خونریزی برای نفت و بس
در واقع داعش توسط دولتهای قبل از ترامپ با همکاری برخی دول اروپائی نظیر انگلیس و فرانسه به وجود آمد تا چاههای نفتی سوریه و عراق را متصرف شوند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، تحریمهای نفتی آمریکا و همچنین اهدافی که پشت پرده تجزیه کشورها وجود داشته و دارد موضوعاتی است که نظر محمود خاقانی را جویا شدیم، در ادامه گفتوگوی ایلنا را با این کارشناس حوزه بین الملل انرژی میخوانید.
- اقدامات آمریکا بابت تحریمها چقدر پشتوانه و اهداف نفتی دارد؟
ترامپ اخیرا یکی از برنامههای بکلی سری آمریکا در خاورمیانه را فاش کرد که بشدت مورد انتقاد ساختار نظام حاکم این کشور قرار گرفته است. او عنوان کرده حضور آمریکا در سوریه و عراق برای در اختیار گرفتن چاههای نفت و گاز است. او همچنین به برنامه بکلی سری آمریکا برای روی کار آوردن دولتهای دست نشانده و نیز پشتیبانی از دولتهای دست نشانده در کشورهای صاحب منابع غنی نفت و گاز شمال آفریقا، خلیج فارس، حوزه دریای خزر و آمریکای لاتین اشاره کرده و عنوان کرده در واقع تحریمهای اقتصادی و به ویژه تحریم صنعت نفت و گاز ایران در منطقه خاورمیانه، راه اندازی جنگ داخلی در سوریه و حالا هم مقدمات یک جنگ احتمالی داخلی در عراق را در دست تهیه دارند، تحریم و نزوئلا، حضور نظامی قابل توجه در عربستان، بحرین، امارات و همچنین در آسیای مرکزی و قفقاز هم در همین راستا است.
روش تحریم اقتصادی برای تحت فشار گذاشتن ملتها به منظور تسلیم در برابر خواستههای انگلیس و آمریکا یک روش نو نیست زمانی که مردم ایران ملی شدن صنعت نفت را جشن گرفته و در تاریخ ثبت کردند، تحت تحریم اقتصادی و حتی محاصره نظامی توسط نیروی دریائی انگلیس قرار گرفتند. نیروی دریایی انگلیسی نظیر همین کاری که اخیرا در جبل الطارق کردند، هر کشتی که از ایران نفت صادر میکرد توقیف و نفت آن را هم به نفع خودشان تصاحب میکرد.
فشار اقتصادی ناشی از تحریمها فرصتی را فراهم میکند تا دست نشاندگان دولتهائی مثل انگلیس و آمریکا بتوانند برای بدست گرفتن قدرت اقتصادی و سیاسی مطلق به اقدام و عمل دست بزنند، در ایران کودتای نظامی کردند و با خفه کردن صدای آزادی و استقلال خواهی مردم منابع نفت و گاز ایران را تصرف کردند. آمریکا در سال 1973 با خانواده آل سعود توافق کرد که از آنها برای حکومت در عربستان حمایت کند و آنها هم به ازاء بهای نفت فقط دلار آمریکا از مشتری قبول کنند و بعد در سال 1975 میلادی با توافقی که با تولید کنندگان عمده نفت خام اوپک (حکومتهای دست نشانده در کشورهای عضو اوپک) نظیر رژیم حاکم در ایران بعمل آوردند بهای نفت خام اوپک هم با دلار آمریکا محاسبه شد که تا امروز ادامه دارد. در واقع دلیل اصلی بین المللی شدن دلار آمریکا مشهور به پترودلار بعنوان یک ارز ذخیرهای و تعیین قیمت کالاهای دیگر نظیر طلا هم درهمین راستا صورت گرفت.
