خبرگزاری کار ایران

فرشاد مومنی در گفت‌وگو با ایلنا؛

انعقاد قرارداد با سایر کشورها از ضروریات حیات جمعی است/ قرارداد با چین باید از مجادله‌های باندی و جناحی به مساله ملی تبدیل شود/هیچ کشوری لوطی محله نیست/ احمدی نژاد به جای تهاجم، پاسخگو باشد

انعقاد قرارداد با سایر کشورها از ضروریات حیات جمعی است/ قرارداد با چین باید از مجادله‌های باندی و جناحی به مساله ملی تبدیل شود/هیچ کشوری لوطی محله نیست/ احمدی نژاد به جای تهاجم، پاسخگو باشد
کد خبر : ۹۴۱۷۶۴

استاد اقتصاد علامه اظهار داشت: اگر ما به دنبال جذب سرمایه‌گذاری خارجی هستیم ابتدا قابلیت‌های داخلی خود را باید افزایش دهیم که نه تنها در این زمینه قابلیت بایسته از خود نشان ندادیم، بلکه همواره جزو کشورهایی با بالاترین رتبه در زمینه فرار سرمایه‌های انسانی و مادی خودمان بوده‌ایم. مساله حیاتی‌تر آن است که تمایل چین استمرار سرمایه‌گذاری در حیطه‌های خام فروشانه است. اینها موضوعاتی است که باید با دقت درباره‌اش صحبت شود و در سطح ملی توافق حاصل کنیم و پس از آن با طرف خارجی مذاکره کنیم.

فرشاد مومنی در گفت‌وگو با ایلنا در واکاوی قرارداد ایران و چین گفت: ایران به به عنوان یک کشور نمی‌تواند مانند یک جزیره باشد بنابراین مذاکره یا انعقاد قرارداد با سایر کشورها یک امر اجتناب ناپذیر و یک اصل بدیهی و عقلی است. مهم این است که در این مذاکره یا انعقاد قرارداد چه چیزهایی گفته، چه قرارهایی و تعهداتی گذاشته می‌شود و ضمانت‌های اجرای آن چگونه است. در ماجرای سند همکاری با چین شاهد این هستیم که هنوز گویی رگه‌هایی از غلبه احساسات بر دانایی مشاهده می‌شود یعنی کسانی مطلق انگارانه آن را حیاتی و مثبت می‌بینند و به هر کسی که کوچکترین ابراز تردیدی داشته باشد، هتاکی و اتهام زنی کرده و آنها را مرتبط با خارجی‌ها می‌دانند. از سوی دیگر مخالفان افراطی نیز هتاکانه این توافق را نشانه سرسپردگی و کشور فروشی می‌دانند که هر دوی این‌ها، مناسباتی است که در غیاب علم محوری راه را برای فرصت طلبی و  رفتار جاهلانه باز می‌کند.

وی ادامه داد: در این زمینه رسانه‌ها باید سطح دانایی‌ها را ارتقا بخشیده به همه یادآوری کنند که اصل این‌که یک کشور با یک کشور دیگر قرار‌داد ببندد نه تنها مذموم نیست بلکه جزو ضروریات حیات جمعی است و حیاتی‌تر اینکه کیفیت، محتوای تعهدات متقابل، نحوه اجرا، میزان ضمانت‌های کافی برای اجرا و در نظر گرفتن تنبیهات کافی برای ناقضان قراردادها چه میزان است. این‌ها موضوع‌هایی است که باید روی آن تمرکز شود برای نمونه اصل برجام به عنوان یک توافق بد نبود، آنچه مهم است اینکه یکی از امضاکنندگان آن را نقض کرد و تاثیر زیادی بر ایران گذاشت اما ما نتوانستیم جریمه‌ای را متوجه کشور خاطی کنیم. بنابراین حیاتی است که در این زمینه رسانه‌ها و نهادهای اندیشه‌ای به بلوغ فکری عمومی کمک کنند و بجای دعوا تبدیل یک مسئله ملی به موضوع مجادله‌های باندی و جناحی به عناصر کلیدی آن حسب نحوه تاثیر بر منافع ملی توجه کنیم.

