یادداشتی از حمید قزوینی؛
نکاتی درباره انتخابات پارلمانی لبنان
در این یادداشت میخوانیم: حزب الله و جریان حامی مقاومت، بیش از آنکه جریانی سیاسی و حکومتی باشند، جریانی متکی به زمینههای تاریخی و اجتماعی هستند که گفتمان خود را بعضاً به دیگر احزاب و جریانهای سیاسی هم سرایت دادهاند.
این روزها با انتشار نتایج انتخابات پارلمانی لبنان، مطالبی درباره کرسیهای حزب الله و همپیمانان آن در رسانههای رسمی و فضای مجازی منتشر میشود که بعضاً از دقت کافی برخوردار نیست.
پیش از ورود به بحث باید اشاره کرد که جامعه متکثر لبنان و ساختار سیاسی آن از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است که تحلیل رویدادهای سیاسی آن را دشوارتر از دیگر کشورها میکند.
اساساً دموکراسی در لبنان از نوع توافقی است و اگر دخالت کشورهای دیگر مانعی ایجاد نکند، لزوماً نتایج انتخابات، تعیین کننده نهایی سیاستهای حاکم بر کشور نیست. معمولاً اکثریت و اقلیت در پارلمان، نسبی است و به اکثریت مطلق که جریانی را فعال مایشاء کند، نخواهد رسید. بارها اتفاق افتاده که مطالبات و تمایلات فرد یا گروهی خاص، مانع تشکیل دولت شده است.
درباره انتخابات پارلمانی اخیر باید گفت همانگونه که از قبل پیشبینی میشد، میزان مشارکت مردم در انتخابات، نسبت به دوره قبل از ۴۹ درصد به ۴۱ درصد کاهش یافت که عمدتاً به علت نارضایتی عمومی از وجود فساد سیستمی و ناکارآمدی دولت و مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از آن است که میتواند شامل همۀ طوایف بشود. در این میان بیشترین ریزش آراء متوجه اهل سنت و مسیحیان بود.
با کنارهگیری سعد حریری و جریان حامی او (حزب المستقبل)، پایگاه سیاسی اهل سنت دچار از هم گسسیختگی بیشتری شد و میزان زیادی از آرای اهل سنت کاهش یافت. این در حالی بود که در دوره قبل (انتخابات ۲۰۱۸) با وجود مشارکت سعد حریری، چند تن از نمایندگان اهل سنت در پارلمان لبنان در کنار ائتلاف حزب الله قرار گرفتند که با خشم عربستان و جریان المستقبل مواجه شد.
نکته حائز اهمیت دیگر درباره انتخابات اخیر این است که همه نامزدهای حزب الله و جنبش امل (دو حزب اصلی و هم پیمان شیعه) به مجلس راه یافتند و هم اکنون علاوه بر ۲۸ کرسی خود، سه کرسی هم از دیگران به آنها اضافه شده است. یعنی جریان رقیب حزب الله نه تنها در مناطق شیعه هیچ توفیقی نداشته که در مناطق مسیحی و سنی هم کرسیهایی به حزب الله رسیده است. جالب اینکه سبد آراء نامزدهای شیعه نسبت به دور قبل افزایش هم پیدا کرده است.
در عین حال آنچه که انتخابات اخیر را متفاوت از قبل کرد، کاهش کرسیهای جریان ملی آزاد، حزب مسیحی به رهبری جبران باسیل، داماد میشل عون، رئیس جمهور فعلی است که در ائتلاف با ح ز بالله قرار دارد و برخی کرسیهای خود را به نیروهای فالانژ تحت رهبری سمیر جعجع واگذار کرد که ناشی از رقابتهای درون طایفهای مسیحیان مارونی است. همچنین نهادهای مدنی و فعال در اعتراضات علیه فساد که با حمایت مالی و رسانهای کشورهای غربی وارد انتخابات شدند، سیزده کرسی به دست آوردند که بسیار کمتر از برآوردهای اولیه بود.
به هر حال تا امروز حزب الله و همپیمانانش به یک تعبیر ۶۲ کرسی و به تعبیر دیگر ۶۵ کرسی را به دست آوردهاند، که نیمی از پارلمان است.
به رغم اینها به احتمال قوی، ریاست مجلس همچنان در اختیار نبیه بری رئیس جنبش امل و همپیمان حزب الله باقی خواهد ماند و دیگر مناصب، مانند ریاست جمهوری و نخست وزیری هم با توافق همۀ جریانها خواهد بود.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که در لبنان، شماری از احزاب و افراد ملی و میهنی، علی رغم برخی اختلافات با حزبالله، از مقاومت و مقابله با طمعورزیهای اسرائیل حمایت میکنند. همین مسئله موجب شده بسیاری از وابستگیها و ائتلافها در بزنگاههای حساس سیاسی و ملی رنگ باخته و آرایش سیاسی را دچار تغییر کند.
به هر حال حزب الله و جریان حامی مقاومت، بیش از آنکه جریانی سیاسی و حکومتی باشند، جریانی متکی به زمینههای تاریخی و اجتماعی هستند که گفتمان خود را بعضاً به دیگر احزاب و جریانهای سیاسی هم سرایت دادهاند.
در این زمینه به تفصیل میتوان سخن گفت که مجال دیگری نیاز دارد.