خبرگزاری کار ایران

کارگردان مستند «گیسلو» در گفت‌وگو با ایلنا:

در سفر به افغانستان سه بار شهادتین خواندم/ در منطقه زندگی من در کرمان جز ۴ خانواده ایرانی مابقی افغانستانی هستند/ مسئولان قوه قضاییه برای زهرا طبری تصمیم‌گیری می‌کنند

در سفر به افغانستان سه بار شهادتین خواندم/ در منطقه زندگی من در کرمان جز ۴ خانواده ایرانی مابقی افغانستانی هستند/ مسئولان قوه قضاییه برای زهرا طبری  تصمیم‌گیری می‌کنند
کد خبر : ۱۱۶۹۹۲۸

محمدصادق اسماعیلی گفت: برای ساخت مستند حدود ۲۸ ایست بازرسی طالبان را رد کردیم و اگر هر کدام از آن‌ها می‌فهمیدند که دو ایرانی برای فیلمبرداری آمده‌اند، معلوم نبود که در نهایت چه سرنوشتی در انتظارمان بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدصادق اسماعیلی، مستندسازی از شهر کرمان است. فیلم مستند «گیلسو» جدیدترین اثر او که در پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت به نمایش درآمده، روایتگر داستانی ملتهب درباره طالبان است. «گیلسو» قصه زنی ایرانی را روایت می‌کند که برای پیدا کردن همسر طالبش راهی افغانستان می‌شود.

در حاشیه برگزاری پانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» گفتگویی پیرامون ساخت و نمایش این مستند داشتیم که می‌توانید در ادامه بخوانید:

در ابتدا بگویید که زهرا طبری (سوژه اصلی) مستند را چطور پیدا کردید؟ 

من در کرمان زندگی می‌کنم و یکی از معضل‌هایی که در این زیست‌بوم با آن مواجه هستیم، ورود مهاجران غیرقانونی افغانستانی است. از طرفی دیگر، وضعیت ما به عنوان میزبان و آن‌ها در جایگاه مهمان موجب شده ساز و کارهای اشتباهی شکل بگیرد و در نوع تعاملی قرار بگیریم که شناختی نسبت به همدیگر نداریم. یک سوم از جمعیت استان کرمان را پناهجویان غیرقانونی افغانستان تشکیل می‌دهند. بخشی از این بحران می‌تواند دامن زن‌ها، دختران و خانواده‌های ما را بگیرد. این موضوعی بود که سال‌ها در ذهن داشتم و همواره دنبال فرصتی بودم تا در پیرامون این مسئله فیلمی را بسازم. در واقع تمام فیلم‌هایی که من کار می‌کنم، درون مایه «بحران هویت» را دارند. در همین راستا با زنان و دختران متعددی که با پناه‌جویان افغانستانی ازدواج کرده بودند، صحبت کردم و در نهایت به شخصیت زهرا رسیدم. احساس کردم که قصه زندگی او می‌تواند برای مخاطب «دراماتیک» باشد لذا کار ساخت «گیسلو» را آغاز کردم. 

مستندهای پرتره بسیاری درباره افغانستانی‌ها و بحران‌های مهاجرت آن‌ها ساخته شده. در قصه زندگی زهرا چه ویژگی‌هایی وجود داشت که محمدصادق اسماعیلی تصمیم گرفت تا همان را برای ساخت مستند انتخاب کند؟ 

زهرا ایرانی است و در ۱۵ سالگی توسط فردی فریب داده می‌شود و اشتباه بزرگی در زندگی‌اش انجام می‌دهد. اکنون که می‌خواهد به زندگی طبیعی بازگردد و روی پای خودش بایستد، بسیاری از اتمسفر اطرافش؛ از جامعه و خانواده گرفته تا خلاهای درونی‌اش موانعی هستند که باید از آن‌ها عبور کند. درست است که فیلم‌های بسیاری در این باره ساخته شده و ما نهادهای حقوق بشر در دنیا و حتی ایران داریم که حامی پناه‌جویان هستند و صدایشان به گوش همه می‌رسد؛ اما کدامیک از این نهادهای حقوق بشری حامی امثال «زهرا» هستند؟ زمانی که درباره اتفاق‌هایی مانند پناهندگی حرف می‌زنیم و اثری را می‌سازیم به این فکر نمی‌کنیم که وقتی یک نفر به صورت غیرقانونی در کشوری حضور داشته باشد چه آسیب جدی را می‌تواند به پیکر خانواده و هم‌وطن ما وارد کند! چرا اروپاییان مرزهایشان را بسته‌اند و افراد به راحتی نمی‌توانند وارد آن‌جا شوند؟ چرا ما این کار را نمی‌کنیم؟ درست است که ما مهمان‌نوازهای خوبی هستیم؛ اما باید ساز و کار وجود داشته باشد و ساختارها به گونه‌ای باشد که منِ ایرانی نسبت خود را با آن‌ها بدانم. منطقه زندگی من در کرمان به گونه‌ای است که تنها ۴ خانواده ایرانی هستیم و اکثر مردم افغانستانی هستند. تبعات این مشکل به زنان منطقه ما وارد می‌شود. این مسائل موجب شد تا «زهرا» الگوی مستند من شود. 

فکر می‌کنید با به تصویر کشیدن زندگی امثال «زهرا» ها مراکز و یا ارگان‌هایی برای بهبود زندگی‌شان قدمی برمی‌دارند؟ آیا می‌توان گفت مستندسازی در این زمینه موفق است؟ 

بله، زیرا فکر می‌کنم مدیوم سینمای مستند یکی از تاثیرگذارترین رسانه‌ها در دنیاست. مثالی برای شما می‌زنم؛ ۳ سال پیش در جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت مستندی داشتم به نام «آشنگ» و قصه ۷ زن را روایت می‌کرد که همسرانشان به حبس ابد و چند روز محکوم بودند و هیچ عفوی هم شامل آن‌ها نمی‌شود. پس از نمایش در بخش بین‌المللی جشنواره، معاونان وقت قوه قضاییه، مستند را دیدند و رئیس وقت قوه قضاییه دستور عفو هر ۷ نفر را صادر کرد. درنتیجه یک مستند ساده باعث شد تا اتفاق‌های جدی برای ۷ خانواده رخ بدهد. مستند «آشنگ» در جلسه شورای تامین استان کرمان نمایش داده شد و در تصمیم‌گیری‌هایی درباره کولبران مواد مخدر اثرگذار بود. مدیوم سینمای مستند جدای از اینکه رسانه است و قدرت بیان دارد، بخش زیادی از آن می‌تواند تاثیرگذاری بسیاری در نهادهای تصمیم‌گیرنده و بدنه اجتماعی به وجود آورد. این اتفاق را شاید در مدیوم‌های دیگر هنری و رسانه شاهد نباشیم. چند روز قبل معاون رئیس قوه قضاییه که به شهر کرمان آمده بود، مستند «گیسلو» را دید و دستور داد در این خصوص سوژه و پیرامون آن تصمیم جدی بگیرند. معتقد هستم که منِ فیلمساز در این راه کار مهمی را انجام ندادم بلکه این قدرت سینمای مستند را به رخ می‌کشد. به هر حال سینمای مستند امر واقع و باورپذیری است و بسیار راحت‌تر روی مخاطب تاثیر می‌گذارد. 

در مستند «گیسلو» به سراغ فردی رفتید که با دوربین غریبه است و در آینده بسیاری از افراد شاهد زندگی او هستند. زهرا طبری چطور راضی شد تا روایت‌گر زندگی‌اش باشد؟ 

ما مستندسازان شعاری داریم و می‌گوییم زمانی که سوژه اجازه دهد وارد حریم‌اش شوی، ۷۰ درصد فیلم ساخته شده و ۳۰ درصد ماباقی هم کارگردانی و تدوین است. بخش بسیاری از مسئله اعتماد کردن به مستندساز که بتواند وارد لایه‌های درونی زندگی‌اش شود، به این مرتبط است که کارگردان چقدر با سوژه هم‌زیستی کند و در کمال شرافت و عدالت با بحرانی که او درگیر است، رفتار کند. در تمام مستندهایی که تاکنون ساخته‌ام تلاش کردم تا بتوانم راحت و صادقانه با آن‌ها برخورد کنم و به طور معمول هم در مرحله انتخاب سوژه‌ها زمان بسیاری را صرف می‌کنم تا آدم‌هایی را پیدا کنم که مولفه‌های جدی‌تر برای قهرمان شدن یک اثر داشته باشند. به هرحال مخاطب، قهرمان مستند را تماشا می‌کند و باید در انتخاب آن‌ها دقت کنیم. 

زهرا طبری و دو فرزند پسرش چطور قانع شدند تا دوربین را به حریم خانه‌شان ببرید و مقابل چند چشم معذب نباشد و عادی رفتار کنند؟ 

دو فرد غریبه اگر یک هفته با هم تعامل داشته باشند، بسیار راحت‌تر با هم رفتار می‌کنند و این موضوع امری بدیهی در ارتباط ما انسان‌هاست. قبل از تولید یک اثر، در مرحله پژوهش تلاش می‌کنم تا بتوانم وارد حریم سوژه‌ها شوم و با فرزندان آن‌ها ارتباط برقرار کنم. در هر صورت سوژه را بررسی می‌کنم و اعتماد او را جلب می‌کنم. تجربه هم‌زیستی ما با سوژه‌ها موجب می‌شود که در تعامل با هم با پختگی برسیم تا راحت‌تر اعتماد کنیم. 

مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی چقدر از مستند «گیلسو» برای ساخت حمایت کرد؟ 

مستند را ساختم و پس از آن به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تحویل دادم. این را بگویم که مستند را در شرایطی ساختم که از لحاظ مالی در ثبات نبودم و این مرکز کمک‌های زیادی به من کرد تا بخشی از آن هزینه‌ها را جبران کنم. هزینه‌هایی که اکنون برای تولید یک فیلم متحمل می‌شویم به دلیل تورم، زیاد شده اما بودجه‌های مرکز هنوز بالا نرفته است. امیدوار هستم تا ساز و کار بهتری در جهت حمایت از مستندسازان مستقل شکل بگیرد تا فضای پویایی در حوزه سینمای مستند را شاهد باشیم. 

در مستند «گیسلو» همراه زهرا طبری (سوژه مستند) به افغانستان رفتید. در آن زمان خطری هم شما را تهدید کرد؟ 

۳ ماه با نهادهای امنیتی در ایران مذاکره کردیم تا در کشور افغانستان حامی امنیتی ما باشند؛ اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. شهریور سال ۱۳۹۹ به این کشور سفر کردیم و هنوز در آنجا حکومت مرکزی بود و بسیاری از سرویس‌های جاسوسی دنیا در افغانستان کار می‌کردند. به هر حال تصمیمی بود که گرفته بودم و باید این مسیر را می‌رفتیم. اگر توکلی در درون ما نبود، شاید جرات رفتن به این سمت را هیچ زمان پیدا نمی‌کردیم. ما حدود ۲۸ ایست بازرسی طالبان را رد کردیم و اگر هر کدام از آن‌ها می‌فهمیدند که دو ایرانی برای فیلمبرداری آمده‌اند، معلوم نبود که در نهایت چه سرنوشت سختی را متحمل می‌شدیم. خداوند را شاکر هستم که به ما نگاه کرد و تنها پناه ما خداوند بود. در این سفر ۳ بار شهادتین خواندم؛ زیرا کل سفر به افغانستان ده روز طول کشید؛ اما از مسیرهای سختی عبور کردیم. 

از چه سالی ساخت مستند را آغاز کردید؟ 

از سال ۱۳۹۸ فیلمبرداری را آغاز کردیم و حدود دو سال زمان برد. 

شیوع ویروس کرونا در زمان فیلمبرداری و سفر برای تهیه مستند اخلالی ایجاد نکرد؟ 

بله، باعث شد تا افزایش هزینه داشته باشیم. ضمن آنکه ریسک را هم برای تولید بیشتر می‌کرد. اگر یکی از اعضای گروه مبتلا به این ویروس می‌شد، همه ما هم گرفتار می‌شدیم و این موضوع حساس برانگیز بود. بسیاری از راه‌ها هم برای سفر کردن بسته بود و ما مجبور بودیم تولید را ادامه دهیم. شاید به چشم نیاید اما برای وسایل ضدعفونی‌کننده و ماسک گروه خیلی هزینه صرف کردیم. از طرفی دیگر هم نهادهای دولتی که آثاری مانند «گیسلو» حمایت می‌کنند، کاری نکردند و این کار را هم سخت‌تر می‌کرد. با تمام این اوصاف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مستند را از لحاظ مالی مستند را زیر پوشش خود قرار داد و من قدردان آن‌ها هستم. 

مستندتان در پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت به نمایش درآمده است. بازخوردهای مخاطبان پس از تماشای اثر چطور بود؟ 

فکر می‌کنم مستند توانسته حرف خودش را بزند و بازخوردها بسیار خوب بود. خرسند هستم که حداقل یک اکران در سالن سینما برای مستندها در نظر گرفتند. اعتقادی به اکران آنلاین در پلتفرم‌ها را ندارم و فکر می‌کنم یک اثر باید در ساختار متناسب، با باند صوتی و نمایی خوب نمایش داده شود. در حق فیلمساز کم لطفی است که پس از تلاش‌های فراوان مخاطب با تلفن همراه اثر را تماشا کنند. اکران در پلتفرم نه مخاطب و نه برگزارکننده جشنواره را متضرر می‌کند، بلکه آسیب جدی را به فیلمساز می‌رساند. همچنین من و گروه مستند تلاش می‌کنیم تا «گیسلو» را در جشنواره‌های بین‌المللی هم نمایش دهیم. اگر ما تلاش کنیم، برکت هم به سمت ما حرکت می‌کند. 

سختی‌های ساخت مستند باعث نشده مثلا مدتی از این کار فاصله بگیرید؟ 

خیر، مستندسازی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مستندساز تبدیل می‌شود. در حال حاضر هم مستند بلندی را با درون مایه «بحران هویت» می‌سازم که سوژه اصلی یک پسر است. امیدوار هستم کار را بتوانیم به آن چیزی که لایقش است، برسانم. 

گفتگو: امید پویانفر

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز