شبنم سعادت با انتقاد به اظهارات مهدی غبرایی:
هیچ مترجمی نسبت به هیچ نویسندهای حق انحصاری ندارد
در حوزهی ترجمه بهتر است معیار ارزیابی، کیفیت اثر باشد نه نام و سن و سال مترجم / مترجمهای مسنتر و قدیمیتر برآشفته نشوند و جوانترها را متهم به سودجویی، نامجویی و بیسوادی نکنند.
ایلنا: شبنم سعادت که درحال حاضر مشغول گذراندن تز دکترای خود در رشتهی مطالعات ترجمه از دانشگاه منجستر انگلستان است، بر این باور است که حوزهی ترجمهی آثار داستانی در ایران، حوزهی آسیبزدهای است که بعضا رفتارهایی در این میان دیده میشود که اخلاقی نیستند.
وی در مورد وضعیت عرصهی ترجمه در ایران، به خبرنگار ایلنا گفت: از میان حرفههای مختلف یکی از گشادترین کفشها متعلق به ترجمه است. هرکس با دانشی محدود از زبان مبدأ و مقصد به جرگهی مترجمین میپیوندد و پس از چند سال فعالیت به مقام استادی نایل میآید. متأسفانه در این حوزه بسیار فقیر و عقبمانده هستیم.
این مترجم که چندی قبل آخرین رمان خالد حسینی را ترجمه و منتشر کرده، ادامه داد: نه مثل اتحادیهی مترجمان آمریکا آییننامهی اخلاق و رفتار حرفهای داریم که ملزم به امضای آن باشیم، نه از نهاد یا اتحادیهای ناظر برخورداریم، و نه به کنوانسیون برن برای حفظ حقوق مؤلف پیوستهایم. فقط در این میان ترجمههای موازی داریم، و از جنجال و تخریب حظ وافری میبریم تا بهقول دوست مترجم نازنینی زندگیمان ملالآور نشود.
سعادت با انتقاد نسبت به برخی مترجمان و اظهاراتشان افزود: حال در این بلبشوی فرهنگی، بعضی نویسندهها محبوبتر و بازار ترجمهی مجدد داغتر و دوستان مطبوعاتی در تکاپوی بیشتر هستند. یکی؛ مترجمها را توبیخ میکند: «کجای دنیا چنین است یک کتاب و هشت مادرخوانده؟» و بعد عمداً یا سهواً تعداد صفحات یک مترجم بختبرگشته از ۴۶۴ به ۲۸۰ صفحه تقلیل پیدا میکند و برمبنای همان به دادگاه برده و محکوم و مجازات میشود بابت این ترجمهی نصفه و بیکیفیت!
وی اضافه کرد: مترجم دیگری(اشاره به گفتوگوی مهدی غبرایی با یکی از روزنامهها) با سخنی بهزعم خود نغز و ادیبانه از «ترجمههای کاذب!» میگوید. لابد هر ترجمهای غیر از ترجمهی انجام شده به دست توانای مترجم موردنظر ایشان به زبان آسیب جدی میزند. حیرتآور اینکه واژههای تخصصی ابداع شده و نظرات کارشناسی مطرح شده تهی از هرگونه پشتوانهی نظری است و در بعضی موارد در تعارض کامل با آنچه در بحثآکادمیک این رشته «اخلاق ترجمه» نامیده میشود.
سعادت اظهار داشت: من با وجود تحصیلات تا مقطع دکترا در رشتهی مطالعات ترجمه و فرهنگ از دانشگاه منچستر(که یکی از قطبهای دنیا در این رشته است) تابهحال با اصطلاح «ترجمهی کاذب» برنخوردهام. شاید لازم است این روزنامهنگار محترم نظریهی خود را حوزهی پژوهش ترجمه مطرح کنند که این روزها از فن پا فراتر گذاشته و مبدل به حوزهای وسیع و بینارشتهای شده است.
مترجم آثار دن براون و سوزان کالینز ادامه داد: یک ترجمه میتواند بد، متوسط یا خوب باشد اما هرگز نمیتواند کاذب باشد. اگر مقصود از «ترجمهی کاذب» Pseudo - translation باشد در واژگان تخصصی رشتهی ترجمه به مواردی اطلاق میشود که نویسندهای اثر خود را بهعنوان ترجمه عرضه کند. این امر گاهی بهعلت استقبال بیشتر خوانندگان از آثار ترجمه در مقابل تألیف است که در ایران نیز مواردی از این دست نقل شده است.
وی ضمن تاکید بر معیارهای اصلی ارزشگذاری در حوزهی ترجمه، گفت: در حوزهی ترجمه بهتر است معیار ارزیابی کیفیت اثر باشد نه نام و سن و سال مترجم، و اگر مترجم جوانی به خودش جرأت دهد و کتابی را همزمان با سایرین ترجمه کند مترجمهای مسنتر و قدیمیتر برآشفته نشوند و جوانترها را متهم به سودجویی، نامجویی و بیسوادی نکنند.
این مترجم افزود: علاوه بر این تا وقتی حق و حقوق مؤلف پرداخته نمیشود هیچ مترجم و ناشری نسبت به هیچ نویسندهای حق انحصاری ندارد. شوربختانه فضای حاکم در جامعهی ادبی سبب شده مطالب نقل شده از یکی از مترجمهای قدیمی درمورد ترجمههای متعدد آثار موراکامی و خالد حسینی رنگ و بوی توهین به خود بگیرد و ایشان خالد حسینی را که به علت سادگی سبک نوشتار، همه میتوانند آثارش را ترجمه کنند به مترجمهای جوانی مانند من ببخشند و سراغ از نویسندههایی بگیرند که جوانها جرأت نکنند سمت ترجمهاش بروند.
وی بار دیگر با اشاره به اظهارات غبرایی که گفته؛ با موراکامی ارتباط تلهپاتی دارد، اظهار داشت: حال سؤال اینجاست اگر ترجمهی افرادی که در این رشته بهصورت تخصصی تا مدارج بالا تحصیل و پژوهش کردهاند و ارتباط تلهپاتی! با هیچ نویسندهای ندارند به ادبیات و روایت نویسنده آسیب میزند، پس این حوزه را به چه کسانی با چه تخصص و پیشینهای واگذار کنیم؟ بهتر این است که از غوغاسالاری فاصله بگیریم و کمی به شایستهسالاری نزدیکتر شویم.