سیدابوتراب فاضل / یادداشت /
" آتش بیاران معرکه "
اگرنتیجه نامه آقای خاتمی از بین رفتن فضای کینه و نفرت درسپهرداخلی و همچنین تعادل در سیاست داخلی وایجاد عزم ملی برای برون رفت از شرایط فعلی و غلتیدن درمسیر توسعه باشد، پس همه باید ازاین نامه استقبال کنند وآن را نقطه عطف در فضای سیاسی کشور بدانند.
عضو هیات مدیره خبرگزاری کار ایران با استقبال از نامه خاتمی به مقام معظم رهبری در یادداشتی تحت عنوان " آتش بیاران معرکه " عنوان میکند که علیرغم مشی آرام دولت اعتدال، بهخصوص در سپهر سیاست داخلی، و تلاش اعتدالیون در عدم مواجهه کلامی و عملی با افراطیون، این جماعت «بحرانزیستان» اند که همچنان برطبل جدایی و نفرت و کینه سیاسی میکوبند و در تصویر کاذب خود از جامعه و سیاست ایران، با ارایه روایتهای تاریخی غیرمرتبط، خود را به جای ملت ایران مینشانند و آنگاه نتیجه میگیرند که تلاش آقای خاتمی مورد بیاعتنایی مردم واقع شده است. وی معتقد است اگرنتیجه نامه آقای خاتمی از بین رفتن فضای کینه و نفرت درسپهرداخلی و همچنین تعادل در سیاست داخلی وایجاد عزم ملی برای برون رفت از شرایط فعلی و غلتیدن درمسیر توسعه باشد، پس همه باید ازاین نامه استقبال کنند وآن را نقطه عطف در فضای سیاسی کشور بدانند.
یادداشت سیدابوتراب فاضل مدیرعامل سابق " ایلنا " در پی میآید:
۱ - سیدمحمد خاتمی در حاشیه سفر به زادگاهش از نگارش نامهای به مقام معظم رهبری سخن گفت که در آن، به مناسبت، از موفقیت عمل جراحی رهبر انقلاب ابراز خوشحالی کرده و اظهار امیدواری کرده است که «به حق محمد و آل محمد هر چه زودتر سلامتی و تندرستی قرین وجود رهبری شود». ساعاتی بعد، متن کامل نامه مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب، که امضای سیدمحمد خاتمی پای آن بود، منتشر شد، که از «مسرت اقشار مختلف در خارج و داخل کشور» از «خبر عمل جراحی موفقیت آمیز» رهبر انقلاب خبر می داد و عافیت «دوام عمر شریف» ایشان را «از خداوند بزرگ مسئلت» میداشت.
۲ - گرچه عیادت از رهبری نظام و برپایی مراسم دعا و شکرگزاری برای سلامتی رهبری و انتشار بیانیههایی در این خصوص طی روزهای اخیر بسیار دیده شده است، اما گویی نامه خاتمی به رهبر معظم انقلاب تکانهای به فضای سیاسی کشور بوده است. برخی از اقدام رهبر اصلاحات استقبال کرده و برخی دیگر با دیده بدبینی و شک در آن نظر کردهاند و انتشار نامه مذکور را برنامهریزی اصلاح طلبان برای بازگشت به قدرت و یک بازی سیاسی دانستهاند که به دستاویز آن اصلاحطلبان و خاتمی، بدون هزینه، «به دامان نظام» و قدرت سیاسی رسمی بازگردند. اگرچه موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و عضومجمع روحانیون مبارز، تاکید کرده است که «کسی از دامان نظام خارج نشده است که بخواهد بازگردد».
گویا عدهای را خوش نمیآید که رقیب سیاسی که مورد اقبال جمعیت کثیری از ایرانیان است، به مشارکت در مبارزه برای قدرت بازگردد؛ والبته این گروه تصوری از حوزه عمومی و قدرت سیاسی که امری مشترک میان همه شهروندان است ندارند، و آنقدر محدوده بازی قدرت سیاسی را تنگ میدانند که جز خود کسی را محق در اداره امور عمومی و حضور در قدرت نمیبینند. بیراه نیست اگر بگوییم که همگرایی سیاسی زهر حلائل این «بحرانزیستان» است. بستر زیست آنها تنها در برساختن تصویری بحرانی یا استثنایی از تضاد و دشمنی در داخل کشور میسر است که در این تصویر یک سر معدود سرجنبنان حقجو و حقمدار یعنی خودشان و در سر دیگر، به زعم ایشان، ایادی باطل قرار دارند یعنی هر که قرار باشد، بهحق، قدرت بیش از اندازه واقعی «بحرانزیستان» را محدود کند. بیجهت نیست که ایشان را افراطیون خواندهاند؛ جماعتی که هم به نسبت پایگاه اجتماعیشان، زیاده خواهند و هم در برساختن تصویری از «بحران»، که حجاب منافع مادی و طلبِ قدرت عریانِ آنها باشد، چنان افراط کردهاند که مخاطب ایرانی، جز نمایشی مضحک، دیگر هیچ نسبتی میان روایت آنها و واقعیات جاری جامعه نمیبیند.
۳. رویه سیاسی مذکور، میان افراطیون، البته، از خرداد ۹۲ شدت گرفت. آنها دانسته در پی آن شدند که نقش خاتمی را در انسجامبخشی به فضای سیاسی کشور و به میدان آوردن جمعیتی چشمگیر از ایرانیان نادیده بگیرند. این گروه اقلیت که بواسطه امکانات در اختیار در فضای رسانه، فریاد بلندی دارند وآتشبیاران معرکه نزاع و «بحران» هستند، تلاش میکنند، به هر طریق ممکن، آتش اختلاف و چند دستگی در این کشور روشن باشد. تنها در چنین وضعیتی میتوان عده کثیری را «دشمن» خواند و از رقابت و مبارزه محروم کرد. حال و پس گذشت سالی از آن پیروزی ملت، علیرغم مشی آرام دولت اعتدال، بهخصوص در سپهر سیاست داخلی، و تلاش اعتدالیون در عدم مواجهه کلامی و عملی با افراطیون، این جماعت «بحرانزیستان» اند که همچنان برطبل جدایی و نفرت و کینه سیاسی میکوبند و در تصویر کاذب خود از جامعه و سیاست ایران، با ارایه روایتهای تاریخی غیرمرتبط، خود را به جای ملت ایران مینشانند و آنگاه نتیجه میگیرند که تلاش آقای خاتمی مورد بیاعتنایی مردم واقع شده است.
در صورتیکه ایرانیان، علیرغم تمام ملالتهای سالهای گذشته و ناامیدی و انفعال سیاسی که محصول عملکرد هشتسالة دولت مطلوب افراطیون بود، با ورود خاتمی و دیگر نمادهای تحولخواهی در انتخابات ۱۳۹۲، همصدا با تاکید و هدایت عالمانه رهبرمعظم انقلاب، به پای صندوقهای رای آمدند تا در بزنگاهی تاریخی مسیر کشور را به سوی ساحل نجات هموار کنند. هماکنون نیز، همان ایرانیان از همگرایی میان نیروهای سیاسی عمده بهمنظور تثبیت فضای عادی در کشور و توسعه ملی، در شرایطی که شئون مختلف زندگی اجتماعی، به ویژه اقتصاد و رفاه و سیاست(داخلی و خارجی) با مشکلاتی عمیق رویاروست، استقبال میکنند.
بیجا نخواهد بود که بگوییم، بسیاری از ایرانیان و مشارکتکنندگان در انتخابات ۹۲، شرط مشارکت خود در سیاست را در گروی بازگشت کامل به فضای عادی و غیربحرانی(یا افسونزدایی از تصویر کاذب افراطیون) و مشاهده قرار گرفتن اقتصاد کشور بر روی ریل رونق و توسعه میدانند. البته که در عدم درک و پذیرش این واقعیت بر افراطیون حرجی نیست. چهاینکه در نظر ایشان مشارکت مردم فاقد منزلتی ذاتی است، همازینروست که تداول استفاده افراطیون از واژه ملت و مردم، در صفحة اول روزنامهها و سایتهایشان یا تحلیلها و نطقهایشان، ارجاعی به مطالبات و علایق غالب جامعة ایرانی و واقعیات روزمره ایرانیان ندارد. مفاهیم «ملت» و «مردم» اصالتی در نظر «بحرانزیستان» ندارد و تنها تقدیر زمانه است که وجود معیاری عمومی در محک امور سیاسی را ضروری میسازد. به عبارتی ارجاع «مردم» یا " ارادة عمومی " تحمیل الزامات زمانه به افراطیون است.
۴ - فارغ از فضای سیاسی و رسانهای، نامه خاتمی در شبکههای اجتماعی هم بازتاب نسبتا گستردهای داشت. بسیاری از کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با انتشار عکسهایی از رهبرمعظم انقلاب و سیدمحمد خاتمی از این اقدام رئیسجمهور اسبق کشورمان استقبال کردند و آن را لازمه ارتباط منطقی نیروهای عمده سیاسی کشور دانستند. ازسوی دیگر حتی طیفی از اصولگرایان معتدل نیز از این پیام استقبال کردند. در این رابطه حسین کنعانی مقدم عضو جبهه ایستادگی اصل نامهنگاری به سران کشور از طرف افراد و جریانهای سیاسی را کاملا شایسته دانست وگفت که بهتر بود که دوستان اصولگرا از قبل در این خصوص قضاوت نمیکردند چراکه جرم شخصیتی مثل حجت الاسلام سیدمحمدخاتمی در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده است.
۵ - افراطیون هشدار میدهند که خاتمی و اصلاحطلبان میخواهند به قدرت بازگردند. پرسش این است که مگر بازگشت به قدرت اشکال دارد؟ مگر جز این است که حوزه عمومی و سیاسی حوزهای است که همه شهروندان، و نمایندگان گروههای مختلف اجتماعی، حق ورود به، و مشارکت در، آن را دارند؟ افراطیون سعی میکنند انحصارطلبی خود و عدمتحمل دیگر نظرات و علایق در عرصه سیاسی را کتمان کنند که خود تلاشی سراسر بیهوده است. هم از این رو قایلیم که حتی اگرنتیجه نامه آقای خاتمی از بین رفتن فضای کینه و نفرت درسپهرداخلی و همچنین تعادل در سیاست داخلی وایجاد عزم ملی برای برون رفت از شرایط فعلی و غلتیدن درمسیر توسعه باشد، پس همه باید ازاین نامه استقبال کنند وآن را نقطه عطف در فضای سیاسی کشور بدانند، مگر اینکه نیت و میل به توسعه وآرامش در رفتار سیاسی برخی وجود نداشته باشد و از همین زاویه نیز به نقد و مخالفت بااین گونه اقدامات برخیزند که این البته راه به صواب نیست.