گفتگو با برگزارکننده نمایشگاهی از آثار کودکان؛
از اینکه بچهها مانند بزرگسالان، شبیهسازی کنند؛ میترسم
سمیرا دریا گفت: اغلب تعریف والدین از نقاشی کردن کودکان، با نگاهی واقعگرایانه و سنتی همراه است، و با تعریف خودِ کودکان از خلق اثر هنری، در تفاوت بسیار است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایشگاه گروهی نقاشی کودکان با عنوان «آشتی با غولها» جمعه ٢٧ مرداد در گالری نامی خانه هنرمندان ایران افتتاح شد. این نمایشگاه تا 5 شهریور ادامه دارد.
سمیرا دریا، متولد 1357 است. وی فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه علم و فرهنگ، عضو پیوسته انجمن نقاشان ایران، و عضو انجمن هنرهای تجسمی است. شرکت در بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی در ایران، کالیفرنیا، استرالیا، استانبول و ارمنستان را در کارنامهی خود دارد. همچنین برگزاری شش نمایشگاه انفرادی درگالریهای آرته، مهرین، صنیعالملک، ایوان سپید، گالری ویستا، خانه هنر هارمونیک سنتر و سه نمایش خصوصی از دیگر فعالیتهای این هنرمند است. وی از سال 1375 مشغول تدریس نقاشی به کودکان است و بیش از ده نمایشگاه گروهی برای کودکان برگزار کرده است.
این هنرمند در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: خلاقیت در وجود کودکان مثل بذری نهفته است و راههای پرورش آن در زمینهی هنر، ادبیات و موسیقی بیشمار است. از آنجا که کودک امروز با رفاه بیش از حد نیازش، حساسیت بالای اطرافیان و ابزار مدرن ارتباطی تجهیز شده و آنچه به عنوان داستان میشنود و آنچه به عنوان تصویر میبیند هم قطعاً همیشه مناسب او و کافی نیست. حیوانات اهلی روستایی را لمس نمیکند و از طبیعت فاصله دارد و به کوه و دشت نمیرود. زمین نمیخورد و خاکی نمیشود. برای تماشای ابرها و ستارهها روی چمنها نمیخوابد. پس میشود گفت که کمتر از کودک دیروز، جسارت، قوهی تجسم و تخیلاتش، برای رشد خلاقیتش به کمکش میآیند. زیرا جسارت و بیپرواییاش کمرنگ؛ و ترس، نگرانی و وسواساش پررنگ است.
این نقاش افزود: شبهمعلمهایی وجود دارند که به غلط معتقدند، کودک میبایست در فضای کلاس، کاملاً آزاد باشد و فقط بازی کند و هم خودشان از آموزش میترسند و هم والدین را میترسانند. اما در حقیقت با این نگرش به شعور کودکان توهینی بزرگ کردهاند. آنها در کار کودک دست میبرند و در نهایت خود، کودک و والدین را فریب میدهند «که این تنها راه تازه، امن و درست است!». راه ساده را برگزیده و از زیر بار آموزش و دشواری چیدمان آثار کودکان، شانه خالی میکنند. به دلیل خام بودن تجربه و طرز فکر محدودشان در زمینهی ارتباط و کار با کودکان، درانتقال مفاهیم آموزشی و کار با آنها ضعیفاند و از ارائهی نهایی کار و برگزاری نمایشگاه پرهیز میکنند و فکر میکنند مقایسه شدن کودک در محیط نمایشگاه، او را تخریب میکند و دلایلی اشتباه از این دست.
از آنجا که کودک امروز با رفاه بیش از حد نیازش، حساسیت بالای اطرافیان و ابزار مدرن ارتباطی تجهیز شده و آنچه به عنوان داستان میشنود و آنچه به عنوان تصویر میبیند هم قطعاً همیشه مناسب او و کافی نیست. حیوانات اهلی روستایی را لمس نمیکند و از طبیعت فاصله دارد و به کوه و دشت نمیرود. زمین نمیخورد و خاکی نمیشود. برای تماشای ابرها و ستارهها روی چمنها نمیخوابد. پس میشود گفت که کمتر از کودک دیروز، جسارت، قوهی تجسم و تخیلاتش، برای رشد خلاقیتش به کمکش میآیند.
از نظر من کودکان موجوداتی خام و حساس و ضعیف نیستند و برعکس، بسیار متمدن، باهوش، توانا، منعطف، مهربان و بخشندهاند. آنها آیینهی تمامنمایی از خودمان هستند. اگر آسوده باشیم آسودهاند، اگر بترسیم قطعاً خواهند ترسید و هر آنچه از قدرت، بخشندگی، صبوری و... را از ما تأثیر میگیرند. به آموزش غیرمستقیم در هنر معتقدم و نتایج بسیاری از آن گرفتهام. اما با نگرشی آزاد، بدون اجبار، دخالت و قضاوت و اصرار و البته با تشخیص سطح توانایی و علاقهمندیشان. بارها دیدهام که سختترین مفاهیم را به سادگی دریافتهاند و لذت بردهاند، این یعنی سطح هوشمندی و شعور بالا. فقط جرقهای لازم است تا آتش خلاقیت ومهارتهاشان شعلهور شود. این جرقه، توضیح وتفسیر برای خلق تصویر پس ذهنشان است.
از نظر من کودکان موجوداتی خام و حساس و ضعیف نیستند و برعکس، بسیار متمدن، باهوش، توانا، منعطف، مهربان و بخشندهاند. آنها آیینهی تمامنمایی از خودمان هستند. به آموزش غیرمستقیم در هنر معتقدم و نتایج بسیاری از آن گرفتهام. اما با نگرشی آزاد، بدون اجبار، دخالت و قضاوت و اصرار، و البته با تشخیص سطح توانایی و علاقهمندیشان. بارها دیدهام که سختترین مفاهیم را به سادگی دریافتهاند.
او گفت: از این نگرش که همچون بزرگسالان، شبیهسازی و با رعایت تناسبات نقاشی کنند بیشتر میترسم، چراکه دیدهام و باور دارم، اصرار برای این موضوع متأسفانه برای کودکان بلوغ زودرس بزرگسالی میآورد و هیچ خوب نیست. هیجان و شوق از آموزش که بهتر است به وقتش در سن مناسبشان اتفاق بیافتد رو به زوال میرود. اصرار به نمایش آثارشان دارم، چون یقین دارم کودکان بسیار مایل به توجه و دیده شدن هستند و برایشان سنگ محک مفید و خوبی است. برگزاری نمایشگاه بر عکس، اعتماد به نفس آنها را بالا میبرد. دراولین قدم برای تنها روبهرو شدن با یک جریان مهم آنها را مهیا میکند و به علاوه بهترین راه برای اجتماعیتر شدن، تشویق و دیده شدنشان است. به اعتقاد من کودک حق دارد همچون طبیعتِ خلقت خود، باتمام صفات آدمی، آشنا و نحوهی صحیح کنترل و روبهرو شدن با تمام جریانات زندگیاش را تجربه کند و راههای روبهرو شدن صحیح را بیاموزد. چه بهتر که مقایسهی او با دیگران در ذهنش پس زمینهای پر نقش ونگار داشته باشد.
از این نگرش که همچون بزرگسالان، شبیهسازی و با رعایت تناسبات نقاشی کنند بیشتر میترسم، چراکه دیدهام و باور دارم، اصرار برای این موضوع متأسفانه برای کودکان بلوغ زودرس بزرگسالی میآورد و هیچ خوب نیست. هیجان و شوق از آموزش که بهتر است به وقتش در سن مناسبشان اتفاق بیافتد رو به زوال میرود.
سمیرا دریا با اشاره به عنوان نمایشگاه گفت: عنوان نمایشگاه را خانم مهتاب مفید که کارشناس گالری خانه هنرمندان هستند، انتخاب کردند. عنوان اولیهی نمایشگاه «غولهای مهربون» بود که ایشان به «آشتی با غولها» تغییرش دادند. در این نمایشگاه، شانزده کودک بین چهار تا ده سال حضور دارند. این نمایشگاه، پروژهای بود که سر کلاسهایم با بچهها کار میکردم و دلیل خاصی در انتخابشان وجود نداشت. در نهایت شانزده غول روی دیوار رفت.