رییس موسسه دین و اقتصاد خاطرنشان کرد: مقامات رسمی باید این سند را به صورت تفصیلی و با تمرکز بر جزئیات مطرح می‌کردند و آرامش جامعه را با اولویت در نظر گرفته و توضیح می‌دادند که هنوز چیزی به عنوان دقیق و قرارداد حقوقی وجود ندارد و تا این مرحله اگر برسیم ممکن است در مورد برخی پروژه‌ها سال‌ها طول بکشد و این تنها یک سند و نقشه راه است و اگر قرار شود هر کدام از این توافق‌های خام اولیه که در مرحله کنونی بیش از حد کلی هستند جنبه اجرایی و عملیاتی داشته باشند، حتما باید از مسیر مجلس عبور کند.

وی ادامه داد: سخنگوی محترم وزارت امور خارجه باید به مردم اطمینان می‌داد که نگران نباشند و درباره  اینکه اگر آمریکا، انگلیس و اسرائیل از این موضوع عصبانی یا مضطرب هستند که ایران بالاخره تن به یک توافق سطح بالا با یک قدرت مطرح جهان می‌دهد چه وجوه مثبت وچه نگرانی‌هایی می‌شود برای آن تصور کرد و حتی اگر هوشمندی‌ها و تجربه‌های تاریخی را لحاظ کنیم باید توضیح دهند که تاکنون این کار تحت چه شرایطی می‌تواند منشاء دستاورد برای کشور باشد. متاسفانه شیوه‌ای که دستگاه‌های رسمی تبلیغی و قاعده‌گذاری نشان داده‌اند، شیوه‌های غیر مشارکت جویانه، غیرشفاف، عقب‌مانده و غیر‌توسعه‌ای است و به راحتی می‌توانستند از اطلاعات افراد خارج از ساختار قدرت در کنار ظرافت‌های قوه مجریه و مقننه استفاده کنند.

مومنی با اشاره به تجربه تاریخی ایران درمورد قرارداد با کشورهای خارجی گفت: سابقه‌های تاریخی در این زمینه اگر به شیوه عالمانه و صادقانه تشریح شود مشخص می‌کند که آیا تجربه‌های تاریخی به ما اجازه بهره‌مندی اصولی از این فرصت را می‌دهد یا خیر؟ تجربه تاریخی ما در مورد انتظارات بالقوه از این قرارداد چیست؟ آنگونه که مقامات رسمی تا امروز گفته‌اند یکی از مهمترین انتظارات از این تفاهم‌نامه کاهش تهدیدهای امنیتی آمریکا و اسرائیل علیه تمامیت ارضی کشور است. اینکه برای کسب امنیت ملی و بیرون راندن یک قدرت خارجی متوسل به یک قدرت خارجی دیگر بشویم، آیا در تجربه‌های گذشته ما دستاورد داشته یا خیر؟ صمیمانه از متخصصان تاریخ و علوم سیاسی تقاضا دارم در این زمینه سطح دانایی نظام ملی را به سهم خود بالا ببرند. مشخصا در راستای مطالعات مربوط به توسعه ایران که تقریبا سه دهه پیش انجام داده بودم متوجه شدم تقریباً هرگز ایران در این زمینه موفق نبوده و بنابراین کسانی که فکر می‌کنند اتحاد استراتژیک با چین تضمین‌کننده امنیت ملی است، باید پاسخ بدهند که بر اساس آن تجربه‌های تاریخی این بار چه فکری کرده‌اند و چه تمهیداتی اندیشیده‌اند؟ تا وجوه منفی تجربه شده در گذشته این بار تکرار نشود و وجوه مثبت احتمالی آن را چگونه می‌توان تقویت کرد.

وی ادامه داد: برای اولین بار پس از رنسانس، این شاه عباس صفوی بود که برای بیرون راندن پرتغالی‌ها از ایران دست به دامن انگلیسی‌ها شد و با این کار جا پای انگلیسی‌ها را در ایران باز کرد. همچنین خوب است متخصصان تاریخ عهدنامه «فینکنشتاین» که در سال 1186 هجری شمسی بین ایران و فرانسه امضا شد را یادآور شوند که چگونه در حالی که ابتدا فرانسه متعهد به حمایت از ایران در برابر روس‌ها بود اما به فاصله کوتاهی فرانسه پیمان «تیلیست» را با روسیه امضا کرد و برخلاف قرارداد فینکنشتاین هیچ حمایتی در برابر کشتار و جنایت روس‌ها نکرد. این یک نمونه نزدیک‌تر به تاریخ معاصر ما در مقایسه با تجربه شاه عباس است. بنابراین این شیوه که به جای ارتقای قابلیت‌های درونی، متوسل این قدرت و آن قدرت بشویم و آنها هم مانند لوطی محله با ما رفتار کنند، انتظاری است که تا کنون هرگز محقق نشده و تجربه عملی می‌گوید چنین کاری در واقع تغییر تحت‌الحمایگی از یک گونه به گونه دیگر است و تجربه تاریخی می‌گوید که ما در این زمینه شکست خورده‌ایم.

مومنی با هشدار نسبت به ملاحظه بایسته در تنظیم قراردادهای خارجی گفت: در این زمینه تجربه تاریخی نشان می‌دهد ما تا حدود زیادی فاقد صلاحیت‌های بایسته در تنظیم قراردادهای کارآمد برای کشور با خارجی‌ها هستیم و کانون اصلی ناکامی‌ها و بحران آفرینی‌ها در این ماجرا این است که در درجه نخست در فرآیند‌های تصمیم گیری و تخصیص منابع، علم فصل‌الخطاب نیست و در درجه بعدی بستر نهادی به واسطه فساد و نظارت پذیری اندک اجازه دستاورد توسعه‌ای را از ما سلب می‌کند. کسانی که توسعه‌خواه و ایران‌دوست هستند در این زمینه با مردم کشور صحبت کنند و مشخص کنند که طی این چند قرن متاسفانه حداقل در زمینه اقتصاد در سه دهه اخیر توانایی‌های ما برای عقد قرارداد کارآمد ضعیف بوده و نارسایی‌های بزرگی در این زمینه وجود داشته است. البته می‌توان ریشه‌های این ضعف بنیادی را در قبل از انقلاب نیز در ابعاد بسیار گسترده‌تری مشاهده کرد. علاوه بر مساله پیمان‌های امنیتی چون در این سند جذب سرمایه خارجی نیز مطرح شده است در حالی که این هم یک موضوع تخصصی است که البته ذخیره عظیم و تجربه تاریخی غنی در این کشور درباره آن هم وجود دارد و باید در این زمینه نیز مورد به مورد آنها را به بحث بگذاریم تا کیفیت قراردادها افزایش و هزینه فرصت این قراردادها را پایین بیاوریم.

این اقتصاددان یادآور شد: بسیاری هنوز ساده لوحانه فکر می‌کنند که اگر مشکل ایران با آمریکا به گونه‌ای حل شود تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی‌مان نیز برطرف می‌شود در حالی که پژوهشی در قالب یک کتاب  ارزشمند و مستند وجود دارد که به کارنامه جذب سرمایه‌های خارجی در دوره ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ پرداخته است. چرا این دوره بسیار مهم است؟ چون در درجه اول در آن زمان ایران و آمریکا در قله روابط استراتژیک و هم پیمانی بودند، در درجه بعدی در آن دوره ایران یکی از قله‌های کارنامه اقتصادی خود را در زمینه رشد اقتصادی داشت و نکته سوم اینکه در آن دوره به واسطه افزایش درآمدهای ارزی برای جذب سرمایه خارجی ایران نه تنها اضطراری نداشتیم بلکه کشورمان از قدرت چانه‌زنی سطح بالا برخوردار بود.

وی ادامه داد: این مطالعه می‌گوید در کل این دوره ۹۷۲ شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیده که از این تعداد ۳۷۱ شرکت در زمینه دلالی و بیمه فعال بود که یعنی بیش از یک سوم این شرکت‌ها را شامل می‌شود. ۲۵۱ شرکت دیگر در زمینه بازرگانی و هتلداری بودند که متاسفانه در سند همکاری ایران و چین رگه‌های نگران کننده‌ای از بی‌توجهی به تجربه تاریخی و خطر این تکرار را مشاهده می‌کنیم و نزدیک به ۲۰۶ شرکت نیز در زمینه ساختمان بوده و بقیه با عنوان سایر طبقه بندی شده است. بنابراین درس بزرگ آن تجربه تاریخی این است که وقتی بستر نهادی به رانت و فعالیت غیرمولد پاداش می‌دهد، خارجی‌ها تحت هر عنوانی هم که بیایند در آن زمینه‌ها فعال می‌شوند تا بیشترین سود را با کمترین ریسک داشته باشند و توجه کنید که بستر نهادی امروز از نظر میدان دادن به مناسبات رانتی و تحمیل فشار به بخش مولد لااقل در حیطه‌هایی به مراتب شکننده‌تر از گذشته نیز است.

این استاد دانشگاه با اشاره به جذب سرمایه گذاری خارجی در چارچوب سند همکاری راهبردی ایران و چین گفت: بر اساس این سند برآورد می‌شود از سوی چین حدود ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار جذب سرمایه‌گذاری خارجی داشته باشیم. در تجربه‌های تاریخی جهان حتی یک مورد هم نداریم که یک کشور قادر به استفاده خردمند از ظرفیت‌های انسانی و مادی خود نباشد اما قادر باشد بصورت کارآمد از سرمایه‌های خارجی استفاده کند. بنابراین در این زمینه گام نخست این است که اگر ما به دنبال جذب سرمایه‌گذاری خارجی هستیم ابتدا قابلیت‌های داخلی خود را باید افزایش دهیم که نه تنها در این زمینه قابلیت بایسته از خود نشان ندادیم، بلکه همواره جزو کشورهایی با بالاترین رتبه در زمینه فرار سرمایه‌های انسانی و مادی خودمان بوده‌ایم. مساله حیاتی‌تر آن است که تمایل چین استمرار سرمایه‌گذاری در حیطه‌های خام فروشانه است. اینها موضوعاتی است که باید با دقت درباره‌اش صحبت شود و در سطح ملی توافق حاصل کنیم و پس از آن با طرف خارجی مذاکره کنیم.

وی ادامه داد: براساس پژوهش‌های مهندس بحرینیان در اتاق مشهد از بازه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶، به طور مستقیم ۱۲۸۰ میلیارد دلار درآمد صادراتی تحت عناوین مختلف داشتیم. ابتدا باید واکاوی شود که با این امکانات کشور که بین سه تا ۶ برابر آنچه در سند همکاری مطرح شده است چه کرده‌ایم و تا زمانی که باب بحث در این زمینه باز نشود، و عدم شفافیت‌ها، رانت و بی‌ضابطه‌گرایی در فرآیندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع سیطره داشته باشد به مراتب اوضاع و احوال بدتری نسبت به سایر تجربه‌ها خواهیم داشت. ضمن آنکه باید هشدار داد هزینه فرصت تلف کردن منابع وام‌گیری شده از خارج برای اقتصاد ملی ما به مراتب بالاتر بوده و شکنندگی‌های بیشتری را پدید می‌آورد.

مومنی متذکر شد: در مسیر این بررسی‌ها به یک نکته بسیار مهم دیگر نیز باید توجه داشت مبنی بر این که همیشه از فاصله شوک اول نفتی تا امروز هر اتفاق فاجعه آمیزی در کشورهای نفتی اتفاق افتاده ابتدا در ونزوئلا بوده و سپس با یک وقفه زمانی در سایر کشورها مانند مکزیک، نیجریه و ایران مشاهده شده است. بسیار جالب است که از کانال جذب سرمایه‌گذاری خارجی در زمینه استمرار خام فروشی، قبل از ما ونزوئلایی‌ها برای جذب سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز به سراغ چینی‌ها رفتند اما حالا مشاهده می‌کنیم که برای امور روزمره به کمک ما نیاز دارند. یعنی چینی‌ها در تجربه ونزوئلا در عمل به آنها خیری نرساندند چراکه بدهی‌های انبوهی برای آنها به یادگار گذاشته و حالا بهتر است از تجربه ونزوئلا در این موضوع استفاده کنیم.

مومنی با بیان اینکه جذب سرمایه‌های خارجی نیازمند یک سلسله ضوابط و معیار است، افزود: وقتی پرسیده می‌شود چرا از این کشور سرمایه جذب می‌کنیم، می‌گویند تا به آمریکا ضربه بزنیم. درحالی که اگر از جنبه کارشناسی دقت کافی روی جزئیات مساله نشده باشد در نهایت شکست ما به نفع منافع امریکا است. باید توجه داشت که حتی براساس ملاحظه‌های منحصرا درآمدی در زمینه جذب سرمایه خارجی براساس دانایی‌های موجود هیچ کشوری حق رفتن به سمت وام‌گیری خارجی را ندارد مگر اینکه ابتدا محرز شده باشد تنگنای اصلی آن کشور کمبود ارز است یعنی در تمامی زمینه‌ها باید همه شرایط فراهم شده باشد و فقط کمبود ارز وجود داشته باشد. ما کدامین بررسی را در این زمینه انجام داده‌ایم؟ حتی در دوره آقای روحانی طی سال‌های  ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نزدیک به ۴۷۱ میلیارد دلار درآمد ارزی مستقیم از محل صادرات به گونه‌های مختلف داشتیم.

این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: برای اینکه سطح قابلیت ما از استفاده کارآمد از منابع ارزی آشکار شود توجه داشته باشید در کل سال‌های جنگ کل درآمدهای ارزی ما به ۱۲۰ میلیارد دلار نمی‌رسید اما شرافتمندانه کشور را اداره کردیم. بنابراین در درجه اول هیچ مطالعه‌ای در ایران تایید نمی‌کند که تنگنای محوری ما کمبود ارز باشد. در درجه بعدی باید بررسی شود چرا از نظر کارایی تخصیص منابع ارزی در دوره پس از جنگ تا این درجه سقوط قابل قابلیت و صلاحیت داشته ایم. در  بحث جذب سرمایه خارجی توجیه دوم پس از نیاز به وام گیری خارجی مساله انتقال فناوری به عنوان توجیه بعدی قابل طرح است و اگر در مورد وام گیری خارجی این همه دقت نیاز است بدیهی است این کار در کادر انتقال تکنولوژی، پیچیدگی های به مراتب بیشتری پیدا کند به ویژه هنگامی که کشور انتقال دهنده فناوری هم چین باشد چرا که این اتهام متوجه چینی‌هاست که در برخی زمینه‌ها، انتقال تکنولوژی را از طریق سرقت فناوری انجام داده‌اند و در برخی موارد خاص اگر ما دقت بایسته اعمال نکنیم ممکن است در معرض پرونده‌های حقوقی از سوی این کشورها قرار بگیریم.

مومنی با اشاره به ادعاهای اخیر محمود احمدی نژاد در مورد قرارداد ایران و چین گفت: ایشان در چند هفته گذشته در این موضوع سند همکاری گرد و خاک به پا کرده است البته اگر حرف حساب ولو از سوی ایشان مطرح شود باید آن را بشنویم و از تذکر ایشان هم سپاسگزار باشیم اما باید یادآور شد که سخیف‌ترین و ناسنجیده‌ترین کارها در این زمینه چه به‌طور کلی و چه به طور خاص در مراوده با چین در دوره خود ایشان اتفاق افتاده است. ایشان به جای تهاجم باید پاسخگو باشد. در اقتصاد سیاسی بین‌المللی مفلوک‌ترین کشورها هم در تلاش برای جذب سرمایه خارجی از به کاربردن این عبارت که «ما برای خارجی‌ها فرش قرمز پهن می‌کنیم» خجالت کشیده و از کاربست آن پرهیز می‌کنند. این یکی از تحقیرآمیزترین عبارت‌ها در اقتصاد سیاسی بین المللی است. اما ببینید در آذر ماه ۱۳۹۰ یعنی حتی قبل از تشدید تحریم‌ها سخنگوی دولت ایشان از یک طرف با افتخار این عبارت سخیف را به کار برده و در رسانه‌های آن روز هم انعکاس عمومی پیدا کرده است و شاید بتوان گفت وجه کمدی تراژدی ادعاهای اخیر ایشان این است که در حالیکه از یک طرف سخنگوی ایشان اینگونه سخن رانده از طرف دیگر چه در آن زمان و چه الان ایشان مشغول رادیکال بازی برای دیگران است.

این کارشناس اقتصادی متذکر شد: حواسمان باید باشد که برای قدرت‌های بزرگ به طور خاص و تمام کشورها بطور عام، متحد استراتژیک کشورشان منافع ملی آنها است. اینکه انتظاراتی از کسانی داریم که سابق بر این از لوطی‌های محله داشتیم درست نیست. باید توجه داشت که هیچ کشوری لوطی محله نیست. آنها بو می‌کشند تا به جایی بروند که منافع ملی در آنجا باشد و در این زمینه چینی‌ها از آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها چیزی کم ندارند. بنابراین نباید سهل انگارانه با این موضوع برخورد کنیم این که بخواهیم کشوری برای ما فداکاری کند در دنیای واقعی اصلا از این خبرها نیست. و ما باید اصل همه کارها را بر اتکا به سرمایه‌های انسانی و مادی خود بگذاریم و در جهت اعتلای آنها سرمایه گذاری کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز