نقش وکیل پایه یک دادگستری در دعاوی ترک انفاق
حقوق خانواده یکی از مهمترین و پرچالش ترین شاخههای رشته حقوق می باشد. بحث نفقه و عدم پرداخت آن که از آن به عنوان ترک انفاق نیز یاد می شود یکی از مباحثی است که به دلیل عدم اطلاع صحیح و کافی مردم در خصوص اینگونه دعاوی موجب بروز مشکلات زیادی برای مردم و دستگاه قضایی می شود که همه ساله حجم زیادی از پرونده ها را به خود اختصاص می دهد.
پرونده هایی که می تواند یک مشورت ساده با وکیل پایه یک دادگستری قابل پیشگیری می باشد.
از آنجا که همه افراد از بدو تولد در خانواده چشم می گشایند و خانواده اولین نهاد اجتماعی انسان در آن عضو می شود در مناسبات اجتماعی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. همچنین با توجه به اینکه خانواده اولین و بنیادی ترین واحد تشکیل دهنده هر جامعه می باشد تقویت و تحکیم بنیان های خانواده برای قوام هر جامعه بسیار اهمیت دارد لذا دولتها برای تحکیم بنیان خانواده همواره برنامههای بسیاری دارند.
دولت از طریق وضع قوانین و مقررات مختلف و اجرای آن ها در سطح جامعه اقدام به حمایت از نهاد خانواده می نماید. این قوانین و مقررات علاوه بر ایجاد حق و تکلیف برای هر یک از اعضای خانواده می تواند تکالیف زیادی را متوجه نهادهای دولتی بنماید و آن ها را مکلف شده اجرای سیاستهای دولت مرکزی در راستای حمایت از خانواده نمایند.
مقررات وضع شده توسط دولت همانطور که گفته شد برای هر یک از اعضای خانواده حقوق و تکالیفی را در نظر میگیرد. یکی از مهمترین بخش های حقوق خانواده نفقه است دولت ها آن را وضع کرده و به وسیله ضمانت اجرا های حقوقی و کیفری از آن حمایت می کند. اصولا در برخورد با اینگونه دعاوی یک وکیل خبره ابتدا به سراغ ضمانت اجرای کیفری می رود زیرا نتیجه مورد نظر در مدت زمان کمتری حاصل می شود.
نفقه انواع مختلفی دارد که در دو دسته اصلی نفقه زوجه و نفقه اقارب تقسیم می شود که در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
دولت با وضع مقررات مذکور در راستای حمایت از نهاد خانواده اقدام به وضع ضمانت اجراهای حقوقی و کیفری برای عدم پرداخت نفقه به اشخاص واجب النفقه می نماید. در ادامه به بررسی انواع نفقه و مقررات مربوط به آن ها به بررسی ضمانت اجراهای هر یک و به خصوص تاثیر حضور وکیل کیفری در به سرانجام رسیدن اینگونه دعاوی را بررسی خواهیم نمود.
تعریف نفقه
قانون مدنی از واژه نفقه تعریف دقیقی ارائه میکند اما ذیل بخش حقوق زوجه نفقه زوجه را تعریف می نماید. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که آیا انواع دیگر نفقه هم تعریفی مانند نفقه زوجه دارد یا با آن متفاوت است؟
ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی در تعریف نفقه می گوید:« نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن ، البسه ، غذا ، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.»
نفقه زوجه
همان طور که در ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی ذکر شده بود نفقه زوجه عبارت است از تمام نیازهای متعارف زن متناسب با وضعیت او. به عبارت دیگر یعنی میزان نفقه زوجه عبارت است از تمام نیازهای او متناسب با شان اجتماعی و اقتصادی او. پس چنانچه مرد با یک زنی که از نظر مالی در یک خانواده متمول و ثروتمند بزرگ شده است ازدواج نماید باید نفقه بیشتری نسبت به یک زن در یک خانواده فقیر یا متوسط بزرگ شده است پرداخت نماید. زیرا طبیعتاً نیاز های یک زن ثروتمند با یک زن فقیر یا متوسط به واسطه عادت متفاوت خواهد بود.
همچنین میزان نفقه یک زن با تحصیلات عالیه با توجه نیازهایی که در او شکل می گیرد و همچنین شان اجتماعی ناشی از تحصیلات عالیه، از یک زن با تحصیلات ابتدایی کمتر خواهد بود.
نکته مهم در تعیین نفقه این است که نفقه زوجه صرفاً با توجه به نیازهای تعیین میشود و در این راستا میزان توان مالی مرد اهمیتی ندارد.
نکته مهمی که درباره نفقه باید بدان اشاره شود این است که طبق قانون مدنی پرداخت نفقه زوجه دائم بر مرد واجب می باشد. یعنی چنانچه عقد بین زن و مرد عقد دائم باشد نفقه به مجرد وقوع عقد بر مرد به عنوان یک تکلیف قانونی واجب می شود و مرد از روز اول مکلف به پرداخت نفقه به زوجه دائم خود خواهد بود اما چنانچه عقد بین زن و مرد از نوع موقت یا همان که در عرف جامعه به صیغه مشهور است باشد نفقه طبق قانون نمی باشد و مرد تکلیفی به پرداخت آن ندارد مگر اینکه ضمن عقد شرط بر پرداخت نفقه شده باشد یا عقد مبتنی بر آن منعقد شده باشد. در این صورت نفقه زوجه موقت نیز بر مرد واجب خواهد بود و تا مادامی که عقد ادامه دارد مرد مکلف به پرداخت نفقه خواهد بود.
همانطور که می بینیم مطابق قانون و شرع پرداخت نفقه زوجه و سایر اقارب واجب النفقه بر شخص واجب است به این معنی که اگر شخصی ازدواج کرده باشد مکلف است به همسر دائمی خود نفقه پرداخت کند در مورد همسر موقت در عقد نکاح موقت که در اصطلاح عمومی و عرف به آن صیغه می گویند شخص تکلیفی به پرداخت نفقه ندارد مگر اینکه در عقد نکاح موقت شرط شده باشد که مرد موظف به دادن نفقه به همسر خود می باشد. پس میتوان گفت که هرکس نفقه اشخاص واجب النفقه خود را پرداخت نکند ترک انفاق کرده است.
مشهور است که میگویند نفقه منوط به تمکین زن است و تا زمانی که زن تمکین نکند به او نفقه تعلق نمی گیرد حال می خواهیم بدانیم چه رابطه ای بین نفقه و تمکین وجود دارد که قبل از پرداختن به این رابطه لازم است که ابتدا مفهوم تمکین را توضیح دهیم.
لازم به ذکر است وقتی زوجین قصد جدایی از یکدیگر را دارند باید در رابطه با تمام حقوق مالی زن از جمله نفقه تعیین تکلیف شده و مورد حکم دادگاه واقع شود. در نهایت باید تمامی این حقوق پرداخت شده یا تکلیف پرداخت آن به وجه ملزمی مشخص شود تا حکم طلاق جاری شود. تنها تفاوت در این باره طلاق توافقی است. در طلاق توافقی زوجین باید قبل از مراجعه به دادگاه در رابطه با تمامی حقوق و تکالیف مثل نفقه، مهریه، حضانت فرزندان و... به توافق رسیده باشند و موارد توافق خود را به دادگاه اعلام نمایند.
مفهوم تمکین
درست است که نفقه مهریه و امثال آنها از حقوق زن و تکالیف مردمی باشد اما زنان نیز در زندگی مشترک تکالیفی دارند عدم انجام صحیح آن تکالیف میتواند سبب محرومیت از بخشی از این حقوق شود.
یکی از مهمترین تکالیف زنان در زندگی تمکین مشترک می باشد. تمکین در لغت به معنای اطاعت کردن و پیروی کردن می باشد . تمکین به دو دسته تمکین عام و تمکین خاص تقسیم میشود.
تمکین عام به معنای اطاعت کردن از مغز در امور مربوط به زندگی مشترک مثل سکونت در منزل مشترکی که مرد آن را تعیین می نماید یا اجازه گرفتن از مردم برای خروج از منزل می باشد.
تمکین خاص اما به معنای برقراری روابط جنسی و برآورده کردن نیازهای جنسی مرد در اوقاتی که نیاز به رابطه جنسی دارد میباشد. چنانچه زن تمکین ننماید از دریافت نفقه محروم خواهد بود و من در صورت عدم تمکین زن می تواند ترک انفاق نماید.البته این امر مطلق نمی باشد و چنانچه زن دلیل موجهی مانند عادت ماهیانه یا خوف خطر از برقراری روابط جنسی یا حتی بیماری خاصی داشته باشد می تواند تمکین ننموده و نفقه دریافت نمایند. همچنین یک سری استثنائات قانونی مانند حقوق برای زن به رسمیت شناخته شده است که در صورت استفاده از آنها مصداق عدم تمکین به حساب نیامده و زن مستحق دریافت نفقه خواهد بود.
نفقه اقارب
همانطور که قبلا هم گفتیم مطابق قانون غیر از همسر، اشخاص دیگری نیز هستند که مستحق نفقه می باشند که تحت عنوان اقارب واجب النفقه از آنها یاد میشود. یعنی خویشاوندان یا اقاربی که انسان در شرایط خاصی مکلف است به آنها نفقه بپردازد.
اقارب در لغت به معنای خویشان و بستگان است. اقارب طبق قانون مدنی به سه دسته اقارب نسبی و اقارب سببی و اقارب رضایی تقسیم میشوند. در بحث نفقه طبق قانون مدنی صرفاً با اقارب نسبی کار داریم.زیراطبق قانون مدنی اقاربی که در خط مستقیم و عمودی قرار دارند واجب النفقه می باشند. یعنی پدر، مادر و فرزندان.
اما تفاوتی که بین نفقه اقارب با نفقه زوجه وجود دارد که در ماده 1204 قانون مدنی به بدان پرداخته شده است.
ماده 1204 قانون مدنی این چنین مقرر میدارد: «نفقه اقارب عبارت است از مسکن، البسه، غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق.»
تفاوت نفقه زوجه و نفقه اقارب از مقایسه دو ماده فوق به وضوح آشکار میگردد. همان همانطور که پیشتر بدان اشاره کردیم نفقه زوجه عبارت است از تمامی نیازهای متعارف زن متناسب با جایگاه اجتماعی و شان خانوادگی زن اما نفقه اقارب شامل تمامی نیازهای آنها نمیشود بلکه طبق ماده فوق صرفاً شامل مسکن لباس غذا و اثاث خانه اندازه رفع نیاز و با در نظر گرفتن استطاعت مالی است که باید نفقه را پرداخت کند. پس همانطور که دیدیم در نفقه اقارب برخلاف نفقه زوجه توانایی مالی شخصی که تکلیف به پرداخت نفقه دارد هم در نظر گرفته میشود و چنانچه توان پرداخت نفقه را نداشته باشد از او برداشته خواهد شد.
نفقه فرزند
همانطور که از ماده 1204 قانون مدنی پیداست فرزندان نیز در دسته اقارب قرار میگیرند. پس در پرداخت نفقه فرزندان نیز میزان استطاعت مالی پدر شرط اصلی در پرداخت این نوع نفقه می باشد. و چنانچه پدر توانایی پرداخت نفقه فرزندان را نداشته باشد این تکلیف این تکلیف از گردن او ساقط خواهد بود. اما آنچه که طبق قانون فرزندان مستحق دریافت آن می باشند صرفا هزینه مسکن لباسها و اثاث خانه است. اما سوالی که در اینجا به وجود می آید این است که آیا پدر تکلیفی در پرداخت هزینه های تحقیق و هزینه های دیگری مانند آن برای فرزند خود ندارد؟
در این رابطه نظریات مختلفی وجود دارد و بین اساتید حقوق اختلاف نظر وجود دارد. دسته ای معتقدند که نص قانون این موارد را احصا نموده است و هزینه تحصیلات را در بر نمی گیرد ولی دسته دیگر به تمثیلی بودن این موارد اعتقاد دارند.
لذا پیشنهاد می کنیم در کلیه امور حقوقی به خصوص موارد اختلافی از وکیل استفاده نمایید.
ضمانت اجرای ترک انفاق
ترک انفاق به معنی عدم پرداخت نفقه به افراد واجب النفقه می باشد. قانون گذار به جهت حمایت از نهاد خانواده ضمانت اجراهای متعددی را برای ترک انفاق پیش بینی نموده است. حتی به دلیل اهمیت این موضوع قانون گذار تنها به وضع ضمانت اجرای حقوقی اکتفا نکرده و ضمانت اجرای کیفری نیز وضع نموده است.
ضمانت اجرای نفقه زن وآثار عدم پرداخت آن
تکلیف شوهر به انفاق و استحقاق نفقه از جانب زن، دارای ضمانت اجرای حقوقی و کیفری است.
طبق قانون مدنی در صورت عدم پرداخت نفقه زن از جانب شوهر، زن میتواند به محکمه رجوع کند در این صورت محکمه یا دادگاه میزان نفقه را معین و شوهر را به پرداخت آن محکوم خواهد کرد.
اگر هم اجرای حکم دادگاه و الزام شوهر به دادن نفقه به علت سرسختی او و عدم دسترسی به اموالش ،یا به علت ناتوانی شوهر از دادن نفقه ممکن نباشد زن حق طلاق خواهد داشت.
در اینگونه موارد حتما از یک وکیل کیفری متخصص کمک بگیرید تا به نتیجه مطلوب دست یابید.
ضمانت اجرای نفقه اقارب و آثار عدم پرداخت آن
نفقه اقارب نیز مانند نفقه زوجه دارای ضمانت اجرای حقوقی و کیفری است.
در صورت عدم پرداخت نفقه اقارب اثر آن این است که شخصی که مستحق نفقه می باشد می تواند برای دریافت این حق خود به دادگاه مراجعه کند و از این طریق شخصی را که قانونا باید به او نفقه دهد ،مجبور به دادن نفقه کند.
قانون جدید حمایت خانواده نیز مقرر می دارد :
«دادگاه به درخواست اشخاص واجب النفقه میزان و ترتیب پرداخت نفقه را تعیین میکند و برای وصول نفقه که به طور مستمر باید پرداخت شود یک بار تقاضای صدور اجراییه کافی است.»
جرم بودن ترک انفاق
قانون جدید حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ مجازات کیفری برای عدم پرداخت نفقه تعیین کرده است و جرم مزبور را از جرایم قابل گذشت به شمار آورده است. به این معنی که هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از دادن نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه ۶ محکوم می شود. اجرای این مجازات هم منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت گذشت از شکایت، اجرای مجازات موقوف می شود.