محسن آرمین در گفتوگو با ایلنا:
در سال ۸۴ تئوری عدم شرکت تبلیغ شد و نتیجه آن را دیدیم/مشارکت در انتخابات را گزینه مدنیتر و دوراندیشانهتر میدانم/برای حفظ جمهوریت نظام باید به «کاندیدای متفاوت» رأی بدهیم
تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب گفت: یکبار در سال ۸۴ حاکمیت یکدست شد و نتیجه آن را دیدیم، برای جلوگیری از تکرار آن اتفاقات و در دفاع از جمهوریت نظام باید به «کاندیدای متفاوت» رأی بدهیم.
محسن آرمین در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درخصوص شکلگیری و پررنگ شدن دوگانه «شرکت یا عدم شرکت» در انتخابات فردا(۲۸ خرداد) گفت: در ابتدا عرض کنم که در شرایط کنونی صف بندی «رأی دادن و رأی ندادن» یک صفبندی کاذب و مصداق بارز جنگ حیدری-نعمتی است که بهره آن به نفع حساب افراطیون و خشونت طلبان در هر دو سوی ماجرا خواهد بود. این دوگانه یک صفبندی و قطبیسازی کاذبی است که مساله اصلی ما را در کشور به حاشیه میبرد، مسئله اصلی ما امروز و در این انتخابات «جمهوریت» است.
وی افزود: اکنون جمهوریت نظام در معرض خطر و تهدید قرار گرفته و همه آنهایی که خواهان حفظ جمهوریت نظام هستند باید تمام تاکید و تمرکزشان بر همین مساله باشد که اجازه ندهند که جمهوریت به نفع استبداد از بین رفته یا به حاشیه برود. بنابراین دوستان عزیز را از پرداختن به این دوقطبیسازی کاذب بر حذر میدارم؛ ما طبیعتاً جامعه متکثری هستیم و دیدگاههای متنوعی در میان ما وجود دارد و طبیعتاً صاحبان هر دیدگاهی دلایل خاص خودشان را دارند لذا به نظر من نه شرکت در انتخابات وحی منزل است و نه عدم شرکت و تحریم حقیقتی بدیهی. هر گروه میتواند نظر خودش را داشته باشد.
آرمین در ادامه به دغدغههای مشترک میان این دو طیف اشاره و تصریح کرد: اگر وابستگان به اراده استبداد در این سو و وابستگان به اراده بیگانه در آن سو را استثنا کنیم، به گمان من طرفداران «شرکت یا عدم شرکت» درد مشترکی دارند. به نظر من هر دو گروه خواهان ایرانی آباد، آزاد، مستقل و قدرتمند هستند، منتها یک طرف شرکت در انتخابات را تلاشی برای حفظ حداقلی از آزادیها و تمدید فرصتی در آینده برای نجات کشور میبیند و طرف دیگر از هرگونه تاثیر شرکت در انتخابات ناامید شده است. این دو گروه در صورت التزام به منافع و مصالح عالی کشور و تعامل مدنی با یکدیگر هیچکدام جای همدیگر را تنگ نمیکنند بلکه عرصه را بر استبدادطلبان در این سو و عاملان اراده بیگانه در آن سو تنگ خواهند کرد.
وی افزود: واقعیت این است که ارزیابی بخش وسیعی از جامعه ما متاسفانه این است که شرکت در انتخابات به امید تحقق خواستهها و برآورده شدن مطالبات به نتیجه مطلوب و قابل لمس نینجامیده است و به همین دلیل شاهد سرخوردگی وسیع در جامعه هستیم؛ از این جهت به گمان من باید به جامعه حق بدهیم که نسبت به شرکت در انتخابات تردید داشته باشد به همین علت است که عرض میکنم کسانی که با صندوق رأی قهر کردند نسبت به فایده و سودمندی شرکت در انتخابات تردید دارند و اینها نه خائن هستند و نه وابسته بلکه اکثر قریب به اتفاق آنها دلبسته این کشور و سرزمین هستند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی در رابطه با استدلالهای مخالفان شرکت در انتخابات و پاسخی که میتوان به دغدغههای آنها داد، بیان کرد: ما قادر نخواهیم بود کسانی که کاملاً از نتیجهبخش بودن انتخابات قطع امید کردهاند را برای شرکت در انتخابات قانع کنیم؛ به ویژه در این انتخابات که شورای نگهبان هرگونه رودربایستی را کنار گذاشته و به قول وزیر اطلاعات آقای احمدی نژاد که از نزدیکان آقایان هم است، صحنه انتخابات را بر اساس هزینه-فایده معرفی کرده است. در نتیجه این گروه میگویند که تلاش برای جلوگیری از یکدست شدن حاکمیت چه فایدهای دارد، استدلال آنها این است که رای دادن به کاندیدای متفاوت چه اثری دارد؟ به روحانی به عنوان کاندیدای متفاوت رای دادیم و نتیجه چه شد، این بار هم به آقای همتی رای بدهیم چه اتفاقی رخ میدهد، مگر آقای همتی قویتر از آقای روحانی است که از پشتوانه قویتری در نظام برخوردار باشد. در نتیجه منطق این گروه این است که اجازه دهیم حاکمیت یکدست شود؛ آنها وقتی که با واقعیت روبرو شدند و کار دست خودشان افتاد هم مجبور به تعامل با دنیا میشوند و هم در داخل ناچار به تن دادن به خواستههای جامعه خواهند شد.
وی ادامه داد: پاسخ من به این استدلال این است که ما یک بار در سال ۸۴ این منطق را تجربه کردیم، در آن سال بخش وسیعی از نخبگان جامعه با همین استدلال در آن انتخابات شرکت نکردند و بلکه حتی اقشاری از نخبگان هم به احمدینژاد رای دادند و حاکمیت هم یک دست شد. معجزه هزاره سوم آمد و از حمایت بینظیر همه نهادهای حاکمیتی و مراکز قدرت برخوردار شد و دولتش بهترین دولت در تاریخ ایران لقب گرفت. خاطرم هست که مرحوم آقای محمد یزدی میگفت این آقای احمدینژاد آنقدر کار میکند و پر انرژی است که من نگران سلامت او هستم. انقدر این آقا عزیز بود که برای حفظ او کشور را تا آستانه سختترین بحرانها پیش بردند؛ خب نتیجه چه شد؟ چه چیز درست شد؟ آیا افراطیون سر عقل آمدند و با دنیا تعامل کردند و گشایشی در فضای داخلی کشور ایجاد کردند یا اینکه دیپلماسیِ ستیز آقایان موجب شد که پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود و آمریکا با حق وتو خود مقدرات کشور را به گروگان بگیرد؟ در سطح داخل هم هم زندانها از فعالان سیاسی پر شد، احزاب و نهادهای مدنی مستقل منحل یا تعطیل شدند، انجمنهای دانشجویی به محاق رفتند و روزنامهنگاران جوان ما آواره غربت شدند.
آرمین ادامه داد: با توجه به این موارد به نظر من گزینه مقابل این است که تا آنجایی که ممکن است از هر فرصتی استفاده کنیم و مانع یکپارچه شدن قدرت شویم تا اقتدارگرایان به این بلوغ سیاسی برسند که نباید و نمیتوانند در برابر اراده و خواست یک ملت آگاه و رشید بایستند. باید بپذیرند که به جای خود مطلقبینی و خود حقپنداری و گرفتن و بستن و محدود کردن عرصه انتخابات، راه گفتوگو و تفاهم را انتخاب کنند. بنده معتقدم که این راه دوم بهمراتب کمهزینهتر، مدنیتر و عاقلانهتر است.
وی افزود: بنابراین در این انتخابات من فکر میکنم که منتقدان شرایط کنونی باید به کاندیدای متفاوت رای بدهند، نه به این امید که با انتخاب او مشکل کشور حل میشود که البته به نظرم کاهش پیدا میکند و قابل تحملتر می شود اما نه به این خاطر بلکه به این امید که با انتخاب او از یکدست شدن حاکمیت جلوگیری شود تا دیگر در کشور دکل گم نشود، ۱۰۰ میلیارد دلار سرنوشت نامعلوم پیدا نکند، توسط کاسبان تحریم بر طبل قطع رابطه با دنیا کوبیده نشود و به سادگی نتوانند فضای مجازی را ببندند. به جای وزیری که در دفاع از فضای مجازی به دادگاه احضار و به محاکمه و تهدید میشود، وزیری روی کار نیاید که خودش پیشتاز بستن فضای مجازی باشد و رئیس جمهوری همفکر آقای سعید جلیلی روی کار نیاید که به جای تعامل با دنیا از تجارت خارجی کالا به کالا با چند کشور مانند عراق، افغانستان و پاکستان دفاع کند.
کنشگر سیاسی اصلاحطلب همچنین تصریح کرد: من این راه را سادهتر، کمهزینهتر و دوراندیشانهتر میدانم، البته ممکن است شورای نگهبان بر اساس منطق هزینه-فایدهای که به قول آقای مصلحی مطرح شد به جایی برسد که در آینده تنها یک نفر را به مردم معرفی کند که به او رای بدهند یا به قول برخی یاوهسرایان برای راحت شدن اعصاب مردم مثل امارات و عربستان بساط انتخابات را جمع کند و فردی به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کند یعنی عطای انتخابات را به لقایش ببخشند؛ اما با اینحال به نظر من تمام تلاش ما باید این باشد که به این نقطه نرسیم، بنابراین من فکر میکنم که در حال حاضر در دفاع از جمهوریت و حفظ جمهوریت نظام به هر طریق ممکن وظیفه ملی ما این است که به کاندیدایی متفاوت از خواست و اراده آنها رأی بدهیم.