یک خوشنویس پیشکسوت مطرح کرد؛
«کتابت» پهلوان خوشنویسی میخواهد/ فضا را برای تدریس هنر در دانشگاه مناسب نمیبینم/ جای کتابهای علمی در خوشنویسی بسیار خالی است
یکی از مقولات مهم در عرصه خوشنویسی کتابت است که در دنیای امروز مورد بیتوجهیهای بسیار قرار گرفته تا آنجا که میتوان گفت منسوخ شده است. محمدعلی مرزی خوشنویس و استاد دانشگاه در اینباره با ایلنا گفتگو کرد و به بیان توضیحاتی پرداخت.
ادامه تیترها: جنبه هنری و کاربردی اقلام و اشیاء نادیده گرفته میشود/ناشران صرفا به سود و منافع خودشان فکر میکنند/سفارشدهندگان برای کتابت به سراغ کابران کامپیوتر میروند/ خلا وجود رشته خوشنویسی در دانشگاهها بسیار احساس میشود/ /کتاب قبلیام را به صورت جامع بازنویسی کردم اما موفق به نشر نشدم!/
به گزارش خبرنگار ایلنا، خوشنویسی صرفا یک اتفاق هنری نیست، بلکه این امکان را دارد تا به هنری کاربردی هم تبدیل شود. یکی از موضوعات مهم در عرصه خوشنویسی که آن را به هنری کاربردی تبدیل میکند، مقوله کتابت آثار ادبی و مذهبی است که چند سالی است نسبت به آن توجه ویژهای از سوی هنرمندان و مسئولان وجود ندارد.
یکی از نسخههای منحصر به فرد کلیات سعدی که در گنجینه رضوی نگهداری میشود به خط «محمدبن عبداللطیف عقاقیری» از شاگردان با واسطه سعدی، سال ۷۶۶ هجری در شیراز کتابت شده که با سال فوت شاعر حدود ۷۰ سال فاصله دارد و از قدیمیترین نسخههای موجود است
کتابت نیز مانند سایر مقولات مهم دیگر در گذشتههای نه چندان دور مورد توجه هنرمندان، مردم و حاکمان وقت بوده و حاصل این توجه، خلق کتبی است که با خطوط زیبای خطاطان از شاعران، نویسندگان، عرفا، فقها و هنرمندان باقی مانده است. شاید اگر خوشنویسی باعث بازنویسی برخی آثار نمیشد حال از آنها تنها نامی باقی مانده بود.
محمدعلی مرزی یکی از خوشنویسان پیشکسوتی است که در گذشته دو اثر بوستان و گلستان سعدی را کتابت کرده است. او طی گفتگو با ایلنا از این هنر رو به فراموشی گفت.
یکی از مقولات مهم در خوشنویسی هنر «کتابت» است که این سالها کمتر مورد توجه هنرمندان و ناشران بوده. درباره این هنر دشوار بگویید.
ببینید مقوله کتابت قصه مفصلی دارد و پرداختن به آن به این راحتیها نیست و زمانبر است. به قول یکی از استادان درگذشته ما، «کتابت» پهلوان خوشنویسی میخواهد. یعنی این هنر فردی را میخواهد که ساعتها و روزها و ماههایش را وقف کند و حرف به حرف، کلمه به کلمه، سطر به سطر، صفحه به صحفه و فصل به فصل را یک دست بنویسد. این یک دست نوشتن اتفاق بسیار مهمی است. امروز مردم و جامعه فرهنگی ما به جای کار عمیق انجام دادن دنبال کسب نام و نشان یک شبه هستند. این رفتارها روی هنری مانند کتابت هم تاثیر گذاشته است.
با این حال مقوله هنر تغییر ماهیت داده و تعاریف دیگری پیدا کرده است.
خیلی مقولات و موارد از مسیر و محتوای خود خارج شدهاند و هنر هم یکی از آنهاست. کلا هنر دوجنبه دارد: یکی جنبه زیبایی محض و دیگری جنبه کاربردی. هنر و شاخههای مختلف آن درگذشته علاوه بر زیبایی، جنبه کاربردی هم داشتهاند. در گذشته حتی بسیاری از اشیاء ما جنبه زیبایی داشتهاند و حال اینطور نیست. مثلا شما الان یک بشقاب یکبار مصرف را در موزه نمیگذارید درست است؟ بشقاب و ظرفهای یک بار مصرف به محض استفاده و صرف غذا دور انداخته میشوند چون جنبه کاربردی محدودی دارند و فاقد زیبایی هستند. در گذشته اینطور نبوده! قاشقها و چنگالهای دوره ناصرالدین شاه قاجار دارای ارزشهای هنری هستند. یا جای کاسهها، بشقابها، لیوان ها و چراغهای دوره سلجوقیان و دیگر ادوار گذشته در موزه است. ابزار و ادوات در آن دوران نه تنها کاربرد داشتهاند، بلکه دارای زیبایی بودهاند و ارزش هنری داشتهاند. حیات انسان آنقدر حرمت داشته که اگر یک ظرف یا حتی بادیه هم میساختند نقشی زیبا را بر آن حک میکردند. این اتفاق معمول بوده و چه رسد به ابزارهای ارتباطی انسانها؛ شما از لباس بگیرید تا خط و نقاشی و دیگر مقولاتی که مردم با آنها ارتباط برقرار میکردند، همه و همه جنبه کاربردی و هنری داشتهاند. حال به نظرتان در دنیای امروز که جنبه هنری و کاربردی اقلام و اشیاء نادیده گرفته میشوند، کتابت چه جایگاهی دارد؟
دستنویس یکی از نسخههای بسیار قدیمی شاهنامه فردوسی که توسط دکتر مصطفی موسوی در کتابخانه دانشگاه سنژوزف شناسایی شده است
صدسال پیش که ابزار خوشنویسان چیزی جز قلم و کاغذ و مرکب نبوده، کتابت اوضاع بهتری داشته تا همین چند ده سال پیش چاپ و نشر هم فاقد امکانات امروزی بوده، با این حال کتابت اتفاقی جدی و قابل تامل محسوب میشده است.
دلایل عدیدهای برای عدم توجه به کتابت وجود دارد. من هنرمند هوا نمیخورم و باید زندگیام بچرخد تا بتوانم کار کنم. حال شما در امر کتابت زمان را هم در نظر بگیرید. شما فرض بفرمایید من میخواهم اثری صد و پنجاه صفحهای را کتابت کنم، برای انجام این کار سفارش دهندهای لازم است. این فرد نه تنها باید هزینههای زندگی مرا تامین نماید، بلکه باید خیال مرا در رابطه با چند سال کار مستمر بر روی یک کتاب و قلم زدن برای کتابت آن، راحت کند. یا اینکه باید سرمایه و ارث پدری داشته باشم که اگر اینطور باشد زحمت نوشتن و قلم زدن را به خودم نمیدهم و مثلا اگر هرچیزی بخواهم میروم و آن را میخرم.
یعنی شما اگر تامین باشید به کتابت آثار مکتوب گذشته میپردازید؟
بله. فردی چون من که دغدغه چنین کاری دارم تا تامین نباشم و خاطرم از کاری متمرکز و یک ساله یا چند ساله جمع نباشد، به سراغ کاری دشواری چون کتابت نخواهد رفت. یا اینکه مجبورم شاگرد قبول کنم که این کار هم به دلیل حساسیت مقوله آموزش زمان بر است و حاشیههایی هم دارد. از طرفی برای تامین هزینههای زندگی باید کارهای دیگری انجام دهم که همه این موارد بر پرداختن به امر کتابت موثراست. طبعا پرداختن به موارد مذکور فرصت کتابت را از من خواهد گرفت.
یعنی اگر فلان خوشنویس کتابت اثری را تمام و کمال به پایان برساند آن اثر به دلایل بیتوجهیها منتشر نخواهد شد؟
این رویهای که میگویید حالت دیگری است که میتواند وجود داشته باشد. اما شما فرض کنید من همت کردهام و کتابت اثری را آغاز کرده و آن را به سرانجام رساندهام. بعدش چه اتفاقی میافتد؟ باید بروم و از انتشاراتها خواهش کنم آن را منتشر کنند.
خودتان این اتفاق را تجربه کردهاید؟ یا بر اساس شنیدهها چنین نظری دارید؟
مطمئنا من این رویه را تجربه کردهام. مثلا من دو سال زمان گذاشتهام و صد صفحه کتاب را یک دست و عالی و خوب نوشتهام، اما سرانجامی نیافته است. معمولا ناشرها سعی میکنند سر آدم کلاه بگذارند یا اینکه به منافع و سود خودشان فکر میکنند و هنرمندی که سالها زمان صرف یک اثر کرده را در نظر نمیگیرند. گیریم یک هنرمند زمان و دقت صرف کند و به کتابت اثری بپردازد، کدام ناشر روی آن سرمایهگذاری خواهد کرد. به احتمال خیلی زیاد هیچکس.
نسخهای از قرآن کریم که توسط خوشنویسان کتابت شده است
پروسه سفارش دادن آثار برای کتابت به هنرمندان تا چه مقطعی عمومیت داشته؟
بعضی از اساتید هستند که یک نسل با هم سن و سالهای من فاصله دارند و متعلق به یک نسل قبلند. آنها الان حدودا هفتاد و پنج سال سن را رد کردهاند و تقریبا وارد هشتاد سالگی شدهاند. این افراد توفیق این را داشتهاند که سفارش بگیرند و نسلهای بعد از این امکان بیبهره بودهاند.
با این حساب باید گفت مقوله کتابت به طور کلی منسوخ شده است؟!
الان سفارش دهندگان جای اینکه از من سراغ بگیرند و صفحهای فلان مبلغ را پیشنهاد دهند و در ادامه با من به تعامل برسند، به سراغ کاربران کامپیوتر میروند و سفارششان را به آنها ارائه میدهند، آنهم با یک دهم قیمت معمول کار را انجام میدهند.
تکنولوژی و ابزار و ادوات دیجیتال کتابت را به سمت و سوی بدی برده!
اصلا ایرادی ندارد و اتفاقا طی این روند ارزش کار من بیشتر مشهود خواهد بود، اما این اتفاق مستلزم آن است که جامعه قدرت سنجش و ارزیابی داشته باشد. یعنی هر چیز باید به جای خودش سفارش داده شود، که متاسفانه اینطور نیست. بنا به همین دلایل هنر کتابت یواش یواش آنقدر دشوار شده که کسی سراغش نمیرود! واضحتر اینکه میتوان گفت کتابت در دنیای امروز وجود ندارد، مگر اینکه ما هنرمندان با عالمی دیگر در ارتباط باشیم تا به لحاظ مالی تامینمان کنند! یا اینکه ارثی پدری داشته باشیم که این مورد هم وجود ندارد.
اما حیف است که از وجود هنرمندان استفاده نمیشود.
این نادیدهانگاری و عدم توجه اتفاق بدی است که وجود دارد و قبلا هم وجود داشته است. مثلا از هنرمند مجسمهسازی چون محسن وزیریمقدم چقدر یاد شده و چقدر از وجود ایشان در هنر استفاده کردهایم. یا مثلا هنرمندن تازه درگذشته ایران درودی در زمان حیاتشان چقدر مورد توجه بودند و تا چه حد از دانش و تخصص و سواد ایشان بهره بردهایم؟ خودتان حساب کنید چقدر از وجود و دانش آقایان پرویز تناولی و محمدرضا شجریان و دیگران استفاده کردهایم. این عدم توجهها همیشه بوده و هست و من نیز جزیی از این جمعیتم.
خوشنویسی و زیرشاخههای آن در دانشگاههای ما آموزش داده نمیشود. این کاستی چه پیامدهایی دارد و در زمینه وجود منابع مکتوب اوضاع چطور است؟
خلا وجود رشته خوشنویسی در دانشگاهها بسیار احساس میشود. البته در گذشته کتابهای بسیار خوبی مانند تعلیم خط، اطلس خط توسط استاد حبیب الله فضایلی نوشته شده است. کتابهایی از آثار موزهای تدوین شده که دارای ارزش هستند. مرحوم مهدی بیانی شخصیت بینالمللی ما بود که برای شناساندن خط و خوشنویسی تلاشهای بسیار کرد. این زحمات را نباید نادیده بگیریم. اما در کل جای کتابهای علمی خوشنویسی بسیار خالی است.
خودتان هم کتابی را با موضوع آموزش خوشنویسی منتشر کردهاید درست است؟
بله یک زمانی این توفیق را یافتم که اثری را برای مقطع دانشگاه بنویسم. این اثر در واقع جزوهای است که به نوعی با عجله تالیف شده و قاعدتا اشکالات و غلطهایی دارد. پس از سالها، شاید پس از حدود پانزده سال یا دو دهه تصمیم گرفتم و بنا بر این شد اثر مذکور را جامعتر و کاملتر کنم و حدود سیصد صفحه بر آن افزودهام؛ اما این پروسه آنقدر طولانی شد و مراحل و دشواریهای مختلف داشت که باعث شد روند مذکور به کندی پیش برود و کار به نتیجه نرسد. اتفاقا زمان زیادی صرف بازنویسی کردم تا اگر کسی خواست وارد عرصه خوشنویسی شود، جز به جز این هنر را تا حرفهای شدن و خط نوشتن یاد بگیرد. در این کتاب سعی ام این بوده علاوه بر نگرشی زیباشناسانه به همه موارد، علمی بپردازم. متاسفانه این اثر بازنویسی و بازنگری شده، دست نویس است و امکان انتشار نیافته و گوشهای افتاده است. به قول سعدی « تازه بهارا ورقت زرد شد/دیگ منه کآتش ما سرد شد».
شما جزو معدود استادان خوشنویسی هستید که علاوه بر فعالیتهای هنری در دانشگاه هم تدریس میکنید، به عنوان سوال آخر بگویید آیا همچنان در دانشگاه کلاس دارید؟
خیر مدتی است در دانشگاه تدریس نمیکنم. من دیگر جوان نیستم و تدریس هنر هم شرایط خاص خودش را میطلبد و قلقهای خاص خودش را دارد. کلا محیط دانشگاه و کلاس برای تدریس و آموزش باید آماده باشد که متاسفانه اینطور نیست. یعنی شخصا فضا را برای تدریس در دانشگاه مناسب نمیبینم؛ وگرنه امثال من فروگذار نمیکنیم و اینگونه نیست که نخواهیم داشتههایمان را در اختیار دیگران قرار دهیم.