فریار حسینی در گفتوگو با ایلنا:
کاندیداها دیگر نمیتوانند با شعارهای آزادی، سینما و فرهنگ رئیسجمهور شوند/ در شرایطی که مردم ایران دغدغههای زیادی دارند خجالت میکشم درباره رویاهایم فیلم بسازم
کارگردان فیلم کوتاه «لگو» که این روزها در مجموعه فیلم کوتاه «هفت» در گروه هنر و تجربه اکران میشود، از چگونگی ساختن این فیلم و تفاوت فیلمسازی در ایران و آمریکا گفت. او میگوید: از این جهت که موقعیتی پیش آمد که بتوانم در آمریکا فیلم بسازم، راضی هستم اما برای فیلمسازی در ایران اینکه به چه سمتی بروی و با چه کسانی ارتباط داشته باشی مهم است و صرفا تلاش و استعداد آنقدر به چشم نمیآید و همه چیز بیشتر به روابط بستگی دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلمسازان عرصه فیلم کوتاه در این سالها یکی از ارکان اصلی سینمای ایران بودهاند. حتی طی سالهای اخیر برخی از آنها در ساخت فیلمهای بلند هم موفق بودند و توانستند سینمای بدنه را هم با خود همراه کنند. بسته فیلمهای کوتاه در این سالها اغلب توسط گروه هنر و تجربه اکران شده و این اکران باعث پر رونق شدن فیلم کوتاه و حضور سلبریتیها در بسیاری از این فیلمها شده است. به بهانه اکران فیلم «لگو» سراغ کارگردان این فیلم، فریار حسینی رفتیم و با او گفتگو کردیم که میخوانید:
فیلم «لگو» چطور ساخته شد و برای نمایش آن چه مدت در انتظار اکران بودید؟
ایدهی این فیلم سال ۹۵ به ذهنم رسید و بهار سال ۹۵ فیلمنامهاش را نوشتم و برای جشنواره فیلمنامهنویسی نهال فرستادم که انتخاب شد. من تئاتر خواندهام و مدتی هم کار تئاتر میکردم ولی جسته و گریخته مسیر فیلمسازی را هم از طریق کلاسهای شهرام مکری و انجمن سینمای جوان دنبال میکردم و دلم میخواست به سمت سینما بروم. در تئاتر جایزههای دانشگاهی گرفتم و در جشنواره تئاتر فجر هم حضور داشتم و در سالنهای مختلف اجرا رفته بودم اما دوست داشتم تغییر مسیر بدهم.
در همان سال ۹۵ در جشنواره فیلم فجر با کافه سینما همکاری میکردم. به این علت که خبرنگار بودم و برای کافه سینما مینوشتم، با میلاد کیمرام آشنا شدم و با توجه به رفاقتی که او با کافه سینما داشت، این ارتباط شکل گرفت. من طرح را برای او تعریف کردم که خیلی استقبال کرد و این اتفاق افتاد که ما این فیلم را بسازیم.
میلاد کیمرام به دلیل اینکه بازیگر سینماست، طبیعتا سرش شلوغ است اما با این حال سر کار من آمد و خیلی از فیلم حمایت کرد. ما این فیلم را ساختیم و حدود یک سال تدوین و کارهای پس از تولیدش طول کشید. بعد از آن من برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کردم و فیلم را برای چند جشنواره در سانفرانسیسکو و لسآنجلس فرستادم و خودم هم فرصت کردم فیلم را ببینم. مخاطبان خیلی از آن استقبال کردند و در ادامه این موقعیت پیش آمد که آقای نجفی مهر تصمیم گرفت یک باکس فیلمکوتاه را که بازیگرهای شناخته شدهتری داشته باشد، معرفی کند و ما هم افتخار اکران در ایران را پیدا کردیم.
قصد دارید فیلمسازی را در آمریکا ادامه دهید؟
فیلم ساختن در آمریکا از جهاتی به مراتب از فیلمسازی در ایران راحتتر است و از یک جهاتی هم سختتر؛ سختی این است که در فضای دانشگاهی دسترسی به عوامل حرفهای وجود ندارد نه مثل من که در تهران افتخار این را داشتم که با عوامل حرفهای کار کنم. همه چیز دانشجویی است و در واقع از سیم جمع کردن تا خروجی گرفتن کار را خودت باید انجام بدهی و با همه چیز آشنا باشی.
اما اینجا همه چیز یک نظم خوبی دارد و نگاههای جنسیتی کمتر است. من خودم در دانشگاه کار فنی انجام میدهم. حتی چند باری دستمزد هم گرفتهام. شاید الان در ایران کمی فضا بهتر شده باشد اما در کارهای پشت صحنه سینما مثل فیلمبرداری و کارهای فنی، همیشه جنسیت زدگی وجود داشته است.
در کل از اینکه مهاجرتی کردید راضی هستید؟
از این جهت که موقعیتی پیش آمد که بتوانم در آمریکا فیلم بسازم، بله راضی هستم. به این علت که دسترسی به یک چیزهایی خوب است و طبیعتا به یک چیزهایی هم سخت است. راهی است که انتها ندارد. یکسری موانع سر راه قرار میگیرد که با تلاش و پیگیری و شانس زیاد قابل برداشتن است، اما یکسری چیزها در ایران کاملا نشدنی است. همینطور در مورد امکان مالی، اگر شما چندین ماه دنبال سرمایه بگردی بالاخره یک چیزی پیدا میشود و با پیگیری موانع از سر راه برداشته میشود، اما در ایران الزاما اینکه به چه سمتی بروی و با چه کسانی ارتباط داشته باشی مهم است و فکر میکنم صرفا تلاش و استعداد آن قدر به چشم نیاید و بیشتر به روابط بستگی دارد.
البته اینجا هم این مسائل هست اما میتوانم بگویم کمتر از ایران است. حداقل برای من اینطور بوده است و شاید به این علت که خیلی وارد فضای حرفهای نشدم، اما این را میدانم که با تلاش زیاد، شدنی است. در اینجا با موانعی مثل وزارت ارشاد و مسائل این چنینی خیلی درگیر نیستیم. یکسری موانع دیگر هست که قابل حل است. علاوه بر این محاسن زیادی دارد مثل این نظم بیاندازهای که افراد حتی در زمان دانشجویی هم آن را رعایت میکنند. اخلاق حرفهای، برنامه ریزی و اینکه آدم به عنوان یک فیلم ساز مستقل مجبور میشود همه چیز را یاد بگیرد.
قدری درباره موضوع فیلم بگویید.
این فیلم در مورد یک موقعیت فانتزی و سورئال است. موقعیت یک خانوادهای را نشان میدهد که خانم آن خانواده دچار یک سیکل است که وقتی از یک سنی رد میشود، دوباره به ابتدای نوزادیاش برمیگردد و آدمهایی که در زندگی او هستند، نسبتشان در زمان با او عوض میشود، مثلا اگر شوهر است تبدیل به پدر میشود.
برای من این موقعیت سورئال جذاب بود که نسبت این زمانی که برای یک آدم نمیگذرد و یک سیکل است که دائما در آن در رفت و آمد است و نسبت او با آدمهایی که زمان برایشان میگذرد. این موقعیت برایم خیلی جالب بود و دلم میخواست یک سری تستهای تجربی انجام دهم ولی الان نگاهم طبیعتا به سینما تغییر کرده است و خیلی به سمت مسائل سینمای اجتماعی و فیلمهای هایپررئال رفته است.
قصد بازگشت به ایران ندارید؟
بستگی به شرایط دارد. خیلی دوست دارم اگر موقعیتش پیش بیاید در ایران فیلم بسازم ولی الان نمیدانم چه اتفاقی میافتد چون وضعیت با ثباتی نداریم و من نمیتوانم در مورد رویاهای فیلمسازیام صحبت کنم. مردم درگیر دغدغههایی هستند که من در مقایسه با آنها خجالت میکشم در مورد اینکه من چه رویایی دارم که برگردم و در ایران فیلم بسازم، صحبت کنم. مسائل خیلی مهمتری از هنر و سینما برای مردم وجود دارد.
فکر میکنید الان سینما و هنر برای مردم هم در اولویت نیست؟ اولویت قشر متوسط جامعه که به دلایلی به سمت فقر میروند، چیست؟
در دهه ۲۰ در آمریکا به علت زیاد شدن رشد اقتصادی همه چیز منفجر شد. یک سینمایی شکل گرفت که یک سینمای شاد و تا حدودی موزیکال و رمانتیک و ملودرام بود. این اتفاق و این سبک بازتاب مسئله معیشت مردم بود و همه چیز خوب بود و مردم برای سینما رفتن هزینه میکردند. ولی وقتی یک افسردگی بزرگ در اواخر دهه ۳۰ و ۴۰ اتفاق افتاد، فیلم نوآر تولید شد. فیلمهای نوآر که سیاه است و قصهها معمولا یک قهرمانی دارد که مردی است که به خودش فکر نمیکند و عصبی و عبوس است، یک کارآگاه یا یک عاشق شکست خورده. فیلمهایی که معمولا محتوای خیلی جنایی یا غمگین دارد به تاثیر از فیلم سازهایی که از اروپا و فاشیست فرار کردند و به آمریکا آمدند و این را با درامهای جنایی آمریکا مخلوط کردند.
در هر دورهای از تاریخ چه در ایران و چه در غرب، سینما و مدل فیلمسازی بازتاب وضعیت روحی مردم است. طبیعتا الان هم عدهای میروند فیلم ببینند ولی میتوانم بگویم خصوصا با توجه به شرایط کرونا، الان کاندیداهای ریاست جمهوری نمیتوانند با شعارهای آزادی بهتر در سینما و فرهنگ و هنر رئیس جمهور شوند.
اینکه من از اینجا بخواهم از قول مردم صحبت کنم و بگویم چند درصد سینما میروند و چند درصد نمیروند، از نظر علمی نمونه آماری خوبی نیست، اما به هر حال سینمایی هم وجود دارد که یک مقدار کمدی و بازاری است و کسانی میروند که غم و غصهشان را فراموش کنند ولی از جهت هنری هر دوره از سینما بازتاب وضعیت روحی و اقتصادی مردم است.
آینده سینمای ایران و به ویژه آینده فیلم کوتاه را چطور میبینید؟
من عضو خیلی کوچکی در سینمای ایران هستم که بخواهم در مورد این موضوع حرف بزنم، اما فیلم کوتاه همواره فرم هنریتری نسبت به فیلم بلند دارد و این موقعیت را ایجاد میکند که افراد بتوانند در آن حوزه آزمون و خطا کنند و به علت محدودیتهایی که دارد، مثلا بودجههای میلیونی ندارد، همیشه این حالت آزمون و خطا کردن وجود داشته است. ولی به این دلیل که در نهایت همه چیز دولتی میشود و برمیگردد به اینکه شما یا پولداری یا میتوانی یک پولداری را قانع کنی که پول ساخت را بدهد، یا به نحوی به مراکز یا موسسات دولتی وصلی که آن هم مورد اعتراض خیلیها قرار گرفته است. من میتوانم تحلیلم از شرایط فعلی را بگویم اما اینکه آینده چه میشود را نمیدانم. اما آنچه مسلم است اینکه قطعا سینما هیچ وقت نمیایستد. در آلمان نازی، در اروپا، داخل جنگ و بعد از جنگ، در ایران در زمان انقلاب و بعد از انقلاب و... سینما همیشه زنده بوده است. شاید شدت و حدت محتوا تغییر کند. این مسئله پیش میرود و باید دید که چه اتفاقی میافتد، اما در اینکه سینما به هر نحوی زنده میماند شکی نیست. نمیتوانم بگویم مشخصا به چه سمتی میرویم چون الان در برهه تاریخی عجیبی هستیم. خیلی شرایط عجیبی داریم و هر لحظه تغییرات متفاوتی رخ میدهد. مثلا الان نگاهها بیشتر به سمت شبکه نمایش خانگی میرود و اینها همه تغییراتی است که وابسته به شرایط اتفاق میافتد.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
مقصد بعدی که میخواهم درس بخوانم دانشگاه نیو اسکول یکی از دانشگاههای خیلی خوب در نیویورک است و رشتهای که من میخواهم بخوانم مطالعات رسانه است. یک بخشی از این رشته ترنس مدیاست یعنی بخش اساسی این رشته توجهش به مدیاهایی است که عوض میشوند.
سینما با پرده نقرهای شروع شد، بعد تبدیل شد به فیلم تلویزیونی و الان به سمت نمایش خانگی میرود و شما میبینید که فیلم سازهای بزرگ برای شبکه نمایش خانگی فیلم و سریال میسازند. این موضوع خیلی به سرعت اتفاق افتاده است و ایران هم مستثنی نیست.