روحانی در مراسم سالگرد مرحوم هاشمی :
خدا نکند روزی پیش بیاید که مردم حس کنند رد صلاحیتها سلیقهای، حزبی و جناحی شده است/ باز میخواهیم کاری کنیم که رقیب اولِ منتخبِ ملت آرای باطله باشد؟
رئیس جمهور پیشین کشورمان گفت: خدا نکند آن روز پیش بیاید که مردم احساس کنند صلاحیتها و رد صلاحیتها سلیقهای، حزبی و جناحی شده است. آن روز، روزِ خطر برای نظام و انقلاب ماست.
به گزارش ایلنا، حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور پیشین کشورمان در مراسم هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی که صبح امروز در حسینه شماره دو جماران برگزار شد، گفت: شخصیت آقای هاشمی و راه و مسیری که پیش پای ما گذاشت هرگز از یاد نخواهد رفت. او شخصیتی بود که در سختترین شرایط خود پیشقدم در صحنه برای حل معضلات بود. معمولا در روزهای سخت و پیچیده به صحنه آمدن و بار مسئولیت بر دوش گرفتن کار ساده و آسانی نیست و این توصیه هاشمی رفسنجانی به همه یارانش و دوستداران انقلاب است که هیچگاه از صحنه سیاست و پیشرفت کشور و حل مشکلات جامعه پا پس نکشیم.
وی افزود: روزهایی بود که هاشمی تنهای تنها بود. من یکی از آنها را بعد از روز هفتم تیر دیدم که یار امام آیتالله دکتر بهشتی دیگر در میان ما نبود. روزی بود که آیتالله خامنهای در بستر در بیمارستان بود و آیتالله هاشمی تنهای تنها بود. به مجلس آمد و تلاش کرد جلسه مجلس تشکیل شود. آن روز احساس میشد مدیر اجرایی کشور تنها هاشمی رفسنجانی است. وجود امام به عنوان رکن بزرگ کشور و انقلاب اساس خنثی شدن توطئهها بود. هاشمی آن روز بار نظام جمهوری اسلامی ایران را تنها بر دوش گرفت. آن روزهای سخت گذشت و عبور شد.
وی تصریح کرد: هاشمی به ما میگوید باید در روز سخت باید به صحنه بیاییم. من احساس میکنم امروز کشور یکی از آن روزهای سخت است. من گاهی فکر میکنم امروز سختتر از سال ۶۰ و ۶۲ و دهه ۶۰ است. جبهه دوست و دشمن کاملا روشن بود و این کار را آسان میکرد. امروز به جایی رسیدیم به صحنه آمدن و گرهها را باز کردن به سادگی امکانپذیر نیست.
متن کامل سخنان دکتر روحانی در مراسم هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی به این شرح است:
هفتمین سالروز رحلت شخصیت بزرگ انقلاب اسلامی، آیتالله هاشمی رفسنجانی است. من به همهٔ دوستداران آن شخصیتِ عالیمقام و به همهٔ ملت ایران، خاندان بزرگ هاشمی و بهویژه به خانوادهٔ محترم ایشان، همسر و فرزندانشان، تسلیت عرض میکنم.
شخصیت آقای هاشمی و راه و مسیری که پیشِ پای ما گذاشت، هرگز از یاد نخواهد رفت. او شخصیتی بود که در سختترین شرایط، خود پیشقدم در صحنه برای حل معضلات بود. معمولا در روزهای سخت و پیچیده به صحنه آمدن و بار مسئولیت بر دوش گرفتن کار ساده و آسانی نیست و این توصیهٔ هاشمی رفسنجانی به همهٔ یارانش و به همهٔ دوستداران انقلاب است که هیچگاه از صحنهٔ سیاست، از صحنهٔ پیشرفت کشور و از صحنهٔ حل مشکلات جامعه پا پس نکشیم و در صحنه باشیم و بمانیم.
روزهایی بود که هاشمی تنهای تنها بود و من این تنهایی را بیشتر بعد از حادثهٔ هفت تیر در او دیدم و احساس کردم. آن روز روزی بود که آن مرد بزرگ و مدیر بینظیر نظام جمهوری اسلامی ایران و یار بزرگ امام، آیتالله دکتر بهشتی، در میان ما دیگر نبود. آن روز روزی بود که آیتالله خامنهای در بستر در بیمارستان بود و هاشمی تنهای تنها بود. آن روز که به مجلس آمد و تلاش کرد تا مجلس شورای اسلامی تشکیل شود. افراد مصدوم را از بیمارستان با برانکارد به مجلس آوردند تا مجلس اکثریت یابد. آن روز احساس میشد مدیر اجراییِ کشور تنها و تنها هاشمی رفسنجانی است. البته وجود امام به عنوان رکن بزرگ کشور و انقلاب، اساس استقرار نظام و خنثی شدن همهٔ توطئهها بود اما یک نفر در صحنه میبایست همهٔ مسئولیت را بر دوش گیرد و هاشمی آن روز بار نظام جمهوری اسلامی ایران را تنها و تنها بر دوش گرفت و آن روزهای سخت گذشته شد و عبور شد.
نه تنها بعد از هفت تیر سالِ ۶۰، هرجا که یک معضلِ بسیار پیچیده بود و معمولا کسی حاضر نبود بارِ باز کردن آن گره را بر دوش گیرد، هاشمی بیمنت به صحنه میآمد.
برگردیم به سال ۶۲. آن روزی که رزمندگان عزیز ما در صحنهٔ نبرد در سال ۶۱ آن پیروزی بزرگ افتخارآفرین آزادسازی خرمشهر را به نتیجه رساندند. گذشت و در همان سال ۶۱ در چندین عملیات ما نتوانستیم پیروزی را به دست آوریم: عملیات رمضان، بعد از آن عملیات والفجر مقدماتی، بعد از آن عملیات والفجر ۱. گویی یأس و ناامیدی کمکم در جامعه داشت رخنه میکرد و اکنون بعد از سه عدم پیروزی یا سه شکست به سال ۶۲ رسیدیم و اکنون یک نفر باید مسئولیت میدان جنگ و مبارزه با متجاوزین را تنهایی بر دوش گیرد. برای این کار شاید صرفا دو نفر بودند که میتوانستند این بار را بر دوش گیرند. یا شخصیتی که آن روز رئیسجمهور کشور بود یا هاشمی رفسجانی که آن روز رئیس مجلس بود و در میان این دو نفری که هر دو برای بر دوش گرفتن این بار سنگین آماده و صالح بودند، به دلایلی امام آقای هاشمی را انتخاب کرد و برگزید و مصلحت ندید که رئیسجمهور کشور در صحنهٔ جنگ باشد و احتمالا خطری برای او پیش آید. هاشمی آن بارِ سنگین جنگ را در ۶۲ بر دوش گرفت و او باعث شد که ما در سال ۶۲ یک پیروزی نسبی در عملیات خیبر به دست آوریم و باز تلاشهای او در کنار رزمندگان و فداکاران صحنهٔ نبرد بود که ما به پیروزی بزرگ والفجر ۸ در سال ۶۴ رسیدیم.
هاشمی به ما میگوید در روز سخت باید به صحنه بیاییم و من احساس میکنم امروزِ کشور یکی از آن روزهای سخت است. من گاهی فکر میکنم امروز سختتر از سال ۶۰ است، سختتر از سال ۶۲ است، سختتر از دههٔ شصت است. با اینکه آن روزها، روزهایی بسیار سخت و سنگین بود اما جبههٔ دوست و دشمن کاملا روشن بود و این کار را آسان میکرد و امروز ما در شرایطی قرار گرفتهایم که به صحنه آمدن و گرهها را باز کردن به سادگی امکانپذیر نیست.
هرجا هاشمی میدید منافع و مصالح کشور اقتضا میکند که او باشد و سخن بگوید و حرف بزند، او دریغ نکرد. دو صحنهٔ بزرگ در طول این چهل و چند سال هست، که دو صحنهٔ سخت برای کشور بود. یکی جنگ تحمیلی که مجموعا مستقیم و غیرمستقیم هزار میلیارد دلار خسارت بر کشور وارد کرد. متجاوزین به کشور و انقلاب و حامیانشان در سراسر جهان خواستند که این خسارت را بر ملت ما تحمیل کنند و البته هدفهای دیگری داشتند که با ایثار رزمندگان ما موفق نشدند. در آن صحنه هاشمی بود؛ از آغاز بود تا پایان. هاشمی بود که با تدبیرش پایان جنگ را اینچنین رقم زد که همهٔ اسرای ما با عزت به کشور برگردند. هاشمی بود که کاری کرد که سازمان ملل آغازگرِ جنگ بودنِ صدام را به تصویب برساند.
و ای کاش سال ۹۷ هم بود که من فکر میکنم پایان جنگ ما، آخرین قدم او بود در اسفند ۹۷. اسفند ۹۷ که دولت عراق رسما لایروبی شطالعرب و خط تالوگ را به عنوان خط مرزی دو کشور اعلام کرد و من اینجا باید یاد کنم از شهید بزرگوار سردار قاسم سلیمانی و همچنین یاد کنم از دکتر ظریف که این دو نقش بسیار بزرگی داشتند تا آن روز ما با نخستوزیر عراق بتوانیم به توافق نهایی برسیم و در مصاحبهٔ مطبوعاتی هر دو اعلام کنیم و نخستوزیر عراق این را به عنوان توافقِ دو دولت در تریبون رسمی با حضور خبرنگاران اعلام کند. من اسفند ۹۷ را پایان جنگ تحمیلی میدانم و گرچه هنوز ما انتظاراتی داریم که در روزگاری آنها هم به دنبالهاش محقق شد.
امروز روزی است که ما در یک صحنهای قرار گرفتهایم که همه باید تلاش کنیم و فکر کنیم که اگر هاشمی بود امروز چه میکرد.
به اعتقاد من یکی از ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی انتخابات آزادِ سالمِ امنیتیِ رقابتیِ مشارکتی است که رهبری فرمودند. این یکی از آثار بزرگ انقلاب اسلامی ماست. ما در انقلاب اسلامی از روز اول به مردم وعده دادیم که کشور مالِ شما و در اختیار شماست و با رأی شما اداره خواهد شد «وَ الّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» ما باید به قولی که به ملت دادیم عمل کنیم.
از دی امسال برگردیم به سالها قبل، به دی سال ۵۷ پاریس، نوفللوشاتو، آنجا که امام با مردم خود و با جهان حرف میزد و صحبت میکرد و حکومت آینده را برای ملت ایران و جهانیان ترسیم میکرد. اینکه مردم به راحتی پای صندوق آرا آمدند و در یک همهپرسی بزرگ با آن رأی بینظیر به جمهوری اسلامی رأی دادند به این دلیل بود که امام جمهوری اسلامی را برای مردم تعریف، تبیین و ترسیم کرده بود و هر جمهوری اسلامی به غیر از آن که امام آن روز فرمود باشد، آن جمهوری اسلامیای نیست که مردم در ۱۰ و ۱۱ فروردین به آن رأی دادند.
آنچه ملت ایران به آن رأی داده طبق سخن امام، قول امام و کلام امام به عنوان مجتهد بزرگ، مرجع بزرگ و راهبر انقلاب اسلامی. او چه فرمود؟ او در دیماه سال ۵۷ چنین فرمود: حکومتی که ما به دنبال آن هستیم، حکومتی است متکی به آرای ملت، به گونهای که تمامیِ آحاد ملت در انتخابات شرکت داشته باشند. در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائما با نمایندگان ملت در تصمیمگیریها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمیتوانند بهتنهایی تصمیمگیرنده باشند. سخن امام است در دی ۵۷ در نوفللوشاتو به صراحت اعلام میکند: ما در پی حکومتی هستیم که همهٔ مردم بتوانند پای صندوق آرا باشند و ما زمامدارانی را میخواهیم که در تمام امور با نمایندگان مردم در حال مشورت باشند و بعد از شور و مشورت با مردم تصمیم بگیرند.
به این جملهٔ امام هم توجه کنید. فرمود: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین از زمامدار مسلمین انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده بدهد.» انقلابی که امام برای ما ترسیم کرد، جمهوری اسلامی که امام برای ما تبیین کرد، آنچه که او اعلام کرد با صراحت قبل از پیروزی و بعد از پیروزی انقلاب در بهشتزهرا، بعد از آن، همه جا این را گفت، امام بهصراحت گفت: «میزان رأی ملت است.» امام بهصراحت گفت همه با هم و امروز هم رهبر معظم انقلاب به صراحت میگوید یک انتخابات پرشور با مشارکت، با رقابت، با سلامت و با امنیت.
من میفهمم اقلیت حاکم از این سخن رهبری خوشحال نیست. من میفهمم این سخن رهبری حرف دل اکثریت قاطع ملت ایران است. من میفهمم همانطور که امام وقتی سخن میگفت مردم احساس میکردند سخن امام آن چیزی است که خواست ملت بزرگ ایران است، امروز هم آن چه رهبری میفرماید حرف دل ملت ایران است. ملت ایران یک انتخاباتی میخواهد با مشارکت. چطور این مشارکت امکانپذیر است؟ با همان جملهٔ بعدی ایشان؛ مشارکت و رقابت. با رقابت امکانپذیر است. چگونه رقابت امکانپذیر است؟ آنجایی که مردم احساس رقابت کنند، وجدان عمومی مردم احساس رقابت کند. آنجایی که مردم احساس سلامت کنند، احساس امنیت کنند، ببینند آنچه از آنِ ملت است، در خدمت ملت است و در خدمت یک جناح نیست. این را مردم باید احساس کنند، ببینند.
صداوسیما از آنِ ملت است. این را مردم باید احساس کنند. نیروهای مسلح به عنوان حافظ ملت و کشور و نظام از آنِ همهٔ ملتاند. ما همه به نیروهای مسلحمان افتخار میکنیم. نیروهای مسلح ما اختصاص به جمع خاصی یا جناحِ خاصی یا حزب خاصی یا گروه خاصی ندارد. مگر میشود بدون استقلال دستگاههای اجرایی و ناظر، بدون استقلالِ قوه قضائیه، بدون استقلال نیروهای مسلح از جناحبندیها و سیاسیگریها، انتخابات سالم و امن اجرا شود؟! مگر امکانپذیر است؟!
همهٔ این نهادهای عظیم و بزرگ فوق جناح و فراجناح هستند. به گونهای باید عمل کنند که مردم احساس کنند یک انتخاباتی هست که اگر صلاحیتی تائید میشود یا رد میشود، این تائید و رد باید شفاف، قانونمند و بیطرفانه باشد. همه باید احساس کنند. قاضی در این امر کیست؟ وجدان عمومی مردم. اگر وجدان عمومی مردم این قضاوت را کرد که صلاحیتها بر مبنای بیطرفی و قانونمند و به صورت شفاف برای مردم بیان شد و اگر مردم احساس کردند بر مبنای قانون ممکن است افرادی رد صلاحیت شوند، با کمال میل هر دو را میپذیرند، هم صلاحیت را و هم رد صلاحیت را. خدا نکند آن روز پیش بیاید که مردم احساس کنند صلاحیتها و رد صلاحیتها سلیقهای، حزبی و جناحی شده است. آن روز، روزِ خطر برای نظام و انقلاب ماست.
من به شما عزیزان و همهٔ آنهایی که بعدا ممکن است صدای مرا بشنوند بگویم: انقلاب مالِ همهٔ ملت ایران است. نظام جمهوری اسلامی ایران مالِ همه ملت ایران است. استقلال، عظمت، شکوه و سربلندی ایران آرزوی همهٔ ملت ایران است. ما همه یک ملتیم. همه باید در کنار هم باشیم و دست هم را بگیریم.
هیچ وقت درِ اتاق دفتر هاشمی رفسنجانی اینگونه نبود که به روی جناحی باز باشد و به روی جناحی بسته. درهای دفتر ایشان به روی همه باز بود. همه میرفتند خدمت ایشان، همه حرف میزدند و درد دل میکردند؛ این جناح، آن جناح.
امروز اگر هاشمی رفسنجانی در جمع ما بود و این شرایط فوقالعاده کشور را احساس میکرد چه میکرد؟ من مطمئنم هاشمی خانه را اختیار نمیکرد. این را من یقین دارم. من یقین دارم که هیچ قدرتی نتوانست هاشمی را خانهنشین کند. من مطمئنم در هر شرایطی بود هاشمی در صحنهٔ سیاست بود، حرف میزد، کنشگر بود، سخن میگفت. هاشمی در برابر خطر خارجی ساکت نمیماند. اگر سخن رهبر معظم انقلاب نبود در ماجرای غزه، عدهای دامن کشور را به شعلههای جنگ آلوده کرده بودند. چوندکه او با قاطعیت آمد رد کرد مسئله را که ۷ اکتبر ربطی به ایران ندارد، تصمیم خود فلسطینیها بوده است. این مسئله خیلی مهم است. ممکن است عدهای هم خیلی خوشحال نشدند از این حرف و به دنبال حرف دیگری بودند؛ حرفی که نادرست بود، ناصحیح بود.
در بحث انتخابات، برادران بزرگوار! خواهران گرامی! بزرگان مجلس! ببینید برای اولین بار در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ ما انتخابات حداقلی داشتیم. این درد را به کجا ببریم؟! خب در ۹۸ شما که میگفتید دولت حاکم محبوبیت ندارد، خوب تائید میکردید آنهایی را که طرفدار دولت بودند. به نظر شما که محبوبیت نداشتند، رأی هم نمیآوردند. خیلی هم برایتان خوب بود که. چرا هرکس در ۹۸ کوچکترین نسبتی، کوچکترین حمایتی از دولت کرد او را رد صلاحیت کردید؟ چرا چنین کاری کردید؟ شما که گفتید این دولت اصلا محبوبیت ندارد در جامعه! کسی آن را قبول ندارد! خوب همهٔ طرفداران دولت را تائید میکردید و آنها رأی نمیآوردند و حرف شما به کرسی نشانده میشد. چرا ۹۸ کاری کردیم که اکثریت مردم پای صندوق آرا نیامدند. البته طبق قانون، یک انتخابات زیر ۵۰ درصد هم قانونی است. نمیتوانیم بگوییم این انتخابات درست نیست، به هر حال قانونی است. اما آن انتخاباتی است که ملت ما در انقلاب به دنبال آن بود، آن انتخاباتی است که امام توصیه میکرد، آن انتخاباتی بود که میتوانست قدرت ملی را بالا ببرد. آن انتخاباتی بود که مردم را آرام میکرد.
ما انتخابات ۹۲ و ۹۶ داشتیم. در ۹۲ نزدیک ۷۳ درصد، در ۹۶ بیش از ۷۳ درصد. مردم پای صندوق آرا آمدند، رأی دادند. چطور شد که در ۹۲ ما هر جراحی اقتصادی کردیم مردم تحمل کردند؟ ما همان هفتههای اول یک جراحی بزرگ اقتصادی کردیم؛ آمدیم ارز کالاهای اساسی را که دو نرخی بود (هزار و دویست و خوردهای بود و چهار هزار و دویست و خوردهای) ما آمدیم تکنرخی کردیم. ۱۲۰۰ را برداشتیم، کردیم چهار هزار و خوردهای. عدهای از اقتصاددانها به من میگفتند با این کار یک تورم بزرگ درست میشود. این جراحی انجام گرفت، اصلا مردم متوجه آن نشدند؛ اینقدر آرام این کار انجام گرفت. یک صدم واحد درصد هم تورم بالا نرفت، تورم سر جای خودش ایستاد و تورم پایین آمد. روزانه تورم پایین آمد.
در سال ۹۳ قیمت بنزین از ۴۰۰ تومان رفت به ۷۰۰ تومان و هزار تومان؛ یعنی تقریبا از مجموعا سرجمع از دو برابر هم بیشتر شد. دوستان ما در مجلس برای این کارِ ما تورم ۴۰ درصدی را پیشبینی میکردند. دوستان ما در دولت تورم ۱۲ درصدی را پیشبینی میکردند. یک واحد درصد هم تورم ایجاد نشد. جای تعجب همهٔ اقتصاددانها که چرا؟ چون مردم با حکومت بودند، مردم با دولت بودند. مردم در انتخابات شرکت کرده بودند، مردم دولت را مالِ خودشان میدانستند.
چرا نتوانستند برجام را از بین ببرند؟ بعد از تیر ۹۴ تا ۲۷ دی ۹۴ که برجام اجرایی و عملیاتی شد ۵ عملیات بزرگ، که الان نمیخواهم توضیح دهم که آخرینش سفارت عربستان بود، انجام دادند تا برجام را از بین ببرند. چرا ناموفق بودند؟ چرا نتوانستند؟ به دلیل اینکه دنیا میدانست پشت سر دولت، ملت است. وزیر خارجهٔ آمریکا به وزیر خارجهٔ ما گفته بود ما اجتماع مردم را در سفر فلانی (یعنی بنده) در اصفهان دیدیم. در ۱۵ بهمن سال ۹۳ من به اصفهان رفتم، سفر استانی. اجتماع عظیم بینظیری بود. بعضی از دوستان اصفهانی میگفتند تا حالا ما یک همچین اجتماعی یک همچین عظمتی ما ندیدهایم. در آن اجتماع بزرگ وزیر خارجهٔ آمریکا به وزیر خارجهٔ ما گفته بود ما میدانیم ملت حامی دولت است و ما اصفهان را دیدیم.
ملت وقتی پشت سرِ یک دولت، باشد دولت پیش میبرد. بله امروز هم مشکلات وجود دارد. این مشکلات قابل حل است. چطور امکانپذیر است؟ با یک انتخابات پرشور.
هنوز چند روز وقت داریم. من البته آن امیدواری را که چند ماهِ پیش داشتم، امروز آن امیدواری را ندارم. آنچه در شرایطی دیدم که هیاتهای نظارت عمل کردند؛ اما هنوز هم ناامید نیستم. امروز روز امتحان بزرگ تاریخی برای شورای محترم نگهبان است. تاریخ راجع به شورای نگهبان در این روزها و عملکرد آن قضاوت خواهد کرد. من امیدوارم در این فرصت باقیمانده کاری کنند مردم امیدوار شوند، مردم پای صندوق بیایند. باز میخواهیم کاری بکنیم که رقیب اولِ منتخبِ اولِ ملت آرای باطله باشد؟!
در ۱۴۰۰ رقیب کسی که انتخاب شد، هیچکس نبود جز آرای باطله. رأی اول رأی رئیسجمهور بود، رأی دوم آرای باطله! خب چرا این کار را کردیم؟! چرا ۳ میلیون و هفتصد هزار، چرا حدود ۴ میلیون نفر رفتند رأی سفید و باطله به صندوق ریختند! چرا این کار را کردیم؟! خب یک نفر دیگر را تائید میکردیم یک انتخابات رقابتی به پا میشد. ببینید مقام معظم رهبری سخن بسیار مهمی فرمودند، فرمود اگر تحول میخواهید (که کشور نیاز به تحول دارد) در سایهٔ انتخابات است. ما تحول میخواهیم. ملت ما تحول و تغییر میخواهد. تحول از اصلاحات هم بالاتر و گستردهتر است. مردم یک زندگی راحت میخواهند.
ببینید ما در دولت دوازدهم سختترین روزهای تاریخی را مشاهده کردیم؛ دیگر هیچوقت چیزی به نام کرونا که در ۱۰۰ سال گذشته و حتی ۲۰۰ سال گذشته هم شاید در ایران نبود، در دنیا هم شاید نبوده است. در آن شرایط سختی که سه ماه صادرات و واردات ایران قطع شد، در سهماهه اول سال ۹۹. در آن سالی که برای اولین بار در تاریخِ قیمت نفت، از روزی که نفت کشف شده است، در سه ماهه اول ۹۹ قیمت نفت منهای سه دلار بود! باور میکنید؟! قیمتِ نفت منهای سه دلار؛ یعنی کشتیای که پهلو میگرفت میبایست ۳ دلار هم بابت هر بشکه به آن میدادیم که نفت ما را ببرد. یک همچون شرایطی در ۹۹ درست شد. فشار به مردم آمد. مشکلات برای مردم ایجاد شد. من قبول دارم مردم سختیهای فراوان دیدند. از آن طرف جنگ اقتصادی ترامپ؛ یک دیوانهای که در تاریخ آمریکا بیسابقه بود که یک همچون آدمی حاکم شود با آن اقداماتی که او کرد علیه ملتهای مختلف و از جمله علیه ملت ایران. ما جنگ اقتصادی داشتیم، کرونا هم آمد، مشکلات هم در داخل بود، همه در کنار هم قرار گرفت. اما ما نگذاشتیم زندگی مردم، نه اینکه فقط اقتصاد را نگذاشتیم فروبپاشد، بلکه نگذاشتیم زندگی خانوادگی مردم فروبپاشد.
من این آمار را خدمت شما عرض میکنم: از سال ۹۲ تا پایان ۹۹ در طول این مدت قیمت کالا و خدمات حدودا ۴ برابر شد. دقیق بگویم: ۴.۲ شد. حقوق کارکنان ۵.۱ برابر شد؛ حقوق کارگران ۵.۵ برابر شد. حقوق بازنشستگان ۷.۷ برابر شد. حقوق قشر بسیار ضعیف جامعه از لحاظ اقتصادی یعنی آنهایی که تحت پوشش کمیتهٔ امداد و بهزیستیاند ۱۲.۷ برابر شد. یعنی در آن روزِ وانفسا و در آن شرایط سخت (که حالا من نمیخواهم همهٔ جریانات آن ایام را بگویم) کاری کردیم که در پایان ۹۹ تورم ما در آن شرایط سخت ۳۶.۴ بود و رشد اقتصادی ما ۴ درصد و در سهماهه اول ۱۴۰۰ که آخرین سهماههای بود که دولت ما حاکم بود، رشد اقتصادی ما ۶.۷ درصد بود که هنوز در این چند سال به این رشد ۶.۷ درصد نرسیدهاند. چرا؟ فرق ما با این دولت چه بود؟ یک چیز بیشتر نبود: حمایت مردم.
حمایتِ مردم در صورتی ایجاد میشود که به حرف مردم گوش دهیم. گوش شنوا داشته باشیم. در برابر سخنان مردم سر فرود بیاوریم، تعظیم کنیم. مشروعیت کل نظام ما با رأی ملت است. دیگر امام در آن نامهٔ اخیرش به شورای بازنگری به صراحت فرمود که «ولیای مشروع است که ولیِ منتخب ملت باشد.» فرمود ولایت فقیه چون خبرگان به آن رأی میدهد، خبرگان هم چون منتخب مردم است، پس طبعا او هم میشود منتخبِ ملت؛ ولیِ منتخب حکمش نافذ است. همه چیز با رأی مردم است. نظام ما یک چنین نظامی است. امام چنین نظامی را به ما معرفی کرده. مقام معظم رهبری بر همین تاکید دارد: تحول را در سایهٔ یک انتخاباتِ مشارکتیِ رقابتیِ سالمِ امن اعلام میکند.
روزهای سختی است. امیدوارم همهٔ ما دست به دست هم دهیم. البته من میدانم اقلیت حاکم نه مشارکت حداکثری میخواهد، نه رقابت میخواهد. هیچکدام اینها را نمیخواهد. یک انتخابات سردی میخواهد که پای صندوق کسی نباشد و همان اقلیت دومرتبه ادامه دهد.
حکومت فرد مهم نیست، منافع ملی مهم است. حکومت یک جناح مهم نیست، رضایت عامه مهم است. بگذارید مردم خوشحال باشند، بگذارید مردم امیدوار باشند. ما راهی جز صندوق نداریم. راهی جز انتخابات آزاد نداریم. راهی جز حفظ این انقلاب نداریم، راهی جز عظمت ایران نداریم. بگذارید مردم متحد شوند، همه در کنار هم قرار بگیرند، دست به دست هم دهند از مشکلات عبور کنیم و بتوانیم دومرتبه افتخارهای بزرگی را برای این ملت و کشور بیافرینیم.
درود همهٔ ما به روان پاک آیتالله هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر و همهٔ عزیزانی که در این ایام شهید شدند در کرمان، سردار سلیمانی و همهٔ آنهایی که در راهِ این کشور خون پاک خود را تقدیم کردند.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته