خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از سیدمحمود کمال آرا؛‌

نگاهی بر اتاق فکر در سازمان‌های اداره‌ کننده‌ی جهان

نگاهی بر اتاق فکر در سازمان‌های اداره‌ کننده‌ی جهان
کد خبر : ۱۱۳۷۲۲۹

سیدمحمود کمال آرا (زکریا) نویسنده و اندیشه پژوه در یادداشتی نوشت: سطحی‌نگری است اگر کسی گمان کند که احزاب، مجالس و دولت‌ها، فقط عروسک‌های روی صحنه هستند و فقط چندنفر سرمایه‌دار به عنوان کارگردان پشت پرده نشسته‌اند و به آنها دستور می‌دهند و آنها نیز اجرا می‌کنند، بلکه اتاق فکر «سازمان اداره‌ی جهان» بسیار گسترده‌تر، پیچده‌تر و سری‌تر از ساز و کارهای ساده و علنی می‌باشد.

ساده انگارانه است اگر کسی گمان کند که تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی در امریکا، انگلیس و دول قدرتمند جهان، در روال معمول دیپلماسی و یا در ساختارهای متعارف تشکیلات حکومتی چون مجلس و دولت اخذ شده و سپس جهت اجرا به وزارتخانه‌ها و یا سایر سازمان‌ها و نهادهای ذیربط ابلاغ می‌گردد. همین طور (هر چند که این مجالس و دولت‌ها هیچ کدام تصمیم‌گیر نیستند) سطحی‌نگری است اگر کسی گمان کند که احزاب، مجالس و دولت‌ها، فقط عروسک‌های روی صحنه هستند و فقط چندنفر سرمایه‌دار به عنوان کارگردان پشت پرده نشسته‌اند و به آنها دستور می‌دهند و آنها نیز اجرا می‌کنند، بلکه «سازمان اداره‌ی جهان» بسیار گسترده‌تر، پیچده‌تر و سری‌تر از ساز و کارهای ساده و علنی می‌باشد.

ذکر این نکته ضروری است که شیطان بشر را اغوا کرده که فقط وقتی می‌تواند بر اراده‌ی خدا غالب آید که بر «زندگی و مرگ» خود و دیگران حاکم گردد. فرعون هم همین فریب را خورد و گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم، پس رب و الهی برتر از خود نمی‌شناسم.» ابر قدرت‌ها نیز بر همین باورند که جهانیان باید به تصمیم و اراده‌ی آنها زنده بمانند و یا کشته شوند تا در جنگ با خدا پیروز شوند. فراماسون و صهیونیسم بین‌الملل، بر اساس اغوای شیطان، به این نتیجه رسیده‌اند که دست خدا را در تمامی شئون ربوبیت (اداره جهان) بسته‌ است، لذا شعار:  [وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ – و یهود گفتند: دست خدا بسته است]، سر می‌دهند. اما می‌دانند که مقوله‌ی «زندگی و مرگ» امری طبیعی است و قدرت خدا در آن بیش از رزق و روزی مشهود است، لذا اگر بتوانند به اذهان عمومی القا کنند که حتی مرگ و زندگی در اختیار آنهاست، این سلطه به طور کامل صورت پذیرفته است.

سلطه بر طبیعت و نیز مرگ و زندگی خود و سایر انسان‌ها، همان اغوای بزرگی است که ابلیس بر نوع بشر القا می‌کند. اما این سلطه به خودی خود محقق نمی‌گردد و مستلزم در اختیار گرفتن دو عامل مهم «قدرت» و «ثروت» جهانی می‌باشد. لذا تمامی تلاش‌ها، به تحقق این هدف مهم معطوف شده است. اما، سلطه بر «قدرت و ثروت جهانی» نیز با یک وسوسه و اغوای شیطانی و یا اوامر ملوکانه از رأس هرم فراماسون محقق نمی‌گردد، بلکه مستلزم ساز و کارهایی است که بتواند زمینه را برای «حکومت جهانی» مساعد و شرایط را برای «تملک بر ثروت جهانی» فراهم آورد. این تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ها، سازماندهی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، همه در «ایلومیناتی» صورت می‌پذیرد و جهت پیاده‌سازی در سطح جهان در (بیلدر برگ) طرح و ابلاغ می‌گردد و از آن پس، سیاستمداران، بانکداران، نظامیان و رسانه‌ها، مأمور اجرا و تحقق آن در کشورهای خود هستند.

سلطه بر «قدرت و ثروت» جهانی، نه با اتکای صرف به نیروی نظامی و جنگ ممکن است و نه با به غارت بردن نفت کشورهای نفت خیز بلکه هر حرکتی باید ابتدا مبتنی بر نوعی جهان‌بینی باشد و بر فلسفه‌ای استوار گردد و بر آن اساس «بایدها و نبایدها»یش تبیین شده و سپس از توان اجرای آنها نیز برخوردار باشد. لذا دو محور «عقیده و توان»، زیرساخت «سلطه بر قدرت و ثروت» جهانی قلمداد می‌گردند. از این رو دو ساختار «تشکل‌های سری» که جنبه‌ی عقیدتی را پوشش می‌دهد و نیز «بانک‌داری و پول» که کنترل ثروت را میسر می‌سازد، دو بازوی اصلی تشکیلات پنهان ایلومیناتی یا همان سازمان اداره‌ کننده‌ی جهان محسوب می‌شوند.

زیرنویس:

تشکل‌های سری/ سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و یا تشکیلات‌های پیچیده، آشکار و پنهان مافیای قدرت و ثروت، هیچ کدام بازوی اصلی و محورهای «تشکل‌های سری» نیستند، چراکه آنها فقط مجری‌اند و تشکل‌های سری، فقط و فقط  به ساختارهای عقیدتی و فکری تعلق دارد.

فراماسون، تشکیلات و برنامه‌ریزی برترین لژ، لژهای برتر، شوالیه معبد، صدور اوامر ملوکانه، جایگاه تصمیم‌گیری و در نهایت فلسفه پنهان، ساختار بازوی اول و عقیدتی ایلومیناتی را تشکیل می‌دهند.

بانک‌های مرکزی بین‌المللی (امریکا و انگلیس و سوئیس)، بانک‌های مرکزی ملی قدرتمند (کشورهای عضو اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و فرانسه)، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، بانک‌های بین‌المللی مسکن و شهرسازی، بانک جهانی حفاظت از محیط زیست، شرکت‌های چند ملیتی و در نهایت سایر منابع اصلی ثروت، بازوی دوم و اقتصادی ایلومیناتی را تشکیل می‌دهند.

چرا فلسفه پنهان/ ذات انسان بر اساس بدیهیات اولیه عقل و فطرت، عاشق کمال است و با هرگونه انحراف و اعوجاج که منجر به سقوط او می‌شود مخالف است. و کار شیطان سوق دادن انسان از نور هدایت به ظلمات انحراف، اعوجاج و هلاکت است. لذا انسان عقلاً و فطرتاً با شیطان و شیطان پرستی و تمامی مظاهر آن نه تنها مخالف، بلکه دشمن است.

از این رو ترویج این موضوع، به صورت آشکار و علنی محکوم به شکست است و انسان سلطه‌ی هیچ طاغوتی را نمی‌پسندد و از جهل و ظلم نیز بیزار است. اما القای زیرساخت‌های فکری، عقیدتی و فرهنگی، به صورت پنهان و غیرمستقیم، ممکن است و «اغوا» یعنی همین. یعنی زینت دادن انحرافات و جعل بدلیات به جای اصلی‌ها.

جهان امروز سراسر جنگ و خونریزی است. نسل کشی‌ها و تروریسم دولتی بیداد می‌کند، اما اگر خوب بنگریم، جنگ اصلی، همان جنگ عقیدتی است که از آن به «جنگ نرم» نیز یاد می‌شود.

جنگ سرد علیه نفوس و جان‌هاست، اما جنگ نرم فقط به تفکرها، باورها، عقاید و فرهنگ‌ها اختصاص دارد و تلفات آن نیز به مراتب سنگین‌تر، عمیق‌تر و گسترده‌تر است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز