«زوزهی گرگ پا به ماه در تونلهای تهران» منتشر شد
![«زوزهی گرگ پا به ماه در تونلهای تهران» منتشر شد](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/OwpCnOCfYJyd/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pgbzYpH74GlI7otfNPZWXfo,/94ce4224-3dfa-4765-baba-e815d4d857bd.jpg)
مجموعه شعر «زوزهی گرگ پا به ماه در تونلهای تهران» سرودهی علی کاکاوند منتشر شد.
به گزارش ایلنا، انتشارات نگاه، کتاب «زوزهی گرگ پا به ماه در تونلهای تهران» را که ششمین مجموعه شعر علی کاکاوند است، منتشر کرد.
این کتاب در شهریور۱۴۰۲ روانهی بازار کتاب شده است. نشر نگاه پیش از این کتاب «سردخانه» از این شاعر را چاپ کرده بود. از دیگر آثار علی کاکاوند میتوان به «ع ک یعنی عاشق کور»، «وقتی آدمی را دلهسگها زاییدند»، «ه دو چشم سیاه، ه آخر تنها» و «دو قلب و کشالههای ران…» اشاره کرد.
کتاب زوزه گرگ پا به ماه در تونلهای تهران به استناد مقدمهی کوتاهش مجموعهای ست که به احترام زمین و طبیعت و به یاد زن جسور کوهنورد، زنده یاد لیلا اسفندیاری، که جسدش چون نامش در میان صخرههای یخی جاودانه شد، منتشر شده و شامل شعرهایی در سبک نو و آزاد است.
در مقدمه آمده است: «بعد از سالها دریافتم که بیهیچ قصد قبلی، تعدادی شعر در ارتباط مستقیم با طبیعت و موجوداتش سرودهام، تصمیم گرفتم آنها را در یک مجموعهی مستقل و منسجم، جمع آوری کنم، حاصلش این کتاب شد. کوشیدهام در حد توان و وظیفه، به احترام طبیعت که طبیعیترین شکل زندگی و زمین است، شعرهایی منتشر کنم. شاید این کتاب شروعی باشد برای کار هنری منسجم در این راه، و اگر دیگران پیشتر شروع کردهاند، میتواند ادامهی یک راه برای ادای احترام به طبیعت یا کوششی برای حفظ آن باشد.»
این کتاب نود و چهار صفحهای را میتوانید از کتابفروشیها یا سایت نشر نگاه به نشانی www. negahpub. com تهیه کنید. فهرست و مقدمه و چند شعر هم در بخش معرفی کتاب در سایت انتشارات نگاه، در دسترس است. در ادامه دو شعر از این کتاب را با هم میخوانیم.
«زوزهی گرگ پا به ماه»
این زن که میبینید ناله میکند و از شما کمک میخواهد
این زن که خسته است و لقمهای نان از شما طلب میکند
بیآنکه چشم گرسنهاش در چشم سیرتان بنگرد
این زن که صدایی جادویی و عجیب دارد
صدایی خشک و غمناک
که میپیچد در زوزهی باد قطار
در زنگ بلندگو
در پیچ تاریک ریل زیر زمین
این زنوحشِ آرام، اصلاً زن نیست
گرگی ست پا به ماه
که زوزه میکشد
در مترو
در بلوارها
در تونلهای تاریک تهران
گرگی که دو زخم دارد:
زخمی از عشق
زخمی از گلوله
«دوش درختی»
در حمام، درختی کاشتهام
زیرش دوشِ شکوفه میگیرم
برگهایش بر سر و بدنم ریز ریز میشود
روزی شاید گُمم کنید
روزی دیگر
شاید در حمام پیدایم کنید
شاید شاهد باشید
که درختی مرا تنگ در آغوش گرفته
شاخههایش را در تنم فرو کرده
و ریشههایش را
بسته به انگشتان دست و پایم
اگر به موقع برسید شاید ببینید
که چکه چکه فرو میریزم.
لطفاً پیش از آنکه خشک شوم
مرا ببرید زیر یک آبشار بکارید