کارشناس امور صهیونیسم:
قطع سرمایهگذاریهای اعراب، بحران اقتصادی بزرگی برای رژیم صهیونیستی رقم میزند/ مهاجرت معکوس، برآیند بحرانهای سیاسی و اقتصادی تلآویو است
تحلیلگر فلسطینی امور صهیونیسم تاکید کرد که هر گونه کاهش در روند سرمایهگذاری اعراب در اقتصاد رژیم صهیونیستی، منجر به یک بحران اقتصادی بزرگ برای این رژیم خواهد شد.
«الیف صباغ»، تحلیلگر فلسطینی ساکن قدس اشغالی و متخصص در امور صهیونیسم در تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در سرزمینهای اشغالی و وجود تبعیض نژادی و جریان معکوس مهاجرت در این اراضی بین یهودیان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: تبعیض نژادی یکی از مختصات رژیم صهیونیستی از همان بدو تأسیس تا اشغال فلسطین و تا به امروز است. تبعیض علیه غیر اشکنازیها، علیه هر فرد غیر صهیونیست، حتی اگر یهودی ارتدوکس (حریدیم) باشند و به طور کل علیه هر غیر یهودی در که اعراب فلسطینی هستند، وجود داشته است.
وی افزود: البته تاثیر منفی این تبعیض در روحیه یهودیان شرقی وقتی میفهمند که عمدتا پیکان آن متوجه فلسطینیهاست، کاهش مییابد. حتی خود آنها در تبعیض علیه اعراب به اقوام صهیونیست خود میپیوندند و ظالمتر و گستاختر از یهودیان اشکنازی میشوند.
این تحلیلگر فلسطینی در ادامه گفت: با این وجود، در سالهای اخیر شاهد تقسیمبندی بین صهیونیستها بر مبنایی بودهایم که در اصل از تفاوتهای قومی فراتر میرود، هر چند که در ظاهر به نظر میرسد که هنوز نوعی شکاف بین غربیها و شرقیها است اما در واقع، شکافی است بین نسل یهودیان صهیونیستی که این رژیم را تأسیس کردند و نسلی که در سرزمین های اشغالی متولد شدهاند یا همان یهودیان غیر اشکنازی که خود را «اسرائیل دوم» می نامند.
وی افزود: در حالی که نسل یهودیان غربی بنیانگذار اسرائیل به ماهیت پروژه صهیونیستی و کارگزاری سیاسی، اقتصادی و تمدنی آن برای غرب در خاورمیانه پی بردهاند، نسل دیگر یعنی اسرائیل دوم گمان میکنند که آنها یک کشور مستقل و توسعه یافته هستند و از طریق آن وعده خدا برای حاکمیت یهودیان بر ملت های دیگر (الغوییم: غیر یهودیان) محقق می شود و در واقع آنها به غرب نیازی ندارند بلکه عربها به آنها نیاز دارند.
صباغ گفت: نسل یهودیان موسوم به اسرائیل دوم تحت تأثیر تبلیغاتی که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی و رهبر حزب «لیکود» ترویج میکند، با نوعی احساس عظمت نظامی و فناوری زندگی میکنند تا جایی که او را پادشاه یهودیان میبینند که از سوی خداوند فرستاده شده است تا آنها را به سمت تحقق رویاهایشان هدایت کند.
وی در ادامه درباره وضعیت مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی افزود: مهاجرت معکوس یهودیان، یعنی از اسرائیل به اروپا و آمریکا، موجب نگرانی رژیم حاکم شده است که این نگرانی در وزارت مهاجرت و جذب و در مؤسسههای تحقیقاتی صهیونیستی که به دقت دادههای اداره مرکزی آمار را برای یافتن دلایل یا انگیزهها، هویت گروههای مهاجر و نحوه برخورد با این پدیده دنبال میکنند، بازتاب یافته است. البته دستگاه حاکم نمیتواند از مهاجرت معکوس جلوگیری کند. مطالعات اخیر نشان می دهد که مهاجرت معکوس نسبت به سالهای گذشته رو به کاهش است.
مؤلفه های گروههای مهاجر و شرایط مهاجرتی آنان بر این اساس است:
۱) اکثر آنها را جوانان یا زوج های جوان با اصالت غربی تشکیل میدهند و درصد زیادی از آنها قشر دانشگاهی به ویژه دارای دارای مدرک علمی در مقاطع فوق لیسانس و دکترا هستند.
۲) بیشترین بخش مهاجرات متعلق به جریانهای سیاسی معتدل یا به اصطلاح چپ صهیونیستی است.
۳) تعداد مهاجران در سه حالت تنشهای سیاسی، امنیتی و رکود اقتصادی افزایش مییابد به همین دلیل اسرائیل پس از کشته شدن «اسحاق رابین»، نخستوزیر این رژیم در پایان سال ۱۹۹۵ و همچنین در جریان انتفاضه دوم تا سال ۲۰۰۴ شاهد موج های مهاجرت معکوس بود.
۴) مهاجرت به ویژه در بین اقشار دانشگاهی و متوسط در وضعیت رکود اقتصادی افزایش می یابد و مهاجران به دنبال شرایط مادی بهتر هستند که البته این ماهیت مهاجرت در همه جای دنیاست. چنانچه «اوری التمان» محقق مؤسسه استراتژی صهیونیستی در همین زمینه تاکید میکند که اگر پروژه صهیونیستی در قرن گذشته، تشکیل کشوری به نام اسرائیل برای خدمت به یهودیان جهان بوده است، پروژه فعلی استفاده از یهودیان جهان از جمله مهاجران اسرائیلی برای خدمت به اسرائیل است.
۵) برلین در آلمان و سانفرانسیسکو در آمریکا دو مقصد اصلی مهاجران یهودی در مهاجرت معکوس بودند. اما امروز میتوانیم شاهد مهاجرت معکوس به مراکش، روسیه و کشورهای اروپای شرقی باشیم هر چند که تعداد آنها زیاد نباشد. آنها به عنوان حلقه وصل اقتصادی، سیاسی و امنیتی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای مبدأ و مقصد مهاجرت هستند.
این کارشناس مسائل صهیونیسم درباره سیاست خارجی رژیم صهیونیستی و چالشهای امنیتی و سایبری این رژیم به ویژه در سایه حملات الکترونیک اخیر به زیرساختهای آن گفت: «تا زمانی که آمریکا قطب مسلط جهان و حامی اصلی رژیم صهیونیستی از نظر مالی، سیاسی و نظامی باشد و بر رژیمهای مرتجع عربی تسلط مطلق یا شبهمطلق داشته باشد، تلاش میشود بر ناکامیهای این رژیم سرپوش گذاشته شود. ما این بازتاب را به وضوح از طریق معاملات عادیسازی بین اسرائیل با مراکش، بحرین، امارات و سودان به وضوح مشاهده می کنیم. علاوه بر این مصر و اردن نیز در گذشته در این مسیر حرکت کرده بودند و در حال حاضر نیز تلاشهای شدیدی برای کشاندن عربستان، اندونزی و سایر کشورهای آفریقا به دامان عادی سازی می شود.
وی گفت: جنگ سایبری در اسرائیل به دو عامل اصلی نیاز دارد، نخست: سرمایهگذاریهایی است که از کشورهای عربی خلیجفارس یا از منابع مالی آمریکا که آنها هم از منابع مالی خلیجفارس تغذیه میشوند، برای اسرائیل تامین میشوند و دومین عامل، دانشمندان و متخصصان فناوری هستند که تا زمانی که سرمایهگذاریها ادامه داشته باشد، باقی هستند و با از بین رفتن آنها نیز از چرخه خارج میشوند.
صباغ در پایان درباره چالشهای پیش روی رژیم صهیونیستی و آینده این رژیم گفت: آینده رژیم صهیونیستی اساسا به ماهیت استعماری آن مرتبط است. مقصود این است که این رژیم یک پروژه استعماری غربی است که پروژه صهیونیستی نام گرفته است. کشورهای استعمارگر غربی تا زمانی که بر جهان مسلط هستند، از این پروژه حمایت میکنند. بنابراین، وجود یا عدم وجود رژیم صهیونیستی به سه عامل مرتبط است:
نخست، تغییر در توازن قدرت بینالمللی به نفع ملتهای مشتاق آزادی، حاکمیت و استقلال.
دوم: تغییر موازنه قوای منطقهای و عقب نشینی نیروهای وابسته به آمریکا و اسرائیل.
سوم: اتحاد نیروهای مقاومت فلسطین، رهایی از توافقهای ذلت بار و هماهنگی امنیتی و ارتباط آنها با محور مقاومت منطقه ای و متغیرهای بینالمللی متخاصم با استعمار غرب.
وی افزود: هر گونه کاهش در روند سرمایهگذاری اعراب در اقتصاد اسرائیل در سال های اخیر منجر به یک بحران اقتصادی بزرگ برای این رژیم خواهد شد زیرا سرمایه گذاران اروپایی و آمریکایی دیگر قادر به تامین نیازهای اقتصاد اسرائیل نیستند و این رژیم امروز به منابع مالی خلیج فارس وابسته است. بحران اقتصادی اسرائیل در مهاجرت معکوس، مهاجرت دانشمندان و کاهش توسعه فناوری در زندگی نظامی و غیر نظامی تعبیر و تفسیر میشود.