نوازنده، مقامدان و سرپرست گروه تنبورنوازان دالاهو مطرح کرد:
دلیل انحلال گروهها مسائل مادی است/ مرکزیت اصلی تنبور «دالاهو» است/ سرپل ذهاب هنوز درگیر زلزله ۳ سال پیش است
هوشنگ امیریان میگوید: فردی که نت میداند راحتتر از شخصی که به صورت گوشی کار میکند، مقامها را یاد خواهد گرفت. این را هم در نظر داشته باشید که لحن و لهجه مقامها خیلی به ندرت به نت انتقال داده میشود. به هرحال آنچه روی نت سوار میشود با آنچه که به صورت گوشی فرا گرفته میشود زمین تا آسمان تفاوت دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در میان مناطق مختلف ایران موسیقی مقامی منطقه کرمانشاه یکی از پرقدمتترینهاست. ساز اصلی موسیقی مقامی این منطقه تنبور است. تنبورکهنترین ساز زهی ایرانی است و آن را مادر سازهای زهی میدانند و مورخان و کارشناسان قدمت آن را پنج الی شش هزار سال تخمین زدهاند. بنا به منابع تاریخی موجود، اردشیر بابکان تنبور مینواخته و طبق روایتهای افسانهای؛ رستم در خوان چهارم با تنبور مقام تهرز را مینواخته و برخی نیز مقام باریه را متعلق به دربار ساسانیان میدانند.
فارابی در کتاب «موسیقی الکبیر» درباره انواع تنبور و فواصل و کوکهای آن توضیح داده و شاعرانی چون شیخ جنید بغدادی، فردوسی، منوچهری دامغانی، نظامی گنجوی، صائب تبریزی، حافظ، بیدل دهلوی و وفا کرمانشاهی در آثارشان به کرات از تنبور سخن گفتهاند و مولوی نیز بارها در شعرهایش از این ساز نام برده است که بر وجه عرفانی آن میافزاید.
تنبور از دیرباز تاکنون در مناطق کردنشین و لرنشین ارزش والایی داشته است. منطقه گوران واقع در استان کرمانشاه کهنترین مرکز رواج تنبور است. صحنه نیز یکی دیگر از شهرهای استان کرمانشاه است که نواختن تنبور در آن رواج دارد. اهالی صحنه نسل به نسل از تنبور و مقامات آن پاسداری کردهاند و برای این ساز ارزش بسیار قائلند.
در میان هنرمندان خطه کرمانشاه، هوشنگ امیریان یکی از افرادی است که سالها در زمینه موسیقی مقامی تنبور فعالیت کرده و با گروهها و هنرمندان مختلفی همکاری داشته است. هوشنگ امیریان گروه تنبورنوازان دالاهو را سال ۱۳۶۹ تشکیل داده و از آن زمان تاکنون با همراهی اعضای گروهش در کنسرتها و جشنوارههای مختلف به اجرای برنامه پرداخته است. او در گفتگو با ایلنا، درباره کم و کیف ساز تنبور طی سالها و دهههای اخیر توضیح داد.
شما حدود سی سال پیش گروه تنبورنوازان دالاهو را تاسیس کردید. طی این مدت گروههای بسیاری تشکیل شدهاند و کارشان به انحلال کشیده است.
من در زمینه فعالیتهای گروهی تجارب بسیاری دارم و طی این سالها با اغلب گروهها همکاری کردهام. من در گروه «مولوی» که در مقطعی یکی از گروههای فعال محسوب میشد با زندهیاد مرتضی شریفیان همکاری کردهام اما متاسفانه بیش از یکی، دو سال دوام نداشت. با آقای سیدجلال محمدیان نیز در گروه «مردان خدا» نیز حضور داشتهام که نزدیک چهارسال به فعالیت ادامه داد و سپس منحل شد. با چندین گروه از صدا و سیما نیز همکاری داشتهام. کلا با هشت - نه گروه همکاری داشتهام اما تنها گروهی که به قوت خود باقی مانده و انشالله باقی خواهد بود، گروه دالاهو است. آنچه برای من وا اعضای گروه بیش از هرچیز اهمیت دارد رضایت مخاطبان است.
آنچه باعث انسجام گروه تنبورنوازان دالاهو و تداوم فعالیتهای آن بوده، چیست؟
بنا به تجربیاتم آنچه باعث تفرقه میان گروهها و اعضای آنها میشود، مادیات است. این موضوع حتی در گروههای قدر و حرفهای نیز وجود دارد و اشکالاتی ایجاد میکند و گاه باعث منحل شدنشان میشود. خدا را شکر از زمانی که گروه تنبورنوازان دالاهو را راهندازی کردهایم، جدا از مسائل معنوی که جای خود دارد، هیچگاه به لحاظ مالی میان اعضای گروه تفاوتی وجود نداشته و در این زمینه بحث و مسئلهای نداشتهایم. یعنی میان من که سرپرست گروه هستم با آهنگساز و خواننده و هر فرد دیگری که تازه به گروه پیوسته، تفاوتی نیست و همه به یک اندازه و مساوی از مسائل مالی سهم میبریم و اینگونه بگویم که همه چیز برادروار است. البته من و اغلب اعضای گروه به لحاظ خانوادگی و قویتی با هم دوست هستیم و از هم جدا نیستیم. خوشبختانه هیچکس با دیگری مشکلی ندارد و زیرآبزنیها و کارشکنیهای مرسوم در گروه ما جایی ندارد. من و دیگر اعضا روز اول به هم یاعلی مدد گفتهایم و همچنان به این عهد و پیمان پایبندیم.
همیشه بر سر تنبور صحنه و گوران که قطبهای تنبور کشور هستند، بحثهایی وجود داشته و گاه شاهد بودهایم که نوازندگان منطقه خودشان را خاستگاه تنبور دانستهاند. شما تنبور صحنه و گوران را تا چه حد از یکدیگر جدا میدانید؟
بر اساس مطالعاتی و پژوهشهایی که در زمینه تنبور و پایگاه و جایگاه اولیه آن در مذهب و مرام اهل حق یا یارسان داشتهام باید بگویم قدمت تنبور هزاران سال است، اما از دوره شاه خوشین لرستانی، (هزار سال و نهایتا هزار و پانصد سال پیش) وارد جامعه یارسان و اهل حق شده است. منبع و مرکز اصلی ساز تنبور از شاه خوشین به منطقه اورامان که در آن دوران منطقه بزنجه و شهر زور کردستان امروز عراق بوده، رفته که به دوران ظهور سلطان اسحاق و دوره برزنجه بازمیگردد و زمان آن حدود هفتصد تا هشتصد سال پیش است. در ادامه این روند تنبور توسط بابایادگار به دالاهو رفته و از این مقطع به بعد وسعت پیدا کرده و شاخه شاخه شده و به شهرهای کرند غرب، کرمانشاه، صحنه، تبریز و دیگر شهرهای ایران، حتی به ترکیه و کشورهای دیگر رفته است.
با این حساب مبدا تاریخی تنبور استان کرمانشاه، کدام منطقه است؟
به نظرم مرکزیت اصلی تنبور و محل فراگیری اصلی آن منطقه دالاهو بوده است و آن اصالت قبلی در زمینه نواختن و روایات مقامها در این منطقه حفظ شده است.
یعنی تنبورنوازان مناطق دیگر آن اصالتها را رعایت نکردهاند؟
من که اهل دالاهو هستم شاید آن اصالت مقامها و لهجهها را حفظ کردهام اما نوازندهای که مثلا در کلاردشت یا شیراز یا تبریز و دیگر شهرها زندگی میکند کمتر به آنها بپردازد. تفاوتها عمدتا در لهجه و بیان و لحن مقامهاست و دلیل این اتفاق نزدیک بودن دیگر شهرها به پایتخت و مناطق غیر کردنشین است.
از تفاوت اصل مقامهای تنبور در دو منطقه صحنه و گوران بگویید.
اصالتها در این دو منطقه یکی است و تا به امروز حفظ شده است، اما شاید مقداری زیر و بمها اضافه یا کم شده است. در کل اصالت نوازندگی تنبور در دو منطقه صحنه و گوران یکی است و هیچ فرقی ندارد که به کدام یک میپردازیم. هر دو اصیل و بکر و ارجمند هستند.
همیشه بحثهایی درباره تفاوتها و اصالتهای تنبور در دو منطقه صحنه و گوران وجود دارد و گاه در این زمینه حاشیههایی در جشنوارهها و برنامهها ایجاد میشود.
من این مسائل را تعصبات خشک و مخرب میدانم.
سبک نوازندگی شما و اعضای گروهتان بر اساس کدام منطقه است؟
سرپل ذهاب جزو منطقه گوران است و ما نیز به همین سبک مینوازیم. کلا از استان کرمانشاه به سمت غرب جزو منطقه گوران حساب میشود.
با نتنگاری و آوانگاری مقامات تنبور موافقید؟ طی سالهای اخیر این اتفاق به کرات رخ داده و این در حالی است که بسیاری از استادان همچنان بر شیوه آموزش سینه به سینه اعتقاد دارند.
با نتنگاری مقامها مخالف نیستم و اتفاق خوبی است، به شرط آنکه به لحاظ اصول نتنگاری درست نگاشته شود. از طرفی فردی که نت میداند راحتتر از شخصی که به صورت گوشی کار میکند، مقامها را یاد خواهد گرفت. این را هم در نظر داشته باشید که لحن و لهجه مقامها خیلی به ندرت به نت انتقال داده میشود. به هرحال آنچه روی نت سوار میشود با آنچه که به صورت گوشی فرا گرفته میشود زمین تا آسمان تفاوت دارد.
تفاوت دیگری که در زمینه نوازندگی تنبور وجود دارد و در سالهای اخیر بیش از پیش گسترش یافته، نوع مضراب زدنها و شر کشیدنها و نحوه دست گرفتن ساز است که گاه از سوی اساتید انتقادهایی را نیز در پی داشته است. به نظر میرسد آن تقدسی که کردها برای تنبور قائلند در میان نوازندگان غیر کرد مورد توجه نیست و از طرفی قطعه نوازی جای مقام نوازی را گرفته است.
همه این موارد اصل تنبور و نحوه نوازندگی آن را دچار اشکال میکند و طی این روند ممکن است به مرور مقامهای اصیل و پرقدمت و مضراب زدن و پنجه کشیدنها فراموش شوند. همانطور که اشاره کردید قطعه نوازی با تنبور بسیار مرسوم شده است. حتی اگر قطعهنوازی مورد توجه باشد، فردی که نت میداند و موسیقی را به شیوه علمی دنبال میکند، حتما باید در کنار همه اینها آن روش اصیل را فرا بگیرد. در غیر این صورت تنبور و مقامهای اصیل و بکر آن واقعا به فراموشی سپرده خواهند شد.
در شهرهای غیر کردنشین به طور معمول زمانی که هنرجویی نزد مدرس تنبور میرود از او سوال میشود که آیا میخواهی قطعه نوازی را یاد بگیری یا به یادگیری مقامها تمایل داری؟ این سوال و این تقسیمبندی درست است؟
بستگی به استاد و مدرسی دارد که تنبور را آموزش میدهد، دارد. آیا آن استاد از موسیقی مقامی و مقامها چیزی میداند و در این زمینه دارای سواد و دانش است؟ آیا مقامات اصیل پردیوری را بلد است یا نه؟ هم به لحاظ خواندن مقامها و هم نواختن آنها. متاسفانه در حال حاضر اغلب افرادی که به عنوان مدرس در آموزشگاهها تدریس میکنند، کارها و قطعات روز را مدنظر دارند و همانها را به هنرجو تعلیم میدهند، که ساختههای استادانی چون کیخسرو پورناظری، علیاکبر مرادی و دیگر اساتید معاصر نیز جزو این دستهاند. یکی از موضوعات مهم در موسیقی مقامی و تنبور حفظ گوشهها و جزییات به لحاظ لهجه و اصالت است که پرداختن به آنها کار سختی است. رعایت این اصول برای اهالی تهران، شیراز و شمال و دیگر شهرها و مناطق دشوار است. حال حساب کنید اکثر مقامهای ما اورامی هستند و حتی کردی و گوران نیز نیستند. فهمیدن و درک کردن این مقامها حتی برای ما نیز که کرد زبان هستیم تا حدودی دشوار است. برای رعایت اصول و ماندگاری مقامهای تنبور و نواختن و خواندن آنها، زحمت و تلاش بسیار لازم است. مثلا کسی که میخواهد تن امیری (تهنه میری، تنهمیری، یکی از مقامات در وصف سلطان اسحاق) را اجرا کند حداقل باید پنج، شش ماه تمرین کند، تا بتواند گوشهها، ریزهکاریها و اصالت لهجه خواندن آن را یاد بگیرد.
از فعالیتهای اخیر خود و گروه تنبورنوازان دالاهو بگویید.
بحران کرونا که وضعیتی همه گیر و جهانی است و همه افراد جامعه از هر قشر و قوم به نوعی با آن درگیر هستند و ما نیز از این اوضاع مستثنی نیستیم، اما مشکل دیگری نیز وجود دارد. من ساکن شهر سرپل ذهاب هستم. مطمئنا به یاد دارید که زلزله سال ۱۳۹۶ آسیبهای بسیاری به استان کرمانشاه، بخصوص شهر سرپل ذهاب سال وارد کرد. با وجود آنکه سه سال از این واقعه گذشته اما زندگی اهالی سرپل به حالت عادی بازنگشته و مردم همچنان با دشواری و چالش مواجهند و درگیر ساخت و ساز هستند. بازسازیها هنوز کاملا انجام نشده و شاید بتوان گفت ۸۰ تا ۸۵ درصد آن انجام شده است. از طرفی کمکها و حمایتهای دولتی بسیار ناچیز بوده و همین موضوع یکی از دلایل اصلی تاخیر در ساخت و سازهاست. البته تا زمانی که اوضاع اقتصادی تا این حد خیم نشده بود و قیمت اجناس و مصالحی چون سیمان و آهن تا این حد بالا نرفته بود، اوضاع بهتری داشتیم. حال یک سال است که تورم و گرانی اقلام و مصالح سرسامآور شده و بسیاری از ساختمانها نیمه کاره رها شده اند. به طور مثال من مشغول بازسازی منزل مادریام بودم، اما تورم و گرانی مانع ادامه ساخت و ساز شده است. اسکلت ساختمان را بالا بردهایم و همانطور نیمه کاره رهایش کردهایم. به هرحال زمانی که از فعالیتهای هنری و روزمره حرف میزنیم باید مشکلات دیگر را نیز مدنظر قرار دهیم. مشکلات موجود باعث شده فعالیتهای هنری در منطقه بسیار کم باشد. البته اینطور هم نبوده که کاری نکرده باشیم. خانهای قدیمی در منطقه دالاهو و کرند غرب هست که میلکان نام دارد. با همراهی دوستان در این خانه قدیمی دو ویدئوکلیپ ضبط کردهایم.
وزارت ارشاد از هنرمندان آسیب دیده از زلزله و البته کرونا چه حمایتهایی کرده است؟
به طور کم و بیش حمایتهایی وجود داشته است. با معرفی نامه ارشاد وامی به ما دادند که حدود ۱۶ میلیون تومان است. چنین کمکهایی خوب است، اما بهره و نحوه بازپرداخت آن با اقساط ماهانه هشتصدهزارتومان، واقعا کمرشکن است. این را هم بگویم که وزارت ارشاد کارتهایی را با عنوان «هنر کارت» به ما داد که به واسطه آن نیز مبلغ یک میلیون و پانصد هزارتومان به صورت بلاعوض دریافت کردیم. خوشبختانه اغلب دوستان و همکاران ساکن در منطقه این مبلغ را دریافت کردهاند. این کمکها وجود دارد اما در مقایسه با تورم روز به روزی که وجود دارد بسیار ناچیز است. کافی است به بازار بروید تا خرید کنید تا متوجه وخامت اوضاع شوید.
در آینده نزدیک تولید یا اجرایی نخواهید داشت؟
به احتمال زیاد در جشنواره موسیقی فجر امسال به تکنوازی تنبور بپردازم.