خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با زهرا شاکری بررسی شد؛

چرا برخی اساتید و دانشجویان سراغ پژوهش‌های غیرقانونی می‌روند؟ / قانون ۵۲ ساله حمایت از حقوق مؤلفان نیاز به تغییر دارد/ وضعیت پژوهش در علوم انسانی چگونه است؟

چرا برخی اساتید و دانشجویان سراغ پژوهش‌های غیرقانونی می‌روند؟ / قانون ۵۲ ساله حمایت از حقوق مؤلفان نیاز به تغییر دارد/ وضعیت پژوهش در علوم انسانی چگونه است؟
کد خبر : ۱۱۷۰۳۵۶

متاسفانه برخی از اساتید گرایش به تدوین پژوهش بی‌کیفیت دارند، ولی با وجود این نباید از فعالیت اساتیدِ دغدغه‌مندی که با علاقه‌مندی فراوان دست به پژوهش و تحقیق می‌زنند و دانشجویان خود را راهنمایی می‌کنند، غافل بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، "برخی افراد در دانشگاه‌ها با توجه به سیکل معیوب موجود، ضمن نقض حقوق مالکیت فکری و انجام سرقت علمی، دست به تدوین پایان‌نامه و مقاله می‌زنند. حتی ممکن است برخی اساتید ضمن چنین کارهایی ارتقاء پیدا کنند." این بخشی از سخنان زهرا شاکری (معاون پژوهش و فناوری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) است. این استاد دانشگاه با اشاره به کیفیت روند پژوهشی نزد برخی از اساتید و دانشجویان ابراز داشت: "وقتی یک استاد در طول ۲۰ سال صرفا یک کتاب و مبحث تکراری را ارائه می‌کند، بر همین اساس دانشجوی او هم سراغ کپی‌برداری و سرقت علمی می‌رود و این زنجیره ادامه‌دار خواهد بود." وی ضمن بررسی قانون حمایت از حقوق مولفان، مصوب سال ۴۸ ابراز داشت: "قانون مذکور در زمان خود مترقی بوده است، اما طی زمان با پیشرفت فناوری‌های جدید و رشد و توسعه نرم افزارهای رایانه‌ای و آثار مبتنی بر رایانه و ظهور شبکه‌های اجتماعی و وب دچار خلاهایی شد." وی تصریح کرد: "با این وصف من آینده‌ی پژوهشی ایران را  آینده‌ای روشن می‌دانم. با توجه به استعدادهای کم نظیری که در داخل کشور داریم و همچنین علاقه‌مندی به توسعه‌ی شرکت‌های دانش‌بنیان و تاسیس شرکت‌های تحقیقاتی در ایران و نیز احساس نیاز جدی که از طرف بخش صنعت برای ارتباط با دانشگاه در حال شکل‌گیری است، شخصا آینده‌ی پژوهشی ایران را روشن می‌بینم." متن کامل این گفتگو را که مناسب بزرگداشت روز پژوهش تدوین شده است، بخوانید.

روز ۲۵ آذر را با عنوان روز پژوهش در ایران می‌شناسیم، با توجه به مشکلات جامعه پژوهشگران، به نظر شما آیا هنوز هم پژوهش برای تولیدِ علم، دغدغه‌ی قشر دانشجو و پژوهشگران محسوب می‌شود یا خیر؟

ببینید؛ ما نمی‌توانیم در قبال عموم دانشجویان و پژوهشگرانی که در حال تحقیق و پژوهش در عرصه‌های مختلف هستند، یک داوری واحدی داشته باشیم. برخی از آنها صرفا جهت ارتقاء شغلی و جایگاه اجتماعی خود وارد دانشگاه شده‌اند؛ لذا این دسته از پژوهشگران به صورت عمیق و واقعی در پی پژوهش نیستند و صرفا جهت کسب نمره و ارتقاء رتبه، در پی ارائه پایان‌نامه و پژوهشی جزی‌اند. در مقابلِ این قشر، برخی از دانشجویان و اساتید حضور دارند که فی‌الواقع دغدغه‌ی اصلی آنها انجام پژوهش است. در این میان می‌توان رشد شرکت‌های دانش‌بنیان را به عنوان مستندی بر این ادعا شاهد آورد. شرکت‌های دانش‌بنیان، تجلیِ پژوهش در کشور هستند. حضور مستمر آنها در پارک‌های فناوری، مراکز رشد و همچنین دانشگاه‌ها، نشان می‌دهد که پژوهش از حالت تئوریِ محض خارج شده است و سبک و سیاقی کاربردی به خود گرفته است؛ آنچنانکه در پی حل مشکلاتی برمی‌آیند که مردم با آن مواجه‌اند. به نظر من می‌توان گفت که شرکت‌های دانش‌بنیان، نشانگر توجه واقعی به امر پژوهش در کشور هستند. علاوه بر این، تحقیقات بنیادین که در قالب کتاب‌ها، مقالات گوناگون و همچنین اختراعات مختلف انجام می‌شود، غالبا بسیاری از مشکلات را حل کرده‌اند و یا حداقل به مثابه طرح سوالی جدی، در راستای تحقیقاتی بیشتر در آینده هستند. به نظر بنده با وجود اینکه خیل عظیمی از دانشجویان صرفا برای اخذ مدرک تحصیلی وارد دانشگاه می‌شوند، بازهم شاهد حضور دانشجویان علاقه‌مند به تحقیق و پژوهش هستیم. در همین راستا، شرکت‌های دانش بنیان نیز کمک‌رسان بوده‌اند و به این جریان علمی، توسعه‌ی بیشتری بخشیده‌اند.

به این مساله اشاره داشتید که برخی از دانشجویان صرفا جهت کسب نمره و ارائه پایان نامه و یا ارتقاء شغلی دست به تحقیق و پژوهشی سطحی می‌زنند. از طرفی بعضا احساس می‌شود که متاسفانه همین تفکر نزد برخی از اساتید دانشگاهی هم وجود دارد. آیا اینگونه نیست؟

متاسفانه این مساله از آسیب‌های نظام آموزش عالی کشور محسوب می‌شود؛ به دلیل اینکه ترفیع و ارتقاء اساتید دانشگاهی اصولاً بر اساس تعداد مقالات و کتاب‌هایی است که آنها تدوین می‌کنند. مشخصا اگر یک استاد دانشگاه در دوره‌ی کاری خود نتواند فعالیت علمی مناسبی ارائه نماید، ممکن است با رکود علمی مواجه شود؛ لذا بسیاری از اساتید، فارغ از تاثیرگذاری محتوا و موضوع تحقیق، دست به پژوهش و تدوین کتاب و مقاله می‌زنند. این یک واقعیت تلخ است که ناشی از ضعف سیستم آموزش عالی کشور است. البته وزارت علوم و بسیاری از دانشگاه‌ها به دنبال  آن هستند که سیستم‌های تشویقی خاصی را به کار بگیرند تا از بار کمیت‌گرایی موجود کاسته شود. تصمیمات این چنینی منجر می‌شود که اساتید ما در حوزه‌هایی که مورد نیاز مردم است بیشتر ورود نمایند. در مجموع همانطور که شما گفتید متاسفانه برخی از اساتید گرایش به تدوین پژوهش بی‌کیفیت دارند، ولی با وجود این نباید از فعالیت اساتیدِ دغدغه‌مندی که با علاقه‌مندی فراوان دست به پژوهش و تحقیق می‌زنند و دانشجویان خود را راهنمایی می‌کنند، غافل بود.

 به نظر شما چه تفاوتی میان سیستم پژوهشی ایران با سایر کشور‌های توسعه یافته و همچنین کشورهای منطقه وجود دارد؟

معمولا در کشورهای پیشرفته بودجه‌های بسیار بالایی برای پژوهش در نظر گرفته می‌شود. ارتباط بسیار قوی هم بین دانشگاه و سیستم صنعتی آن کشورها دیده می‌شود. تحقیقات در این کشورها کاملا هدف‌مند است. این تحقیقاتِ گسترده در حوزه‌های مختلفی وجود دارد که طبق یک برنامه‌ی کاری منسجم و هدفدار پیش می‎‌روند. دانشگاه‌‌ها در کشورهای توسعه‌یافته، حتی به صاحبان صنعت و تجارت و دولت مشاوره می‌دهند. در چنین فضایی، ارتباط واقعی بین دانشگاه و صنعت شکل گرفته است. اما در مقابل در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، بودجه‌های مناسب برای پژوهش درنظر گرفته نمی‌شود. بسیاری از موسسات تحقیقاتی و پژوهشی، دغدغه‌ای بزرگ در حیطه پژوهش ندارند. آنها به دنبال شناساییِ نیازهای بخش صنعت نیستند. ممکن است برخی از این موسسات صرفا در یک حالت انتظاری به سر ببرند که کسی یا نهادی به آنها سفارش تحقیق بدهد تا آنها نیز دست‌ به کار شوند. در حالی که یک پژوهشگر، شخصا باید در پی طرح مساله و بررسی یک موضوع باشد. لذا می‌توان گفت که یک سیکل مشکل‌دار و معیوب در برخی از کشورها وجود دارد که منجر به فقدان جایگاه مناسب برای پژوهش می‌شود.

علاوه بر موارد فوق می‌توان به مسایل دیگری نیز اشاره کرد که دست و پای پژوهشگران را می‌بندد. به عنوان نمونه یک پژوهشگر در ایران باید برای دریافت مفاصاحساب به سازمان بیمه مراجعه کند تا بتواند پروژه‌های تحقیقاتی خود را را تسویه نماید. همین رفت و آمدها جهت بررسی این پروسه، هر چند منافعی برای پژوهشگر می‌تواند داشته باشد، اما در مجموع وقت زیادی از پژوهشگر را می‌گیرد. بسیاری از همکاران از چنین وضعیتی گلایه دارند. ادارات بیمه نیز در بسیاری مواقع ممکن است همکاری لازم را انجام ندهند. چنین مساله‌ای بر کیفیت کار تحقیقاتی تاثیر دارد.

از طرفی دیگر بودجه ادارات و ارگان‌های کشورهای کمتر توسعه یافته، برای تحقیق و پژوهش‌، محدود و ناچیز است. وقتی بودجه مناسب نباشد کیفیت کار تحت تاثیر قرار می‌گیرد. البته قوانینی در سال‌های اخیر در ایران به تصویب رسیده است که طی آن قوانین، نهادها و ارگان‌ها ملزم هستند درصدی از درآمد خود را به امر تحقیق اختصاص دهند این مساله تاثیر خوبی داشته است و به انجام برخی پروژه‌ها کمک کرده است. در مقابل این یک واقعیت است که بودجه مذکور آنگونه که باید هزینه نمی‌شود و اینگونه بازهم مشکلات ادامه‌دار خواهد شد. در مجموع در ایران مشکلات اداری و مالی، مسیر پژوهش را با مشکلاتی مواجه کرده است.

اگر بخواهیم به مزایای امر پژوهشی در ایران اشاره کنیم، می‌توان از ورود به حوزه‌های جدید پژوهشی نام برد. علاقمندی به تحقیق در فناوری‌های نوین، جذابیت‌های ویژه‌ای می‌تواند داشته باشد. در همین راستا تحقیقاتی گسترده‌ای در دانشکده‌ها و دانشگاه‌های مختلف در حال انجام است. حتی دانشکده‌های تخصصی برای این مطالعات تاسیس شده‌اند. این روند می‌تواند برای آینده‌ی ایران مفید باشد و درآمدزایی مناسبی را در پی داشته باشد. به طور مثال، پژوهش در حوزه‌های هوش مصنوعی، زیست فناوری و نانو می‌تواند درآمدزایی خوبی را همراه داشته می‌شود.

از مجموعه مشکلات موجود بر سر راه پژوهش در ایران صحبت کردید. خلاء حمایت قانونی نیز از جمله‌ی این مشکلات است. به نظر شما با کنار هم قرار دادن مجموعه مشکلاتی که از آن صحبت کردید، اگر بحث فرار مغزها را نیز قید کنیم، چه نتیجه‌ی معناداری بین مشکلات پژوهش و پژوهشگری در ایران با فرار مغزها می‌توان تبیین کرد؟

مشخصا نمی‌توان این تاثیرگذاری منفی را نفی کرد. خلاء مالی و مشکلات اداری و شاید به قول شما برخی از خلاءهای قانونی، بدون تاثیر نیست. برخی از افرادی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند، امکانات مالی خوبی در اختیار آنها قرار گرفته است. این پژوهشگران بدون دغدغه در عرصه مدنظر خود، از جمله پزشکی و یا علوم پایه و مهندسی و ... مشغول به فعالیت هستند. آنها ضمن برخورداری از امکانات رفاهی، سرمایه مناسبی جهت پژوهش در اختیار دارند که به عنوان یک مشوق خوب ارزیابی می‌شود. البته این بخشی از قضیه است؛ چراکه اکنون اساتید و پژوهشگرانی را هم داریم که با همین مشکلات در حال پژوهش هستند و در موسسات پژوهشی، شبانه‌روزی فعالیت می‌کنند.

مساله‌ای دیگر به بحث منقطع بودن رابطه‌ی بین صنعت و پژوهش و دانشگاه بازمی‌گردد. مشخصا پژوهشگران ما افراد بی‌سوادی نیستند. بسیاری از آنها بعد از ناامید شدن از فضای ایران، ضمن ورود به کشوری دیگر، وضعیت کاری درخور توجهی را به دست می‌آورند. سوال این است چه عاملی منجر به فاصله گرفتن این پژوهشگران از چرخ صنعت کشور می‌شود؟ بعضا در بخش‌های مختلف صنعت روابط حاکم است. آیا چنین موضوعی، منجر به فاصله‌گرفتن پژوهشگران از بدنه صنعت کشور نشده است؟

در وهله‌ی اول باید گفت که پژوهش‌های کاربردی، بدنه‌ی صنعت و دانشگاه را به همدیگر بسیار نزدیک می‌کند. این نوع پژوهش‌ها عمدتا هزینه‌بردار خواهد بود. همچنین زمان طولانی را برای به فرجام رسیدن نیاز خواهند داشت. وجود نیاز عملی صنعت برای پژوهش را نیز نباید فراموش کنیم. بنابراین برای طی این روند، باید یک احساس خلاء نسبت به علم، از سوی بدنه‌ی صنعت حس شود. لذا صنعت برای رفع این نیاز، نهایتا به دانشگاه رجوع می‌کند. از طرفی دانشگاه به عنوان نهادی که در پی انجام پژوهش است، باید مشوق‌هایی را دریافت کند تا تقاضای صنعت را برای همکاری بپذیرد. یکی از این مشوق‌ها، همان مباحث مالی خواهد که هر میزان این پیشنهاد منطقی‌تر باشد، پژوهشگر را بیشتر به انجام همکاری ترغیب خواهد کرد. البته بسیاری از پژوهشگران ما، تحقیقات بنیادین و کتابخانه‌ای را ترجیح می‌دهند. آنها ترجیح می‌دهند پژوهش‌هایی را انتخاب کنند که کمترین مراجعه را به دستگاه‌های اجرایی داشته باشند. این نوع پژوهش‌ها ،آسان‌تر است؛ چراکه قرار نیست تفکرات و منافع مختلفی از جمله منافع کارفرما در اآن دخیل باشند. لذا در زمان کوتاه و ضمن استرس کمتری خواهند توانست چنین پروژه‌هایی را به فرجام برسانند. هر چند که چنین پروژه‌هایی، درآمد کمتری برای پژوهشگر دارد.

بخش صنعت نیز در این میان بی تقصیر نیست. فعالان حوزه صنعت ممکن است برای رفع مشکل بنگاه اقتصادی خود، نگاه علمی پیشه نکنند و لذا از دانشگاه دور بمانند. در حقیقت مشکل از هر دو طرف است. اکنون دولت قوانینی را وضع کرده که این دو بخش برای همکاری بیشتر، به همدیگر نزدیک‌تر شوند. به عنوان نمونه برخی از دستگاه‌ها و شرکت‌ها را ملزم کرده‌اند که بخشی از درآمد خود را در تحقیقات و پژوهش هزینه کنند. تاثیرات مثبتی  این  امر  قابل ملاحظه است. در دانشگاه‌ها نیز  افزایش گرنتهایی که به اساتید  پرداخت می‌شود، می‌تواند مشوق مناسبی باشد تا به تحقیقات کاربردی ورود کنند. در همین زمینه در دانشگاه‌ها، اقداماتی برای پروژه‌یابی در معاونت‌های پژوهشی دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد. در این بخش، پروژه‌های کاربردی مورد جستجو و بررسی قرار می‌گیرند و به اساتید دانشگاهی معرفی می‌شوند. در بسیاری موارد، اساتید دانشگاهی فرصت یافتن پروژه‌ها را ندارد؛ لذا وجود چنین بخشی می‌تواند به اساتید جهت یافتن پروژه‌های مربوطه، بسیار کمک‌رسان باشد.

از وجود تقلب و عدم رعایت کپی رایت در پژوهش‌ها صحبت کنیم. به نظر شما چه میزان از پژوهش‌های تولیدی در ایران مصداق تقلب هستند و کپی رایت را رعایت نمی‌کنند؟

واقعا نمی‌توان درصد خاصی را برای این مساله مشخص کرد. این موضوع نیاز به تحقیقات بسیار مفصل و جامع دارد تا در گرایش‌ها و رشته‌های مختلف به نتیجه برسد. به هر حال، واقعیت این است که برخی افراد در دانشگاه‌ها با توجه به سیکل معیوبی که بدان اشاره شد، ضمن نقض حقوق مالکیت فکری و انجام سرقت علمی، دست به تدوین پایان‌نامه و مقاله می‌زنند. حتی ممکن است برخی اساتید ضمن چنین کارهایی ارتقاء پیدا کند. این مساله را نمی‌توان کتمان کرد که موضوع اخیر در عموم کشورها و دانشگاه‌ها، به چشم می‌خورد. منتها میزان آن از یک کشور به کشور دیگر، طبق فرهنگ موجود آنها، متغیر خواهد بود. وقتی نظام آموزشی و پژوهشی با مشکل مواجه است عدم رعایت اخلاق پژوهش نیز اتفاق می‌افتد. به عنوان نمونه، وقتی یک استاد در طول ۲۰ سال صرفا یک کتاب و مبحث تکراری را ارائه می‌کند، بر همین اساس دانشجوی او هم سراغ کپی‌برداری و سرقت علمی می‌رود و این زنجیره ادامه‌دار خواهد بود. اما اگر یک استاد دانشگاهی، اهل ابتکار و نوآوری باشد و در هر ترم تحصیلی، منابع جدیدی را معرفی کند و موضوعات تازه‌ای را برای تحقیقات کلاسی ارائه نماید، دانشجو از همان دوران دانشجویی خواهد آموخت که باید اخلاق پژوهشی را ضمن چنین تحقیقی به انجام برساند.

