رئیس هیئت مدیره انجمن هنرمندان نقاشان ایران:
هیچیک از انجمنها بودجه ندارند/به کدام حرف مسئولان باید اطمینان کرد اینکه بودجه دارند یا ندارند؟
مظفری میگوید: ما اصلاً مخالف ارتباط فرهنگی بین کشورها نیستیم که بخواهیم جلو ارسال آثار را بگیریم. آنها جوری رفتار میکنند که انگار ما مخالف هرگونه فعالیت هنری و فرهنگی هستیم. حرف ما این است که با توجه به عملکرد یکی دوساله موزه که پر از ابهام بوده، خواستار شفافسازی هستیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خرید وزارت ارشاد از هفتمین دورهی حراجی تهران (ملبغ 1 میلیارد و چهارصد و ده میلیون تومان) درحالی اتفاق افتاد که مدیران این وزارتخانه تاکنون بارها از نبود بودجه برای بازسازیِ تأسیسات موزه و از آن مهمتر گنجینه سخن گفته و گلایه کردهاند و هنرمندان نیز همواره گلایه داشتهاند که خریدهای بسیار جزئیتر ارشاد از انجمنها و نمایشگاهها با ماهها تاخیر پرداخت میشده است.
معصومه مظفری (رئیس هیئت مدیره انجمن هنرمندان نقاشان ایران) یکی از همین افراد است که خواستار شفافسازی در حوزه سیاستهای حوزه هنرهای تجسمیست. با او در رابطه با بحث خرید آثار ازسوی وزارت ارشاد و موزه هنرهای معاصر گفتگو کردهایم.
روال خرید آثار برای موزه هنرهای معاصر به چه صورت است و چه نهادهایی حق خرید اثر برای موزه را دارند؟
در تمام این سالها، هیچ اثری برای گنجینهی موزه خریداری نشده است، (البته تا آنجا که من اطلاع دارم) این در حالی است که رؤسای وقت موزه آثار زیادی را خریداری کردهاند که اکثراً برای مرکز توسعه هنرهای تجسمی بوده نه برای گنجینه. خیلی در جریانِ این نیستیم که چه نهادهایی قادر به خرید آثار برای موزه هستند اما یکی از بخشهای موّجه برای این کار، خود مدیریت موزه است که باید در این باره تصمیم بگیرد، ولی از آنجا که بودجه را باید وزارت ارشاد تخصیص دهد، قاعدتاً بخش دیگر هم وزارت ارشاد است. به هرحال فکر میکنم برای پرداخت هزینههای سنگین باید مشورتهایی صورت گیرد تا بهترین خریدها برای موزه انجام شود.
آیا آثار خریداری شده، امکان دارد که بعداً دوباره به فروش برسند؟
تاکنون شنیده نشده آثاری که در این سالها از نمایشگاهها خریده شده را بفروشند. ولی این خریدها، با آثار گنجینهی اصلی یا با خرید هفتههای اخیر وزارت ارشاد از حراجی تهران متفاوت است. مثلاً آقای ملانوروزی از نمایشگاه انجمن نقاشان هم خرید کردهاند، همینطور از انجمن مجسمهسازان، عکاسان و سایر انجمنها هم ممکن است کارهایی را خریده باشند. اما معلوم نیست کارهایی که خریداری میشوند، چه سرنوشتی پیدا میکنند، اینکه آیا همهاش داخل انبار میرود یا اینکه به مراکز مختلف و ادارات وابسته به ارشاد و ... انتقال مییابند؟!
آیا گنجینه، گنجایش این آثار را دارد؟
چندی پیش، آقای مرادخانی در جواب چرایی اضافه نشدن اثری به گنجینه در این سالها فرمودند که ما حتی گنجایش اضافه کردن یک اثر را هم به گنجینه نداریم، اینکه بعد از چند ماه چه اتفاقی افتاده که ظرفیت گنجینه تغییر کرده قابل تأمل است. فکر میکنم پیش از صرفِ بودجه برای خرید چنین آثاری -که نفس این کار اصلاً مشکلی ندارد- باید گنجینهای که قرار است آن آثار را نگهداری کند، استاندارد شود. با پولی که برای خرید دو اثرِ حراجی تهران پرداخت شد، میشد عملیات استانداردسازی را شروع کرد.
ما به شدت به موزههای جدید نیاز داریم. ظرفیت گنجینهی موزه، به اندازهی آثاری است که در همان سالهای تأسیس موزه، خریداری شدند، یعنی حدود چهل سال پیش. نیاز امروز هنرهای تجسمی به موزههای جدید بسیار بیشتر شده است. ما نیاز به موزه عکس، مجسمه، گرافیک، نقاشی و... داریم. موزههایی با فضاهای آموزشی، کتابخانههای تخصصی و فضاهای نمایش آثار با استانداردهای جهانی. با توجه به حضور انجمنهای تخصصی که میتوانند در طراحی و گرداندن این موزهها کمک شایانی بکنند؛ باید به سمت بنا نهادن موزههای جدید برویم. در این صورت حتی جایگاه موزه هنرهای معاصر مشخص میشود.
تابلوهایی که خریداری میشود چه کارکردهایی دارند؟
به هرحال خرید آثار هنری، یکی از وظایف موزهها و همهی ارگانهای دولتی است. بانکها، شهرداریها، ادارات دولتی، بیمارستانها و ... باید این کار را انجام دهند. البته انتخاب این کارها باید با کارشناسی همراه باشد که آثار قابل و شایستهای وارد این مجموعهها شود. با انجام این کار، هم از هنرمندان حمایت میشود و چرخه اقتصاد هنر می چرخد و هم به نوعی سواد بصری مردم با دیدن آثار خوب در مراکز مختلف بهبود مییابد و در نهایت سرمایهگذاری بیضرری خواهد بود.
آیا اگر کارشناسان هنری قابل قرار بود از حراجی آثاری را برای موزه بخرند، همین دو تابلو را برای خرید انتخاب میکردند؟
قطعا باید دید برای موزه، آنهم با عنوان معاصر، چه کاری باید خریداری شود؟ کار کمالالملک بسیار باارزش است. ولی نهادی باید این کار را خریداری کند که به سیستماش بیاید، و بتواند از آن استفاده کند. آقای ملانوروزی در نشست تاریخ 19 تیرماه گفتند که ما برای خرید از حراجی، لیست دیگری مدنظر داشتیم ولی کارهای دیگری خریده شد. این نشان میدهد که گروهی که برای چنین اقداماتی تصمیم میگیرند، خیلی هماهنگ عمل نمیکنند. جای تابلوی کمالالملک که در حراجی خریداری شد، در موزهی مخصوص به خودش است. مثلاً موزه مجلس و موزهی باغ نگارستان و ... گنجینه موزه در قسمت آثار ایرانی، از بعد از شاگردان کمالالملک کار دارد.
بودجهی وزارت ارشاد بر چه اساسی به این خریدها تخصیص داده میشود، و آیا در سالهای گذشته، چنین خریدهایی انجام میشد؟
موزه هنرهای معاصر در این سالها، مدام برای حمایت از هنرمندان خرید داشته است ولی به این شکل که دو اثر فاخر را برای گنجینه بخرد، فکر میکنم که برای اولین بار بود که رخ داده است. اینکه هزینهی کلانی شود و اثری را برای موزه بخرند، ایرادی ندارد، ولی به شرط اینکه، از طرف موزه مدام این مطلب گفته نشود که ما کمترین بودجهای را برای تعمیر خرابیهای موزه نداریم. اگر این موارد واقعیت داشته باشد پس چطور میشود آثاری را با این قیمت برای موزه خریداری کرد؟! شاید اگر فکر میشد که این پول در جای درستتری صرف شود، بهتر بود.
در جلسهای که با حضور انجمنهای مختلف در موزه در تاریخ 19 تیرماه برگزار شد، این صحبتها تا حدودی مطرح شد، واکنش مسئولان چه بود؟
آقای مازنی کاملاً شنوا بودند و حرفها را با صبر و حوصله شنیدند حتی شنیدم جواب امیدوارکنندهای را منتشر کردهاند. آقای ملانوروزی درصدد برآمدند پاسخ ایشان را بدهند، ولی ما جوابی به این شکل نمیخواستیم. ما متهم نمیکردیم، بلکه سؤال میکردیم که چطور میگویید بودجه نداریم و به خاطر نداشتن بودجه میخواهید آثار گنجینه را به کشورهای دیگر بفرستید تا از پولش بتوانید یکسری هزینههای تعمیر و تغییر موزه را بپردازید یا از طرفی دیگر به عنوان نماینده ایران در بیینال ونیز که باید نشان دهنده آخرین دستاوردهای هنر ایران در طی دوسال باشد، کسی فرستاده میشود که سالهاست در ایران زندگی و کار نمیکند و به این دلیل که هزینههای شرکت در بیینال ونیز را خود پرداخت کرده و موزه هیچ هزینهای در این رابطه نداشته، چرا او انتخاب شده است؟! در واقع چون موزه بودجه نداشته! خب، دیگر چرا چنین خریدهای میلیاردی صورت میگیرد؟! از طرفی این همه انجمن تخصصی که امروزه مشغول به کارند را مطلقاً از نظر مالی، حمایت نمیکنند. البته گاهاً شده که در نمایشگاههای انجمنها آثاری خریدهاند، ولی کلی هم طول کشیده تا هزینهاش را پرداخت کنند.
انجمنها هیچکدام بودجه ندارند. اصلاً بودجهای برایشان تعریف نشده است. از طرفی، مکان ثابتی هم ندارند. اگر شهرداری از این جایی که هستیم بیرونمان کند، جای دیگری نداریم. اگر اینها بر سر بودجه است، پس باید درستتر تصمیم گرفته شود و اگر هم نیست بازهم باید تصمیمات متفاوتی اخذ شود.
سر موضوع ارسال آثار هم در همان جلسه عنوان کردیم که ما اصلاً مخالف ارتباط فرهنگی بین کشورها نیستیم که بخواهیم جلوی ارسال آثار را بگیریم. آنها جوری رفتار میکنند که انگار ما مخالف هرگونه فعالیت هنری و فرهنگی هستیم. حرف ما این است که با توجه به عملکرد یکی دوساله موزه که پر از ابهام بوده، خواستار شفافسازی هستیم. در همان جلسه هم عنوان کردند که همه چیز خوب و عالی است، منتهی مثل همیشه با کلام این را عنوان کردند. در عمل اما، نشانی از این حرفها نیست.
عملکرد آقای معاونت هنری را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که هر کسی که در مقام مدیر یا هیئت رئیسه یک مجموعه هست، باید بتواند ارتباط مستقیمتر و فعالتری را با زیرمجموعههای خودش برقرار کند. سال گذشته یک جلسه با آقای مرادخانی و ملانوروزی داشتیم. اسفندماه هم جلسهای با وزیر ارشاد و هر دوی این آقایان داشتیم. در این جلسات، عنوان کردم که حتماً هم آقای وزیر و هم مجموعهی زیر نظر ایشان، ارتباط بیشتری با انجمنها داشته باشند. انجمنها تواناییها و نیازهای متفاوتی دارند. از اسفندماه تا الان چندین نامه و درخواست و تلفن به دفتر وزیر زدهایم، که آن جلسهای که خودتان پیشنهادش را دادید برگزار کنید، ولی این ارتباطها قطع است.
از طرفی انجمنها پیشنهاد بسیار مهمی ارائه کردند که شورای تجسمی در کنار مدیریت موزه تشکیل شود، البته این با هیئت امنایی شدن متفاوت است. ما هیئت امنایی شدن موزه و زیر مجموعه بنیاد رودکی قرارگرفتن را به هیچ عنوان به صلاح موزه هنرهای معاصر نمیدانیم. شورای تجسمی متشکل از نمایندههای انجمنهای تجسمی، محققان حوزه تجسمی، نماینده گالری داران و... مدنظرمان است، این شورا در بسیاری موارد میتواند در کنار مدیریت موزه نظر جامعتری را برای تصمیمگیریهای مهم ارائه دهد.
باتوجه به قیمت بالای آثار در حراجیها، خریدِ موزه هنرهای معاصر از این محل را چگونه ارزیابی میکنید؟
درواقع در حراجها به خاطر سازوکارهای خاص، قیمتها همینطور بالا میرود، و اثر در بالاترین قیمتی که ممکن است به فروش میرسد. خب عجیب است که چنین خریدی را انجام دادهاند. واقعیت این است که ما هم مطلع نیستیم که چه حساب و کتابی در کار بوده، و چه خط مشیای داشتند که این کار را کردند. ما هم همین سؤال را از ایشان کردیم، و جوابی هم نگرفتیم.
آنها حتی اعلام کردند که هزینهی این آثار هم پرداخت شده، و این نیز برای من جالب بود. مثلاً از انجمن نقاشان هم در دورههای مختلف کار خریدهاند، ولی کلی طول کشیده تا هزینهاش را پرداخت کنند. برای اینکه صبر میکردند بودجهای برسد تا بخشی از آن را پرداخت کنند. ولی اینکه یکباره اعلام میکنند که چنین رقمی را یکجا پرداخت کردهاند، این برای من هم عجیب بود.