استاد دانشگاه وبستر در گفتوگو با ایلنا بررسی کرد:
تحولات آمریکای لاتین در سالی که گذشت
استاد روابط بینالملل گفت که از منظر سیاسی، پاندمی تاثیر چندانی بر نگرش کلی مردم آمریکای لاتین در خصوص دموکراسی نداشت و میزان افراد موافق با این گفته که «دموکراسی به تمامی اشکال دیگر حکومت قابل ترجیح است»، همچنان زیر ۵۰ درصد قرار دارد.
«دنیل هلینگر» استاد روابط بینالملل دانشگاه وبستر، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، به بررسی تحولات آمریکای لاتین در سال گذشته پرداخت.
وی از سفر غیرمنتظره هیأت آمریکایی به ونزوئلا به عنوان مهمترین رویداد سال گذشته در این حوزه نام برد و آن را نقطه عطفی در روابط دو طرف خواند.
هیلنگر با اشاره به ادامه فراگیری بحران شیوع کرونا در جهان، گفت که در وهله بعد، مهمترین رویداد در آمریکای جنوبی، پاندمی جهانی کرونا بوده است. در طول ۱۱ ماه اول سال گذشته میلادی، آمریکای جنوبی که هشت و چهار دهم درصد از جمعیت کل جهان را در خود جای داده است، بر اساس گزارشها، ۱۸ و سه دهم درصد از کل آمار ابتلا در جهان به همراه آمار شوکهکننده یک و نیم میلیون مرگ که ۳۰ و یک دهم درصد از کل کشتههای جهانی است را به خود اختصاص میدهد. این ارقام بدون شک نشاندهنده میزان تأثیر بیماری بر منطقه نیستند. گسترش سریع بیماری با شدت بسیار زیاد، فقیرترین کشورهای منطقه را که از سیستمهای بهداشتی با کمترین میزان آمادگی برخوردار هستند، تحت تأثیر قرار داده است. برخی از کشورهای منطقه که آمار بیماری در آنها پایین بوده است (خصوصا ونزوئلا و گوآتمالا) به ارائه اطلاعات بهداشتی غیرقابل اعتماد مشهور هستند.
وی ادامه داد: تاثیر پاندمی کرونا بر کشورهای منطقه تنها از طریق بررسی تعداد بیماران و کشتهشدگان میسر نیست. براساس جدیدترین گزارش «لاتینبارومترو» تولید ناخالص ملی منطقه آمریکای لاتین طی سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ میلادی، هفت و هفت دهم درصد کاهش داشته است. کمیسیون اقتصادی سازمان ملل در خصوص آمریکای لاتین، بهتر شدن شرایط اقتصادی (حدودا پنج و دو دهم درصد) را برای سال ۲۰۲۱ پیشبینی کرده بود که البته این پیشبینی، پیش از شیوع سویه امیکرون صورت گرفت. میزان واکسیناسیون در بین کشورهای منطقه متفاوت است (از ۱۸ درصد و ۲۰ درصد در جامائیکا و گوآتمالا تا ۸۲ درصد در شیلی).
این استاد روابط بینالملل در ادامه تصریح کرد: از منظر سیاسی، پاندمی تاثیر چندانی بر نگرش کلی مردم آمریکای لاتین در خصوص دموکراسی نداشت. میزان افرادی که با این گفته که «دموکراسی به تمامی اشکال دیگر حکومت قابل ترجیح است» موافق هستند در سال ۲۰۲۰ (سالی که دادههای گزارش سال ۲۰۲۱ لاتینبارومترو جمعآوری شدهاند)، همچنان زیر ۵۰ درصد قرار دارد.
مهاجرات، تغییرات آب و هوایی و فساد احتمالا از جمله مشکلات منطقه هستند که بیشترین تأثیر را از این وقایع گرفتهاند. مهاجرتهای گسترده از آمریکای مرکزی و مناطق شمالی آمریکای لاتین منجر به بروز بحران پناهندگان در مرز میان مکزیک و ایالات متحده شد. افزایش دفعات و شدت طوفانهای گرمسیری در کارائیب و مناطق استوایی اقیانوس آرام نشاندهنده این است که پدیده تغییرات آب و هوایی اتفاقی نیست که قرار باشد در آینده رخ دهد، بلکه بحرانی است که منطقه آمریکای لاتین هم اکنون با آن مواجه است. دولتهای راستگرا و چپگرای منطقه به دلیل فساد با خشم عمومی مواجه هستند. بخشی از این خشم در نتیجه انتشار اسناد پاندورا که از وجود سیستم مالی برونمرزی که به ثروتمندان منطقه این امکان را میداد تا داراییهای خود را از دید سازمانهای مالیاتی پنهان کنند، به وجود آمد.