شرایط حاضر با آن سالها بسیار متفاوت است، دلار آمریکا که هیچگونه پشتوانهای ندارد، در خطر از دست دادن نقش خود در اقتصاد جهانی است و به همین منظور یک تصمیم بسیار سری که پس از بحران از هم فروپاشی اعتباری درسال 2008 میلادی در آمریکا گرفته شد این است که باید برای دلار آمریکا با نفت و گاز طبیعی خام صادراتی آمریکا و تسلط بر منابع نفت و گاز خاورمیانه، آسیای مرکزی، آمریکا لاتین و غیره یک پشتوانه هیدروکربوری تعریف شود. اکنون ترامپ ناشیگری کرده و این موضوع را از حالت سری بودن در آورده است و در واقع داعش به همین منظور توسط دولتهای قبل از ترامپ با همکاری برخی دول اروپائی نظیر انگلیس و فرانسه به وجود آمد تا چاههای نفتی سوریه و عراق را متصرف شوند.
فدارکاری مردم مسلمان سوریه، عراق، ایران، لبنان، یمن و سایرین در منطقه باعث شد که طرح حکومت خشن اسلامی داعش بعنوان یک دولت دست نشانده آمریکا نظیر آل سعود در این کشورها شکست بخورد. بنابراین، طرح جدیدی تعریف شد و اوائل ماه ژوئن سال 2017 با یک کودتای بی سر و صدا در عربستان بن سلمان را روی کار آوردند و درتاریخ 29 ژوئن 2017 ترامپ رسما" اعلام کرد که سیاست خارجی دولت آمریکا براساس تسلط کامل بر بازار انرژی جهان استوار است. یعنی با نفت عربستان و منطقه میخواهند برای دلار یک پشتوانه تعریف کنند که از سقوط آن جلوگیری کنند. طبیعی است این سیاست با مقاومتهائی در ایران و برخی کشورهای آمریکا لاتین و غیره مواجه شد. آنچه ما امروز در منطقه شاهد آن هستیم ریختن خون برای نفت است و بس. تحریمها، جنگ روانی و سایبری هم در راستای همین جنگ است.
آمریکا و متحدانش قصد سلطه با همکاری و هماهنگی اصحاب ثروت و قدرت در کشورهای صاحب منابع غنی نفت وگاز دارند و دلسوزان، آزادیخواهان و استقلال خواهان در این کشورها هم مقاومت میکنند. بنابراین تحریمهای اقتصادی اینگونه طراحی شدهاند که ملت ایران و سایر ملتهای تحت تحریم تسلیم شوند.
-آمریکا میزان صادرات نفت خود را از 500 هزار تا 3 میلیون بشکه رسانده آیا میتوان گفت به بهانه تحریم بدنبال تصاحب بازار کشورهایی مثل ایران است؟
این کارشناس اقتصاد بین الملل درباره برنامه امریکا برای تصاحب بازارهای نفتی ایران منجمله کره و ژاپن گفت: نفت خام تولیدی در آمریکا از نوع بسیار نفت خام سبک است افزایش حجم صادرات نفت ایالات متحده به این دلیل است که نفت خام تولیدی داخلی آمریکا در داخل آمریکا قابل مصرف نیست و پالایشگاههای این کشور بیشتر به نفت خام سنگین نیاز دارند. یکی از دلائل توجه و فشار آمریکا به ونزوئلا، عراق، سوریه و ایران هم از بابت نوع نفت خام تولیدی دراین کشورها است. بنابراین برخلاف آنچه گفته میشود که آمریکا درتولید نفت خام خودکفا شده است، باید گفت نخیر، اینطور نیست و آمریکا به نفت خام خاورمیانه به ویژه عراق ، سوریه ، لیبی و ایران و یا در آمریکای لاتین به نفت خام ونزوئلا نیاز دارد و سعی دارد با روی کار آوردن دولتهای دست نشانده دراین کشورها بر منابع غنی هیدروکربوری تسلط کامل پیدا کند.
نکته قابل توجه این است که بازارهای شرق نظیر کره و ژاپن هم نیاز به نفت خام سنگین دارند و آمریکا بدلیل اینکه نمیتواند نفت خام بسیار سبک تولیدی در کشور خود را مورد استفاده قرار دهد، با قیمتهای ترجیحی به بهانه جایگزین کردن نفت خام ایران به این کشورها میدهد و آنها هم نفت خام سبک آمریکا را با نفت خام سنگین خاورمیانه امتزاج و مورد استفاده قرار میدهند. یکی از دلایلی که گفته میشود قیمتهای نفت خام بطور مصنوعی و دستکاری شده در بازار در سطح کنونی هستند همین است که تولید نفت خام و صادرات نفت خام آمریکائی را اقتصادی نشان بدهد، درحالیکه بنظر برخی از کارشناسان چنانچه شرایط بازار تغییر کند و مثلا ایران و عراق و برخی دیگر از کشورها متحد شوند تسلط آمریکا و آل سعود در بازار بطور جدی مورد سئوال خواهد بود.
-از سوی دیگر میبینیم عراق میخواهد میزان تولید نفت خود را تا 8 میلیون بشکه افزایش دهد، آیا میتوان گفت امریکا با ایجاد درگیری در این کشور بدنبال تحت الشعاع قرار دادن این برنامه عراق است؟
درمورد عراق باید توجه ویژه کرد. طبیعی است که نیروهای حزب بعث عراق همانطور که با داعش همکاری داشتند پشت پرده مورد حمایت اروپا، ترکیه، آمریکا و حتی روسیه قرار دارند. یادآوری کنیم که در جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعثی صدام حسین علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تقریبا همه ابر قدرتهای آن زمان با صدام حسین همکاری داشتند. زیرا پیروزی انقلاب اسلامی درایران و روی کار آمدن یک نظام مردم سالاری تمامی معادلات و توافقات منطقهای و تقسیمهائی که بین کشورهای پرزور آن زمان بعمل آمده بود را برهم زد.
درباره عراق هم بین کشورهای پرزور که در ظاهر با هم دشمن یا رقیب هستند توافقهای ویژهای صورت پذیرفته است. شرکت انگلیسی بی پی BP، شرکت ملی فلات قاره چین CNOOC، شرکت ملی نفت چین CNPC ، شرکت چند ملیتی ثبت شده در امارات متحده نفتی بنام دراگون اویل، شرکت با سهامداران خارجی و مصری بنام شرکت جنرال پترولیوم EGPC، شرکت ایتالیانی Eni، شرکت آمریکائی اگزون موبیل ExxonMobil، شرکت روسی گازپروم Gazprom، شرکت ژاپنی Inpex، شرکت ژاپنی Itochu ، شرکت ژاپنی جاپکس Japan Petroleum Exploration Company (Japex) ، شرکت گاز کره Kogas (Korea Gas Corporation) ، شرکت چند ملیتی ثبت شده در کویت بنام Kuwait Energy (KEC) ، شرکت روسی Lukoil، شرکت ثبت شده در پاکستان بنام پاکستان پترولیوم Pakistan Petroleum، شرکت پترامینای اندونزی Pertamina شرکت چینی پتروچاینا PetroChina، شرکت مالزیائی پتروناس Petronas، شرکت روسی روزنفت Rosneft، شرکت آفریقای جنوبی سانونگول Sonangol، شرکت فرانسوی توتال Total، شرکت ترکیه ای تی پی ا او Türkiye Petrolleri Anonim Ortaklığı (TPAO) و سایرین شرکتهایی هستند که در عراق فعالند. درحال حاضر اینگونه مطرح است که 450 میلیارد دلار از درآمد های نفتی عراق گم شده است، سوال این است که چه کسانی در عراق درآمد نفتی دارند؟
آنچه امروز در عراق شاهد آن هستیم یک نارضایتی عمومی از وضع موجود است که بنظر میرسد در رقابتی که برای روی کار آوردن یک دولت دست نشانده بین ذیفعهای درگیر در صنعت نفت و گاز عراق پیش آمده و به ویژه آمریکا، انگلیس و فرانسه و بطور کلی غربیها مایل نیستند بین عراق و ایران اتحادی به وجود بیاید و از نارضایتی و بیاطلاعی مردم هر یک سعی دارند به نفع خودشان سود ببرند. باید منتظر ماند و دید که مردم عراق چه خواهند کرد؟ بنابراین افزایش تولید نفت خام عراق بیشتر از این زاویه باید مورد توجه قرار بگیرد که سرمایه گذاران درصنعت نفت عراق سعی دارند هرچه زودتر و در زمان کوتاهتر سرمایه گذاریشان را با سود کلانی با صادرات نفت بیشتر از عراق بدست بیاورند و متاسفانه بخش فاسد واختلاسگر در عراق بصورت دست نشانده عمل میکند.
در هر حال بعید است آنگونه که عنوان میشود تولید نفت خام عراق به هشت میلیون بشکه در روز درکوتاه مدت و میان مدت برسد. طبیعی است که میزان سرمایه گذاری را هم شرایط موجود و ادامه ناامنی در عراق کاهش خواهد داد. آمریکا در عراق دیگر به تنهائی نقشآفرین نیست و باید با دیگران از جمله ایران وارد مذاکره شود.
در کل میتوان گفت غرب بدنبال تجزیه کشورها است تا منابع نفتی بین کشورها تقسیم شود؟
از قدیم انگلیسیها در منطقه خاورمیانه سیاستی را تعریف کرده بودند که درحال حاضر کشورهای غربی بطور جمعی به این سیاست اعتقاد داشته و در دست اجرا دارند و آنهم سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، است. جدا کردن و فرقه فرقه کردن کشورها به بخشهای کوچکتر طبیعی است که منافع غرب را به خوبی جواب میدهد و آنها میتوانند برسلطه خودشان درمنطقه بیافزایند.
-ما تجربه جدا شدن آذربایجان و بحرین را در دوران قاجار و پهلوی از کشورمان داشتهایم اگر اینگونه نبود چقدر ماهیت نفتی و استراتژیک ایران در منطقه تقویت میشد؟ چه اهدافی پشت پرده این موضوعات بود؟
هر زمان که درکشور ما افراد کوچک اندیش و خودخواه و مستبد و دیکتاتور زمام امور را بدست گرفتند برای حفظ قدرت و بقای حکومتشان بخشهائی از سرزمینمان را معامله کردند، اکنون نیز ترامپ هم علاقه دارد، اینگونه افراد زمام امور را بدست بگیرند که اهل معامله برای بقای خودشان باشند. درزمان قاجار این اتفاق افتاد و بخشی از آذربایجان از سرزمین مادری جدا شد. دلیل اصلی هم نفت بود. چون درآن روزگار رقابت بین امپراطوریهای روس و انگلیس بود و انگلیسیها که نگران از دست دادن قدرت و تسلط شان در هند بودند با روسها توافق کردند و قاجارها هم برای بقای سلطنتشان تن به ذلت دادند. همین اتفاق درباره بحرین در زمان حکومت پهلوی تکرار شد. روسها در آن دوران و بعد شوروی سابق از نفت و گاز آذربایجان برای توسعه اقتصاد و امپراطوریشان بهره بردند و انگلیسها با همکاری آمریکائیها امروز بحرین را به یکی از بزرگترین بایگاههای دریائی نظامی در جهان تبدیل کردهاند. اقلیتی را درآنجا حاکم کردهاند و با قتل، زندانی کردن و خفه کردن هر صدای آزادیخواهی سعی دارند در منطقه تفرقه انداخته و حکومت کنند و منابع غنی نفت و گاز منطقه را به غارت ببرند.
امروز ایران میتواند دست به یک انقلاب انرژی بزند و در چارچوب همکاریهای انرژی منطقهای ارز جدیدی را برای تجارت انرژی با همکاری کشورهای آسیای مرکزی، کشورهای ساحلی دریای خزر و قفقار تعریف کند که خوشبختانه اخیرا دولت دوازدهم به این موضوع توجه کرده و توافقاتی را نهائی کردهاند.
نهایتا این نکته را مورد توجه قرار میدهم که آمریکا دچار بحران شده و به نظر میرسد سیاستهای دول قبل و امروز ترامپ با بن بست مواجه شدهاند. حوادث اخیر در شیلی، لبنان، عراق و سایر کشورها حاکی از آن است که مردم علیه دولتهای وابسته به دول خارجی حساس شدهاند و به همین دلیل بنظر میرسد که در بازنگری سیاستها آمریکا و متحدانش دنبال کسانی مثل صدام حسین و دیکتاتورهای دیگر میگردند که زمام امور دراین کشورها را بدست آنها بسپارند. من معتقدم که ایران میتواند با شفاف سازی اقتصاد، نظام بانکی، نظیر اجرائی کردن قوانین مبارزه با پولشوئی و مبارزه با تروریسیم الگوی خوبی برای مردم کشورهای همسایه باشد.