این نوع آموزش‌ها حتی باید از دوران مدرسه آغاز شود. باید به دانش‌آموزان خود خلاقیت و نوآوری را آموزش بدهیم. باید به او بیاموزیم که به آثار دیگران احترام بگذارند و ضمن استفاده از آثار آنها، ارجاع‌دهی به اصل منبع را فرموش نکنند. در کشور ما چند قانون مهم در این رابطه وجود دارد؛ یکی ‌قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان که در سال ۴۸ به تصویب رسید و دیگری قانون پیشگیری و مبارزه با تقلب در آثار علمی است که همین اواخر به تصویب رسیده است. در قانون حمایت از مولفین، در باب حقوق انحصاری که مولفین نسبت به آثار خود دارند، صحبت می‌شود. بر این اساس کسی حق ندارد که بدون اجازه مولف یا نویسنده و هنرمند، اثر مربوط به او را کپی‌برداری کند. این جزء حقوق یک مولف است. اگر کسی هم بخواهد از اثر مربوطه استفاده کند، باید در چارچوبی متعارف این کار را انجام دهد و ماخذ و نام مولف را باید قید نماید.

در قانون پیشگیری و مبارزه با تقلب در آثار علمی، با بحث سرقت علمی مبارزه می‌شود. می‌دانیم که اکنون برخی از شرکت‌ها و موسسات در همین زمینه فعالیت دارند. آنها کار پایان‌نامه‌نویسی و مقاله‌نویسی انجام می‌دهند. کافی است به این شرکت‌ها سفارش بدهید تا پایان‌نامه و مقاله و حتی پاورپوینت جلسه‌ی دفاعیه را برای شما آماده کنند. این باعث تاسف است. تبلیغ این شرکت‌ها روی زمین و دیوارهای خیابان انقلاب دیده می‌شود. این واقعیتی است که وجود دارد و قانون هم می‌خواهد با این موضوع برخورد کند. طبق قانون کسانی که حرفه و شغل خود را چنین کاری قرار بدهند، مجرم خواهند بود و قانونگذار مجازاتی را برای این افراد در نظرگرفته است. کسانی هم که از این آثار بهره برده‌اند، باید امتیازات مادی و معنوی کسب شده از این مسیر را باز پس دهند. خوشبختانه مواردی از این دست در قانون مذکور پیش‌بینی شده است تا مقابله جدی با تقلب را مطرح کند.

 ‌قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، در سال ۴۸ در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده است. چرا  این قانون به روز نشده؟ آیا حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان نیاز به ویرایش و بررسی مجدد ندارد؟ چه نقدی به این جریان دارید؟

قانون سال ۴۸ در زمان خود مترقی بوده است، اما در طی زمان با پیشرفت فناوری‌های جدید و رشد و توسعه نرم افزارهای رایانه‌ای و آثار مبتنی بر رایانه و ظهور شبکه‌های اجتماعی و وب دچار خلاءهایی شده است. البته پس از انقلاب اسلامی، قوانینی در حوزه نرم افزارها و تجارت الکترونیک وضع شده است، اما به هر حال مسائل و واقعیت‌های عملی به نحو کاملی در آنها پوشش داده نشده است. به طور مثال؛ با عنایت به فناوری‌های جدید، حقوق جدید مادی و معنوی برای مولفان مطرح است که در این قوانین دیده نشده یا استثنائات وارد بر حقوق مادی که معمولاً به جهت منافع عمومی برای مصرف‌کنندگان پیش‌بینی می‌شوند بسیار اندک است (مانند استفاده‌های آموزشی و کتابخانه‌ای). درحالیکه در مقررات ملی سایر کشورها استثنائات بیشتری مانند استفاده معلولان به سود جامعه و به منظور پیشرفت علمی و فرهنگی مقرر شده است. علاوه براینکه باید ضمانت اجرای نقض حق را نیز متناسب با شرایط فعلی به روزرسانی کرد تا قدرت بازدارندگی داشته باشند. لازم به ذکر است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، لایحه‌ای را با توجه به نیازهای روز تهیه کرده که هنوز به تصویب مجلس نرسیده است.