وی افزود: پنج کشور منطقه (اکوادور، السالوادور، پرو، نیکاراگوئه، هندوراس و شیلی) انتخابات ریاستجمهوری و پنج کشور دیگر انتخابات ملی برگزار کردند. نتیجه این انتخاباتها نشاندهنده گرایش مردم منطقه آمریکای لاتین به جریانهای سیاسی چپگراست. علاوه بر این، تعداد زیادی رفراندوم و انتخابات قابل توجه در سطح ملی در منطقه برگزار شد و تمامی آنها وجود چنین روندی را تأیید میکنند. در چهار کشور (برزیل، کوبا، شیلی و کلمبیا) توسعه قابل توجه سیاسی ممکن است در سالهای آینده به تغییرات اساسی در ساختار حکومتهای این کشورها منجر شود.
هلینگر ادامه داد: تعییرات سیاسی، به همراه نارضایتی از کوتاهی ایالات متحده در ارائه گسترده واکسن در منطقه، به سست شدن پیوندهای هژمونیک میان ایالات متحده و کشورهای منطقه انجامیده است. امری که به تأثیرپذیری بیشتر این کشورها نسبت به ابتکارات اقتصادی و دیپلماتیک از سوی ایران، روسیه و چین منجر شده است. سستی و تزلزل برخی از نزدیکترین متحدان واشنگتن (رؤسای جمهوری راستگرای کلمبیا و برزیل) تلاشهای ایالات متحده برای تغییر رژیم در ونزوئلا، کوبا، بولیوی و نیکاراگوئه را تضعیف کرده است.
خلاصهای از مهمترین تحولات کشورهای منطقه در پی میآید:
برزیل
تا کنون پرجمعیتترین و از نظر اقتصادی کشور قدرتمند منطقه است که شاهد ظهور و سقوط بخت و اقبال رئیسجمهوری عوامفریب راستگرا «ژائیر بولسونارو» بوده است. در اوایل سال ۲۰۲۱، خودداری وی از اجرای اقدامات ملی برای مبارزه با کوید-۱۹ کوچکترین تاثیر منفیای در محبوبیت وی داشت. اما با افزایش میزان مرگ و میر، خصوصا در مناطق فقیرنشین شمال شرقی این کشور و در میان مردم بومی منطقه آمازون، بیاعتنایی وی نسبت به واکسیناسیون و سایر اقدامهای ضد کرونا، منجر به کاهش محبوبیتش شد. افشای فساد گسترده و عدم توانایی وی در کنترل خشونت مجرمان در شهرهای بزرگ از جمله مواردی بودند که به محبوبیت بولسونارو بیش از پیش ضربه زد. پس از آن، در ماه مارس دادگاه، محکومیت «لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا» رئیسجمهوری سابق این کشور در پرونده فساد را رد کرد؛ اتفاقی که دا سیلوا را از نظر محبوبیت در جایگاه بالاتری از بولسونارو قرار داد و احتمال پیروزی وی در انتخابات ریاستجمهوری اکتبر سال ۲۰۲۲ را بالا برده است. احتمالی که در صورت تحقق، رهبری تأثیرگذارترین کشور آمریکای لاتین را در دست چپگرایان قرار میدهد.
شیلی
در ماه می سال ۲۰۲۰ میلادی، رأیدهندگان شیلیایی از طریق رفراندوم به روند بازنویس قانون اساسی نوشتهشده توسط «آگوستو پینوشه» دیکتاتور پیشین این کشور، در سال ۱۹۸۲ رأی مثبت دادند. در آوریل ۲۰۲۱ رأی دهندگان هیأتهایی را برای شرکت در مجلس موسسان انتخاب کردند تا این دستور را عملی کنند. اکثریت قاطع رایدهندگان، نمایندگانی را انتخاب کردند که به هیچیک از دو جریان اصلی سیاسی (راست میانه و چپ میانه) که بر فضای سیاسی دوران پس از پینوشه (از ۱۹۸۹ تا به کنون) غلبه داشتهاند، تعلق نداشتند. در ماه دسامبر، هنگامی که «گابریل بوریک» که ریشه در مردمی که در تظاهراتهای تقاضا برای اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی شرکت میکردند داشت، در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسید. تشکیلات سیاسی بخش قابل توجهی از قدرت سیاسی خود را بر سر وتوی مجلس مؤسسان از دست داد. بوریک علاوه بر حمایت شدید از خواستههای مردم بومی، متعهد شد تا شیلی که به «محل تولد نئولیبرالیسم» شناخته میشود را به «قبرستان» آن تبدیل کند.
کلمبیا
تظاهراتهای عظیم علیه فساد و حمایت از تکمیل شدن توافقنامههای صلح با هدف پایان دادن به ۷۰ سال خشونت سیاسی و جنگ داخلی، به احتمال اینکه انتخابات سال ۲۰۲۲ تشکیلات سیاسی این کشور را به چالش بکشد، قوت بخشیده است.
کوبا
در تاریخ هفتم جولای، این کشور شاهد بزرگترین تظاهرات خیابانی خود پس از انقلاب سال ۱۹۵۹ بود و واکنش اولیه دولت به این تظاهرات، سرکوبی شتابزده بود. «میگل دیاز-کانل» رئیسجمهوری این کشور تلاش کرد تا دلایل بروز این ناآرامیها را محاصره اقتصادی آمریکا و پشتیبانی مادی این کشور و کوباییهای تبعیدی در فلوریدا از تظاهراتکنندگان بیان کند. دایاز-کانل پس از مدتی تأیید کرد که معترضان نارضایتی گسترده خود را در ارتباط با پیشرفت کند اصلاحات اقتصادی و تقویت این دیدگاه که حزب حاکم کمونیست تماس خود را با جامعه مدنی رو به رشد این کشور از دست داده است. وی همچنین در واکنش به این اعترضات، برخی سیاستهای اقتصادی را به صورت اساسی مورد بازبینی قرارداد، اما در خصوص اصلاحات سیاسی اقدام خاصی صورت نداد. گرچه تظاهرات دوم در ماه نوامبر اتفاق نیفتاد، اما تردیدی وجود ندارد که اعتراضهای هفتم جولای چالش قابل ملاحظهای برای هیئت حاکمه کوبا به وجود آورده است.
هائیتی
ترور «جوونل مویز» رئیسجمهور این کشور در جولای منجر به بروز بحران سیاسی جدیدی شد. این بحران جدید با گره خوردن با بحران ویرانگر اجتماعی، وخیمتر نیز شد. در ماه آگوست، فقیرترین کشور نیمکره جنوبی بار دیگر در سال ۲۰۲۱ با زلزله و طوفان قدرتمند «گریس» به شدت آسیب دید.
بولیوی
در آغاز سال ۲۰۲۱، این کشور همچنان در میانه سازگارسازی خود با پیروزی شوکهکننده «لوئیس آرسه» کاندیدای حزب حرکت برای سوسیالیسم در انتخابات بود. پیروزی آرسه باعث شد تا کودتای راستگرایان که «اوو مورالس» رئیسجمهوری پیشین را از قدرت ساقط کرد، نتیجه عکس بدهد. پیروزی آرسه در واکنش به سرکوب خشونتبار دولت کودتا به دست آمد. آرسه در سال ۲۰۲۱ باید حل و فصل یکی از بزرگترین مناقشاتی را که مردم بولیوی با آن مواجه بودهاند ، را آغاز کند. این مناقشه، بر سر چگونگی واکنش بولیوی نسبت به سرمایهگذاران خارجی که به دنبال منابع لیتیوم این کشور هستند، وجود دارد. جمعیت بومی بولیوی، پایگاه اجتماعی اصلی حزب حرکت برای سوسیالیسم را تشکیل میدهند، اما این بخش از جامعه بولیوی در خصوص بهرهبرداری از لیتیوم به شدت دچار دو دستگی هستند. گروهی بر این باور هستند که بولیوی باید با استفاده از سرمایهگذاری خارجی معادن لیتیوم خود را توسعه دهد، در حالی که گروهی دیگر استفاده از سرمایهگذاران خارجی را فصلی دیگر از مجموعه شکستهای این کشور در مسیر توسعه صنایع قابل استخراج خود میدانند.
پرو
«پدرو کاستلو»، با پشتیبانی گسترده از سوی رأیدهندگان ساکن در مناطق روستایی خصوصا جمعیت بومی این کشور، پیروز انتخابات ریاستجمهوری ماه جولای در این کشور شد. کاستلو، به طور کلی به عنوان یک چپگرا شناخته میشود، اما دیدگاههای وی در خصوص مسائل اجتماعی علیالخصوص حقوق زنان، وی را در تضاد شدیدی با دیدگاههای مردم ساکن در مناطق شهری مترقی قرار میدهد. همانطور که در اکثر کشورهای منطقه آمریکای لاتین شاهد هستیم، قوه مقننه پرو نیز از تعداد بسیار زیادی از احزاب مختلف تشکیل شده است و این امر، کار کاستلو برای ایجاد ائتلاف به منظور اعمال سیاستهای مرتبط با توضیع ثروتهای ملی را سخت میکند. نزدیکترین مشاور اقتصادی کاستلو، یکی از طرفداران جذب سرمایههای خارجی است، اما با توجه به احتمال مقاومت جنبشهای تودهای بومی، در خصوص اینکه کاسلو در این مسیر حرکت کند، تردیدهایی وجود دارد.
اکوادور
برخلاف گرایشی که به جریانهای چپگرا در کشورهای منطقه وجود دارد، بانکداری به نام «گولیرمو لاسو» در انتخابات ماه فوریه این کشور به پیروزی رسید. لاسو متعهد شد تا سیاستهای اقتصادی نئولیبرال را با اقداماتی به منظور کمک به فقیرترین بخشهای جامعه ادغام کند. در پایان سال، اعمال سیاستهای اقتصادی همسوی با بازار و پیشرفت محدود دولت وی در مبارزه با تاثیرات مخرب پاندمی در میان اقشار کمتر برخوردار، منجر به کاهش شدید محبوبیت وی شد. علاوه بر این، نام لاسو در اسناد پاناما منعکس شد و به قول وی مبنی بر محافظت از اقشار ضعیف جامعه اکوادور از جمله جنبش بزرگ و سازمانیافته بومیان این کشور، صدمه شدیدی وارد کرد.
آمریکای مرکزی
هندوراس، نیکاراگوئه، السالوادور، گواتمالا، پاناما، کاستاریکا
انتخاب «خیامارا کاسترو» به عنوان رئیسجمهوری هندوراس نشاندهنده پیروزی نادر و قاطع چپگرایان در منطقه است. کاسترو همسر رئیسجمهور سابق این کشور است که به دلیل روابط دوستانه با «هوگو چاوز» رئیسجمهور وقت ونزوئلا و کوشش برای قرار دادن هندوراس در اتحاد اقتصادی چاوز، با کودتایی با پشتیبانی ایالات متحده از قدرت کنار گذاشته شد. در نیکاراگوئه، رئیسجمهور این کشور «دنیل اورتگا» پس از زندانی کردن و حذف تقریبا تمامی مخالفان خود، در انتخابات ریاست جمهوری این کشور که در ماه نوامبر برگزار شد، مجددا رئیسجمهور شد. اورتگا غالبا به عنوان بخشی از جریان چپ آمریکای لاتین شناخته میشود، اما وی سلسلهای خانوادگی که یادآور دوران دیکتاتوری خانواده «سوموزا» در حدفاصل سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۷۹ است را پایهگذاری کرده است. بسیاری از همکاران وی که در انقلاب سال ۱۹۷۹ که به سرنگونی سلسله سوموزا منجر شد شرکت داشتهاند، حزب وی (حزب جبهه آزادیبخش ملی ساندینستا) را ترک کردهاند یا مجبور به تبعید شدهاند. در السالوادور رئیسجمهوری دیگری با پیشینه مشارکت در جنبشهای انقلابی دهه ۱۹۸۰ که اکنون به شدت خودکامه شده است، حکومت میکند. اما با وجود خودکامگی، به دلیل استفاده از ارتش برای مقابله با جرایم گسترده در این کشور، از محبوبیت بالایی برخوردار است. در گوآتمالا، انتشار اسناد پاناما، مجددا به اعتراضات علیه فساد دامن زد و دولت را مجبور کرد تا با کمک بینالمللی کمیسیونی را برای تحقیق از مقامهای دولتی، ایجاد کند. کاستاریکا، عموما به عنوان جزیره ثبات دموکراتیک در آمریکای مرکزی شناخته میشود، اما با نزدیک شدن انتخابات ماه فوریه در این کشور، تردیدهایی در خصوص انعطافپذیری با قدمتترین نظام سیاسی لیبرال دموکراتیک آمریکای لاتین به وجود آمده است. سیاستهای سخت مالی در مواجهه با بدهیها به سیستم رفاهی این کشور آسیب رسانده است. رکود اقتصادی، رکورد بیکاری، افزایش اختلافات طبقاتی منجر به بروز تردیدهایی در خصوص انعطافپذیری قدیمیترین نظام لیبرال دموکراتیک در آمریکای لاتین شده است. پاناما یکی از معدود کشورهایی است که از عواقب شدید پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۱ دور بوده است. دلیل اصلی آن به کانال میاناقیانوسی و شرکتهای معدن، ساخت و ساز و تجاری مرتبط با آن باز میگردد. گرچه، همانطور که اسناد پاندورا نشان داد پاناما با توجه به صندوقهای مالی غنی و تمایلی که برای رونق به هزینه سایر کشورهای منطقه آمریکای لاتین دارد، توانسته است سپر محافظی برای خود در برابر کرونا ایجاد کند.
مکزیک و آرژانتین
این دو کشور در طول سال ۲۰۲۱، با توجه به ادامه حضور دولتهای چپگرای میانه در قدرت، تغییرات چندانی را شاهد نبودهاند. نتایج انتخابات، نتوانست میزان اکثریت مورد نظر «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» رئیسجمهور مکزیک را برآورده کند، اما با وجود از دست دادن برخی کرسیهای کلیدی، اکثریت کرسیهای کنگره را حفظ کرد. در آرژانتین، حزب حاکم پرونیست انتخابات مقدماتی را برگزار کرد که نتایج آن نشان دهنده نارضایتی شدید رایدهندگان از رئیسجمهور «آلبرتو فرناندز» و معاونش رئیسجمهور سابق «کریستینا فرناندز» بود. به طورکلی این نتایج، ظهور قدرت چپگرایان در سرتاسر منطقه را تقویت کرد، اما نتوانست تمامی موانع پیشرو چپگرایان را برطرف کند.
ونزوئلا
برگزاری انتخابات در ونزوئلا، با توجه به شرایط حاکم بر این کشور، تاثیر چندانی در وضعیت آن ندارد. حزب اتحاد سوسیالیست «نیکولاس مادورو» رئیسجمهور این کشور، کنترل ۱۹ استانداری از ۲۲ استان این کشور را به دست گرفت. همچنین، تصمیم اکثر مخالفان برای شرکت در انتخابات به مثابه طعنهای به ایالات متحده و ادعاهای «خوان گوایدو» رهبر سابق شورای ملی این کشور مبنی بر اینکه وی رئیسجمهوری مشروع ونزوئلا است، بود. گرچه، پیروزی حزب اتحاد سوسیالیت در نتیجه عدم توانایی مخالفان در اتحاد بر سر یک رقیب واحد در برابر این حزب بود، اما مجموع آرای اخذ شده توسط این حزب نسبت به انتخابات گذشته کاهش قابل توجهی داشته است. در مجموع، نتایج انتخابات در ارتباط با بهبود بحران سیاسی این کشور تا حدودی امیدوار کننده است، اما گزارشها از سوءمدیریت دولت و ادامه تحریمهای آمریکا حکایت دارند.
این بررسی وقایع و رویدادهای آمریکای لاتین نشان میدهد که اکثر کشورهای منطقه درصدی از تغییرات سیاسی را تجربه کردهاند و یا با تحولاتی که ممکن در سال ۲۰۲۲ بر شرایط سیاسیشان تاثیر بگذارد، مواجه هستند. البته کشورهای دیگری هم هستند که در این تحلیل مورد بررسی قرار نگرفتهاند. کشورهایی مانند اوروگوئه، پاراگوئه، جمهوری دومینیکن و کشورهای دیگری که در منطقه کارائیب قرار دارند و تحت تاثیر تغییرات اقلیمی، مهاجرات، فساد و تغییرات در جهتگیریهای دیپلماتیک قرار دارند.