آسیا تایمز گزارش داد:
همکاری استراتژیک ریاض-پکن؛ واقعگرایی سیاسی و افزایش چندقطبیگرایی
تعمیق روابط استراتژیک ریاض و پکن، دورنمای تبدیل شدن خلیج فارس و خاورمیانه بزرگتر به شریک نزدیک چین و بازیگری کلیدی در اوراسیا را افزایش میدهد.
به گزارش ایلنا، بهندرت پیش میآید که جنگندههای اف-۱۵ ساخت ایالات متحده، هواپیمای رئیسجمهوری چین را هنگام فرود در پایتخت یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان که معمولاً متحد سرسخت آمریکا به شمار میرود، اسکورت کنند؛ اما این دقیقاً همان اتفاقی است که چهارشنبه گذشته روی داد.
«شی جینپینگ»، رئیسجمهوری چین هفتم دسامبر برای یک سفر سهروزه وارد ریاض شد که نه تنها نقطه عطفی در روابط چین و عربستان بود، بلکه میتواند انگیزه جدیدی به ادغام اوراسیا و گسترش دامنه آن به خاورمیانه بدهد.
ظواهر امر حاکی از آن است که شی به طور عمدی به استراتژیستهای انگلیسی-آمریکایی زباندرازی میکند که با بهرهگیری از کتاب «هالفورد مکیندر» (یکی از بنیانگذاران ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی) در مورد ژئواستراتژی، قصد دارند از طریق ممانعت از توسعه مسیرهای تجاری زمینی که به عقیده آنها با منافع قدرتهای دریایی غربی در تضاد است به جنگ، درگیری و تفرقه در سراسر اوراسیا دامن بزنند.
شی جینپینگ میداند که جریان قابل اعتماد گاز، نفت و سایر منابع طبیعی برای توسعه و امنیت چین حیاتی است و «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان نیز میداند که او این را درک میکند. شی و بن سلمان رو در رو گفتوگو کردند تا در مورد چشمانداز استراتژیک خود با توجه به آنچه که به نظر میرسد ظهور نظم ژئوپلیتیکی چندقطبی است، بحث و تبادل نظر کنند. شواهد امر حاکی از آن است که عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس با توجه به چشمانداز بیثباتی بازار و دلارزدایی، ائتلافهای استراتژیک خود را با چین عمیقتر خواهند کرد.
به عقیده برخی کارشناسان، آنچه در خطر بوده «نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد» است که در پکن (مانند اکثر کشورهای جنوب جهانی) به عنوان تعبیری برای دیکتههای غربی به آن نگریسته میشود. ایران، هند، پاکستان، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس از اهمیت این مسئله آگاهی دارند.
«جان کربی» سخنگوی شورای امنیت ملی ایالات متحده، نیز با زبانی دیپلماتیک نشان داد که از آنچه در حال وقوع بوده مطلع است: «ما به تأثیری که چین در تلاش است در سراسر جهان ایجاد کند، توجه داریم. خاورمیانه مطمئناً یکی از آن مناطقی است که آنها میخواهند سطح نفوذ خود را عمیقتر کنند».
این نکته در بیانیه شی جینپینگ در مورد این سفر که از سوی وزارت خارجه چین منتشر شد، مورد تاکید قرار گرفت: «ما ابتکار کمربند و جاده چین و چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی را بیشتر همافزایی کرده و همکاری عملی را در همه زمینهها تعمیق و اثبات خواهیم کرد».
نشستهای مهم
بن سلمان با توجه به درگیریهای شخصی و مسائل دیپلماتیک و همچنین تحولات پویا که در عرصه ژئوپولتیکی روی داده، نقطه عطفی را در روابط خارجی با غرب به طور کلی و ایالات متحده به طور خاص احساس میکند. به همین دلیل، به نظر میرسد که او تمایلی به قرار دادن تمام تخممرغهای خود در یک سبد ژئوپلیتیکی ندارد. بنابراین میتوان انتظار داشت که شاهزاده سعودی سیاست خارجی چندبعدی و تنوعبخشی را در حوزه اقتصاد عربستان را دنبال کند.
برای تقویت اهمیت سفر عالیترین مقام سیاسی چین، «سلمان بنعبدالعزیز» پادشاه عربستان به همراه ولیعهد، ریاست سه اجلاس سران را برعهده داشت: اجلاس سران عربستان و چین، اجلاس سران کشورهای عربی و چین و نشست سران چین و شورای همکاری خلیج فارس که شامل بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی میشود.
این اجلاس موضوعات مرتبط با انرژی، تجارت و سرمایهگذاری را مورد بررسی قرار داد. عربستان سعودی با صادرات نزدیک به یکچهارم نفت خود به چین (۱۷ درصد از واردات نفت چین از عربستان سعودی انجام میشود) انگیزههای بالایی برای تعامل با رئیسجمهور شی داشت.
در جریان سفر شی، عربستان سعودی و چین قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری به ارزش میلیاردها دلار را امضا کردند که موضوعاتی مانند حملونقل، لجستیک، توسعه منابع طبیعی و امنیت را پوشش میدهد.
واقعگرایی سیاسی عربستان
کشورهای حوزه خلیجفارس احساس میکنند که قدرتهای غربی به طور فزایندهای نسبت به تعهدات امنیتی خود در منطقه عقبنشینی کردهاند که بخشی از آن به دلیل درگیری در اوکراین است. به همین دلیل، چین و عربستان سعودی در مورد مسائل نظامی و امنیتی پشت درهای بسته گفتوگو کردند، امری که باعث تعجب بروکسل، لندن و واشنگتن شد.
گزارش شده است که ریاض در حال سرمایهگذاری مشترک برای تولید برخی تجهیزات نظامی چینی است؛ سیگنالی که نشان میدهد تنوع در همه زمینهها بهتر از وابستگی به متلون و متغیر است. طی سفر شی نقش دلار آمریکا نیز مورد بحث قرار گرفت؛ ارزی که تردیدها در مورد دوام بلندمدت آن بسیار زیاد است. به نظر میرسد که پکن، سعودیها (و دیگران) را متقاعد کرده است تا بخشی از تجارت نفت خود را به یوآن انجام دهند تا دلار. دلارزدایی اگرچه قریب الوقوع نیست، اما ایدهای با رشد فزاینده است و هرچه بیشتر میگذرد، در پایتختهای خاورمیانه و آسیا احتمال آن پررنگتر میشود.
سعودیها به خوبی درک میکنند که تحریمهای غرب میتواند جریان آزاد دلار را مختل کند و این امر عاقلانهبودن مکانیسمهای پوشش ریسک و همچنین سیستمهای پرداخت جایگزین را توجیه میکند. عربستان سعودی در تلاش برای کاهش وابستگیهای اقتصادی و امنیتی، قصد دارد در یک دهه آینده حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در زیرساختها و پروژههای دیگر سرمایه گذاری کند. این برای شرکتها و سرمایهگذاران چینی بسیار جذاب خواهد بود. چین میتواند به عربستان سعودی در تحقق شهر پیشنهادی «عصر فضایی» نئوم در دریای سرخ، در کنار سایر ابتکارات، کمک کند. در این راستا، عربستان سعودی و شرکت هواوی روز پنجشنبه در ریاض قراردادی امضا کردند.
شی در چندین جبهه برای حفظ جریان نفت کار میکند. نفت عربستان به مقصد چین باید بر روی نفتکشها در خلیجفارس بارگیری شود، اقیانوس هند را طی کند و قبل از ورود به دریای چین جنوبی از تنگه مالاکا عبور کند. این ذاتا برای چین خطرناک است. نمیتوان رد کرد که شی جینپینگ با بن سلمان در حال بررسی احداث امکان خط لوله عربستان سعودی به چین و احتمالاً از طریق افغانستان است. این امر امنیت انرژی چین را با دور زدن اقیانوس هند که در آن حضور نیروی دریایی غرب قوی است، افزایش میدهد.
در حالی که روابط ایران و عربستان که پس از یک دوره طولانی خصومت حساس، کمابیش رو به بهبود گذاشته است، باید دید که آیا چنین ترتیبی توسط دو کشور پیشرو خلیج فارس ممکن است انجام شود یا خیر.
در هر صورت، تعمیق روابط استراتژیک ریاض و پکن، دورنمای تبدیل شدن خلیجفارس و خاورمیانه بزرگتر به شریک نزدیک چین و بازیگری کلیدی در اوراسیا را افزایش میدهد. تحولات ریاض به خوبی میتواند شاهد دیگری از نشانههای تولد جهان چندقطبی باشد.