دریا ادامه داد: من تاکنون شش نمایشگاه انفرادی داشتهام و بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی در ایران و خارج از کشور برگزار کردهام، و بیش از ده نمایشگاه نقاشی نیز از کودکان داشتهام. استقبال از این نمایشگاه بسیار عالی بود. برای بزرگترها هم جذاب بود، حتی طبق رسم معاصر مردم ما، سلفیهای زیادی با غولهای کودکانم گرفته شد. راستش ما به دلیل وابستگی بچهها به غولهایشان، قیمتی روی آثارشان نگذاشتیم. بچهها شخصاً روی کارشان زحمت کشیدند و فقط گاهی در رنگآمیزی کمک گرفتهاند. غولها حاصل تصویرسازی از داستانی مشخصاند، به همین دلیل خواه ناخواه به کارشان جهت داده شده، اما به هیچ عنوان اصرار یا تأکید برای کشیدن نوع خاصی از نقاشی، در کار نبوده است. یکسان بودن بعضی المانها به دلیل موضوع داستان بوده، و من در این زمینه دخالتی نداشتم. برای برپایی این نمایشگاه از دعوت و حمایت خانهی هنرمندان بهره بردیم.
وی افزود: تکنیک کار بچهها ترکیب پاستل، ماژیک و اکریلیک روی مقواست، و همچنین کولاژ که مراحل تکمیلاش یک ماه به طول انجامید. بچهها در دل خود تجربه، شناخت و آشنایی با آناتومی بدن انسان، تناسبات پرتره، و دست و پا را با توصیف و تماشای خودشان و دوستانشان تجربه کردند. ما با هم نگاهی عینی به طبیعت و درختان داشتیم، و بافت و شاخ و برگهای یک درخت را ابتدا با توصیف و بعد با دیدن بررسی کردیم. همسو با درک انسان و طبیعت، داستانهایی را طرح کردم که یک ارتباط بین اینها برقرار شود.
سمیرا دریا بیان کرد: اغلب تعریف والدین از نقاشی کردن کودکان، با نگاهی واقعگرایانه و سنتی همراه است، و با تعریف خودِ کودکان از خلق اثر هنری، در تفاوت بسیار است. این شیوهی بیان، متاثر از محیط میتواند توأم با شادی،ترس و خشم باشد. انتخاب آگاهانهی یک داستان با دیدی روانشناختی از احوالات کودک برای مصور کردن هرآنچه به او گذشته، بهترین راه آرامش و رهایی برای اوست. احترام به محیط زیست، کم آبی، دوستی، صلح و شادی با استفاده از ادبیات کهن مثل شاهنامه و اشعار قدیمی فارسی، همواره موضوع نقاشی کودکانم بوده تا داستانی که خود در آن دخل وتصرف دارند را مصور کنند. مانند موضوع «غولهای مهربون» که تعمداً انتخاب شد تا پایانی بر ترس، نگرانی و تنهایی کودک امروز باشد؛ چراکه در شرح داستان آمده که «غول گیاهخوار و عاشق بچههاست. چنگ مینوازد و اهل مطالعه است و چون از تنهاییش در غار خسته است، میخواهد دوستانی داشته باشد.»
او گفت: چون کودکانم خود خالق غولها بودند، نقش پدر و مادر غولها را هم پذیرفتند. این نمایشگاه حاصل تلاش یک ماه کار کودکان است که در دل خود پر از مفاهیم انسان دوستی و البته سرشار از شناخت و تجربههای بسیار همراه با جسارت و بیپروایی است. باشد که در داستان کوتاه کودکیشان که چون باد میگذرد، تأثیر حضور ما، چون نقاشیهایشان پر از رنگ و نقش و شادی باشد.
در آخر دوست دارم اسم همه بچههایم را ذکر کنم: آنیسا کاوند، آیدا جلوخانی، یوشیا زنهاری، یسنا ولی زاده، رهاد دشتی، امیرعلی ملامحمدی، بنیتا ناصری طهرانی، آرمیتا عزت نژاد، آنیتا نمازی زاده، صدف سعیدی، فرنام تیمریان، آترا خدری، تامینا برآوندی، نیکان مستکین، آرتمیس هدایتی، سارا پورکاظمی، باران محمدی، باران توانایی و عرشیا مرسلی.