میگوید که شما بابت هر بلیت سینما برای کودکان درصد مشخصی سوبسید دریافت میکنید و حمایت میکند دقیقا مانند همان رفتاری که شرکتهای هواپیمایی یا بعضی موزهها انجام میدهند میتوانیم در ایران نیز این کار را بکنیم.
حامد جعفری: این مساله حمایت مساله مهمی است که به سایر بخشها نیز تسری پیدا میکند، یعنی نبود نگاه حمایتی باعث اتفاقات بدی میشود. مثلا در جشنواره فیلم فجر سال گذشته اصرار بسیاری به ما شد که حتما فیلشاه در جشنواره حضور پیدا کند اما بعد از حضور به رغم آنکه فیلشاه توسط داوران دیده شد اما داوری و قضاوت نشد. در اکران نیز این مساله وجود دارد و سانسها به گونهای برنامهریزی میکنند که مخاطب به راحتی نمیتواند فیلشاه را مثل دیگر فیلمها تماشا کند. در حالی که برای برخی از فیلمها در سینماهای مهم گاهی هر نیم ساعت یک سانس درنظر گرفته میشود. و این مساله کاملا در فروش تاثیر دارد البته فیلشاه تاکنون و با همه این کم لطفیها، فروش بسیار خوبی داشته است و در رقابت با آثار مهمی سینمای رئال که بعضا کارهای خوبی بودهاند که در جشنوارهها هم جایزه بردهاند، فیلشاه خیلی بیشتر و بهتر فروخته است. حتی این فیلم در لبنان هم حدود ۵۰۰هزار دلار فروخته است و همچنین در اردن و عراق هم در حال نمایش است و مذاکراتی برای اکران آن در ترکیه و کره جنوبی آغاز شده است. باید دولت و نهادهای فرهنگی، نگاهشان، نگاه حمایتی باشد، هرچند ما منتظر حمایتها نمیمانیم و کارخودمان را میکنیم. و دولت و نهادهای فرهنگی هم مسیر حمایت خودشان را باید اصلاح کنند و بعد از آن ساخت آثار، از سلیقه مطلوب خودشان حمایت کند نه آنکه مثلا در تولید مبلغی کمک کند و این فیلمها در اکران رها شوند.
گفتگو: علی زادمهر