در بیستوششمین پاتوق فیلم کوتاه مطرح شد؛
سینمای کوتاه و چالش درامهای ناتمام/ «فیلم کوتاه» را شلوغ نکنیم!
بیستوششمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلمکوتاه، با اکران و بررسی فیلمهای کوتاه «خوانا بنویسید»، «مرحومه»، «پروانه»، «مرزها نمیمیرند» در سینما بهمن تهران برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، بیستوششمین جلسه از نهمین فصل پاتوق فیلمکوتاه، روز یکشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۳ با نمایش ۴ فیلمکوتاه در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه که به همت انجمن سینمای جوانان ایران برگزار شد، فیلمهای کوتاه «خوانا بنویسید» به کارگردانی مرتضی علیزاده، «مرزها نمیمیرند» به کارگردانی حمیدرضا ارجمندی، «پروانه» به کارگردانی رضا زیدی، «مرحومه» به کارگردانی مهدی ایل بیگی روی پرده رفت و در ادامه امیررضا نوریپرتو، مدرّسِ دانشگاه؛ فیلمنامهنویس و پژوهشگر همراه با محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه با کارگردانان این آثار به گفتوگو نشستند.
از چالشهای پلان-سکانس تا بازآفرینی روایت با کات
مهدی ایلبیگی کارگردان فیلم کوتاه «مرحومه» که هم اکنون فیلمبردار فیلمهای بلند سینمایی است درباره تجربه ساخت این فیلم کوتاه گفت: این فیلم کوتاه، سومین فیلمی است که ساختهام. سالهای زیادی را به فعالیت در حوزه فیلمبرداری سینما سپری کردهام، اما همیشه علاقه اصلیام ساخت فیلم بود. با همین انگیزه تصمیم گرفتم دوباره به عرصه فیلمسازی بازگردم. در این مسیر، فیلمنامههای زیادی خواندم، اما هیچکدام آنطور که باید، نظر مرا جلب نمیکردند. تا اینکه دو سال پیش، مهدی برزکی این فیلمنامه را برایم فرستاد. در ابتدا قرار بود خودش کارگردانی این اثر را بر عهده بگیرد، اما طی صحبتهایی که با او داشتم قرار بر این شد این فیلم را. بهصورت پلان-سکانس بسازم.. نسخه اولیه این فیلم نیز یک پلان-سکانس به مدت ۱۷ دقیقه بود.
وی ادامه داد: پس از گذشت یک سال، تصمیم گرفتم فیلم را بازنگری کرده و در آن کاتهایی اعمال کنم. هدفم این بود که ببینم آیا میتوان فیلمی را که در ابتدا بهصورت پلانسکانس طراحی و ساخته شده، با کات نیز بازتولید کرد. خوشبختانه توانستم این کار را انجام دهم، هرچند نمیدانم تا چه حد موفق بودهام.
ایل بیگی درباره اسم هم اضافه کرد: فیلم «مرحومه»، که شخصیت اصلی آن مادری است که از دنیا رفته، عنوانش برگرفته از همین مفهوم است. این نام از همان ابتدا در فیلمنامه آقای برزکی وجود داشت.
امیررضا نوری پرتو منتقد این جلسه با اشاره به توانایی ایلبیگی در فیلمبرداری و ساخت فیلم اظهار داشت: به نظرم فیلم «مرحومه» از جنبههای مختلف شباهتهایی با نمونههای تیپیکال و استاندارد فیلم کوتاه دهه اخیر دارد. چه از نظر داستانی و جهان فیلم و چه از نظر فرم و سبک، این شباهتها قابلمشاهده است. البته، این شباهت به معنای تقلید نیست، بلکه میتوان آن را بهعنوان رویکردی سبکشناختی دانست که در هر دورهای از تاریخ سینما دیده میشود. تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در سینما، چه در ایران و چه در جهان، امری طبیعی است و بخشی از این شباهتها میتواند حاصل ناخودآگاه نویسنده یا فیلمساز باشد که تحت تأثیر فیلمهای روز و آثار سینمای ایران و جهان قرار گرفته است.
این منتقد با دشوار خواندن ساخت فیلمی با پلان-سکانس عنوان کرد: این کار نیازمند تمرینهای فراوان، تنظیم دقیق نور و هماهنگی کامل بازیگران در میزانسن است. به دلیل نبود کات، تمامی کنشها و جابهجاییها باید با دقت فراوان انجام شود. این سبک در سینمای کوتاه و بلند یک دهه اخیر، بهویژه پس از فیلمهایی مانند «ماهی و گربه» شهرام مکری، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
وی ادامه داد: اما مسئلهای که بهعنوان یک دیدگاه شخصی مطرح میکنم این است که چرا باید یک فیلم پلان-سکانس ساخته شود؟ هر انتخابی در سینما بهتر است منطق دراماتیک و سینمایی قدرتمندی داشته باشد. صرفاً نمایش یک بازه زمانی کوتاه و فشرده از زندگی پرتنش یک خانواده، نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای استفاده از پلان-سکانس باشد..
ایل بیگی در این باره توضیح داد: این فیلم را سکانس-پلان ساختم و پس از مدتی تصمیم گرفتم از جامپکات استفاده کنم و برخی صحنهها را تقطیع کنم. البته من خودم موافق سکانس پلان نبودم و همین باعث شد فیلم بعدی که در حال ساخت آن هستم بدون دیالوگ و درفضایی متفاوت باشد. اما تجربه ساخت این فیلم به من نشان داد که سینما نیازمند نوآوری و جسارت است.
امیررضا نوریپرتو گفت: اولین گام در هر پروژه این است که بهعنوان یک فیلمنامهنویس یا حتی کارگردان، تم روابط بین کاراکترها و مناسبات جهان داستان را بهخوبی درک کنیم. همچنین باید به بکاستوری کاراکترها توجه کنیم و این اطلاعات را در طراحی دکوپاژ و میزانسن بهکار بگیریم. برای مثال، در این فیلم، داستان به شدت متکی به اطلاعاتی است که از بکاستوری شخصیتها بهدست میآید.
مهدی ایلبیگی درباره بازه زمانی تولید فیلم توضیح داد: برای این پروژه، ما سه جلسه با موبایل تمرین کردیم. این تمرینها در همان لوکیشن اصلی انجام شد و به ضبط بخشهای مختلف پرداختیم. در این تمرینها، بهویژه برای تست اجرا و بررسی میزانسنها، از موبایل استفاده کردیم. این کار باعث شد پیش از شروع ضبط اصلی، ایده واضحتری از نحوه اجرا به دست بیاوریم و درنهایت در یک روز و نیم فیلمبرداری انجام شد.
نوری پرتو درباره فیلمنامه این فیلم گفت: در رابطه با فیلمنامه، وقتی سراغ داستانهایی با این سبک و سیاق میرویم، باید به محدودیتهای زمانی مدیوم فیلم کوتاه توجه کنیم. در اینگونه فیلمها، پرداختن به تعداد زیادی شخصیت با پیشینههای مختلف در یک بازه زمانی کوتاه، چالش بزرگی محسوب میشود. متأسفانه، این ریسک اغلب از نظر دراماتیک نتیجه نمیدهد. در اینجا نیز شخصیتها ناچارند اطلاعات مهم و برگرفته از پیشداستان را به شکلی سریع و بدون هیچ دلیل دراماتیکی برای یکدیگر بازگو کنند. به نظرم فیلم میتوانست با کاهش تعداد شخصیتها و تمرکز بیشتر بر عمق روابط میان آنها، داستانی خلوتتر و دراماتیکتر ارائه دهد.
نوری پرتو با اشاره به نبود درام در این داستانها تاکید کرد: این اشکال تقریباً در تمام فیلمهای این مجموعه دیده میشود؛ زیرا شخصیت محوری مشخصی وجود ندارد که بتواند درام را در این بازه زمانی کوتاه پیش ببرد. نتیجه این است که بار داستان میان چندین شخصیت تقسیم میشود و هیچکدام بهتنهایی قدرت پیشبرد درام را ندارند.
اهمیت درام انسانی در مدیوم فیلمکوتاه
در ادامه جلسه هاشم مسعودی یکی از تهیهکنندگان فیلم «خوانا بنویسید» به نمایندگی از مرتضی علیزاده کارگردان فیلم که امکان همراهی نداشت روی سن آمد و درباره تجربه ساخت این فیلم گفت: من و مرتضی حدود ۱۶-۱۷ سال است که با هم دوست هستیم و در این مدت همکاریهای زیادی داشتیم. ما دو پروژه مشترک را با هم کارگردانی کردیم. اسم فیلم از عبارتی گرفته شده که در گذشته روی پاکتهای نامه نوشته میشد: «خوانا بنویسید». این عبارت اهمیت خوانایی نامهها را نشان میداد تا در مسیر رسیدن به مقصد، مشکلی ایجاد نشود.
امیررضا نوری پرتو درباره این فیلم گفت: ساخت فیلمهایی با این سطح از پروداکشن در مدیوم فیلم کوتاه واقعاً دشوار است و نیازمند تلاش و دقت زیادی از سوی تیم سازنده است. ثبت یک نمای بیرونی که بتواند حال و هوای ۴۰ سال یا بیشتر گذشته را بازتاب دهد، چالشی بزرگ است. «خوانا بنویسید» از منظر فیلمنامهنویسی، پتانسیل بالایی برای گسترش داشت.. این اثر حتی میتوانست به فیلمی نیمهبلند یا سینمایی تبدیل شود، اما در مدتزمان محدود کنونی (حدود ۲۰ دقیقه یا کمی بیشتر) نتوانست بهطور کامل گنجانده شود.
این منتقد تصریح کرد: فیلم حاضر مشق مناسبی برای آقای علیزاده بوده که قصد ورود به سینمای حرفهای را داشتهاند.. فیلم از نظر ریتم، اثری منسجم و سرزنده است. ریتم آن بخشی به دلیل تعلیقی است که در فیلمنامه ایجاد شده و بخشی نیز به اجرای کارگردانی چشمگیر آن بازمیگردد. اما واقعیت این است که در این اثر نیز با پدیدهای مواجه هستیم که میتوان آن را مجموعهای از دادهها و اطلاعات ذخیرهشده در پیشداستان (بکاستوری) فیلم دانست. بهعنوان فیلمنامهنویس، وظیفه ما این است که این دادهها را بهموقع استخراج کرده و در مقاطع مناسب از روایت، آنها را خرج کنیم.
وی ادامه داد: در این فیلم، حجم دادههای موجود بر خود قصه اصلی فیلم غلبه کرده است. البته چیدمان این حجم از شخصیتها در میزانسهایی شلوغ و پرازدحام، بهویژه در مدیوم فیلم کوتاه، بسیار دشوار است. با این وجود، سینما مدیومی بیرحم است و نیازمند دقت و تمرکز بالاست. امروزه مخاطبان سینما بهشدت در معرض بمباران اطلاعاتی هستند. این امر باعث شده که در مدیوم فیلم کوتاه، تمرکز تماشاگر بیشتر بر روابط دراماتیک و پیشرفت داستان در قالبی مختصر و مؤثر باشد. در چنین قالبی، برای رسیدن به یک نقطه اوج و تکامل، روایت باید به طور هوشمندانه طراحی شود. کشمکشهای موجود در فیلم نیز باید بهگونهای باشند که بیننده را درگیر کرده و به پیشبرد درام کمک کنند.
هاشم مسعودی درباره در مورد تکنیکهای فیلمبرداری و فرم بصری اشاره کرد: استفاده از لنز تله در فیلم دلایل مشخصی دارد. اولاً، این نوع لنز حس خاصی به جغرافیای فیلم میبخشد، بهویژه در فضایی که بخش زیادی از آن دیگر وجود ندارد و بازسازی آن نیازمند دقت بالایی است. ثانیاً، این لنز میتواند حس یواشکی دیدن و نظارت از راه دور را القا کند، که این حس در داستان فیلم هم جایگاه ویژهای دارد. این تکنیک به مخاطب کمک میکند تا با حس تعلیق و درگیری در روایت همراه شود و فضای داستان را بهتر درک کند.
امیررضا نوری پرتو در مورد ساختار دراماتیک اثر عنوان کرد: ما در این فیلم یک منحنی دگردیسی و تغییر شخصیت (آرک شخصیتی) را میبینیم. نکتهای که به نظرم جای کار بیشتری داشت، روابط میان کاراکترهاست. منظور از درام همان بار نمایشی و تأثیر عاطفی بود که میتوانست عمیقتر باشد. اما زمانی که روایت به سمت معمایی شدن میرود و تمرکز بر این است که چه کسی نقش اصلی در وقایع دارد، آن تحولات شخصیتی به لایههای زیرین رانده میشود. در فیلم کوتاه، فرصت پرداخت به این لایهها کمتر است و همین موضوع باعث میشود که اعوجاجات شخصیتی کاراکترها به اندازه کافی برجسته نشود.
هاشم مسعودی درباره جزئیات ساخت این فیلم توضیح داد: بودجه «خوانا بنویسید» حدود ۲۴۳ میلیون تومان بود. این پروژه در ۴ روز فیلمبرداری شد و بخش زیادی از این هزینه صرف لوکیشنهایی شد که بازآفرینی اتمسفر آن دوران را ممکن میساخت. واقعیت این است که اگر فضاسازی و بازسازی دقیق اتمسفر در چنین آثاری انجام نشود، عملاً روح اثر از بین میرود.
تلنگر به جای تحول در فیلم کوتاه!
در ادامه امیررضا نوری پرتو درباره فیلم کوتاه «پروانه» که کارگردانش در نشست حضور نداشت بیان کرد: فیلم «پروانه» روایتی است از تحقیر؛ تحقیر زنی که تلاش دارد پوسته سنتها را بشکافد و در سطح جامعه کنشگرتر ظاهر شود. در این فیلم، میزانسن نه به معنای فنی و کارگردانی آن، بلکه بهعنوان بخشی از روایت، تحقیر زنی را نشان میدهد که با چالشهای متعددی مواجه است. فیلمکوتاه معمولاً فرصت کافی برای طراحی مسیر تحول شخصیتها ندارد، اما میتواند با ایجاد یک تلنگر، نقطه عطفی در داستان شکل دهد. «پروانه» تلاش دارد تصویری از موقعیت زنی ارائه دهد که در برابر رفتارهای تحقیرآمیز مقاومت میکند. این موضوع، هرچند در دنیای امروز اهمیت بسیاری دارد، اما نحوه روایت و پرداخت داستان میتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
این منتقد درباره فیلمکوتاه «مرزها نمیمیرند» نیز که کارگردان آن هم در پاتوق غایب بود، بیان کرد: «مرزها نمیمیرند» موقعیت دراماتیک خوبی دارد، اما همچنان نیازمند پرداخت دقیقتر است. فیلم با اتکا به کلیشههای ضد جنگ و تکرار المانهایی که بارها در آثار مشابه دیده شدهاند، از پتانسیل کامل خود استفاده نمیکند. باوجود این، تمهای رهایی و آزادی در اثر حضور دارند، اما پرداخت آنها به سطح مطلوب نمیرسد و نیازمند پرداختی خلاقانهتر و بهروزتر است تا بتواند میان احساسات انسانی و پیام ضد جنگ خود، تعادلی بهتر برقرار کند.