یک طراح و نقاش در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
گالریدارها سفارش میدهند، نقاشان اجرا میکنند/ تلاشم پرداختن به رفتارهای اجتماعی در نقاشی است/ مواجههی مستقیم مخاطب با اثر در نمایشگاههای مجازی بیمعناست/ تبدیل خانههای تاریخی به گالری اتفاق خوبی است
عباس خنجر میگوید: مشکل نمایشگاههای مجازی عدم نمایش سایز و ابعاد واقعی آثار است که قابل تشخیص نیست. مثلا هنرمندی که آثارش را در سایز بزرگ خلق کرده و این بزرگی ابعاد را به عنوان ویژگی اثر در نظر گرفته با حضور در نمایشگاه مجازی نمیتواند در جلب نظر مخاطب موفق باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موضوع مسلم این است که همه هنرها در ایران به دلایل متعدد من جمله کمبود بودجه، ناکارآمدی مدیران، نبود برنامههای مدون و مشخص، عدم وجود تشکلهای قدرتمند درحمایت از صنوف مختلف همواره با کاستیهای بسیار مواجه بودهاند و در نهایت این هنرمند است که از کمبودها آسیب میبیند و گاه منزوی و گاه به محاق میرود. خلاصه اینکه هنرمندان همه عرصهها با مشکلات بسیاری مواجهند که بسیاری از آنها در رسانهها منعکس نمیشود. در این میان بحران کرونا نیز وضعیت بدتری را برای همگان و البته هنرمندان رشتههای مختلف رقم زده و حال موج چهارم این بیماریخیز بلندتری برداشته و به طور جدی آینده کشور، مردم و مشاغل را مورد تهدید قرار داده است.
در میان همه هنرها هنرهای تجسمی و زیر شاخههای آن هم در شرایط عادی و هم در بحران فعلی شرایط نابسامانی دارند. مشکل اغلب هنرمندان هنرهای تجسمی در شرایط عادیعدم وجود بازار کار مشخص و مستمر است و این در حالی است که شیوع کرونا طی دو سال گذشته آنها را با چالشهای عدیده مواجه کرده است. عدم برگزاری نمایشگاههای انفرادی و گروهی به دلیل بحران کرونا تنها یکی از اتفاقات منفی دو سال گذشته است. البته باید یادآور شد برخی گالریها اقدام به برگزاری نمایشگاههای آنلاین کردهاند که به طور کم و بیش نتایج مثبتی دربر نداشته است. این را هم در نظر داشته باشیم که در میان جمع کثیر فعالان، آنهایی که در شهرستانها زندگی میکنند وضعیت بدتری دارند.
عباس خنجر (نقاش اهل کاشان) که ضمن حضور در جشنوارهها سابقه برگزاری نمایشگاه در گالریهای معتبر تهران را دارد طی گفتگو با ایلنا از فعالیتهای اخیرش گفت و درباره سبک و سیاقی که بر اساس آن به ارائه اثر میپردازد، توضیحاتی داد که در پی میآید.
برخی از آثار عباس خنجر که در نمایشگاهی با عنوان «نمامی» در معرض دید عموم قرار گرفته، در خلال گزارش قابل مشاهده است.
نزدیک دو سال است که کشور درگیر بیماری کرونا و آسیبهای آن است. فعالیت شما تا چه حد تحت تاثیر قرار گرفته است؟
مسلم است که بیماری کرونا زندگی همه مردم را تحت تاثیر قرار داده و خب من و دیگر دوستان نیز از وضعیت موجود آسیبهای فراوان دیدهایم و کارمان نیز دچار مشکلاتی شده است. واقعیت این است که تا دوسال قبل اوضاع بهتری داشتیم و به طور کم و بیش مشغول فعالیت بودیم. نمایشگاه برگزار میکردیم و آثارمان را میفروختیم و از این طریق بخشی از معیشتمان تامین میشد. دوستانی را میشناسم که آتلیه داشتند اما کرونا مجبورشان کرد کارشان را تعطیل کنند و آتلیههایشان را را تحویل دهند. چنین اتفاقاتی غیر مستقیم فعالیت منِ نقاش و همه هنرمندانی که به نوعی با برگزاری نمایشگاه روزگار میگذرانند را تحت تاثیر قرار میدهد. خودم نمایشگاهی انفرادی داشتم و برای ارائه آثار در آن برنامه ریزیهای جدی کرده بودم اما متاسفانه کنسل شد. با تصور اینکه بحران کرونا در سال ۱۴۰۰ کاهش پیدا میکند، میخواستیم نمایشگاهی گروه برگزار کنیم که موعد آن هفته پیش بود و متاسفانه کنسل شد.
نمایشگاههایی که میگویید قرار بود در تهران برگزار شود؟
یکی از آنها در تهران و دیگری در کاشان بود. به هرحال اینطور که معلوم است کرونا همچنان ادامه دارد و هنرمندان بیش از حد تصور در حال آسیب دیدن هستند و تا همین الان نیز بسیار خسارتهای بسیاری را متحمل شده اند.
گالریها نیز طی یکی دو سال گذشته تعطیل بودهاند و بازگشایی آنها هم مقطعی بوده. اما اتفاقی که طی این مدت رخ داده برگزاری نمایشگاههای مجازی است و برخی جشنوارهها نیز با این شیوه برگزار شده اند. خودتان تجربه حضور در نمایشگاه مجازی را دارید. آیا این شیوه میتواند جایگزین خوبی برای نمایشگاههای حضوری باشد؟
برگزاری نمایشگاههای آنلاین اتفاق بدی نیست و به نظرم برای فروش آثار گزینه خوبی است که البته این اتفاق نیز شرایطی را میطلبد. نمایشگاه آنلاین هنوز آنطور که باید در میان مردم و هنرمندان و خریداران جایگاه خود را پیدا نکرده است. مشکل دیگر نمایشگاههای مجازی که مهم هم هستعدم نمایش سایز و ابعاد واقعی آثار است که قابل تشخیص نیست. مثلا هنرمندی که آثارش را در سایز بزرگ خلق کرده و این بزرگی ابعاد را به عنوان ویژگی اثر در نظر گرفته با حضور در نمایشگاه مجازی نمیتواند در جلب نظر مخاطب موفق باشد، زیرا سایز واقعی در چنین فضایی که از مانیتور یا گوشی تلفن قابل رویت است، معنا نخواهد داشت. و البته جزییات آثار نیز به چشم نمیآیند در حالی که بسیاری از دغدغدههای هنرمند در همین جزییات و ظرافتها انعکاس یافتهاند. در کل مواجهه مستقیم با اثر که اتفاق بسیار مهمی هم هست در نمایشگاههای مجازی اتفاق نمیافتد.
نمایی کلی از سایت «آرتیبیشن» نمایشگاه مجازی نقاشی آثار عباس خنجر
با این حساب میتوان گفت شاید برگزاری نمایشگاه مجازی برای افراد آماتورتر و آنهایی که صرفا دغدغه فروش دارند اتفاق بهتری است.
بله درست است.
خودتان در حال حاضر آثارتان را در نمایشگاهی مجازی به نمایش گذاشتهاید. در کنار برخی از تابلوهای شما تخفیفهایی درج شده و در کنار برخی دیگر نوشته شده؛ «فروخته شد». این یعنی بازخوردهای خوبی گرفتهاید.
تابلوهایی که در کنارشان جمله «فروخته شد» درج شده، از طریق نمایشگاه مجازی به فروش نرفته و آنها را در آتلیه شخصی خودم به فروش رساندهام. همین سایتی که من در آن حضور دارم برای برخی دوستان در زمینه فروش موقعیت خوبی را ایجاد کرده و آثارشان از این طریق فروخته شده و برای برخی دیگر اینگونه نبوده که دلیلش را نمیدانم. به نظرم این سایت به افراد خاصی توجه دارد که من جزو آنها نیستم. واقعا از نمایشگاه مذکور بازخوردی نگرفتهام و البته آثارم در سایتهای دیگر نیز نمایش داده شدهاند که آنها نیز بازخورد مورد توجهی برایم نداشتهاند.
منظور از بازخورد صرفا فروش آثار نیست. شاید مثلا با برگزاری نمایشگاه و ارائه آثارتان افرادی برای آموزش به شما مراجعه کنند.
راستش من هنرجویان بسیار کمی دارم زیرا معتقدم مقوله تدریس به کارم لطمه میزند. شخصا نظرم این است که تدریس و آموزش دروسی که برای مدرس به مقولاتی روزمره تبدیل میشوند، جلوی پیشرفت او را میگیرند. این رویه را تجربه کردهام و در مقطعی مقوله تدریس را جدی گرفتم اما کمی بعد دیدم این زمان گذاشتن جلوی کار اصلیام را میگیرد، لذا منصرف شدم دیگر هنرجو نپذیرفتم.
به طور معمول یکی دیگر از مشکلات هنرمندان عرصه تجسمی همکاری با گالریهاست که برخی از آنها شرایط سختی را پیش روی هنرمند قرار میدهند. ازجمله اینکه گاه مبالغ بسیاری را از او طلب میکنند یا به عنوان ضمانت از او چک دریافت میکنند.
درست است. در کل گالریها به سه گروه درج یک، درجه دو و درجه سه تقسیمبندی میشوند. همکاری با گالریهای درجه یک به ندرت رخ میدهد و برای هرکسی اتفاق نمیافتد یا هنرمند باید اسم و رسمی داشته باشد و در غیر این صورت کیفیت آثارش بسیار بالا باشد. گالریهای درجه دو و سه نیز از متقاضی مبالغی را به عنوان ورودی دریافت میکنند و هم اینکه درصدی را از فروش آثار برمیدارند که این درصد فروش متغیر است و به خواست و نظر گالری دار و تعامل با متقاضی تعیین میشود. در کل میتوان گفت آثار هنرمندان در گالریهای درجه دو و سه خیلی دیده نمیشود، در حالی که گالریهای درجه یک در طول سال پیگیر فعالیت هنرمندان و آثارشان هستند و امکان همکاری مجدد با آنها وجود دارد.
خودتان سال گذشته یا سال قبل در گالری گلستان نمایشگاه برگزار کردید درست است؟
بله سال ۱۳۹۸ بود که در گالری گلستان نمایشگاه انفرادی برگزار کردم. البته پیش از این اتفاق نمایشگاههای انفرادی دیگری نیز برگزار کرده بودم اما گالری گلستان اولین نمایشگاه حرفهای من بود و بازخوردهای بسیار خوبی برایم داشت و بسیار راضی بودم. منظورم صرفا فروش آثار نیست، منظور دیده شدن آثارم بود که طی این اتفاق توجهات بسیاری را به خود جلب کرد و خب کسب اعتبار برای یک نقاش یا هنرمندان عرصههای دیگر از فروش بسیار مهمتر است. اغراق نیست اگر بگویم برگزاری نمایشگاه در گالری گلستان امکان فعالیت در سالهای بعد را برایم فراهم کرده است به هرحال حضور در گالریهای درجه یک و حرفهای کیفیت بالای آثار را میطلبد و برای هنرمند رزومه خوبی را فراهم میکند اما در گالریهای دو و سه که بازاریترند، کیفیت و وجهه هنری آثار خیلی اهمیت ندارد و آنچه صرفا اهمیت دارد پرداخت مبلغی به عنوان ورودی است.
شما اهل کاشان هستید و در جریان وضعیت هنرمندان آنجا هستید. آنها برای فعالیت و برگزای نمایشگاه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟
من در حال حاضر ساکن تهران هستم. اما اهل کاشانم و تا دوسال پیش آنجا زندگی میکردم. کاشان هنرمندان بسیار مستعدی دارد. البته همه شهرها همینطور هستند اما من به دلیل آنکه در کاشان زندگی کردهام میدانم که چقدر هنرمند با استعداد و خلاق دارد، اما متاسفانه با کمبود امکانات و نبود فضای ارائه مواجهند. تاسفبرانگیزتر اینکه کاشان با وجود آن همه هنرمند انجمنی ندارد، اما خوشبختانه یکی دو سال است که بخش خصوصی وارد عمل شده است. اتفاق خوب اینکه طی این یکی دو سال برخی خانههای قدیمی مرمت شدهاند و حال حدود یک سال و نیم است به عنوان گالری مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. جالب اینکه به لحاظ وسعت و فضا بسیار مناسب هستند و حتی از برخی از گالریهای تهران بهترند، ورودی هم نمیگیرند. هنرمندان بسیار مطرح در این مکانها نمایشگاه برگزار کردهاند که همین اتفاق به اعتبار آنها افزوده است. یکی از مکانها در دوره قاجار شعربافی بوده که حال به گالری هشت چشمه تبدیل شده است. این گالری وسعت بسیار زیادی دارد و حداقل سیصد، چهارصد متر است. بعید میدانم در تهران چنین گالری با این ابعاد داشته باشیم. اتفاق بهتری که به تازگی رخ داده، همکاری و تعامل گالریهای تهران با گالریهای شهرستانهاست. البته از جزییات این تعاملات و اینکه تبادل کار میکنند یا تبادل هنرمند اطلاع دقیقی ندارم اما مطمئنا چنین اتفاقاتی مثمرثمر و به نفع هنرمندان ساکن در شهرستانهاست. مثلا یکی از گالریهای تهران پیش از عید نوروز حدود دوماه پیش با همکاری گالری هشت چشمه نمایشگاهی گروهی برگزار کرد که واقعا بازخوردهای خوبی داشت و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
درباره سبک و سیاق خودتان کمی توضیح دهید. شما در آثارتان به دور از سبکهای مرسوم، به رفتارهای اجتماعی و موقعیتهای اقلیمی توجه دارید. کمی در اینباره توضیح دهید.
من اهل شهر کوچک آران و بیدگل هستم که چسبیده به کاشان است و فضایی بسته خشک و مردمانی مذهبی دارد. به هر حال از کودکی با حضور در این شهر و شهری چون کاشان که شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختص به خود را دارد بزرگ شدهام و با رفتارهای اجتماعی مردمان این دیار آشنا هستم و این فرهنگ را میشناسم، لذا از همان ابتدا پس از آنکه بزرگتر شدم و نقاشی را آغاز کردم، تلاشم این بوده مضامین آثارم نیز به همین موضوعات بپردازد. زمانی که به دانشگاه رفتم، به صورت جدیتر دنبال موضوع و مفهومی بودم که آنرا در آثارم نمود دهم. خلاصه اینکه به جستجو پرداختم و در نهایت به زنانی رسیدم که چادری هستند و بر حجاب تایید بسیار دارند و در کوچه پس کوچههای شهرم به جلسات مذهبی میروند و در عین حال پشت سر دیگران نیز غیبت میکنند و…در نهایت از این دسته از زنان الهام گرفتم که حاصل آن مجموعهای است که با عنوان نمایشگاه «نمامی» در گالری گلستان برگزار کردم.
واژه «نمامی» چرا و خودتان این رویه را به عنوان سبک پذیرفتهاید؟
نمامی یعنی پچ پچ کردن و غیبت کردن است. بله به هرحال این رویه برایم اهمیت دارد و تمرکز آن بر رفتارهای اجتماعی انسانهای معاصری است که با آنها زندگی کردهام و فرهنگشان را میشناسم.
چرا اغلب نقاشان ما همچنان به شیوههای کلاسیک و سبکهای مرسوم پایبند هستند و در جهت ابراز نوآوری و خلاقیت بیشتر، قدمی برنمیدارند؟
متاسفانه نقاشان ما زمانی که به سراغ گالریها میروند، نمایشگاه اول را بر اساس آنچه خود میخواهند برگزار میکنند اما در اقدام بعدی، به افرادی سفارش گیرنده تبدیل میشوند که خواستههای گالری دار را اجرا میکنند. مثلا گالریدار میگوید این اِلِمانها و موتیفها را در آثارت مورد توجه قرار بده تا من نیز بتوانم آنها را بفروشم. این رویه بازاری به شدت کیفیت آثار نقاشان را تنزل میدهد. متاسفانه اغلب نقاشان ما در چنین ورطهای گرفتار میشوند و پس از مدت زمانی کوتاه به افرادی بدل میشوند که ایدهای از خودشان ندارند و صرفا مجری سفارشات دیگران هستند.
خودتان تا به حال به این نوع کار کردن تن ندادهاید؟
تلاشم این بوده که به چنین درخواستهایی تن ندهم و کما اینکه در این زمینه پیشنهادها و سفارشاتی نیز وجود داشته و حتی به من تضمین فروش و وعده برگزاری نمایشگاه دادهاند اما نپذیرفتهام. تن ندادن به چنین خواستههایی بسیار سخت است؛ بخصوص اینکه من متاهل هستم و بچه دارم و خودتان میدانید گذران زندگی در شرایط فعلی آن هم در شهری چون تهران تا چه حد سخت است. اما آنچه برایم اهمیت دارد این است که سبک و سیاق خودم را دنبال کنم.
با توجه به تجاربتان آیا در نهایت میتوان نقاشی را شغل محسوب کرد؟
در حال حاضر امرار معاش با نقاشی بسیار سخت است و هنرمند نقاش حتما باید شغل دومی نیز داشته باشد. البته چه بهتر که آن شغل دوم با کار اصلی در ارتباط باشد. مثلا خودم گاهی در زمینه نقاشی دیواری نیز فعالیت میکنم زیرا مجبورم.