پایگاه عربی ۲۱ بررسی کرد:
موضع متناقض آمریکا در قبال جنگ علیه طرابلس/ حفتر، مهره نامتوازن واشنگتن در صحنه سیاسی لیبی است
موضع آمریکا در صحنه سیاسی لیبی به دلیل ناهمسانی منافع، متزلزل بوده و فشار واشنگتن برای توقف جنگ در این کشور مادامی که دیپلماسی کارآمدی برای فعال کردن ساز و کار مذاکره و موفقیت مسیر سیاسی نداشته باشد، هیچ ارزشی نخواهد داشت.
به گزارش ایلنا، پایگاه عربی ۲۱ در مقالهای به قلم «السنوسی بسیکری» نوشت:
موضع آمریکا در مورد حمله «خلیفه حفتر»، فرمانده گروه موسوم به نیروهای ارتش ملی لیبی به طرابلس از ماه آوریل ۲۱۰۹ محافظهکارانه بود و این همان رویکردی است که «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه این کشور چند روز پس از آغاز حمله بیان و با پیش نویس بیانیه آلمان در محکومیت این حمله موافقت کرد.
اما تماس تلفنی که «جان بولتون» مشاور پیشین امنیت ملی برای پمپئو ترتیب داد، سیاست آمریکا را سردرگم و رفتار آمریکا را به حمایت از جنگ نزدیکتر کرد. این رفتار آمریکا با محافظهکاری واشنگتن در قبال پیشنویس بیانیه انگلیس به شورای امنیت برای محکوم کردن حفتر روشن شد و در سنگر روسیه و فرانسه برای حمایت از حفتر و جنگ او قرار گرفت.
واشنگتن و ورود ترکیه به خط جنگ
نقش ترکیه در لیبی یکی دیگر از دلایل و نمودهای تزلزل و تضاد مواضع آمریکا درباره بحران لیبی و جنگ موجود در طرابلس است. از یک سو، سیاست آمریکا که به شدت با مداخله روسیه در لیبی مخالف است با اقدامات مهم نظامی انجام شده توسط آنکارا که در شکست و عقبنشینی نیروهای حفتر و حامیان وی سهم بسزایی داشته، همسو و هماهنگ است. از سوی دیگر، شکی نیست که طراحان سیاست خارجی آمریکا از افزایش نقش منطقهای ترکیه با محوریت گفتمان اسلامی که برخلاف منافع آمریکا و جهت گیریهای متحدان واشنگتن در منطقه خاورمیانه است، نگران هستند.
موضع آمریکا پس از «طوفان صلح»
با توجه به آنچه درباره تشویش موضع آمریکا در قبال نقش ترکیه در لیبی به ویژه پس از نتایج مهم به دست آمده از عملیات طوفان صلح روشن شد، میتوان گفت که واشنگتن به شکست برنامه روسیه در تقویت نفوذ خود در لیبی از طریق حمایت از گروه واگنر که باعث ایجاد اختلاف و تقویت قدرت حفتر طی پنج ماه گذشته شد و نیز به در تنگنا قرار گرفتن مسکو پس از تخریب تعدادی از سامانههای پیشرفته پدافند هوایی روسیه دل خوش کرده است.
اما من تصور میکنم که واشنگتن از بهرهبرداری آنکارا از حاشیه اعطا شده توسط واشنگتن در راستای خدمت به طرح ترکیه به دور از حضور آمریکا و بلکه حتی در جهت خلاف منافع این کشور در منطقه واهمه دارد.
تماس پومپئو با «فائز السراج» طی دو روز گذشته را میتوان در همین راستا تفسیر کرد، زیرا تقاضای آتش بس و توقف عملیات بزرگ نظامی به منظور جلوگیری از شکست نیروهای مهاجم به پایتخت صورت گرفته است. چرا که شکست حفتر در جبهه غرب پیامدهای بزرگی برای نفوذ او در جنوب و حتی در شرق به همراه خواهد داشت و حضور قدرتهای محلی غیر مورد نظر را تقویت میکند.
موضع آمریکا راه حل یا تشدید بحران
درست است که آمریکا از سال ۲۰۱۴ تاکنون چشمانداز یا رویکردی برای حل وضعیت ناپایدار در لیبی اتخاذ نکرده و این کشور در کانون توجه آمریکا قرار نداشته است، اما این مسئله وجود موضعی مبنی بر پذیرفتن نتایج جنگ به نفع حفتر به دور از نفوذ روسیه و فرانسه در عین نگرانی از پیروزی نیروهای دولت وفاق با روح را نفی نمیکند.
اطلاعات موثقی وجود دارد که بر حمایت مستقیم و البته آمریکا از حفتر طی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ تاکید میکند اما با توجه به وقایع و گمانهزنیهای موجود، حفتر اخیرا از آمریکا حمایت لجیستیک دریافت کرده است.
مجددا تاکید میکنم که سیاست خارجی آمریکا در دوره ریاست «باراک اوباما» به دلیل حفاظت از میراث فاجعه بار «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهوری پیشین این کشور و ادامه تزلزل پس از ظهور «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری فعلی که به فضای داخلی آمریکا تکیه میکند، در دام آشفتگی افتاد و به همین دلیل دیدگاه و رویکرد کاملی برای حل بحران لیبی نداشته است. موضع آمریکا از دریچه واکنشها به تحولات میدانی که مهمترین آنها توسل حفتر به مسکو یا حضور روزافزون و نگرانکننده آنکارا در صحنه لیبی مشخص میشود.
فشار آمریکا برای توقف جنگ در لیبی مادامی که دیپلماسی کارآمدی برای فعال کردن ساز و کار مذاکره و موفقیت مسیر سیاسی نداشته باشد، هیچ ارزشی نخواهد داشت، چرا که سیطره حفتر بر صحنه آینده لیبی نه تنها با کنار زدن تشکلهای اثرگذار در جبهه دولت وفاق همراه خواهد بود بلکه به پروژههای بین المللی نیز که خوشایند آمریکا نبوده خدمت خواهد کرد. از سوی دیگر، دور ماندن حفتر در جبهه شرق نیز بحرانی را ایجاد خواهد کرد که مورد رضایت واشنگتن نبوده و نتیجه آن احتمالا یک مسیر مذاکره بینتیجه باشد که زمینه را برای دور دوم جنگ و البته با معیارهای متفاوت هموار میکند.