 می‌دانیم که علوم انسانی در ذات خود با مفهوم ایده‌پردازی، هم‌سنخی گسست‌ناپذیری دارد. رشته‌هایی مثل فلسفه، حقوق، تاریخ، علوم اجتماعی و ... با ایده‌پردازی معنا پیدا می‌کنند. ارزش اساسی این رشته‌ها را شاید بتوان در همین ایده‌پردازی و نقد مسائل مختلف خلاصه کرد. به نظر شما پژوهشگران علوم انسانی در ایران آنطوری که باید از مساله‌ی ایده‌پردازی بهره می‌برند؟ وضعیت ایده‌پردازی در رشته‌های علوم انسانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ببینید؛ اگرچه گذشته‌ی ما در علوم انسانی، سابقه‌ای تاریخی و غنی دارد ، اما امروزه مشکلاتی در این زمینه داریم. بدون شک تئوری‌پردازی و نظریه‌پردازیِ نیاکان ما در طول چند صد سال گذشته، قابل کتمان نیست. آنها در حوزه‌های فلسفه، حقوق و علوم سیاسی و ... نظریه‌پردازی کرده‌اند و در سطح جهانی قابل شناسایی بوده‌اند. حتی آثار این بزرگان، توسط کسانی ترجمه و در سطح جهانی منتشر شده است. اما در ۱۰۰ سال گذشته، جریان علوم انسانی به شدت به  ادبیاتی که در خارج از مرزها شکل گرفته، وابسته شده است . بیشتر آثار ما در این حیطه، ترجمه‌ی متون و ادبیات خارجی هستند. البته ترجمه آثار نظر‌پردازانه شاید از آن لحاظ که آسان‌تر است، خواهان بیشتری دارد. لذا پژوهشگر به جای تولید فکر، سراغ ترجمه‌ی نظریه‌پردازی‌ها می‌رود. به هر طریق بخشی از ایده‌ها و نظریات در خارج از ایران شکل گرفته است. در این میان اگر بخواهیم ایده‌ای را عنوان کنیم، باید از آنها فراتر برویم. این مساله سختی‌هایی دارد. اول اینکه به ادبیات مربوط به آن بحث تسلط داشته باشیم و بعد از آن، ضمن ادراک مشکل، نظریه‌ی جدیدی را برای رفع مشکل ارائه کنیم. با این حال نمی‌توانیم این خلاء نظریه‌پردازی را مساله‌ی غالب بر پژوهش کشور دانست؛ هنوز اساتیدی هستند که ضمن نظریه‌پردازی در بسیاری از رشته‌ها، اهل نظریه‌پردازی هستند و مقالات آنها در خارج کشور نیز با اقبال روبرو می‌شود. در رشته‌های مختلف علوم انسانی، مثلا فلسفه یا علوم سیاسی، مقالات اساتید ما بسیار پراستناد هستند. نظریاتی که در این زمینه بیان می‌شود، برای سایر اساتید خارج از کشور نیز قابل توجه است.

کافی است که به صفحات همکاران ما در سایت‌هایی مثل گوگل  اسکولار مراجعه شود تا از میزان کمی و کیفی استنادات مطلع شویم. این نشان از ایده‌پردازی و طرح مبانی جدید در یک حوزه تخصصی استعلاوه بر این، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه‌ای به منظور برگزاری کرسی‌های نظریه‌پردازی و ثبت نظریه‌ها دارد که در آن، اساتید می‌توانند خود را آماده‌ی نقدشدن نمایند و اجازه دهند تا تئوری‌های آنها توسط اساتید دیگر نقد شود. اگر استادی بتواند از این مجموعه نقدها موفق گذر کند، او را به عنوان یک نظریه پرداز یا  نوآور شناسایی خواهند کرد. در همین زمینه اگر به دیتابیس‌های کرسی‌های نظریه‌پردازی شورای انقلاب فرهنگی مراجعه کنیم، می‌توانیم نمونه این نظریه‌های ثبت شده را در آن بخش مطالعه کنیم.

اشاره کردیید که جامعه‌ی پژوهشی ایران نکات منفی و مثبتی را توامان با هم دارد. باتوجه به مجموعه مباحثی که عنوان شد، شما آینده پژوهشی و پژوهشگری را در ایران چگونه تبیین می‌کنید؟ چه توصیه‌ای به مسئولان کشور دارید که بتوانیم وضعیت بهتری را پیش روی خود ببینیم؟

به نظر من آینده‌ی پژوهشی ایران، آینده‌ی روشنی است. با توجه به استعدادهای کم نظیری که در داخل کشور داریم و همچنین علاقه‌مندی به توسعه‌ی شرکت‌های دانش‌بنیان و تاسیس شرکت‌های تحقیقاتی در ایران و نیز احساس نیاز جدی که از طرف بخش صنعت برای ارتباط با دانشگاه در حال شکل‌گیری است، شخصا آینده‌ی پژوهشی ایران را روشن می‌بینم. به ویژه که اگر دولت در حوزه‌های مختلف پژوهشی، سرمایه‌گذاری‌هایی انجام دهد و تسهیلاتی را پرداخت نماید (مانند تسهیلات صندوق نوآوری و شکوفایی) و حمایت‌های خاصی را در حوزه‌های خاص، به ویژه در زمینه پزشکی و یا علوم پایه انجام بدهد. این سیاست پژوهشی منجر می‌شود که محققین ما بیشتر به سمت تولید پژوهش تشویق شوند و حضورپررنگ‌تری از خود نشان دهند. علاوه بر مسایل فوق باید به قوانینی اشاره کرد که در راستای حمایت از پژوهش، در حال نهایی شدن هستند در حال حاضر قانون حقوق مالکیت صنعتی ایران در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است و در همین روزها احتمالا تصویب شود. چنین روندی نوعی انگیزه‌دهی به پژوهشگران است که در زمینه‌ی تولید ابداعات و اختراعات قدم برمی‌دارند. الزام صنعت برای صرف بخشی از درآمد خود در زمینه پژوهش نیز ایضا مساله‌ای امیدوارکننده است. با این اوصاف باید گفت که چنین روندی بازهم کافی نیست. ما نیاز به اصلاح در زمینه آموزش داریم؛ از آموزش عمومی تا آموزش در دوران دبستان تا دانشگاه. باید احترام به علم و تلاش یک پژوهشگر مورد بازخوانی قرار بگیرد. برای چنین مسائلی نیاز به آموزش‌های عمیق داریم. در یک سری از کشورها، حتی از زیر سن مدرسه به افراد آموزش می‌دهند تا حرمت علم و اثر علمی را بدانند. به نظر می‌رسد با اصلاح مسیر آموزشی، حتما کیفیت پژوهش نیز تغییر خواهد کرد. اگر ما بتوانیم دانشجو را برای یک تحقیق استاندارد تربیت کنیم، بدون شک خروجی آن می‌تواند یک پایان‌نامه‌ی استاندارد باشد. پایان نامه‌ای که نتایج آن قابل اعتماد خواهد بود و طبق آن میتوان دست به کارآفرینی و سرمایه‌گذاری زد. اگر ما بتوانیم مشکلات خودمان را تعدیل کنیم مطمئنا مسیر آتیِ علم و پژوهشگری در ایران، مسیر امیدوارکننده‌ای خواهد بود.    

 گفتگو: سید مسعود آریادوست

دبیر: زهرا حاج محمدی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز