خبرگزاری کار ایران

میثم شاه‌بابایی مطرح کرد؛

«مراسم ویژه» در شرایطی اکران شده که کسی به خاطر هوای آلوده از خانه بیرون نمی‌آید/ اتفاق جالبی که به این فیلم هدیه شد و مسیرش را تغییر داد

«مراسم ویژه» در شرایطی اکران شده که کسی به خاطر هوای آلوده از خانه بیرون نمی‌آید/ اتفاق جالبی که به این فیلم هدیه شد و مسیرش را تغییر داد
کد خبر : ۱۵۷۴۴۳۲

میثم شاه‌بابایی از اتفاق جالبی که در مراسم تشییع پیکر نلسون ماندلا برایش رخ داده بود و موجب تغییر مسیر ساخت «مراسم ویژه» شد، گفت.

میثم شاه‌بابایی کارگردان فیلم مستند داستانی «مراسم ویژه» که به تازگی در گروه هنر و تجربه در سینماهای کشور اکران شده، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، اظهار کرد: بیش از ۷ یا ۸ سال پیش مجوز کارگردانی من صادر شده بود و من می‌توانستم یک فیلم سینمایی در سینمای بدنه کار کنم که البته آمادگی‌اش را داشتم و همه چیز آماده بود چون هم سوژه و فیلمنامه داشتم و هم توان جذب سرمایه وجود داشت اما به محض اینکه با خبر فوت آقای نلسون ماندلا مواجه شدم به واسطه علاقه‌ای که به ایشان داشتم و بازتاب خبری که در ۲۴ ساعت اولیه شاهدش بودیم من را به این نتیجه رساند که احتمالاً با بدرقه‌ای باشکوه مواجه هستیم؛ در نتیجه بلافاصله تقاضای اخذ ویزا کردم و وارد کشور آفریقای جنوبی شدم و آنچه که در فیلم مشاهده می‌کنید، اتفاق افتاد.

شاه‌بابایی درباره شناخت نلسون ماندلا برای مخاطب ایرانی گفت: ما به دنیا آمده‌ایم که به شناخت برسیم، رشد به طور کل در شناخت حاصل می‌شود و هر چیز که به شناختی از آن می‌رسیم ما را کامل‌تر می‌کند. هر کتاب، فیلم یا هر محصول فرهنگی می‌تواند برای مخاطبش علامت سوالی ایجاد کند، یا آن فیلم مدخلی برای ورود مخاطب به موضوع اثر باشد. محصولات فرهنگی از جمله سینما، موسیقی و… به نزدیک شدن مخاطب به پدیده‌هایی که شاید با آن‌ها مواجه نبوده کمک می‌کند یا شیوه تازه‌تری برای هر شخص نسبت به موضوع می‌تواند ایجاد کند.

وی درباره علاقه‌اش به نلسون ماندلا اظهار کرد: من همیشه به نلسون ماندلا علاقه‌مند بودم و هنوز هم به این شخصیت بزرگ علاقه‌مند هستم. ساخت فیلم «مراسم ویژه» واقعاً دردسرهای زیادی برای ما داشت و آنچه که در فیلم می‌بینید تنها بخشی از این دردسرها را نشان می‌دهد و هنوز هم این دردسرها به پایان نرسیده‌اند. واقعیت این است که در دوران نوجوانی من؛ ایشان از زندان آزاد شد که فیلمی سینمایی هم آن سال‌ها درباره ایشان ساخته شد و فیلم را دیدم و کتاب‌هایی که درباره ایشان نوشته می‌شد هم همیشه مرا ترغیب می‌کرد که این شخصیت را دنبال کنم و بیشتر بشناسم. چند بار تلاش کردم در زمان حیات نلسون ماندلا مستندی درباره او بسازم اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد و حتی پس از فوتش هم رویکرد من تا مدت زیادی نسبت به مستندی که می‌خواستم بسازم آنچه که الان در فیلم مشاهده می‌شود، نبود.

وی افزود: از یک جایی به بعد احساس کردم روزنامه‌ای نیست که درباره ماندلا ننوشته باشد یا کتاب‌های زیاد، عکس‌های فراوان و گفتگوهای مفصل بسیاری درباره ایشان وجود دارد. من از اتفاقی که برای خودم در روز خاکسپاری رخ داده بود، غافل بودم؛ در آن روز اتفاقی برای ما رخ داد که از یک مراسم سوگواری رانده شدیم و در مسیر بازگشت به فرودگاه قرار گرفتیم و به صورت ناخودآگاه درگیر تولد بچه راننده‌ای شدیم که ما را از محل خاکسپاری نلسون ماندلا به فرودگاه می‌رساند. از آنجا که فرزند راننده در شرف به دنیا آمدن بود و همسرش شرایط خوبی نداشت و هیچ قابله‌ای هم وجود نداشت ما در یک دو راهی قرار داشتیم که یا باید بی‌توجه به وضعیت موجود، رسیدن به پروازمان را اولویت قرار می‌دادیم یا با راننده همراه می‌شدیم و از رسیدن به پرواز منصرف می‌شدیم و دردسرهایی را تحمل می‌کردیم تا حداقل سلامتی همسر و فرزند راننده حفظ شود.

این کارگردان تأکید کرد: فیلم با توجه به اتفاقاتی که برای ما رخ داد مسیرش تغییر کرد و از ابتدا قصد ساخت چنین اثری که امروز مشاهده می‌کنید را نداشتیم. وقتی آدم در موقعیتی حساس قرار می‌گیرد شاید نتواند همانجا به تصمیمی قاطع برسد. در زندگی همه ما ممکن است اتفاقی تصادفی رخ دهد و تبعات این تصادف از خود اتفاقی که رخ داده دراماتیک‌تر باشد. ما زمانی با بحث تولد فرزند راننده مواجه شدیم که موبایلمان باتری نداشت، مموری دوربین‌مان پر بود، باران شدیدی باریده بود و خیس بودیم، فقط یک ماشین با مجوز پلیس در آن منطقه در حال تردد بود که ما بودیم و تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که لحظه لحظه اتفاقات را در حافظه‌ام نگاه دارم و بعدها بنویسم چه اتفاقی رخ داده است چون من بیش از بیست سال است که خاطرات و قصه‌های هر روزم را نوشته‌ام. یک روز زمانیکه درگیر صحبت‌ها درباره ساخت مستند بودم به این فکر کردم که آن روز اتفاقی به من هدیه شده که مدام برای دیگران تعریف می‌کنم و اتفاقاً درام ماجرا همان اتفاق است؛ ما به تشییع جنازه نلسون ماندلا رفته بودیم و بعد سر از ده‌کوره‌های محل زندگی ماندلا در آوردیم. به نظرم این اتفاق یک شانس برای ما بود که این مستند را به «مراسم ویژه» ای که امروز می‌بینیم تبدیل کرد.

شاه‌بابایی درباره دلیل اکران دیرهنگام این فیلم گفت: واقعیت این است که به لحاظ مالی در توان من نبود که بتوانم از پس ساخت این فیلم به تنهایی بر بیایم. در فاصله تشییع پیکر نلسون ماندلا تا بازگشت به آفریقا و بازسازی اتفاقات رخ داده مستلزم این بود که من یک سرمایه‌گذار پیدا کنم و این مسئله کمی زمانبر بود و از طرفی پس از ساخت این فیلم کشور درگیر شیوع کرونا شد که ما پشت صف اکران ماندیم و نتوانستیم مدت‌ها فیلم را اکران کنیم. البته با همه این معضلات فیلم همچنان مورد توجه است. دهم دسامبر روز جهانی «حقوق بشر» است و چند روز قبل که با دهم دسامبر و نمایش فیلم من همزمان بود، مقر سازمان ملل در ژنو میزبان من و فیلم «مراسم ویژه» بود و در سازمان ملل با همراهی سفارت آفریقای جنوبی و ایران نمایشی از فیلم صورت گرفت که سخنرانی‌هایی در آنجا داشتیم که من هم حدود سی اثر هنری از جمله عکس، نقاشی و تصویرسازی را همراه خودم بردم و نمایشگاهی از آثار هنری با همین موضوع در سازمان ملل برگزار کردیم که بازخوردهای بسیار خوبی هم داشت.

وی افزود: طبیعتاً اگر فیلم همان زمان اکران می‌شد با توجه به اینکه نلسون ماندلا موضوع روز بود، «مراسم ویژه» بیشتر دیده می‌شد. اگر من بخواهم فیلم را امروز بسازم قطعاً به شکل دیگری آن را خواهم ساخت. در آن مقطع زمانی من مجبور بودم که فیلم را به همین شکلی که امروز می‌بینید بسازم. بخش بازسازی فیلم در ۱۱ روز فیلمبرداری شده و من زیر فشار مطلق بودم تا زمان فیلمبرداری زیاد نشود. من مجبور بودم بخشی از داستانم را حذف کنم، در دکوپاژ تغییر ایجاد کنم و با یک مشکل بزرگ فنی هم مواجه شدیم که صداهای فیلم از دست رفت و کل فیلم را دوبله کردیم و همه این اتفاق‌ها ما را دچار محدودیت کرد و اگر امروز فیلم را می‌ساختیم قطعاً «مراسم ویژه» شکل و شمایل دیگری داشت یا بهتر است بگویم که در واقع اگر همان موقع بحران‌های تولید برای ما به وجود نمی‌آمد ما به نتایج بهتری می‌رسیدیم. با این حال باید تأکید کنم که وزارت امور خارجه بسیار فرهنگی با ما رفتار کرد و من اصلاً تصور نمی‌کردم که با یک وزارتخانه طرف هستیم، گویی یک تیم حرفه‌ای هماهنگی‌های لازم را انجام می‌داد و دائم گزارش هماهنگی‌ها را به ما می‌داد و واقعاً از ما حمایت می‌کرد و باید بگویم آقای پیام پدرام با سرمایه بسیار اندک اما بسیار نجاتبخش در ساخته شدن این اثر نقش بسیار پر رنگی داشت.

این کارگردان درا دامه تأکید کرد: البته باید به این نکته هم تأکید کنم که دولت‌ها موظف هستند که به امور فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… توجه داشته باشند و اصلاً دولت شکل گرفته تا به همین مسائل توجه کند و خدمتگذار باشد. در این مورد هم به نظر من در آن زمان دولت در این پروژه خدمتگذاری‌اش به فرهنگ را به درستی انجام می‌داد و ما از این خدمتگذاری ممنون هستیم.

شاه‌بابایی تصریح کرد: متأسفانه شرایط اکران مساعد نیست، فیلم در شرایطی اکران شده که اصلاً مردم برای کارهای واجب هم سعی می‌کنند از خانه بیرون نیایند چون هوا آلوده است و طبیعی است که در این شرایط میزان فروش فیلم‌ها بسیار اندک باشد. از طرفی وضعیت اقتصادی هم به شکلی است که کمتر کسی به فکر تهیه بلیت و رفتن به سینما به سرش می‌زند. موضوع ما بسیار موضوع پیچیده‌ای است و تنها یک مسئله نیست که بخواهیم به آن رسیدگی کنیم و مشکل را حل کنیم. مردم و دولت می‌دانند که مهم‌ترین دستاویز برای عبور از بحران‌ها می‌توان فرهنگ و هنر باشد، دولت وقتی از مقاومت صحبت می‌کند تأکید زیادی بر فرهنگ مقاومت دارد، حتی انقلاب سال ۱۳۵۷ را انقلاب فرهنگی می‌دانند اما واقعیت این است که انتظارات و چشم‌انداز ما از فرهنگ خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. پس از چهار دهه اگر «فسیل» رقم بسیار بالایی فروش دارد که اتفاق بسیار خوبی است باید فیلم‌هایی چون «مراسم ویژه» که به سختی و مشقت فراوان ساخته شده هم فرصت دیده شدن داشته باشد. ما در دهه ۶۰ هنر پیشرویی داشتیم، حسین مشکاتیان اثر تولید می‌کرد، محمدرضا شجریان می‌خواند، شهرام ناظری برنامه اجرا می‌کرد، کتاب‌ها و فیلم‌های درخشان در آن دوران ساخته می‌شدند، بهرام بیضایی در این کشور فیلم می‌ساخت و این نشان می‌دهد که بسترها برای شکوفایی فرهنگ مهیا بود و جامعه هم حتی از این آثار استقبال می‌کرد و شاهد هستیم که صف‌های طولانی برای این فیلم‌ها در سینماها شکل می‌گرفت که یک نمونه‌اش در جشنواره‌های فیلم فجر بود. امروز بخش عمده‌ای سینمای ما محصول را فقط تولید می‌کند و دیگر امر خلاقه در آن نقشی ندارد بلکه به عنوان یک محصول مصرفی با مقوله تولید فیلم برخورد می‌شود و دلیل اصلی این اتفاق به نظام فرهنگی ما مربوط می‌شود که سعی کرد همه آنچه که مطلوب و مناسب می‌دانست را سعی کرد دیکته کند در حالیکه امر خلاقه دیکته‌ای نیست و باید در فرد جوششی ایجاد شود.

وی افزود: دیکته کردن برخی مسایل موجب ترویج ریاکاری و تزویر می‌شود و این بحران را از ضعیف شدن آثار هنری فراتر می‌برد و جامعه را به بحران می‌رساند که امروز ما به این بحران رسیده‌ایم و می‌بینیم که در جامعه ما مردم حال خوبی از هم نمی‌گیریم، متأسفانه ریاکاری به همین دلیلی که مطرح کردم امروز کاملاً شکل واضحی در جامعه ما دارد، در گذشته ما وقتی از خانه بیرون می‌آمدیم در محله‌مان با بیست نفر سلام می‌کردیم تا به سر کوچه می‌رسیدیم و الان آدم‌ها از هم گریزان هستند، در راه‌پله ساختمان وقتی از خانه بیرون می‌آیید ممکن از همسایه گوشه‌ای خود را پنهان کند که با شما مواجه نشود چون حوصله سلام و علیک ندارد و مطمئن باشید همین دیکته کردن‌ها بین ما فاصله ایجاد کرده است. ما ملتی هستیم که نوروز را با این همه زیبایی در فرهنگمان داریم، مناسک مذهبی ما مملو از زیبایی است و همه ما را در کنار هم قرار می‌دهد ولی امروز ما در هیچ محفلی نمی‌توانیم به آرامی کنار هم قرار بگیریم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز