علویتبار:
انقلابها محصول جامعه مدنی نیستند/ بستر ذهنی جامعه برای تقویت جامعه مدنی فراهم است
یک تحلیلگر مسائل سیاسی اجتماعی با بیان اینکه در دوره آرامش پس از انقلاب توانستیم دو پایه مهم توتالیتاریسم را بزنیم، تاکید کرد: بستر ذهنی جامعه برای تقویت جامعه مدنی فراهم است. این هم محصول انقلاب است و هم پسا انقلابی در گذر انقلاب است.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، علیرضا علویتبار عصر امروز در دهمین نشست گفتوگوهای راهبردی حامیان جامعه مدنی با موضوع جامعه مدنی و انقلاب اسلامی گفت: نسبت بین انقلاب و جامعه مدنی بسیار پیچیدهتر است. هیچ پاسخ ساده و خطیای به رابطه بین انقلاب و جامعه مدنی نمیتوان داد.
انقلابها محصول جامعه مدنی نیستند
این روشنفکر دینی با بیان اینکه در مرحله تکوین و تاسیس انقلاب، انقلاب با جامعه مدنی تناقض دارد، تصریح کرد: انقلابها محصول جامعه مدنی نیستند. جامعه مدنی هرچند رابط بین دولت و مردم هستند ولی شبکهای از گروههای داوطلبانه هستند که خواستهها و علائق خود را دنبال میکنند ولی انقلاب محصول یک جنبش تودهای است. در انقلاب مردم مخاطب رهبری کاریزماتیک هستند و با شور انقلابی بسیج شده و عمل میکنند.
جامعه مدنی در مقابل جامعه تودهوار است
وی ادامه داد: رفتار سیاسی مردم عمدتا به دو اعتماد بستگی دارد؛ یکی اعتماد به نفس سیاسی و دیگری اعتماد به سیستم سیاسی جامعهشان. در وضیعتی، ما اعتماد به نفس سیاسی داریم و به سیستم هم اعتماد داریم که در این حالت، مشارکت سیاسی حاصل میشود. یک موقعیت این است که اعتماد به نفس سیاسی نداریم ولی به سیستم سیاسی اعتماد داریم که در این شرایط، تبعیت ایجاد میشود. یک حالت، این است که به سیستم اعتماد نداریم ولی اعتماد به نفس داریم که در این شرایط، انقلابی و شورشی میشویم. حالت دیگر هم این است که نه اعتماد به نفس داریم و نه به سیستم اعتماد داریم که در این حالت، انفعال و انزوا ایجاد میشود.
انقلاب محصول اعتماد به نفس افراد و عدم اعتماد به سیستم سیاسی است
علویتبار با یادآوری مرحله استمرار انقلاب بیان کرد: در این مرحله، انقلاب قرار است همه چیز را تغییر دهد. در این حالت، ممکن است شرایطی ایجاد شود که برخیها به آن میگویند تراژدی انقلاب. وقتی حکومت مستقر متلاشی میشود، مراکز قدرت هم به شدت متعدد میشود. جامعهای با اعتماد به نفس انقلاب کرده و میخواهد خود قدرت را اعمال کند. بنابراین یکی از نتایج طبیعی انقلاب شکلگیری کانونهای متعدد قدرت ایجاد میشود اما حکومتهای انقلابی برای ایجاد تغییر، باید این کانونهای متعدد را از بین ببرد و قدرت را متمرکز کند.
وی با بیان اینکه پخش شدن قدرت منجر به عدم شکلگیری و انجام تغییر میشود، یادآور شد: حکومت مرکزی برای ایجاد تغییر مجددا میل به تمرکز قدرت میکند و به دنبال حذف کانونهای دیگر میرود. در این حالت ممکن است تراژدی انقلاب شکل گیرد. در این حالت، افرادی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند که شخصا مقصر نیستند. در این حالت، به کانونها و نهادهای مدنی فشار وارد میشود، نهادهای مدنی که در بطن انقلاب به صورت خودجوش شکل گرفتند. در این شرایط، انقلاب حالتی ضد جامعه مدنی پیدا میکند چراکه اساس جامعه مدتی تکثر است ولی حکومت انقلابی برای دستیابی به نیت اصلی خود به ناچار ناگزیر به تمرکز قدرت و حذف کانونهای متکثر قدرت هستند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: تراژدی انقلاب مخصوص به انقلاب اسلامی ایران نیست و در همه انقلابها مشاهده میشود.
در اندیشه مبارزان علیه نظام شاهنشاهی، عنصر توتالیتاریسم وجود دارد
علویتبار به بیان اینکه آینده انقلاب پس از مرحله استمرار و استقرار انقلاب به دو عامل بستگی دارد، گفت: عامل نخست، اندیشه راهنمای انقلاب و عامل دیگری، جریان رهبریکننده انقلاب است. اگر در اندیشه انقلاب، عنصر توتالیتاریسم وجود داشته باشد – که براساس آن جامعه مدنی دشمن فرض میشوند و کانونهای متعدد قدرت باید حذف شوند – به جامعه مدنی هم فشار وارد میشود.
وی اضافه کرد: در اندیشه مبارزان علیه نظام شاهنشاهی، عنصر توتالیتاریسم وجود دارد. این عنصر تقریبا در اندیشه همه گروههای چپ مارکسیستی وجود دارد و در برخی از گروههای اسلامی هم وجود داشت. همچنین این عنصر در اندیشه کسانی که دیدگاههای ناسیونالیسم رمانتیک داشتند، وجود دارد. بنابراین این عنصر قبلا وجود داشته و به همین خاطر، شاهد حرکتهای ضد جامعه مدنی در ایران هستیم.
اولین گام برای حذف عنصر توتالیتاریسم این بود که گفتیم باید بین دین و معرفت دینی تفاوت قائل شد
علویتبار با بیان اینکه دومین ضربه به توتالیتاریسم زمانی بود که ما یک خشونت سنگین و کور را پشت سر گذاشتیم، تصریح کرد: مطابق تحقیقی که عمادالدین باقی انجام داده است، خشونت زیادی در بطن انقلاب نیست. اما بعد از انقلاب، حدود ۱۵ هزار نفر در درگیریها کشته میشوند و ۱۷ هزار نفر نیز از مسئولان، دستاندرکاران و هوداران انقلابی ترور و کشته میشوند. حدود ۲۲۰ هزار نفر هم در جنگ از دست دادیم. این خشونتها موجب شد تا بفهمیم تا برای رسیدن به هدفهای خوب از روشهای بد استفاده کنیم.