تاجیک در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
«فقر تئوریک» عامل منفعل بودن سازمان ملل در پرونده سوریه/ سیاست آمریکا صلح پایدار را شکننده میکند
هر لحظه باید به دنبال وقوع تغییرات و بر هم خوردن معادلات باشیم و این نشان میدهد که سازمان ملل متحد نمیتواند به صورت ثابت و مفید کنشگری خود در پرونده سوریه را بروز و ظهور دهد.
«نصرتالله تاجیک» سفیر اسبق ایران در اردن در تشریح نتیجه نشست ژنو ۶ در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: پیش از تحلیل اوضاع و میزان تاثیر اندک خروجی نشست ژنو ۶ بر صحنه میدانی سوریه و بررسی منحنی هزینه و فایده آن به طور خاص و رخدادهای سیاسی پرونده سوریه به طور عام، باید بگوییم که در حالت فعلی شاهد انسجام فعالیتها و نظم واحد مستقر که ناشی از پراکندگی و تخصیص بهینه امکانات است، نبوده و در پیگیریهای سازمانملل به صورت جدی، سازمان یافته و مستمر کمی شک و شبهه وجود دارد. از این جهت سازمان ملل متحد به عنوان یک ارگان بینالمللی و رسمی میبایست خیلی جدیتر و مشخصتر نسبت به رویدادها، واکنش نشان دهد و پیگیریهای خود را به صورت مشهود به گوش جامعه و نظام بینالملل برساند. در مقابل این نشستها، شاهد برگزاری سلسله نشستهای آستانه هستیم که دور چهارم آن در چند هفته گذشته صورت گرفته است و اگر اجرائی شود و همه به توافقهای آن اهتمام داشته باشند، میتواند خروجی خوبی داشته باشد که تثبیت «طرح مناطق کاهش تنش» یکی از خروجیهای مثبت آن بوده و میتواند به کاهش کلی درگیریها کمک کند.
وی ادامه داد: در اینجا باید به زاویه دید «استفان دی میستورا» نماینده ویژه سازمان ملل در پرونده سوریه نگاهی منتقدانه داشت؛ چراکه عدم درک کامل از تحولات میدانی سوریه باعث میشود که خروجی مثبتی در نشستهای برگزار شده به رهبری وی و هدایت سازمان ملل پدیدار نشود. در اینجا باید اعلام کنم که نشانی از «فقر تئوریک» در سازمان ملل و حتی در برنامههای دیمیستورا به وضوح دیده میشود. یعنی هر لحظه باید به دنبال وقوع تغییرات و بر هم خوردن معادلات باشیم و این نشان میدهد که سازمان ملل متحد نمیتواند به صورت ثابت و مفید کنشگری خود در پرونده سوریه را بروز و ظهور دهد. از این جهت معتقدم که سازمان ملل خود دارای تحلیل منسجمی نیست و به فقر تئوریک آلوده شده است که ۱- دارای تحلیل درستی از میزان تاثیر گذاری نیروهای میدانی نیست و ۲- ناچارا به دلایلی که در این مصاحبه نمیگنجد، خود را اسیر دست قدرتهای بزرگ و مخصوصا آمریکا که هر یک اهداف و منافعی در سوریه دارند، کرده است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با تاکید بر این که عدم تشخیص و تفکیک موضوعهای سیاسی و میدانی از یکدیگر توسط سازمان ملل نتوانسته گشایش جدی در پرونده سوریه به وجود بیاورد، گفت: باید دانست که صحنه سیاسی و میدانی با یکدیگر تفاوتهای بسیار زیادی دارد. عدم احصاء نیروهای میدانی از یکدیگر یکی از مشکلاتی است که از گذشته تاکنون در بحران سوریه وجود داشته است؛ علاوه بر مشکلات سازمان ملل و ناتوانی در امر نظریهپردازی از سوی این نهاد بینالمللی، عدم وجود سیاستها و مبانی بینالمللی در سوریه موجب شده است راهکار مناسب و معقول اتخاذ نشود؛ به گونهای که فراز و فرود وقایع اتفاق افتاده در سوریه مانند حضور نظامیان آمریکا، بریتانیا و اردن در خاک این کشور و همچنین فعال شدن کردها زیر سایه ایالات متحده باعث میشود تا نظم پایدار در سوریه شکل نگیرد و در مجموع وضعیت در حالت بحرانی باقی بماند.
وی در پایان با اشاره به سیاست آمریکا در سوریه خاطرنشان کرد: سیاستهای ایالات متحده در محورهای میدانی و سیاسی سوریه کاملاً غیر شفاف و تا حدودی پنهان است. به گونهای که ورود نظامی تمامعیار برای واشنگتن در زمین بازی سوریه نسبت به گذشته تفاوتهایی دارد و ما از این نظر شاهد هستیم که قسمتی از تمرکز نظامی آنها روی کردها صورت گرفته است و بخشی دیگر در جنوب سوریه در کنار مرز اردن تحقق پذیرفته است. یعنی هر یک از کشورهای منطقه و فرامنطقهای به نوعی در سوریه در صدد برقراری منطقه امن در سوریه بودهاند که این روند میتواند به تجزیه سوریه بینجامد؛ لذا تمامی این موارد موجب میشود تا روزبهروز صحنه آشفته سوریه عیانتر شود. از این منظر با توجه به دادههای فعلی به نظر نمیرسد که به این زودی شاهد برقراری صلح پایدار در سوریه باشیم، چراکه یکی از اهداف ایالات متحده در سوریه تامین امنیت اسرائیل بوده و آمریکا حاضر است برای نیل به این امر دست به هرکاری بزند و این وضعیت موجب میشود تا اوضاع سیاسی و میدانی این کشور بیثبات و آشفته بماند.