حدود انتقاد دینی و سیاسی در جامعه اسلامی تا کجاست؟/ بررسی حق منتقد در برابر حاکم، بر اساس آیات و روایات
محمدحسن موحدیساوجی در کتاب «انتقاد دینی و سیاسی در قرآن و سنت» که از سوی انتشارات دانشگاه مفید روانه بازار کتاب شده، به مساله حدود انتقاد دینی و سیاسی در جامعه اسلامی و با بررسی قرآن کریم و روایات پرداخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نسبت سنت اسلامی و بهویژه قرآن کریم با «نقد» چیست؟ آیا میتوان در قرآن و روایات معصومان شواهدی یافت که از طریق آن به پیوندی میان مساله نقد و نقادی با معنای جدید آن رسید؟
مفهوم نقد و نقادی در قوانین و عرف اسلامی
انتقاد به عنوان یکی از مهمترین مظاهر آزادی بیان، در حوزههای مختلف، از جمله دو حوزه دین و سیاست قابل بررسی است. انتقادپذیری یک مکتب یا نظام سیاسی در عرصههای نظری و عملی، میتواند محک مناسبی برای سنجش مردمی بودن آن مکتب یا نظام و احترام آن به آزادیها و حقوق بنیادین انسانی به شمار آید؛ هر چند ممکن است این مفهوم در نگاه نخست با مفاهیم دیگری همچون: عیبجویی، مخالفت، آزادی بیان، امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت ائمه مسلمین و مشورت شباهت داشته باشد، اما مستقل از آنهاست و حدود ویژه خود را دارد و بر این اساس، ضروری است نقاط افتراق و اشتراکش با این مفاهیم، تبیین شود.
کتاب «انتقاد دینی و سیاسی در قرآن و سنت» نوشته «محمدحسن موحدیساوجی»، با نگاهی به این مساله به بررسی مفهوم نقد و اهمیت آن، انتقاد در حوزه الهیات، ادله جواز انتقاد دینی، حقوق منتقدان و همچنین انتقاد سیاسی و حدود و سازوکارهای آن پرداخته است.
موحدیساوجی در این کتاب، ابتدا به مبانی و کلیات مساله نقد پرداخته و در مبحث مهمی نقش عرف، زمان و مکان را در استنباط قوانین اسلامی بررسی کرده است. پس از آن به مفهوم انتقاد و تفاوتهایش با عیبجویی، مخالفت، تمایزش با آزادی بیان و مواردی دیگر اشاره کرده است.
انتقاد در حوزه الهیات چه حدودی دارد؟
انتقاد دینی، یعنی نقد باورهای دینی و مذهبی جامعه دینی یا حاکمیت اسلامی و از آنجا که مفروض است که حاکمیت اسلامی تنها در صورت رضایت اکثریت شهروندان تحقق میگیرد، منتقدان دینی حاکمیت اسلامی در تقابل با باورهای اکثریت مردم جامعه قرار دارند و اقلیت جامعه محسوب میشوند.
در همین راستا، موحدیساوجی در کتابی که به تازگی از سوی «انتشارات دانشگاه مفید» منتشر کرده، در فصل انتقاد در حوزه الهیات به سه مبحث ادله جواز انتقاد دینی، حقوق منتقدان دینی و حدود انتقاد دینی میپردازد.
آنچه از محورهای مورد بررسی در این فصل به دست میآید، این است که انتقاد در حوزه دین بر اساس سه دلیل جایز است؛ نخست اینکه اطلاق دلایلی که بر آزادی اندیشه و بیان دلالت دارند، بر آزادی دینی هم رهنمون هستند. دوم اینکه کرامت ذاتی انسان بر شناسایی حقوق بنیادین برای وی دلالت دارد و آزادی بیان در حوزههای عقیدتی یکی از بارزترین مصادیق حقوق بنیادین انسان است. سومین ادله هم بر این اصل استوار است که سیره پیشوایان معصوم انتقاد دینی را به رسمیت میشناسد و مثالهایی متعدد، گواهی بر این ادعاست.
از سوی دیگر، منتقدان علاوه بر آزادی در بیان نظرات، از حقوقی مانند کرامت انسانی، حقوق قضایی، محترم بودن تعهدات و قراردادها و... هم برخوردارند و تنها مرز آزادی انتقاد دینی، آزادیها و حقوق مشروع دیگران است.
حقوق منتقد سیاسی در جامعه اسلامی
انتقاد گاه در حوزههای صرفا نظری و به ویژه دینی تحقق مییابد و گاه در عرصههای اجتماعی و سیاسی نمایان میشود که میتواند از سوی متدینان به یک دین یا مکتب و موافقان یک نظام سیاسی و حاکمان آن و یا منتقدان آن صورت پذیرد. همچنین منتقد، گاه در چارچوب پذیرفته شده، گام برمیدارد و گاه از این چارچوب فراتر رفته، به حقوق انتقاد شونده تعرض میکند.
حق انتقاد در حوزه سیاست، تبلور بیشتری دارد و مقصود از منتقد، فرد، گروه یا حزبی سیاسی است که مخالف رفتار حاکمیت یا ساختار سیاسی حاکم باشد و از راههای مسالمتآمیز و به دور از خشونت، فعالیت کند. همچون بحث انتقاد دینی، اینجا هم فرض بر این است که حاکمیت اسلامی تنها در صورت رضایت اکثر شهروندان تحقق خارجی پیدا میکند و منتقدان سیاسی حاکمیت اسلامی، معمولا در تقابل با خواست سیاسی اکثریت جامعه هستند؛ هرچند ممکن است این اقلیت بتوانند نظر اکثریت را هم با خود همراه کنند که در این صورت، توانایی تغییر وضع موجود را هم خواهند داشت و در نتیجه از طبقه منتقد به طبقه حاکم یا حامیانش تبدیل میشوند. منتقدانی که شامل همه شهروندان جامعه اسلامی اعم از مسلمان یا غیرمسلمان هستند.
کتاب «انتقاد دینی و سیاسی در قرآن و سنت» در این زمینه و در فصلی مجزا، به بررسی ادله حق انتقاد سیاسی، حقوق منتقدانش، سازوکارهای این امر در نظام اسلامی و همچنین حدود انتقاد سیاسی پرداخته است. به اعتقاد نویسنده و در نتیجه بررسیهای او، انتقاد در حوزه سیاست یکی از حقوق و تکالیف شهروندان جامعه اسلامی است و حقوقی برای منتقدان سیاسی قابل شناسایی است که از جمله آنها میتوان به حق آزادی در عدم بیعت با حاکم، حق عدم اطاعت بیچون و چرا از حاکم، نظارت بر حاکم، مصونیت قضایی در بیان انتقاد، حرمت حریم خصوصی و حق بهرهمندی از حقوق اجتماعی و... اشاره کرد.
بازنهادن حتی یک مورد از حقوق منتقد در برابر حاکم هم، حق انتقاد در جامعه اسلامی را به خطر میاندازد
موحدیساوجی در پایان این فصل اینطور نتیجهگیری کرده که «با توجه به منابع دینی و سیره عقلا، حاکمان دینی برای پیشگیری از هر گونه سوءاستفاده از قدرت، باید از حق خود در برابر منتقد در صورتی که از مرز انتقاد آنان فراتر رود، گذشت کرده و آن را مطالبه نکنند؛ زیرا حقوق منتقدان در برابر حاکمان از مواردی است که حتی باز نهادن یک مورد و قرار دادن یک استثناء، آن را در معرض تضییع قرار داده و اساس حق انتقاد در جامعه اسلامی را با خطر روبهرو میکند.»
کتاب «انتقاد دینی و سیاسی در قرآن و سنت» نوشته محمدحسن موحدیساوجی، که از سوی انتشارات دانشگاه مفید روانه بازار کتاب شده، با اذعان به تفاوت گفتمان مدرن با گفتمان سنت، به جستجوی شواهدی در سنت اسلامی و به ویژه قرآن کریم و روایات معصومان پرداخته تا به پیوندی میان این دو در زمینه نقد و نقادی برسد.
این کتاب در ۲۴۶ صفحه و با قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.