یک کارشناس روانشناسی صنعتی:
جای خالی «روانشناسی صنعتی کار» در شیوه تعیین مزد
افزایش مزد در وهله نخست باید طوری باشد که به تامین نیازهای معقول که تجلی آن در یک زندگی آبرومندانه است منجر شود و از سوی دیگر کارگران را به ادامه فعالیت شغلی موجود دلگرم کند.
یک کارشناس مسائل روانشناسی صنعتی کار در خصوص نقش این رشته در نحوه تعیین مزد کارگران گفت: افزایش مزد در وهله نخست باید طوری باشد که به تامین نیازهای معقول که تجلی آن در یک زندگی آبرومندانه است منجر شود و از سوی دیگر کارگران را به ادامه فعالیت شغلی موجود دلگرم کند.
دکتر محمود ساعتچی با بیان این مطلب که پول یکی از مشوقهای قوی در تقویت انگیزه کار است، به خبرنگار ایلنا گفت: در بازار کار کارگران مایلند تا وقت و تخصص خود را فروخته و در قبال آن دستمزد دریافت کنند. اما در قبال آن انتظار دارند که این حقوق و دستمزد دارای چند ویژگی مهم باشد.
این استاد بازنشسته دانشگاه علامه افزود: افزایش مزد در وهله نخست باید طوری باشد که به تامین نیازهای معقول که تجلی آن در یک زندگی آبرومندانه است منجر شود و از سوی دیگر کارگران را به ادامه فعالیت شغلی موجود دلگرم کند.
وی افزود: در مباحثنظری این موضوع مطرح میشود که بعد از تجزیه و تحلیل شغلی حقوق و دستمزدها را باید بهگونهای تعیین شود که کارگران با علاقه و احساس تعلق خاطر انجام وظیفه نمایند.
ساعتچی در تعریف حقوق و دستمزد از منظر «روانشناسی صنعتی کار» اظهار داشت: مزد به ظاهر، مبلغ پرداختی معین، منظم و ثابتی است که به یک متصدی شغل برای یک دوره معین ماهانه، هفتگی و… پرداخت میشود اما آنچهکه مهم است مسئله تأمین زندگی خانواده فرد شاغل از محل پرداخت همین مبلغ معین است.
این کارشناس مسائل روانشناسی بهرهوری کار در خصوص ویژگیهای حقوق و دستمزد در علم روانشناسی صنعتی کار افزود: حقوق و دستمزد برای امرار معاش و گذران زندگی خانواده فرد شاغل بوده و کارگر با صرف پول دریافتی نیازهای اولیه خانواده خود که شامل خوراک، پوشاک، مسکن و… میشود را تأمین میکند.
پروفسور ساعتیچی در توضیح ویژگی دیگر مزد افزود: پرداخت کمی و کیفی مزد باید طوری باشد که علاقه و میل کارگر را برای بهبود عملکرد شغلی افزایش داده و خلاقیت در کار را بالا ببرد؛ همچنین از سوی دیگر مزد باید متناسب با شرایط کار باشد؛ حقوق و دستمزد باید منطقی بوده و برای استمرار فعالیت شغلی جذابیت داشته باشد نه اینکه باعثایجاد تنش و جو اجبار شود.
ساعتچی با افزودن این مطلب که در حال حاضر تعیین حقوق و دستمزد یکی از مشکلات پیچیده در جامعه در حال توسعه ایران است، اظهار داشت: در گفتگوهای مطبوعاتی بحثاین بود که این حقوق چقدر باید اضافه شود؟.
وی بابیان اینکه در همین رابطه افرادی به نمایندگی از کارگران، کارفرمایان و نمایندگان دولتی از مواضع مختلف دیدگاههای منطقی خود را مطرح می کردند، گفت: اما مسئله مهم پاسخ به این پرسش است که کارگر با این حقوق چگونه میتواند زندگیاش را تأمین کند؟
این استاد بازنشسته دانشگاه بابایان اینکه در حال حاضر جای روانشناسی صنعتی در جلسات بررسی برای چگونگی افزایش مزد خالی است، ادامه داد: در کارخانهها کارفرمایان و دولت باید شرایطی را فراهم آورد که کارگران در راستای افزایش بهرهوری کار کنند و از این بابت مسئولیت ارتقاء بهرهوری بر عهده کارفرما و دولت است.
وی در تشریح وظایفی که کارفرما در راستای افزایش بهرهوری برعهده دارد گفت: تعریف دقیق و مشخص از کار قسمتهای مختلف کارگاه، رعایت تناسب میان نوع کار و کارگران، تامین آموزشهای مناسب، تامین ابزار کار متناسب با وضعیت جسمی کارگران از اهم وظایف کارفرما و مرتبط با افزایش بهرهوری کاری کارگران است.
دکتر ساعتچی در خصوص شرایط فعلی دستمزد کارگران با بیان این موضوع که شرایط کنونی این میزان حقوق و دستمزد کفاف زندگی یک کارگر را نمیدهد، گفت: در این شرایط حتی اگر کارگری بیش از هشت ساعت کار روزانه فعالیت کند نباید تاثیر مسائلی چون مسافت خانه کارگر تا محل کارگاه، خواب و استراحت او بر فرآینده تولید نادیده گرفته نشود.
این کارشناس روانشناسی صنعتی کار ضمن اشاره به اهمیت توجه به این رشته در نحوه تعیین حقوق و دستمزد، تصریح کرد: هر گونه نهاد و یا شورای مرتبط با تعیین حقوق و دستمرد در وزاتخانهها باید از نظر متخصصان روانشناسی صنعتی کار بهرهمند شود زیرا در غیر اینصورت بعید است از تصمیمهای اتخاذ شده نتیجهای حاصل شود.
وی ادامه داد: باید با حضور و بهکارگیری دیدگاههای علمی و نظرات اندیشمندان به شرکای اجتماعی روابط کار تفهیم کرد که تامین مطالبات صنفی کارگران با منافع سایر گروههای اجتماعی تعارضی ندارد تا از این طریق وضعیت برد – باخت به حالت برد – برد تغییر کند.
این استاد مسائل روانشناسی کار در خاتمه گفت: به نظر میرسد که شرکای کارگری و کارفرمایی و حتی مسئولان حوزه وزارت کار و تأمین اجتماعی با این رشته آشنائی کامل دارند و پرسش اینجاست که چرا از متخصصان این رشته علمی در برطرف کردن مشکلات کارگری استفاده نمیشود؟