کدام عوامل جنگ اسرائیل با ایران را تشدید یا آرام می کند؟
برخی میپرسند «چرا اسرائیل حمله نکرد؟!» این انتظار بخشی از ذهن آنان را پر کرده است. برای حمله ایران نیز همین انتظار را داشتند.
در تبیین مسائل بین اسرائیل و امریکا نخستین گام آن است که باید از تفکیک امریکا و اسرائیل به دو موجود با دو راهبرد که اختلافات مهم دارند، پرهیز کرد. نه اینکه ایندو هیچ اختلافی حتی در منافع غیرراهبردی ندارند، اما این یکیشدن در زمان کنونی که گفته میشود حتی خلبانهای امریکایی (و حالا افسران سامانه تاد) در عملیاتها شرکت دارند، تماموکمال شده است.
با این فرض اگر اسرائیل (امریکا) هنوز پاسخی به ایران نداده است، میتواند به این دلیل باشد که باید بین تناقضهای فراوان جمع کند و این کار را برای امریکا و دندانها و چنگالهایش مشکل کرده است. در این تناقضها میخواهند «هم پاسخ دهند، هم ایران پاسخ محکمتر ندهد»، «هم جواب ویرانکننده بدهند، هم جنگ را گسترده نکنند»، و در پیوست با آن «هم پاسخ محکم و قوی بدهند، هم خرابی فراوان درست نکنند»، «هم هستهای و زیرساختها و بخش انرژی را نزنند، هم بگویند جاهای مهم را زدیم» و در نهایت «هم بزنند و هم دیگر نخورند!»
امریکا و دندانهایش فهمیدهاند که اگر مقابل ایران بیکلگی کنند، واکنش طرف مقابل هم فراتر از آن خواهد بود. بنابراین نیاز به محاسبات فراوان دارند. پیشکشیدن استقرار سامانه تاد نیز در همین راستا یعنی خریدن زمان و توجیه تأخیر اسرائیل قابلتبیین است و نه چیز دیگر. سامانهای که یکبار در ۲۰۱۷ اعلام شد به اسرائیل داده شده است، و چهبسا عملیاتی نبوده یا ناتوان از رهگیری بالستیکهای ایران بوده است، اکنون رسانهایکردن آن چه مفهومی جز خرید زمان برای امریکا و چنگالهایش دارد؟!
آیا تمامی آنچه گفته شد به معنای آن است که حملهای به ایران نخواهد شد؟ این بستگی به خیلی از چیزها دارد. یکی از آنها ادامه یکصدابودن داخلی ایران است. این جنگ همه را دور خود جمع کرده است و جز واکنش مشتی بیعقل رسانهای که پارازیت میاندازند، نمایشی بینظیر را از وحدت داخلی ایران شاهدیم که بعد از دفاع مقدس مانند آن را نداشتهایم.
بستگی دیگر به فهم و برآوردی است که امریکا از مقاومت در منطقه دارد. مسئله امریکا فقط پاسخ محکمتر ایران نیست. اکنون کل مقاومت رژیم صهیونی را به چالش جدی کشیده است و این میتواند قویتر هم عمل کند؛ و مسئله سوم تفهیم عافیتجویان منطقه با دیپلماسی قوی به هزینههای گزاف هرگونه پاسخ به ایران است.
هیچکس در منطقه نمیتواند از هزینههای احتمالی در امان باشد. میان ایران و رژیم صهیونیستی فاصلهای بسیار طولانی برای پرواز جنگندههاست و اینها در فضا پرواز نمیکنند. پس اینکه منطقه چقدر حاضر به هزینههای ویرانگر باشد، خودش احتمال حمله به ایران را کم و زیاد میکند.
سالها پیش که برخی کشورهای منطقه با ما دشمنی میکردند، در زمانهایی که امریکا ما را تهدید میکرد و حتی آماده حمله به ایران بود، بازدارندگی اصلی با تهدید دشمنان منطقهای که منافعشان با منافع امریکا گره خورده بود، ممکن شد. اکنون که بیشتر منطقه با ما دوستند، این بازدارندگی را باید از طریق همین دوستی و البته گوشزدکردن مخاطرات از دسترفتن دوستی ایجاد کرد.
نظم سرمایهداری امریکا فقط درصورت احساس زیان تغییر میکند. ادامه مقاومت در لبنان و غزه و باقی کشورهای اسلامی که در مقاومت شریکند، میتواند امریکا را به نقطه زیان و حسابرسی برساند. در آن صورت جنگ به پایان خواهد رسید. بخشی از آنچه برعهده ماست تا از پاسخ به ایران مانع شویم و به خودمان بستگی دارد، دقیقاً در همین مقاومت تا احساس خسران امریکاست. پس منتظران حمله اسرائیل به ایران لطفاً بنشینند تا برادرانشان در مقاومت بتوانند بایستند