همراه با فیلمهای جشنواره فجر چهلم؛
سینمای مستند نباید وارد دستهبندی سیاسی و جناحی شود/ با قهرمانان ملی برخورد شخصی نکنید/ فیلمهای مستند فرزند ناتنی جشنواره فیلم فجر هستند
کارگردان مستند «تفنگ برادرم» که در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر حضور دارد، معتقد است که سینمای مستند فرزند ناتنی جشنواره فجر است و اهمیتی که به فیلمهای بلند داستانی داده میشود را برای سینمای مستند قائل نیستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کامران جاهدی کارگردان و تدوینگر سینما در آخرین ساخته خود به نام «تفنگ برادرم» زندگی زنی قهرمان در روزهای سخت جنگ ایران و عراق را به تصویر کشیده است. این فیلم برای شرکت در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر منتخب شده است. «تفنگ برادرم» از جمله مستندهای موفق در پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت نیز بود که توانست جوایز متعددی را در این جشنواره کسب کند. با این کارگردان درباره حضورش در جشنواره فجر و برخی انتقادهای وارد بر فضای جشنوارهای سینماحقیقت، گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
ابتدا سراغ جشنواره بینالمللی سینماحقیقت برویم که مستند «تفنگ برادرم» توانست در آن؛ تندیس برنز شهید آوینی و دیپلم افتخار را از آن خود کند. بودن فیلم در بخش شهید آوینی، مانعی برای دیدن شدن و رقابت زوایای دیگر مستند ایجاد نکرد؟
بله، متاسفانه مستند ما را از بخش ملی کنار گذاشتند و به بخش آوینی بردند. در واقع با این تصمیمگیری به مستند ما و عوامل لطمه وارد کردند. و این حاصل اعمال سلیقه پدرخواندگان سینمای مستند ایران است. امیدوارم جناب خزایی به وعده خود صادق باشند و برای کل سینمای ایران پدری کنند.
از نظر شما وجود بخش آوینی در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت اتفاق درستی است؟
بخش آوینی مهم است و قبلتر جشنواره مستقل و معتبری بود. در برگزاری جشنواره سینماحقیقت هم این شعار وجود دارد که بخش آوینی همانند بخش ملی برایمان مهم است؛ اما در عمل مشاهده میکنیم که اینگونه نیست. شعار تا عمل بسیار تفاوت دارد. دبیر جشنواره سینماحقیقت در گفتگویی ذکر کرده بود که «برخی فیلمها به قدری خوب هستند که از بخش آوینی به بخش ملی راه پیدا کردهاند.»
این حرف یعنی مستندهایی مثل مستند «تفنگ برادرم» خوب نبودند که در بخش آوینی ماندگار شدند؟ درحالیکه در همان جشنواره، مستند «تفنگ برادرم» تندیس برنزی شهید آوینی و جایزه ویژه شبکه مستند را دریافت کرد. اکنون هم در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این برخورد سلیقهای با مستندها بسیار بد است. هر فیلمی را که بوی جنگ و دفاع مقدس میدهد، به بخش آوینی منتقل میکنند و به عوامل هر اثر هم ظلم میشود. فیلمبردار، صداگذار و بقیه عوامل «تفنگ برادرم» زحمت کشیده بودند اما این اتفاق منجر شد که دیده نشوند. مطمئن باشید اگر مستند در بخش ملی جشنواره سینماحقیقت بود حداقل در دو یا سه بخش فنی مدعی تندیس بود.
طی دو سال مدیریت محمد حمیدیمقدم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انتقادهایی از عملکرد این مرکز صورت گرفته است. از نظر شما نقظه ضعف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این سالها بیشتر در کدام بخش است؟
در حال حاضر نقطه ضعف مرکز گسترش سیمای مستند و تجربی این است که همه را میخواهد راضی نگهدارد؛ اما در عمل این اتفاق نمیافتد. نتیجه این عملکرد هم این میشود که هیچکس راضی نیست.
سوژه مستند را چطور پیدا کردید؟
من کرمانشاهی هستم و نام نصرت خدایاری را از بستگانم که در سالهای جنگ جزو رزمندگان بودند، شنیده بودم. بستر جنگ در من همیشه بوده و حتی زمانی که کار تدوین میکردم، بیشتر انتخابهایم آثار مرتبط با جنگ و دفاع مقدس بوده است. لازم است متذکر شوم که مستند «تفنگ برادرم» سفارشی نیست؛ دغدغه شخصی بنده است. من زاده استان کرمانشاه هستم و کودکیام با جنگ ایران و عراق موازی بود. نقش کرمانشاه در دفاع مقدس همواره برای من مسئله بود.
چه شد که فکر کردید زندگی شخصیتی مانند نصرت خدایاری میتواند در مدیوم مستند خوش بدرخشد؟
آن زمان که بحث داعش داغ بود، و حماسه دختران کوبانی سروصدا کرده بود، برایم سوال شد که آیا که در جنگ ۸ساله خودمان زن یا زنانی داشتهایم که این گونه تفنگ دست بگیرند. پژوهشهای بسیاری انجام دادم و از هر مسیری که رفتم، به این نتیجه رسیدم که دلیرترین و جنگاورترین زن جنگ ایران و عراق «نصرت خدایاری» ملقب به «خواهر بسیطی» بوده است. از سال ۱۳۹۵ پژوهشی جسته و گریخته داشتم تا سال ۱۳۹۸ پس از تصویب طرحم در سیمای استانها به مدت یک سال تحقیق میدانی زمان برد. کوچه به کوچه گیلان غرب را گشتم زیرا درباره ایشان کتاب و سند مکتوبی در دسترس نبود. تنها کتابی به نام «تصویری در دوردست» وجود دارد که از لحاظ سند بودن، به کار من نمیآمد. در واقع در پژوهش میدانی با شمایلی مواجه شدم که شبیه به قهرمانان زن هالیوود بود، باورش برای من دشوار بود. پس از مشورت با آقای رزاقکریمی مشاوره پروژه تصمیم گرفتیم تا جایی که میتوانم سند پیدا کنم زیرا من میخواستم مستند بسازم. هر آن چه را که پیدا کردم در مستند «تفنگ برادرم» استفاده کردم.
در مستند «تفنگ برادرم» به سراغ قهرمانی رفتید که اطلاعات مبهمی درباره سرنوشت او موجود است. این موضوع سختی مستند بیوگرافی را برای شما دو چندان نکرد؟
ساخت مستندهای بیوگرافی بسیار دشوار است و ما برای نخستین بار مستندی را به تصویر کشیدیم که درباره زنی جنگاور بود. در سینمای ما همیشه زنان حاضر جنگ ایران و عراق را یا پرستار نشان دادهایم، یا مادر و همسر شهید. چنین کاراکتر قهرمانی در سینمای مستند نداشتهایم. این خبر را بدهم که سناریوی سینمایی این قهرمان را نوشتهام و منتظر شرایطی هستم که فیلم داستانی آن را هم بسازم.
ایشان دارای کاراکتری چند وجهی بودند. امدادگر و بهیار است، تفحص شهدا را انجام میدهد، به عنوان مشاور کودک و خانواده در بهزیستی شاغل است و کارهای بسیاری که در مستند مشاهده میکنید. نه تنها خواهری درجه یک برای حسین بود، بلکه خواهر تمام همرزمانش بود که در آن خطه شهید شدند. در عین حال، عارف و شاعر بود و دیوان شعر داشت. خواهر بسیطی تمام شعرهایش را سوزاند و چون سندی موجود نبود من هم در مستند از این وجهه او گذشتم.
بودجه مستند «تفنگ برادرم» را از کجا تامین کردید؟
این مستند در مرکز سیمای استانهای صداوسیما و در مرکز کرمانشاه تولید شد. البته با بودجهی که اختصاص دادند، نمیشود ۱۰ دقیقه از اثری در این سطح را ساخت. با تورم موجود اگر بخواهیم مستندی استاندارد بسازیم، حداقل دقیقهای ۶ میلیون هزینهاش است. برای ساخت مستند «تفنگ برادرم»، بنیان اقتصادی زندگیام بهم ریخت اما در تمام سختیها، عزمی داشتم قهرمان ملی را معرفی کنم و در این راه کوتاه نیامدم. این مستند ادای دینی به سرزمین مادریام بود. امیدوارم که راه برای گفتن حقایق جنگ باز شود. فکرش را بکنید زنی در اوج جوانی و زیبایی، از همه چیز میگذرد و سالها جنازه شهدا را جمعجور میکند و با گلاب میشست تا مادرانشان از برخورد با پیکر ناقص فرزندشان وحشت نکنند. آیا عرفان همین نیست؟ حتما باید از مولانا و ابن عربی درباره عرفان سخن گفت؟
ما قهرمان ملی را به تصویر کشیدیم. با قهرمان ملی نباید برخورد شخصی شود. به نام سازنده اثر توجه نکنید، اثر را ببینید! در «تفنگ برادرم» موضوع ملی را مطرح کردم. هر ایرانی باید آن را ببیند و به خودشان ببالد.
در جشنواره فیلم فجر، زیاد به مستند و فیلمهای کوتاه پرداخته نمیشود؛ اما جزو جدانشدنی این جشنواره است. همین مسئله مورد انتقاد بسیاری از اهالی مستند و فیلم کوتاه است. نظرتان درباره بخش مستند چلهمین دوره از جشنواره فیلم فجر چیست؟
سهم سینمای مستند بیش از اینهاست. به عنوان تدوینگر میگویم من فیلمهای داستانی بسیاری را هم تدوین کردهام و جوایز متعددی هم گرفتهام؛ اما تدوین سینمای مستند بسیار دشوارتر از داستانی است. چرا نباید تدوین مستندها در جشنواره فیلم فجر در رقابت باشند؟ هرساله یک حرف درباره نوع جوایز سینمای مستند میزنند. این برخورد سلیقهای با مستندها، مستندسازان را گیج کرده است.
قرار بود سال گذشته، مستند «تفنگ بردارم» را تحویل جشنواره فیلم فجر دهم؛ اما گفتند که باید فیلم در جشنواره حقیقت حضور داشته باشد تا بتواند وارد جشنواره فیلم فجر شود. بنابر همین برخوردها، دیگر علاقه ندارم تا مستندهایم در جشنواره سینماحقیقت هم حضور داشته باشد. در جشنواره فیلم فجر هم که گویی سینمای مستند، فرزند ناتنی است و از پرورشگاه آورده شده است. در حالی که در همان جشنواره، سینمای داستانی عزیز کرده و نورچشمی مدیران است. سینمای داستانی حاصل تخیل نویسنده است اما در سینمای مستند ما با اسناد سر و کار داریم و ساخت آن هم بسیار سختتر است. همانطور که در مستند «تفنگ برادرم» مشاهده میکنید، در کل ۳ دقیقه آرشیو از خواهر بسیجی موجود است. بقیه تصاویر را بازسازی کردم و به قدری خوب در کار در آمده که حتی کارشناسان هم فکر میکنند آرشیو است.
در آخر بگویید که نکتهای باقی مانده؟
با ساخت مستند «تفنگ برادرم» امیدوارم مسیری برای نقد جنگ باز شود. در مستند هم مشاهده میکنید که مردم از جنگ میگویند. برای من روایت مردمِ از جنگ یا بهتر است بگویم خانواده در جنگ بسیار مهم است. علاقه دارم تا باز هم در این مدیوم و فضا کارهای متفاوتتری تولید کنم.