خبرگزاری کار ایران

حسین وفا در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

گرانی بلیت کنسرت‌ها حاصل عمومیت یافتن هنر «لاکچری» است/ مستقل کار کردن هنرمند در ایران بی‌معناست/ خیلی مانده تا بگوییم در ایران موسیقی راک داریم

گرانی بلیت کنسرت‌ها حاصل عمومیت یافتن هنر «لاکچری» است/ مستقل کار کردن هنرمند در ایران بی‌معناست/ خیلی مانده تا بگوییم در ایران موسیقی راک داریم
کد خبر : ۱۱۹۷۵۵۵

حسین وفا درباره هنر «لاکچری» مرسوم در دنیای امروز می‌گوید: هر چه مصرفی شدن در جوامع بیشتر نمود پیدا می‌کند، هنر به سمت تجملات می‌رود. تجملاتی شدن هنر پدیده‌ای است که آسیب جدی به بدنه هنر می‌زند و در موسیقی هم بی‌تاثیر نبوده است. مثلا قیمت‌ها باعث شده تا فقط بخش توانمند از نظر مالی بتوانند به کنسرت بروند و بقیه محروم مانده‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حسین وفا یکی از فعالان عرصه پاپ است که بیش از دو دهه فعالیت‌های موسیقایی داشته است. او که در زمینه موسیقی پاپ، سنتی و کلاسیک فعالیت داشته در نهایت موسیقی تلفیقی «پاپ سنتی» را برگزیده و دنبال کرده است. وفا علاوه بر بهره‌گیری از استادان و مدرسان موسیقی از شاگردان مجید مجیدی کارگردان سینما نیز هست و در زمینه موسیقی و سینما فعالیت داشته اما به گفته خودش در نهایت در مسیر موسیقی سنتی گام برداشته است.

حسین وفا که گزیده کاری را بر پرکاری ترجیح داده، طی گفتگو با ایلنا از جزییات فعالیت‌هایش طی سالهای اخیر گفت.

از آنجایی که از خوانندگان موسیقی آوازی و ردیف دستگاهی به شمار می‌روید، آیا توانسته‌اید در این حیطه موفق شوید؟

همیشه سعی‌ام این بوده وقتی کاری را شروع کنم با تمام توان انجامش دهم و تا رسیدن به هدفم تلاش کنم. امیدوارم توانسته باشم در این عرصه موفق شوم. اینکه در موسیقی آوازی و ردیف دستگاهی موفق بوده‌ام یا خیر سوالی است که مخاطبان موسیقی باید به آن پاسخ دهند. موسیقی آوازی دنیایی پیچیده و بزرگ دارد که اگر کوچکترین قدم اشتباهی در آن برداری، تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت؛ بنابراین همواره سعی‌ام بر این بوده آهسته و پیوسته درست‌ترین گام‌ها را بردارم. به همین منظور سعی کرده‌ام با هنرمندان بسیاری همکاری کنم. این را هم بگویم که در نوجوانی، هم در عرصه موسیقی، هم در زمینه تئاتر یکی از شاگردان کارگردان سینمای ایران، مجید مجیدی بوده ام.

چه شد به سراغ موسیقی رفتید و چند سال است در این عرصه مشغول فعالیت هستید؟

من از کودکی به هنر علاقه داشتم و بعدها هم به موسیقی، بخصوص شاخه تلفیقی؛ «پاپ، سنتی» علاقمند شدم و حالا بیشتر از ۲۰ سال است در این حیطه فعالیت مشغول فعالیت هستم. به هرحال همین علاقه باعث شد گامهایی که بر می‌دارم، هدفمند باشد تا رویایی که همیشه در سر می‌پروراندم را تحقق بخشم. موسیقی برایم آرامش بخش شد و تلاش کردم تمامی پیچ و خم‌های راه را به درستی طی کنم.

 در هر هنری صاحبان سبک انگشت شمارند و قطعا بقیه ادامه روی مسیر گذشتگان و استادان پیش از خود هستند.

من همیشه سعی کرده‌ام با اتکا به صدای خودم و احساس درونی‌ام پیش بروم و تقلید از هنر کسی را دوست ندارم هرچند دراین راستا استادانی بوده‌اند که من نیز از آن‌ها آموخته‌ام، اما تقلید صرف نبوده است. من تا ابد خود را شاگرد این عزیزان می‌دانم، اما مقلد نه!

آیا شغل اصلی‌تان خوانندگی است و از این راه کسب درآمد می‌کنید؟

من علاوه بر خوانندگی، تدریس موسیقی هم انجام می‌دهم و شاگردانی در این زمینه دارم. خودتان بهتر می‌دانید که هر مسیری برای رسیدن به هدف قطعا با فراز و نشیب‌هایی همراه است و من نیز با این فراز و نشیب‌ها مواجه بوده و هستم. مشکلی که می‌گویید وجود دارد اما خب برای رسیدن به هدف باید زحمت کشید و همین زحمت کشیدن‌ها خود پستی و بلندی‌های بسیاری به همراه دارد. به نظرم موسیقی پر از راه‌های نرفته بسیار است.

موسیقی پاپ شاید نسبت به دیگر سبک‌ها در سالهای پس از انقلاب اسلامی مسیر متفاوتی را در جهت کامل‌تر شدن پیموده. نظر شما درباره چهل و سه سال گذشته‌ی موسیقی ایران چیست؟

قاعدتا موسیقی ایران مثل هر جامعه دیگری دستخوش تغییرات بسیاری بوده است. موافقم که موسیقی ایران از نظری پیشرفت کرده، اما این همه ماجرا نیست؛ چراکه خیلی‌ها اصطلاحا از زیر زمینها به روی زمین آمدند و سلیقه مردم به واسطه آن‌ها و آثارشان تغییر کرد. خوب یا بد و خواه ناخواه، شکل دیگری از موسیقی در ایران پا گرفت که تحت عنوان موسیقی مصرفی از آن یاد می‌شود؛ همین آهنگهایی که هر روزه می‌شنویم و بلافاصله فراموششان می‌کنیم.

نظرتان در باره واژه مارکت موسیقی که این روزها زیاد شنیده می‌شود، چیست؟

مارکت موسیقی را مردم تعیین می‌کنند و آن‌ها هستند که مشخص می‌کنند در بازار موسیقی چه چیزی باید به تولید برسد. عوامل دیگری نیز در این زمینه دخیل هستند، اما نهایتا این مردم هستند که تعیین کننده اند. برای داشتن یک مارکت استاندارد که حرف برای گفتن داشته باشد باید نیم نگاهی نیز به مردم داشت. هر چیزی در جایگاه خودش مارکت محسوب می‌شود مثل موسیقی، خوانندگی و مقولات دیگر. موضوع مهم این است که تلاش کنیم در قالب مارکت ایرانی در سطح جهانی فعالیت کنیم. اگر در اینباره نظر شخص مرا می‌خواهید، باید بگویم فکر نمی‌کنم در این زمینه صاحب نظر باشم. نظر کارشناسی ندارم و فکر می‌کنم اگر صحبت نکنم و اظهار نظر نکنم کار شایسته‌تری کرده ام.

به نظرتان مافیای موسیقی چه تاثیری در روند موسیقی شما داشته است؟

نه در ایران که در هر گوشه دیگری از دنیا، هر صنفی مافیای خودش را دارد. فوتبال، سینما، تئاتر و هر هنر دیگری را که نام ببرید قطعا از حضور مافیا در بطن خود رنج می‌برند. موسیقی نیز با وجود تهیه کنندگانی که قراردادهای یک سر سود می‌بندند به یک قطب مافیایی تبدیل شده است. البته من خودم را درگیر حواشی این چنینی نکرده و مسیر خودم را رفته و کار خودم را می‌کنم. توجهی به مافیا و این چیزها ندارم و به جای درگیر شدن با این امور، وقتم را صرف آموزش و فعالیت موسیقایی می‌کنم.

 خیلی‌ها طی این سال‌ها به اسم هنرمند وارد حرفه موسیقی شده‌اند و به زبان عامیانه‌تر دلالی را برگزیده‌اند!

متاسفانه بعضی افراد فقط به پول و شهرت فکر می‌کنند؛ در صورتی که موسیقی یک احساس درونی و دلی است. اگر موزیسینی این بعد را نادیده بگیرد، فقط درگیر بعد مادی می‌شود و به این ترتیب دیگر آثار ماندگار مثل آثار گذشتگان تولید نمی‌شود و یا کم تولید می‌شود؛ آن هم از سمت کسانی خواهد بود که اهل فرهنگ، و هنر جدی و فاخر هستند. با وجود همه اینها به نظرم اگر موسیقی‌دان‌های ما با هم متحد شوند، قطعا اتفاقات بهتری رخ می‌دهد و آثار ماندگاری خلق خواهد شد. متاسفانه چنین اتحادی در جامعه موسیقی ما وجود ندارد.

چرا می‌گویید موزیسین‌های کشور با هم متحد نیستند؟

چون اغلب همین طور است. به ندرت کسی دیگری را قبول دارد و همین امر باعث ایجاد فاصله بین هنر و همین طور هنرمندان می‌شود. برای رسیدن به هنری یکدست و ارائه موسیقی‌های شنیدنی بیشتر نیازمند صلح در جامعه موسیقی هستیم تا تفرقه!

 به هنر مصرفی اشاره کردید. این مصرفی بودن پدیده‌ای عجیب را ایجاد کرده که به آن هنر «لاکچری» می‌گویند. در انیباره چه نظری دارید؟

هر چه مصرفی شدن در جوامع بیشتر نمود پیدا می‌کند، هنر به سمت تجملات می‌رود. تجملاتی شدن هنر پدیده‌ای است که آسیب جدی به بدنه هنر می‌زند و در موسیقی هم بی‌تاثیر نبوده است. کما اینکه شاهد بوده‌ایم از فرط تجملاتی شدن، از دسترس عوام خارج شده‌اند. مثل قیمت بلیت کنسرتهایی که این روزها شاهد هستیم. قیمت‌ها باعث شده تا فقط بخش توانمند از نظر مالی بتوانند به کنسرت بروند و بقیه محروم مانده اند.

دغدغه‌های سیاسی، اجتماعی چقدر بر نحوه فعالیت حرفه‌ای شما تاثیرگذار بوده و هست؟

هنر جای سیاست نیست. من هرگز شخصیت سیاسی نداشته‌ام و علاقه‌ای ندارم به عرصه سیاست وارد شوم. از نظر من سیاست و هنر باهم سنخیتی ندارند، اما دغدغه اجتماع را داشتن لازمه هنر و هنرمند است. به اعتقاد من هنرمند واقعی باید دغدغه‌مند مردم و امور اجتماع خود باشد. خوشبختانه طی این سال‌ها تمام تلاشم این بوده با مردم هم دغدغه باشم.

جدا از هنرمندان دغدغه‌مند حوزه سنتی و آن‌هایی که به تولید آثار فاخر می‌کنند؛ سطح سواد عموم موسیقی‌دانان کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه بعضی از موسیقی‌دانان ما برای دل و احساس جامعه دل نمی‌سوزانند و با این دغدغه کار تولید نمی‌کنند! این دسته از افراد فقط به جنبه مالی قضیه نگاه می‌کنند. چنین تفکراتی خیلی ناراحت کننده است، چون در صورت ادامه این روند، ریشه اصیل موسیقی ایرانی خشک خواهد شد. سطحی نگری موزیسین‌ها و تولید باری به هر جهت آهنگ‌ها و سری دوزی آن‌ها، لطمه بزرگی به موسیقی وارد کرده است. کمتر خواننده یا آهنگسازی زحمت آموزش و یادگیری علمی موسیقی را به خود می‌دهد و اصولی ساختن و اصولی خواندن را بلد است! متاسفانه همه دنبال یک شبه معروف شدن هستند و می‌خواهند ره صدساله را یک شبه طی کنند. به همین دلیل برای دست‌یابی به شهرت و ثروت دنبال کوتاه‌ترین راه می‌گردند. همین تفکر و رویه باعث می‌شود کمتر به موسیقی دلخواه برای سلیقه‌های فاخر دست یابیم.

 اینکه اغلب اهالی موسیقی با جامعه و دغدغه‌های اجتماعی مردم همراه نیستند، احتیاج به دلیل و حتی ارائه آمار دارد.

با گوش دادن به آثاری که این روزها در بسترهای اجتماعی مختلف نظیر تاکسی ها، کافی شاپ ها، پارک‌ها پخش می‌شوند، می‌توان متوجه شد که آیا موسیقی‌دانان با جامعه همراه هستند یا خیر! آنچه مشهود است این است که بیشتر آهنگ‌های منتشر شده صرفا مایحتاج و نیازهای لحظه‌ای مردم را برطرف می‌کنند. جایز نیست مثال بزنم، اما محتوا و مضامین سطحی و دم دستی بسیاری از اشعار آهنگهای تولید شده، نه غنای ادبی دارند و نه از نظر هنری دارای ارزش هستند. وقتی پوچی در اشعار و پرداختن به لباس و رنگ موی طرف واضح و آشکار به شکل آهنگین به گوش مردم می‌رسد، طبیعی است که موسیقی به سمت ابتذال برود. با این حساب تعداد انگشت شماری از موزیسین‌ها با توجه به دغدغه‌ها و خواست جامعه و بر اساس علم و فرهنگ به انتشار آثار خود اقدام می‌کنند.

 سلیقه مردم به مسیری رو ابتذال را طی می‌کند؟

نه دقیقا منظورم این نیست. می‌خواهم بگویم ما مسئول گوش‌های مردمیم. ما به عنوان متولیان فرهنگ و هنر این مرز و بوم باید برای مردم خوراک فرهنگی مناسب و ارزشمند به مردم بدهیم؛ نه اینکه صرفا با توجه به نیاز لحظه‌ای آن‌ها کار به تولید اثربپردازیم و اگر دیدیم آهنگی در جامعه گل کرد، هزاران کپی از روی آن بزنیم و منتشر کنیم. . یک موزیسین و یا خواننده با جامعه‌شناسی و رفتارشناسی جامعه خود (همین طور امانتداری در اصل موسیقی) می‌تواند فرهنگ‌سازی شنیداری انجام بدهد و مردم را به سمت و سویی سوق دهد که برای گوش خود ارزش قائل شوند. اگر این فرهنگسازی صورت گیرد، به مرور موسیقی خوب و ارزشی جایگزین موسیقی مصرفی می‌شود.

سطح سلیقه جامعه چه تاثیری در ساختار موسیقی شما دارد و اصلا به آن توجه داشته اید؟

هم سلیقه مخاطبان و هم سلیقه خودم اهمیت دارد، ولی قطعا آنچه درست‌تر باشد را انجام می‌دهم. به نظرم پرداختن به هر دوی اینها به موازات هم در کنار هنر، قطعا به ایجاد آثاری عمیق خواهد انجامید.

ذائقه این روزهای مردم متمایل به موسیقی پاپ و نهایتا موسیقی تلفیقی است. چه اصراری به فعالیت در سبکی که انتخاب کرده اید، دارید؟

اگر دقت کرده باشید هر دوی موسیقی‌ها هم پاپ و هم تلفیقی اصطلاحا بین مردم اشباع شده‌اند و مدتهاست که اتفاق جدیدی در این دو زمینه آن نیفتاده است. من هم سعی کردم موسیقی تلفیقی کار کنم تا پیوندی باشد برای نسل قدیم و جدید. چنین چیزی نیازمند مسلط بودن به هر دو سبک پاپ و سنتی است که سعی کرده‌ام آن را مدنظر داشته باشم.

نظریه «هنر برای هنر» تا چه حد مورد توجه شما است؟

هنر نه صرفا برای هنر، بلکه هنر برای مردم است. اگر مردم نباشند هنر به چه کاری می‌آید و به چه دردی می‌خورد؟ با تفهیم این مهم و با در نظر گرفتن اصول هنری باید به خلق آثار هنری پرداخت. در معنا و مفهوم این جمله گفته شده است هنر را باید تنها به خاطر خود هنر تحسین و ستایش کرد و از آن هیچ استفاده‌ای را انتظار نداشت و تنها به دنبال زیبایی هنر بود. در واقع هنر باید آزاد و مستقل باشد. تئوفیل گوتیه در این مورد می‌گوید؛ به محض اینکه، هنر مفید و سودمند شد، زیبایی و ارزش خود را از دست می‌دهد و تنها فایده هنر زیبایی آن است» ولی من فکر می‌کنم هنر برای تربیت نسل‌ها و فرهنگسازی بسیار کارساز است. همانطور که می‌دانیم شاعران پیرو مکتب «پارناس» در شعر خود به دنبال هدف مشخصی نیستند؛ چون عقیده دارند جست وجوی هدفی معین در هنر، آن را از طبیعت خود دور می‌کند. در واقع، شاعر «پارناس» مانند شاعری است که حوادث، صحنه‌ها و زیبایی‌های اطرافش را برای خواننده بیان و توصیف می‌کند، ولی احساساتش را در اشعار خود دخالت نمی‌دهد و برخلاف رمانتیک‌ها نسبت به طبیعت بی‌تفاوت است. به عقیده پارناسین‌ها شعر نشانه‌ای است از روح کسی که احساس‌های خود را خاموش ساخته است. چنین شاعری به هیچ وجه نمی‌خواهد شعرش محتوای امید و آرزو و خواهشی باشد و فقط برای هنر محض احترام قائل است و به زیبایی شکل و طرز بیان اهمیت می‌دهد. در موسیقی هم همین طور است و همین مسئله‌عدم موافقت من با این جمله را با خود به همراه دارد. و به اعتقاد من تنها فایده هنر زیبایی آن نیست.

خودتان را به لحاظ حرفه‌ای و مالی، هنرمندی مستقل می‌دانید؟

به لحاظ سبک فکر نمی‌کنم هنوز مستقل شده باشم. به جرات می‌توان گفت خواننده‌های امروزی تقریبا مستقل نیستند و هریک ادامه دهنده مسیر یکی از بزرگان این عرصه هستند. گاهی یک خواننده یا آهنگساز نسخه دست چندم هنرمندی قدیمی است، اما با افتخار کارهایش را منتشر و به مردم معرفی می‌کند. از لحاظ مالی هم باید بگویم که موسیقی در هر جای دنیا نیازمند حمایت‌های مالی است. وقتی یک محصول هنری قرار است خلق شود، باید برای آن هزینه شود و اگر فرد به تنهایی بخواهد دست به فعالیت هنری بزند قطعا جایی کم می‌آورد؛ مگر این که از نظر اقتصادی توانمند باشد. اگر حمایت عزیزان نباشد قطعا نمی‌توان مستقل قدم برداشت.

با توجه به اینکه هم در عرصه پاپ و هم در عرصه سنتی فعالیت داشته اید، کدام سبک برایتان اهمیت دارد؟ نظرتان درباره ارتقاء سبک‌های واراداتی چون «راک» در ایران چیست؟

در رابطه با بخش اول سوالتان باید بگویم؛ ترجیحم است در مورد موسیقی اصیل سنتی ایرانی گام بردارم، ولی موسیقی پاپ و راک هم مخاطبان خوب خودش را دارند. البته موسیقی راک رگه‌هایی از پیشرفت و همسویی با موسیقی استاندارد جهانی را در خود دارد ولی هنوز به مرحله کاملی از رشد و ترقی نرسیده است. خیلی مانده تا بگوییم در ایران موسیقی راک داریم. پاپ هم که وضیتش مشخص است. هر کسی برای خودش در خانه‌اش آهنگ می‌سازد، کلام رویش می‌گذارد، ضبط و منتشر می‌کند. بنابراین نمی‌توان درباره آن با قاطعیت نظر داد.

در ترکیب و تلفیق شعر و موسیقی و فرم خوانش در سبک شما، نیاز به دانش و تخصص است. آیا سعی کرده‌اید در این زمینه به روز باشید؟

بله دقیقا با تکیه بر آموزه‌های قدیمی که آن‌ها را سر لوحه فعالیتهای هنری خود قرار داده ام، سعی در به روز بودن دارم. سبک موسیقی سنتی به خاطر ورود به دستگاههای موسیقی، گونه‌ای سخت محسوب می‌شود و دانش منحصر و مربوط به خودش را دارد. به نظرم، آموزش در این زمینه بسیار لازم است و کسی نبوده که بدون آموزش سر از این عرصه در آورده باشد.

در هنر توجه به نسل‌های جدید و کشف افراد با صلاحیت و مستعد یکی از تعهدات مهم هنرمندان امروز است. شما برای پرداختن به این موضوع مهم چه کارهایی را تاکنون انجام داده اید؟

قطعا جوانان ایرانی مملو از استعداد هستند، گاهی حتی در کوچه و خیابان صداهای خوب می‌شنوم و از صاحبان این صداها استقبال می‌کنم. برنامه‌ای نیز در این خصوص دارم که هنوز زمان‌بندی مشخصی ندارد و به محض انجام آن، اطلاع‌رسانی‌های لازم انجام خواهد شد.

بسیار می‌شنویم که ترانه سرایان، شاعران و موزیسین‌ها نسبت به وجود ممیزی‌ها انتقاد دارند. ممیزی‌ها تا چه حد روی کار شما و کارتان تاثیر داشته؟

گاهی اوقات این اتفاق افتاده که کلمه‌ای در شعرها جابه جا شده، اما لطمه خاصی به آن نزده است. چون سبکی که من کار می‌کنم سبکی نیست که زیاد درگیر و دار ممیزی باشد. ضمن اینکه خودم به امور این چنینی واقف هستم و سعی می‌کنم رعایت کنم تا زمان کمتری صرف تولید و انتشار آهنگهایم شود.

از فعالیت‌ها و برنامه‌های پیش رویتان بگویید.

یکی از برنامه‌های پیش رویم برگزاری کنسرت و دیگری ضبط آلبوم با همکاری آهنگسازان بزرگی است که علاقه شدیدی به آن‌ها دارم؛ تا بتوانم در آینده نزدیک برای موسیقی جوانان و کشورم مفید واقع شوم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز