خبرگزاری کار ایران

سخنگوی حزب اسلامی ‌کار:

باید از مدیرانی استفاده شود که به برنامه‌های دولت ایمان داشته باشند

باید از مدیرانی استفاده شود که به برنامه‌های دولت ایمان داشته باشند
کد خبر : ۵۳۲۱۹۰

با آغاز به کار رسمی وزیر کشور دولت دوازدهم، شایعات بسیاری درباره تغییرات در بدنه وزراتخانه و همچنین استانداری‌ها مطرح شد.

در همین رابطه روزنامه "قانون" با محمد نیشابوری، سخنگوی حزب اسلامی کار گفت‌وگویی انجام داده و نظراو را درباره استانداران و فرمانداران گذشته و همسویی آنها با دولت جویا شده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

ادامه روند گذشته انتخاب استانداران و فرمانداران، سبب دلخوری طرفداران حسن روحانی نمی‌شود؟

هر زمان که قصد نقد و تحلیل در مورد فضای سیاسی کشور را داریم، به نظر بنده لازم است که به شرایط قبل از سال 92 نگاه بیندازیم. باید موقعیت کشور را در تمامی ابعاد در سال 92 مورد بررسی قرار دهیم. دولت در سال 92 در شرایط سختی به قدرت رسید. در مورد چینش کابینه و حتی استانداران و فرمانداران، فشار زیادی بردوش حسن روحانی بود. به یاد داریم که چگونه نهاد و دستگاه‌های جناح مقابل، در برابر هرگونه تغییر در بدنه دولت واکنش نشان می‌دادند. منتقدان دولت نباید شرایط سخت سال‌های 84تا92 را از یاد ببرند؛ فضایی که در آن بسیاری از صاحب‌نظران، مجربان، کارشناسان و افراد استخوان خردکرده دوره اصلاحات نه تنها به حاشیه رانده شدند بلکه مورد بی‌مهری نیز قرار گرفتند. مگر آن‌ها از کره‌ ماه به این مملکت قدم گذاشته بودند؟ آن‌ها افرادی بودند که در دستگاه‌های دولتی رشد کرده و در مدیریت کلان کشور نیز مسئولیت گرفته بودند. بنده به عینه شاهد بودم در همان ابتدا،در دولت نهم یکی از مدیران آموزش‌و‌پرورش در حالی‌که در جلسه استان نشسته‌بود، با فردی مواجه شد که جایگزین او شده و حکم عزل او را در دست داشت. حال به سال 92برگردیم و به خاطر بیاوریم که برخی از آقایان چگونه جلوی هرگونه تغییر در بدنه دولت را می‌گرفتند و چه فشار مضاعفی بر روحانی در انتخاب مدیران وارد می‌کردند و چگونه در رسانه‌های‌شان در برابر هرگونه تغییری، هیاهو به راه می‌انداختند و به قول خودشان پروپاگاندای رسانه‌ای علیه دولت ایجاد می‌کردند.در صورتی‌که هیچ‌گاه موضع روحانی در انتخاب مدیران از جمله فرمانداران و استانداران، حذف نیرو‌های انقلابی نبوده است که همواره با واکنش تند آن‌ها مواجه می‌شد، بلکه حذف مدیرانی بود که کارنامه خوبی از خود در کشور به‌جای نگذاشته بودند. نکته بعدی در مورد تغییرات گذشته، این بود که با تغییر دولت، نوعی تغییر نگرش در تمامی ابعاد از جمله سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... به‌وجود می‌آید که نمی‌توان با همان مدیران دولت قبل که همخونی با این تغییر نگرش ندارند، کار‌ها را پیش برد. باید از مدیرانی در رأس کشور استفاده شود که به برنامه‌ها و وعده‌های دولت جدید ایمان داشته باشند، وگرنه با همان ترکیب مدیریت قبلی که کاری پیش نمی‌رود. در دولت یازدهم وزیر کشور، سه معاون سیاسی را تغییر داد؛ نیروهای درجه یکی در این معاونت بودند که در نهایت مجبور به کناره‌گیری شدند. جالب بود به جای آنکه تغییر در بخشداران، فرمانداران، استانداران و معاونت استانداران غیر همسو، صورت بگیرد، معاونت سیاسی مدام در حال تغییر بود. با تمام تفاسیر باید محدودیت‌های دولت در دوره گذشته را لحاظ و با توجه به آن شرایط، نسبت به کارنامه دولت قبل قضاوت کرد. به هر شکلی که بود، این چهار سال کج‌دار و مریض سپری شد. با تغییر معنادار در آرای روحانی در انتخابات دوازدهم که 24میلیون شد، پیام جدید به گوش همگان رسید و با توجه به آنکه چند میلیون ایرانی نیز در ساعات پایانی پشت درب مراکز اخذ رای باقی ماندند و این آرا می‌توانست بیشتر از این‌ها باشد، نشان‌دهنده آن است که سقف مطالبات مردمی و خواسته‌ آنان نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است.

در انتخابات گذشته به این نکته رسیدیم که مشروعیت و مقبولیت روحانی، بیش ازگذشته شده است. از مشروعیت و مقبولیت همواره به عنوان ابزار اعمال قدرت در فرهنگ سیاسی یاد می‌شود. (آقای احمدی‌نژاد در انتخابات دهم، مشروعیت را به دست آورد ولی مقبولیت کافی را نداشت. مطمئن باشید اگر در سال 92 کاندیدا می‌شد، هفت میلیون رای که کف آرا بود نیز کسب نمی‌کرد).

به نظر بنده افزایش 33 درصدی آرای‌حسن روحانی در انتخابات گذشته، نشان از افزایش 33 درصدی مطالبات مردمی داشته است.این آرا، رسالتی بردوش روحانی گذاشته که وی باید در جهت تحقق مطالبات قدم بردارد. بخشی از این انگیزه در تحقق مطالبات، به چینش کابینه برمی‌گردد که حسن روحانی برخلاف میل باطنی دربعضی از وزارتخانه‌ها نتوانست تغییری را نسبت به گذشته به‌وجود بیاورد و بین گزینه خوب و خوب‌تر درهمین وزارت کشور مورد بحث، گزینه خوب را انتخاب و رحمانی‌فضلی را در سمت خود ابقا کرد. ابقای رحمانی‌فضلی به معنای ابقای استانداران و معاونت‌های وزارت کشور نیست، به‌نظر بنده باید در دولت دوازدهم بخش فراوانی از بدنه این وزارتخانه ترمیم شود. این تغییر باید در تمامی بدنه وزارت کشور از معاونت‌ها تا ... صورت بگیرد و نباید تغییرات را تنها محدود به استانداران و فرمانداران کرد؛ بنابراین نیازبه این تغییرات بیش ازپیش ضروری است.مردم نیز باید کمی صبورتر باشند؛ چرا که تغییر درفرمانداران واستانداران تنها منوط به نظررییس‌جمهور و حکم وزیر نیست و نیاز به هماهنگی درسطح استان دارد و باید چهره‌هایی انتخاب شوند که فضای استان را درگیر کشمکش سیاسی نکنند و جو استان را به آرامش ببرند تا تغییرات بتواند نتیجه مثبت و مناسبی را بر آن استان به جای بگذارد.

انتخاب افراد اینچنینی که با دولت نیز زاویه دارند، چقدر به صلاح کشور است؟

اولین پیامدی که در این راستا صورت می‌گیرد، کاهش شدید مقبولیت و محبوبیت دولت است. این مساله کاهش محبوبیت، نکته مهمی در فضای سیاسی نه تنها ایران بلکه سایر کشور‌هاست. شما به ترامپ در آمریکا توجه کنید، ببینید که چگونه مانور رسانه‌های مقابل، سبب کاهش محبوبیت او شد. این سرمایه اجتماعی (مشارکت مردم) که در انتخابات دوازدهم برای دولت به‌وجود آمد، اگر پاس داشته نشود و مردم این مطالبات را در آینه تغییرات دولت نبینند، مطمئن باشید که در آینده به طیف حامی روحانی ضربه خواهد زد. بخشی از این اصلاح امور به انتخاب مدیران ارتباط دارد، بی‌شک اگر این اصلاح صورت نگیرد، باید منتظر ریزش شدید آرا در انتخابات پیش‌رو باشیم. اگر مردم را ناامید کنیم، با کاهش مشارکت آنان در انتخابات مجلس98 مواجه خواهیم شد که در سطح بین‌المللی نیز بازتاب مناسبی نخواهد داشت. بنابراین نیاز است که با بخشی از مدیران که با دولت دهم نزدیکی فکری داشته‌اند، دست‌کم برای این چهارسال خداحافظی شود؛ چرا که ادامه حضور آن‌ها دارای پیامد‌های نامطلوب بسیاری است و بر اعتماد مردم به دولت تاثیر مخربی خواهد گذاشت. من در همان چهارسال قبل نیز با حضور این چهره‌ها در بدنه استانداری‌ها و ... موافق نبودم و اگر صلاحی نیز پشت انتخاب این افراد بوده، به نظر بنده در این چهارسال نباید تکرار شود و وجود بهانه مصلحت در گذشته را برای تکرار انتخاب این مدیران، به صلاح دولت دوازدهم نمی‌بینم. در همان دولت قبل و در سال 94 به یاد دارم که نامه‌ای مردمی که به دست محمود احمدی‌نژاد رسیده بود، طی دستورمستقیم وی به یکی ازمدیران دولت روحانی ارجاع شده و جالب‌تر آنکه مدیر  نیز به مسئولان مربوط دستگاه خود دستور داده بود که در قبال این درخواست مساعدت صورت بگیرد.آن‌گونه که بنده شنیدم، چندان درخواست معقولی نیزنبوده است. این قبیل موارد،اوج فاجعه را درگذشته نشان می‌دهد که رییس‌ دولتی که دوسال‌ کنار رفته، همچنان مانند یک رییس‌جمهور به استاندار روحانی اینچنین دستور بدهد. رویدادهایی از این دست، یک نمونه از زاویه استانداران یا فرمانداران با دولت یازدهم بود که نباید در این دولت ادامه‌دار شود؛ چرا که انتصاب مجدد چنین افراد و تکرار رفتار گذشته آن‌ها به پای کارنامه دولت نوشته خواهد شد و نه افرادی که در این مناصب گماشته شده‌اند.به هر ترتیب معتقدم که مدیران اینچنینی باید با عزت و احترام از بدنه مدیریتی کشور کنار گذاشته شوند تا هم دولتی همسو با مردم شکل بگیرد و هم خداحافظی محترمانه با مدیران در اخلاق سیاسی این کشور به عنوان سنتی جا بیفتد.

آیا حسن روحانی با عناصر دولت احمدی‌نژاد که در برخی استان‌ها تحت عنوان استاندار و فرماندار فعالیت دارند، می‌تواند وعده‌های خود را محقق کند؟

بی‌شک نمی‌تواند. شما تصور کنید روزنامه «قانون» که شما در آن فعالیت دارید، به یک‌باره از رویکردی سیاسی و اجتماعی به رویکرد دیگری تغییر رویه دهد. بی‌شک با تیم سیاسی و اجتماعی که در گذشته مسئولیت داشته‌اند، نمی‌توان برای روزنامه قانونی که رویکرد جدید اقتصادی به خود گرفته، کار را پیش برد. در مورد دولت نیز همین روال وجود دارد. دولت باید تغییراتی را در مدیران انجام دهدو با افرادی به عنوان مدیر و مسئول همکاری کند که دارای اعتقاد متفاوت با رویکرد روحانی نباشند و به تحقق وعده‌های وی در انتخابات و همچنین پیشبرد حرکت‌های مثبت او ایمان داشته باشند.

بنابراین دولت روحانی باید از افراد همسو بهره بگیرد و از انتخاب مجدد افراد با نگاهی زوایه‌دار نسبت به دولت اجتناب کند. آقای روحانی با این افراد به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. بنده در یادداشتی که به تازگی نوشتم، این چهارسال را بسیار مهم ارزیابی کردم؛ چراکه در خلأ مرحوم آیت‌ا... هاشمی، روحانی باید پرچمدار اعتدال باشد. نگاه او به مدیریت سیاست کشور باید آینده‌نگرانه و فراتر از 1400باشد. به نظر بنده، روحانی این توانایی را دارد که نقش مرحوم هاشمی را در این سال‌ها و حتی پس از 1400 بازی کند، به شرط آنکه عملکرد او در این چهارسال، عملکرد مثبتی از دید مردم باشد.امیدوارم که آقای روحانی قدر خود را بداند و فرصت این چهارسال پیش‌رو که برای نظام بسیار حیاتی است، غنیمت بشمارد. روحانی ممکن است دیگر رییس‌جمهور کشور نشود ولی این توانایی را دارد که رهبر و پرچمدار سیاسی جریان قوی‌ای در کشور باشد که گام‌به‌گام با اصلاحات در این روند پرتلاطم حرکت می‌کند. روحانی با عملکرد مناسب خود می‌تواند در سال‌های پس از 1400 زمینه‌ساز ورود شخصی شود که در راستای دولت قبل گام بردارد و پس از سال‌ها شاهد آن باشیم که با گذشت هشت سال و تغییر رییس دولت، فرمان سیاست کشور تغییر نمی‌کند، بلکه با فردی همسو با دولت گذشته، کشور با سرعت بیشتری به سمت قله توسعه پیش برود.

به نظر شما آیا روحانی نباید در چینش استانداران دخالت مستقیم داشته باشد؟

معتقدم که این دخالت درچهار سال گذشته نیزبه صورت مستقیم دخالت انجام پذیرفته است. با چندتن ازاستانداران که صحبت کرده‌ام، اطلاع دارم که با روحانی جلسه‌ای قبل ازانتصاب داشته‌اند و راهکارها برای انجام مسئولیت‌ها به آن‌ها گوشزد شده است.بنابراین دخالت درگذشته نیز وجود داشته که دخالت مثبتی تلقی می‌شود. امیدوارم که رویکرد در این دخالت تغییر کند و رحمانی‌فضلی از چهره‌های کارکشته‌تر و مناسبی برای این چهارسال در فرمانداری‌ها و استانداری‌ها استفاده کند. چهره‌هایی که مورد اجماع مردم در استان بوده و به طیف خاص سیاسی، وابستگی نداشته باشند. اگر اصلاح‌طلب نیز هستند، شخصیتی داشته باشند که معتدل و مورد توافق طرفین در سطح آن منطقه باشند؛ چرا که اگر جو ملتهب شود، وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در منطقه نیز آسیب خواهد دید و این مناسب نیست. ما خواستار انتخاب چهره‌های تندرو از هر دوطرف قضیه نیستیم. به نظر بنده، بهترین اشخاص برای پذیرش این سمت‌ها در استانداری‌ها، چهره‌های عاقل و موقعیت‌شناس هستند. افرادی که معتقد به خردجمعی‌اند، اهل همان منطقه بوده و همچنین در گذشته نیز کارنامه مثبتی از خود در آن استان به جای گذاشته باشند. از انتخاب افرادی که خودخواهانه تصمیم می‌گیرند و اهل تنش و درگیری هستند، به‌طورجدی خودداری کنند. کشور نیاز به مسئولین دلسوزی دارد که آن را در جهت مثبت اقتصادی پیش ببرد، بنابراین در انتخاب استانداران نیز اشخاص با رویکرد مناسب اقتصادی می‌توانند راهگشا باشند. نمی‌گویم که نگاه اقتصادی‌شان بر نگاه سیاسی بچربد ولی اینکه تک بعدی نباشند، از نظر بنده بسیار مثبت است و رویکرد توسعه طلبانه اقتصادی می‌تواند ظرفیت اقتصادی استان‌ها را شکوفا کند. افرادی که فقط سیاسی هستند، در تاریخ نشان داده که نتوانسته‌اند ظرفیت بالقوه استان‌ها را شکوفا کنند و همیشه در برخورد با بلایا و مشکلات نیز آن استان‌ها با مدیریت چنین افرادی، آسیب‌پذیر بوده‌اند. همچنین تعامل بین‌ استان‌ها و هم‌افزایی نیز، گام مثبتی است که باید در دستور کار قرار گیرد و این در سایه انتخاب استانداران با رویکرد تعاملی و همسو با دولت محقق خواهد شد. در دنیا نیزاین تجربه شده و به خوبی بازخورد داشته است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز