خبرگزاری کار ایران

استاد اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان در گفت‌وگو با ایلنا:

شکایت به لاهه تحریم‌ها را به چالش می‌کشد/ ساختار اقتصادی ایران ضربه‌پذیر است/ رانت‌خواران در حال تبدیل نقدینگی خود به طلا و دلار هستند

شکایت به لاهه تحریم‌ها را به چالش می‌کشد/ ساختار اقتصادی ایران ضربه‌پذیر است/ رانت‌خواران در حال تبدیل نقدینگی خود به طلا و دلار هستند
کد خبر : ۶۴۶۶۲۵

استاد اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان گفت:‌ با توجه به این‌که جمهوری اسلامی به پیروی از ایدئولوژی نئولیبرالی سیاست درهای باز بر روی واردات از بازار جهانی را دنبال می‌کند با افزایش قیمت کالاهای جهانی به‌دلیل جنگ تجاری قطعا با گرانی جدید کالاهای وارداتی مواجه خواهد شد که این امر رکود تولیدات داخلی را که مدت‌هاست به مهمترین چالش اقتصادی تبدیل شده و با افزایش نرخ ارز هم شدت پیدا کرده ، بیش از پیش تشدید خواهد کرد.

پروفسور محسن مسرت استاد بازنشسته دانشگاه اوزنابروک آلمان است.مسرت معتقد است ایران می‌تواند با محکومیت امریکا در دادگاه لاهه، تحریم‌های اخیر آمریکا علیه ایران را به چالش بکشد. او در این مورد تجربه تاریخی شکایت انگلستان از ایران با هدف محکومیت ملی شدن صنایع نفت توسط مجلس شورای ملی را مطرح می‌کند.

او همچنین باور دارد که سیاست‌های نئولیبرالی دولت و گشودن درهای واردات باعث آسیب‌پذیری کشور در جنگ تجاری اخیر خواهد شد.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی ایلنا با محسن مسرت را می‌خوانید:

حمایت اروپا از ایران تنها جنبه اقتصادی ندارد

به زودی تحریم‌های آمریکا پس از اینکه ترامپ رسما از برجام خارج شد به مرحله اجرا در می‌آیند، واقعیت این است که حتی در حال حاضر هم با تهدیدهایی‌ که آمریکا متوجه موسسه‌های اقتصادی دنیا کرده که با ایران روابط اقتصادی دارند ، تحریم‌ها زودتر از موعد اعمال شده‌اند. این درحالی است که اتحادیه اروپا تا کنون با خروج آمریکا  از برجام مخالفت کرده است. آیا این اتحادیه می‌تواند اقداماتی در مقابله با آمریکا به انجام برساند؟

از اینکه تحریم‌های آمریکا اقتصاد ایران را با چالش‌های گوناگون از قبیل افزایش نرخ ارز و تورم مواجه کرده است شکی نیست. از طرف دیگر این تحریم‌ها به موسسات اقتصادی اتحادیه اروپا و سایر کشورها که با ایران روابط اقتصادی دارند نیز خسارت وارد می‌کند.

اما دفاع اتحادیه اروپا از برجام تنها به حفظ روابط اقتصادی اتحادیه با ایران محدود نمی‌شود. حفظ برجام برای اروپا ابعاد امنیتی پراهمیتی نیز دارد. اروپایی‌ها از افزایش تنش غرب با ایران و بی ثباتی و احتمالا درگیری‌های نظامی به‌طور جدی وحشت دارند. آنها تاکنون نتوانسته‌اند مسئله پناهندگان سوریه و عراق را حل کنند و با مشکلات درونی سیاسی مواجه شده‌اند.

اروپایی‌ها به‌خوبی درک کرده‌اند که برافروختن یک جنگ دیگر در خاورمیانه به بی‌ثباتی همه‌جانبه در کل منطقه خواهد رسید و آنها نیز با مشکلات بسیار بزرگتر که قابل پیش‌بینی هم نیستند مواجه خواهند شد. لذا تاکنون اتحادیه اروپا  ابتکاراتی را برای حمایت از برجام و حفظ روابط اقتصادی با ایران در نظر گرفته است.

لطفا در این باره توضیح بیشتری بدهید.

فدریکا موگرینی در اولین نشست 5+ 1 بدون آمریکا که در ماه می در وین انجام یافت، بسته‌ای را با وزیر خارجه جمهوری اسلامی آقای ظریف در میان گذاشت که طبق آن اتحادیه اروپا حاضر است از خدشه‌دار شدن روابط بانکی با ایران جلوگیری کند، مانند سابق نفت‌وگاز از ایران وارد کند، کلیه ارتباط کشتیرانی، هوائی و ریلی را حفظ نماید. علاوه برآن قرار است اتحادیه اروپا از صادرات موسسات اروپایی به ایران از طریق تضمین‌های قرضه‌ای حمایت کند. در ضمن اتحادیه اروپا مصمم است شرکت‌های اروپایی طرف ایران را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد.

لذا این استدلال جنجالی و پرطرفدار در ایران که اتحادیه اروپا به‌دلیل حجم تجارت  خود با آمریکا که چندین برابر حجم تجارتش با ایران است، هیچ‌گاه به‌طور جدی از برجام دفاع نخواهد کرد، با واقعیت تطابق ندارد. همان‌طوری‌که گفتم ارزیابی اتحادیه اروپا در قبال دفاع از برجام شامل ابعاد وسیع دیگری و بخصوص ابعاد امنیتی هم هستند.

چتر حمایتی اروپا هنوز مشخص نشده است

پس چرا شرکت‌های بزرگ بین المللی مانند توتال، پژو، زیمنس و دیگر موسسات پس از خروج آمریکا از برجام اعلام کردند که از ایران می‌روند؟

آن‌طور که معلوم است اتحادیه اروپا هنوز چتر حمایتی خود را دقیقا مشخص نکرده است و هدفش بیشتر حمایت از موسسات کوچک و متوسط اقتصادی است، نه کلیه موسسات و آن‌عده از شرکت‌های بزرگ که با آمریکا روابط اقتصادی عمیقی دارند.

 البته راجع به این مسئله اجماع سیاسی نهایی هم میان کشورهای امضاء کننده برجام نشده و احتمال این‌که در این زمینه در ارتباط جنگ تجاری اروپا با آمریکا تجدید نظر شود وجود دارد. علاوه بر آن امکانات حقوقی هم وجود دارد که اخیرا برای نمونه در آلمان از جانب کارشناسان شروع شده است.

برجام زیر چتر حقوق بین الملل است/  دادگاه لاهه می‌تواند تحریم‌های امریکا را به چالش بکشد

مقصود شما از امکانات حقوقی در این زمینه چیست؟

برجام قراردادی نیست که فقط بین کشور‌های 5+1 یعنی آمریکا، فرانسه، انگلستان، آلمان، روسیه، چین و ایران برقرار شده باشد. این قرارداد آگاهانه از طرف شورای امنیت سازمان ملل نیز تایید و به ضمیمه قطعنامه این نهاد بین المللی درآمد و بدین ترتیب به قرارداد بین المللی که حفظ آن جزو وظایف کلیه اعضای سازمان ملل است تبدیل گردید و زیر چتر حقوق بین الملل قرار گرفت.

بنابراین بعضی از کارشناسان حقوق بین الملل معتقدند که اختلافات و اصولا نقض برجام می‌تواند در دادگاه لاهه که برای حل و فسخ اختلافات مربوط به حقوق بین الملل ایجاد شده است طرح و تصمیم‌گیری شود.

آن‌طور که معلوم است جمهوری اسلامی خود در این زمینه اقدام کرده است اما تعجب می‌کنم که چرا ایران به‌جای استناد به قرارداد دوجانبه 1955 بین ایران و آمریکا درباره همکاری‌های اقتصادی و روابط دوستانه به نقض برجام از طرف آمریکا یعنی به نقض قراردادی‌که از جانب 6 کشور بسته شده و از حمایت شورای امنیت هم برخوردار است استناد نمی‌کند. به نظر من برجام اهمیت به‌مراتب بیشتری برای محکومیت آمریکا در دادگاه لاهه دارد و می‌تواند از جانب اتحادیه اروپا نیز حمایت شود و تحریم‌های اقتصادی زورگویانه را به‌کلی به چالش بکشد.

رای دادگاه لاهه اهرم نیرمند برای جلوگیری از پرداخت خسارت موسسات

آیا این راه قانونی عملی است و چنان‌چه دادگاه لاهه آمریکا را فرضا به نقض قانون بین‌الملل محکوم کرد، می‌توان انتظار داشت که این کشور به برجام بازگشت کند و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را نیز پس بگیرد؟ اگر چنین نیست پس این اقدام چه فایده‌ای دارد؟

طبق اظهارنظر کارشناسان آلمانی، راه قانونی بدیهی است و ملزم به شکایت یکی از کشورهای ذی‌نفع و امضا کننده قرارداد می‌باشد. اما سازمان ملل متاسفانه قادر به اجرای رای دادگاه لاهه نیست، مضافا بر ا‌ینکه آمریکا نهایتا در شورای امنیت هر نوع قطعنامه‌ای را در این زمینه وتو خواهد کرد. اما رای دادگاه لاهه اهرم بسیار قوی است برای جلوگیری از پرداخت خسارت موسسات اقتصادی که در آمریکا منافع اقتصادی دارند و تحریم‌های این کشور علیه ایران را نیز رعایت نمی‌کنند. این خود می‌تواند به اهرم قدرتمندی برای خنثی کردن تحریم‌های آمریکا تبدیل شود.

 به‌نظر من اصولا نه تنها خروج آمریکا از برجام نقض قانون بین‌الملل است بلکه ادعای خسارات در حوزه فراکشوری علیه موسسات اقتصادی نیز قانون بین الملل را نقض می‌کند. این رویه با اصول و قوانین سازمان تجاری جهانی هم مغایرت کامل دارد در صورتی که دادگاه لاهه آمریکا را به نقض قانون محکوم کند، در این صورت هم خود موسسات اقتصادی بین المللی در موقعیت مقابله حقوقی علیه دولت آمریکا قرار می‌گیرند و هم این‌که کشورهای اروپایی در گسترش چتر حمایتی خود از موسسات بزرگ اقتصادی اروپایی هم مصمم‌تر خواهند شد.

بعید است اتحادیه ‌اروپا مجادله حقوقی کند

آیا تاکنون دادگاه لاهه رای مشابهی داده است و می‌توان به نمونه موفقی استناد کرد و اگر چنین است چرا تاکنون اتحادیه اروپا دست به چنین اقدامی نزده است؟

بهترین نمونه تاریخی رای منفی دادگاه لاهه به شکایت انگلستان از ایران در سال 1951 علیه قانون ملی کردن صنایع نفت توسط مجلس شورای ملی وقت است. دکتر مصدق شخصا در دادگاه لاهه حضور یافت و قضات دادگاه را متقاعد کرد که تصویب لایحه ملی کردن صنایع نفت با قوانین بین‌الملل هیچ گونه تناقضی ندارد و ایران نیز ملزم به پرداخت خسارت به شرکت نفت ایران و انگلستان نمی‌باشد. این حادثه در ضمن نقطه عطفی در ایجاد خودآگاهی کشورهای دنیای سوم و مبارزه با روابط استعماری با غرب بود.

اما این‌که چرا یکی از سه کشور اروپایی حامی برجام یعنی آلمان، انگلستان یا فرانسه تاکنون اقدام به شکایت در دادگاه لاهه نکرده‌اند، سئوال مهمی است. درست است که اتحادیه اروپا به‌طور جدی از موجودیت برجام دفاع می‌کند، اما بعید به‌نظر می‌رسد که بدین سبب با آمریکا به مجادله حقوقی دست بزند.

اما می‌توان انتظار داشت که اتحادیه اروپا از اقدام ایران حمایت کند، بخصوص این‌که در اکثر کشورهای اروپایی در حال حاضر فضای سیاسی به گونه‌ بی‌سابقه‌ای علیه دونالد ترامپ و سیاست‌های آمریکا در قبال اروپا و بسیاری از دیگر کشورهای بزرگ جهان شدت یافته است. به‌نظر من اتحادیه اروپا در هر صورت دیر یا زود چاره‌ای به‌جز این ندارد که سیاست دنباله روی کورکورانه از آمریکا را تعدیل کند و روابط خود را با جهان و از جمله با خاورمیانه تغییر دهد.

شکایت ایران از آمریکا به دادگاه لاهه به‌ لحاظ خروج از برجام و تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران می‌تواند اقدام مفیدی هم در این راستا باشد. در صورت موفقیت ایران در دادگاه لاهه مانع کارآور و مقتدری علیه تحریم‌های زورگویانه اقتصادی و سیاست‌های هژمونیستی آمریکا بوجود خواهد آمد و می‌توان انتظار داشت که روسیه و چین هم به دلایل منافع ملی خود از اقدام ایران حمایت کنند.

ساختار اقتصاد ایران ضربه‌پذیر است/ برای حفظ استقلال نیازمند اقتصاد نیرومند هستیم

عده‌ای از کارشناسان ریشه کاهش ارزش ریال را در خروج آمریکا از برجام جستجو می‌کنند و طبق این فرضیه این تصور را بوجود می‌آورند که حل مشکل ارزی و اقتصادی ایران به تعامل ایران با آمریکا گره خورده است. نظر شما در این مورد چیست؟

شکی نیست که خروج امریکا از برجام بی‌اعتمادی جدیدی را نسبت به آینده اقتصاد ایران بوجود آورده و بخصوص اقشار رانت خوار و صاحب نقدینگی سرشار را در جهت فرار سرمایه و تبدیل نقدینگی‌های خود به دلار و طلا به حرکت درآورده و به افزایش قیمت دلار و تورم در ایران کمک کرده است. اما اینکه یک کنش از خارج، اقتصاد ایران را این‌گونه تحت‌تاثیر قرار می‌دهد نشانه این واقعیت است که اقتصاد ایران از لحاظ ساختاری سخت ضربه‌پذیر است و حتی قادر به استفاده از فعل و انفعالات عادی اقتصادی هم نمی‌تواند باشد.

برای نمونه کاهش قیمت ارز در هر اقتصاد نسبتا سالم به رونق نسبی صادرات و کسب درآمدهای ارزی متقابل کمک می‌کند. حتی می‌توان از اهرم کاهش قیمت پول ملی به‌منظور رشد صادرات و ایجاد اشتغال در بازار داخلی استفاده کرد که از این اهرم هم معمولا آگاهانه استفاده می‌شود.

 اما ایران قادر به استفاده از این اهرم هم نمی‌تواند باشد، زیرا صادرات واقعا غیرنفتی آن بسیار ناچیز است. بنابراین جمهوری اسلامی برای جلوگیری از ایجاد تزلزل در ثبات اقتصادی و اجتماعی ناشی از عواملی مانند خروج آمریکا از برجام ، باید در اولین فرصت و بطور جدی ساختار اقتصادی ایران را که به واردات همه نوع کالا شدیدا وابسته است به الگوی اقتصاد افزایش قدرت خرید و رونق تولید داخلی و توازن تراز تجارت خارجی یعنی توازن بین واردات و صادرات واقعا غیرنفتی تغییر دهد.

کافی است به روابط اقتصادی آمریکا با اتحادیه اروپا یا چین بپردازیم. اتحادیه اروپا از نظر نظامی زیر چتر حمایتی ایالت متحده قرار دارد و لذا از این جهت به این کشور کاملا وابسته است. اما می‌بینیم که علیرغم وابستگی نظامی، اتحادیه اروپا در قبال جنگ تجاری ترامپ خاموش ننشسته بلکه برعکس مقتدرانه عمل می‌کند. ایران نیز برای حفظ استقلال عمل خود در قبال بازار جهانی قبل ازهر چیز دیگر به اقتصادی احتیاج دارد، که آن‌را نتوان با یک حرکت  به لرزه درآورد.

درآمدهای رانتی اقتصاد امریکا را تنبل کرده است/ نئوکان‌ها به دنبال تثبیت رژیم‌های وابسته هستند

شما در باره جنگ تجاری ترامپ صحبت کردید، هدف ترامپ از ایجاد این جنگ اقتصادی چیست؟

در این‌باره اظهارنظر زیاد است. به‌نظر من در کلیه سیاست‌های ترامپ در روابط بین المللی یک روش تهاجمی مشاهده می‌شود. وی این روش را باخروج از برجام به‌ کار گرفت و اکنون هم با سیاست جنگ تجاری با مهمترین طرف‌های اقتصادی خود در بازار جهانی با همین روش عمل می‌کند و با ادعای طلب‌کاری از دنیا معرکه ایجاد می‌کند.

واقعیت این است که اقتصاد آمریکا در دو دهه اخیر با تکیه به درآمدهای رانتی یعنی درآمدهای بدون عرضه کالا یا خدمات که از طریق مکانیسم دلار بعنوان پول جهانی دریافت می‌کند، به اقتصاد تنبلی تبدیل شده است.

به‌جز در بخش‌های آی تی ، کشاورزی و صنایع نظامی بخش‌های مهم و اشتغال‌زای اقتصاد به‌خصوص صنایع فولاد، ماشین‌آلات ، صنایع خودرو و صنایع شیمیایی وغیره دیگر قابل رقابت با صنایع شبیه اروپایی، ژاپنی و چینی نیست و تراز تجارت آن در این بخش‌ها از 25 سال پیش به این‌طرف به‌صورت مزمن منفی است. اما علیرغم عدم توازن شدید مجموعه تراز تجاری آمریکا ، کل تراز مالی این کشور متوازن است، زیرا بسیاری از کشورها از قبیل چین و سرمایه داران بخش خصوصی جهان با خرید اوراق بهادار دولتی آمریکا بطور دائم مازاد سرمایه مالی خود را به اقتصاد این کشور روانه می‌کنند و شرایط استثنایی را به‌وجود می‌آورند که کشوری‌که از نظر تولید و صادرات سرسختانه کمبود دارد و بطور نسبی عقب افتاده است صاحب قویترین پول دنیا باشد.

 البته این وضع تا زمانی دوام دارد که معاملات نفتی به دلار انجام گیرد و این خود نیز نشان می‌دهد، چرا آمریکا به کنترل منابع و تسلط بر تجارت نفت جهان اصرار دارد و چرا نئوکان‌ها از اواخر قرن گذشته تاکنون مرتب در حال نقشه کشی برای تغییر رژیم‌های نامطمئن و تثبیت رژیم‌های واسطه به خود در کشورهای نفت‌خیز هستند و از این سیاست خود هم دست بردار نیستند.

 اما ترامپ به کسب رانت‌های هژمونیستی بسنده نمی‌کند و شاید هم آمریکا را در اتخاذ این روش امپریالیستی محق بداند. وی معتقد است و لااقل ادعا می‌کند که دلیل عقب‌ماندگی بعضی از صنایع آمریکا و افزایش بیکاری، ظلمی است که رقبای تجاری این کشور از طریق موانع  گمرکی به صادرات امریکا وارد کرده‌اند و وی مصمم است این شرایط نابرابرانه را به‌نفع کشور خود برطرف کند.

جنگ تجاری ترامپ کوته‌بینانه است/ برای سقوط نقش هژمونیستی آمریکا باید از ترامپ تقدیر کرد

پیامد این جنگ چه می‌تواند باشد و آیا این امکان وجود دارد که کشورهای متضرر مانند چین و اتحادیه اروپا به هم  نزدیک‌تر شوند؟

اولا این‌که اصل ادعای ترامپ مبنی بر ظالمانه بودن روابط تجاری آمریکا با رقبای خود با واقعیات سازگار نیست. ایالات متحده آمریکا سازمان تجارت جهانی را از ابتدای ایجاد آن کنترل می‌کند و کلیه تعرفه‌های گمرکی درون این سازمان نتیجه بد و بستان‌های کشورهای بزرگ یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن بوده است، اکثر قراردادهای تجاری در سازمان تجارت جهانی تاکنون به‌ضرر کشورهای جهان سوم بسته شده‌اند.

 این کشورهای جهان سوم هستند که می‌توانند به‌درستی به روابط ظالمانه تجاری سازمان جهانی ایراد بگیرند نه آمریکا که تاکنون منافع ملی خود در سازمان تجاری جهانی جا انداخته است.

 در ثانی پر واضح است که اتحادیه اروپا و چین با رفتار مقابله به مثل برای صادرات آمریکا گمرک‌های جدید وضع می‌کنند. کارشناسان اقتصادی در این زمینه اجماع دارند که جنگ تجاری ترامپ کوته‌بینانه است و به‌جز افزایش درآمدهای گمرکی دولت‌ها اثرات ساختاری منفی برای کلیه کشورها و به‌خصوص طبقات کم درآمد خواهد داشت.

از یک‌طرف کلیه کالاهای مصرفی با گران شدن واردات گران‌تر می‌شوند و از طرف دیگر بخشی از تولیدکنندگان داخلی را به انتقال تولید به کشورهای مصرف‌کننده مجبور می‌کند و بیکاری را افزایش می‌دهد و بالاخره ترامپ با این روش خود رقیبان بین‌المللی خود را به‌یکدیگر نزدیک می‌کند. همین روزها هیئتی از روسای اتحادیه اروپا در پکن با مقامات چینی درباره قرارداد تجارت کاملا آزاد اتحادیه اروپا با چین را آغاز کردند. همان هیئت از پکن به توکیو سفر کرد و قرارداد تجاری اتحادیه اروپا با ژاپن را امضاء کرد.

کاملا بدیهی است که در آینده  با قدرت و شهامت بیشتری پروژه جاده ابریشم خود را دنبال خواهد کرد. به نظر من ترامپ روندی را که نقش آمریکا و دلار بعنوان پول جهانی را در بازار جهانی کم رنگ می‌کند ناخودآگاه تشدید کرده است. جایگزین نمودن موقعیت انحصاری دلار با تنوع در پول‌های جهانی امری است که به سقوط نقش زورگویانه و هژمونیستی آمریکا و تقویت صلح جهانی کمک می‌کند. از این نگرش باید به نظر من از ترامپ حتی تقدیر شود.

روسیه می‌تواند برنده جنگ تجاری باشد

آیا این فرصت مناسب برای روسیه نیست تا از شکاف ایجادشده بین آمریکا و اتحادیه اروپا حداکثر بهره‌برداری را کند؟

چرا این فرصت واقعا وجود دارد؛ روسیه می‌تواند جزو برندگان جنگ تجاری ترامپ از این مخمصه بیرون آید، زیرا ترامپ با پروژه حمل گاز روسیه از طریق دریای شمال به آلمان و اتحادیه اروپا هم شدیدا مخالف است و همراه با  کلیه الیت آمریکا از این مسئله وحشت دارد که تابعیت امنیتی انرژی اتحادیه اروپا از خود ایالات متحده به‌مرور از بین برود و اروپایی‌ها به‌فکر تجدید نظر در روابط امنیتی خود با روسیه بیافتند.

البته بخشی از الیت اروپایی و بخصوص کشورهای اروپای شرقی نیز مانند خود آمریکایی‌ها با نزدیک شدن امنیتی اروپا با روسیه کاملا مخالفند و از کلیه امکانات از جمله پیوستن کریمه به روسیه و حمایت روسیه از جناح‌های روسی در جنگ داخلی اوکرین استفاده می‌کنند و حس عدم‌اعتماد به روسیه را که از دوران جنگ سرد در اروپا به‌جا مانده را شدیدا تقویت می‌کنند.

سیاست درهای باز ایران را با مشکل روبه‌رو می‌کند

تاثیر جنگ تجاری بر اقتصاد ایران چه می‌تواند باشد و آیا اتحادیه اروپا می‌تواند ایران را برای کاهش جنگ تجاری مورد معامله قرار دهد؟

با توجه به این‌که جمهوری اسلامی به پیروی از ایدئولوژی نئولیبرالی سیاست درهای باز بر روی واردات از بازار جهانی را دنبال می‌کند با افزایش قیمت کالاهای جهانی به‌دلیل جنگ تجاری قطعا با گرانی جدید کالاهای وارداتی مواجه خواهد شد که این امر رکود تولیدات داخلی را که مدت‌هاست به مهمترین چالش اقتصادی تبدیل شده و با افزایش نرخ ارز هم شدت پیدا کرده را بیش از پیش تشدید خواهد کرد.

این نیز دلیل دیگری است که تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران را ملموس می‌کند. اما من فکر نمی‌کنم که اروپایی‌ها در ارتباط با درگیری تجاری خودشان با آمریکا در باره برجام و ایران معامله کنند. انگیزه عمده حمایت اتحادیه اروپا از موجودیت برجام همان‌طوری که قبلا هم گفتم بیشتر امنیتی است نه تجاری، به‌همین دلیل هم اروپایی‌ها این دو مسئله را  ترکیب نخواهند کرد.

جنگ تجاری قیمت نفت را کاهش خواهد داد

تاثیر جنگ تجاری را بر قیمت نفت چگونه می‌بینید؟

شکی نیست که ادامه جنگ تجاری و تشدید آن همان‌طور که در اوایل قرن گذشته چنین شد، به رکود اقتصادی در بازار جهانی منتهی خواهد شد که این خود تقاضای نفت را در بازار جهانی کاهش می‌دهد و قیمت نفت را به سیر نزولی می‌کشاند. اما از طرف دیگر و با توجه به تجربیات تاریخی رشد خانمان‌سوز فاشیسم و تبدیل جنگ تجاری قرن گذشته به جنگ دوم جهانی در اوایل قرن گذشته می‌توان انتظار داشت که مقاومت در خود آمریکا بر علیه پروژه خطرناک ترامپ افزایش پیدا کند و این روش جنگ پرورانه خاتمه پیدا کند.

گفت‌وگو از: توحید ورستان

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز