استاد اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان در گفتوگو با ایلنا:
ترامپ ماهیت امریکا را برملا کرد/ نوسانات ارزی ریشه در سیاستهای نئولیبرالی دولت دارد/خنثی کردن تحریمهای آمریکا از طریق معاملات پایاپای نفت و گاز با فن آوری اروپا
پروفسور مسرت اظهار داشت: امکان خنثی کردن تحریمهای آمریکا هم از طریق معاملات پایاپای نفت و گاز در قبال فن آوریهای گوناگون مثلا برای صرفه جویی در مصرف آب و انرژی، برای توسعه انرژیهای تجدید پذیر و نوسازی ساختارها ، گسترش همکاریهای علمی و پژوهشی و صدها پروژه مفید و برد- برد دیگر وجود دارد.
محسن مسرت استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان است. وی معتقد است؛ ترامپ با بینش ناسیونالیستی و کم تجربهگی دیپلماسی ماهیت جهت گیری الیت مسلط در آمریکا را برملا کرد. مسرت با انتقاد از واردات کالاهایی که مشابه داخلی دارند، پیشنهاد میدهد که دولت برای حمایت از کالاهای داخلی، ورود چنین کالاهایی را ممنوع کند و برای خنثی کردن تحریمهای آمریکا به معاملات پایاپای نفت و گاز با فن آوریهای گوناگون برای توسعه انرژیهای تجدید پذیر و نوسازی ساختارها ، گسترش همکاریهای علمی و پژوهشی و صدها پروژه مفید بپردازد.
در ادامه مشروح مصاحبه محسن مسرت با ایلنا را میخوانید:
ترامپ ماهیت امریکا را برملا کرد
رفتارها و تصمیمات ترامپ را چگونه توصیف میکنید؟
ایالت متحده اکنون دوران تضعیف موقیعت هژمونیستی را تجربه میکند. این کشور در قبال این فرایند که از اواخر قرن قبل محسوس بود، به جای قبول دنیای چند قطبی تصمیم گرفت با نظامیگری و افزایش شدید هزینههای نظامی به دفاع از موقعیت سرکردگی خود بپردازد.
توسل به ایجاد جنگ سرد جدید درقبال روسیه، ایجاد درگیری در خاورمیانه و کوشش در کنترل کامل منابع نفتی این منطقه که به تغیر رژیم در عراق، لیبی و دامن زدن به تغیر رژیم در سوریه و نهایتا کوشش در پیاده کردن این سیاست هم در ایران منتهی شد. این حوادث تخریبی و جنگ آفرین در منطقه همگی پیامدهای این استراتژی عقبگرد گرای آمریکا است.
این کشور در دو دهه گذشته عملا به درگیری با دنیا برخواسته است و سعی دارد با استفاده از قدرت اقتصادی بسیار قوی خود و با سوء استفاده از نقش دلار که پول جهانی است هم پیمانان خود در ناتو یعنی اتحادیه اروپا و ژاپن را در خدمت منافع هژمونیستی امریکا بکار گیرد. این سیاستهای راهبردی تا کنون بر بسیاری از اروپاییها پنهان مانده بود. اما ترامپ با بینش ناسیونالیستی و کم تجربه گی دیپلماسی ماهیت جهت گیری الیت مسلط در آمریکا را برملا کرد.
براندازان وطنی به ستون پنجم سلطه گری امریکا تبدیل شدهاند
بدین ترتیب شما درگیری هستهای غرب با ایران در گذشته و خروج ترامپ از برجام را در این فرایند توصیف میکنید ؟
همین طور است؛ زیرا درگیری هستهای ایران هم خود انعکاس رفتار زورگویانه و سلطه گری آمریکا است. زمانی که علنا این کشور به دنبا ل تغیر رژیم های کشورهایی است که مزاحم اعمال سلطهگری هستند به همه نوع ابزار نظامی، تبلیغات گمراه کننده و دروغ محض روی می آورد، جای تعجب نمیتواند باشد که این رویه با واکنش متقابل مواجه شود.
برنامه هسته ای ایران با توجه به استفاده از سلاحهای شیمیای و کشتار جمعی رژیم صدام حسین در جنگ ایران و عراق ابتدا بازتاب این روش خشونت آمیز آمریکا بود.
اما ایران با تائید کارشناسان بین المللی از سال 2003 بخش نظامی برنامه را مسکون گذاشت و فعالیتهای هستهای را به کسب توانمندی هستهای محدود کرد. کشمکشهای بین المللی در این زمینه بالاخره در سال 2015 به توافق هستهای و برجام منتهی شدند.
متاسفانه براندازان وطنی بخصوص در خارج از کشور یک جانبه و بدون در نظر گرفتن بستر سلطهگری آمریکا، جمهوری اسلامی را بانی اصلی این کشمکشها میدانند، هم در جریان درگیری هستهای و هم در مسائل منطقهای از قبیل فعالیت های ایران در سوریه.
این افراد با دید تک بعدی خود و بدون توجه به ریشههای جهانی نزاع و نفاق در خاورمیانه خواسته یا ناخواسته عملا به ستون پنجم سلطه گری آمریکا تبدیل شدهاند. بعضی از آنها حتی با حمله نظامی آمریکا به ایران هم مشکلی ندارند و مشغول نوشتن طرح برای مجلس موسسان پس از تغیر رژیم شدهاند.
اما به نظر من ترامپ با خروج خود از برجام کلیه راهبردهای تغییر رژیمی آمریکا و اسرائیل را نقش بر آب کرد و آمریکا را در سطح جهانی به انزوا کشانید. علیرغم این شکست بزرگ ترامپ و آمریکا میتوانند با تحریمهای شدید و جدید خود مشکلات جدی برای اقتصاد ایران بوجود آورد و بحران اقتصادی موجود را تشدید کند.
عربستان میتواند کمبود نفت در بازار جهانی را جبران کند
تاثیر تحریمهای امریکا بر بازار نفت را چگونه ارزیابی میکنید و قیمت نفت را تا چه اندازه میتواند تحت تاثیر قرار دهد؟
هنگامی که امریکا خرید نفت از ایران را با مجازات تهدید میکند، طبیعی است که خریداران اروپائی ، ژاپنی، چینی و غیره قراردادهای نفتی خود را از ترس مجازات معلق میکنند و به سایر کشورهای نفتی مراجعه میکنند.
لذا ابتدا قیمت نفت افزایش خواهد یافت. شماری از کارشناسان این افزایش را خیلی پرنگ تر از آنچه هست میبینند و صحبت از نفت صد دلاری میکنند. اما به نظر من عربستان سعودی به سادگی میتواند با افزایش ظرفیتهای تولیدی خود کمبود نفت در بازار جهانی را جبران کند.
افزایش قیمت نفت برای امریکا سوداور است/انگیزه ترامپ ایجاد تنش در منطقه است
آیا این افزایش قیمت نفت تاثیر منفی بر اقتصاد آمریکا به عنوان وارد کننده بزرگ نمیتواند داشته باشد؟
به نظر من خیر؛ زیرا ایالات متحده مدتها است که از واردکننده نفت و گاز با استفاده از منابع فسیلی مترادف نفت شل به صادر کننده تبدیل شده است. افزایش قیمت نفت گسلهای جدیدی از این منابع را سود آور میکند و موقعیت آمریکا را بعنوان کشور نفتی تقویت میکند.
بنابراین تحریمهای آمریکا علیه ایران شامل بعد مثبتی هم برای اقتصاد این کشور است. اما این جنبه انگیزه اصلی ترامپ نیست بلکه خود نتیجه خروج وی از برجام و سیاستهای تحریمی او علیه ایران است. انگیزه ترامپ ایجاد ناامنی جدید و افزایش آنهاست که این وضع به افزایش تنش در منطقه و احتمالا جنگی علیه ایران منتهی شود.
نظر شما در مورد خروج شرکتهای بزرگ از ایران چیست؟
در حال حاضر کلیه شرکتهای بین المللی هم در بخش نفت و هم در سایر بخشها از جمله زیمنس مشغول ارزیابی شرایط خروج خود از قراردادها با ایران هستند و این دولتهای اروپائی و ایران هستند که باید با اتخاذ سیاستهای تاثیر گذار مانع خروج شرکتها شوند.
حساب روسیه و چین از حساب اروپاییها جدا است/ اروپاییها در حال بیدار شدن از خواب شیرین هستند
اروپا، روسیه و چین تا کجا میتوانند در موضوع برجام مقابل آمریکا باشد؟
حساب روسیه و چین را باید از حساب اروپایی ها جدا کرد. این دو کشور علاوه بر معیارهای مربوط به منافع کوتاه مدت ملی خود از نگرش دراز مدت رقابت و مقابله با سلطه گری آمریکا نیز با ایران در یک صف طرفداری از برجام قرار گرفتهاند، ضمن اینکه به بعضی از خواستههای اروپائی از ایران هم نگاه مثبت دارند.
از زاویه دیگر روسیه نیز در جنگ سرد اخیر مرتب از طرف آمریکا تحریم میشود و لذا در صف مقابله با تحریمهای سلطه گرایانه این کشور قرار دارد. موفقیت آمریکا در ضربه زدن به کشورهای مخالف از طریق تحریم به اندازه قابل توجهی به نقش دلار به عنوان پول جهانی دارد.
انعطاف بانکها، شرکتهای چند ملیتی و کشورهای غربی متحد با آمریکا در قبال تحریمهای فرا کشوری بیش از هر چیز دیگر با نقش دلار به عنوان پول جهانی اتصال دارد بنابراین چنانچه آمریکا این موقعیت انحصاری خود را از دست بدهد، نمیتواند از تحریم اقتصادی به عنوان اهرم هژمونیستی علیه دشمنان و رقبای خود آن طور که امروز بکار میبرد استفاده کند.
لذا چین هم که در حال حاضر بدلیل ذخایر ارزی سه هزار میلیارد دلاری خود به شدت تابع دلار و ضربه پذیر است بدنبال راهبرد دراز مدت تنوع در پول جهانی است و ازهیچ فرصتی برای ضربه به نقش دلار و آمریکا صرف نظر نمی کند.
اما اروپاییها برای اولین بار در تاریخ خود پس از جنگ جهانی دوم آهسته آهسته در حال بیدار شدن از خواب شیرین دوستی ابدی با آمریکا هستند. حتی انگلا مرکل صدراعظم حال آلمان و یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق این کشور که هر دو جزء ترنس-اتلانیکهای سرسخت و روس هراسهای پروپا قرص آلمانی هستند هم علنا اعلام کردند که روابط حسنه اروپا و آمریکا دیگر جزو بدیهیات سیاسی نیستند.
این گونه سیاست مدارن هنوز از تقابل این واقعیت که آمریکا با اروپا هم روابط سلطه گری اعمال کرده و در حال تشدید این نوع روابط است، وحشت دارند و چارهای به جز این که تحریمهای اقتصادی ایران را قبول کنند نمیبینند.
در مقابل سیاست مداران اروپائی هم هستند که طرفدار جدی عملکرد مستقل و مقابله کردن با روش زورگویانه آمریکا هستند. برای نمونه زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه قبلی آلمان پیشنهاد تاسیس بانک اروپائی اختصاصی را برای معاملات بازرگانی اروپا با ایران را به بحث گذارد. وی حتی عنوان کرد که اروپا به جز این راه گزینه دیگری ندارد؛ با توجه به چنین فرایند تاریخی که خروج ترامپ از برجام بوجود آورده است ایران به نظر من نباید تجدیدنظر اروپاییها در روابط خود با آمریکا را نادیده بگیرد.
انجام معاملات پایاپای نفت و گاز در قبال فن آوری اروپا
ایران در برابر پیشنهاد زیگمار گابریل چه موضعی باید داشته باشد و به نظر شما راهکار دیگر برای خنثی کردن تحریمها چه میتواند باشد؟
بنظر من ایران میتواند و یا حتی باید از این گونه پیشنهادها از قبیل پیشنهاد زیگمار گابریل حمایت کند و برای محکم کاری در روابط جدید خود با اروپا پیشنهادات اعتماد سازانه جدیدی را مطرح کند برای نمونه اینکه حاضر است داوطلبانه مدت تمدید برجام را از 10 سال به 15 سال و بیشتر قبول کند و از این طریق انگیزه طرفداران اروپائی تعامل با ایران را تقویت کند.
علاوه بر آن امکان خنثی کردن تحریم های آمریکا هم از طریق معاملات پایاپای نفت و گاز در قبال فن آوریهای گوناگون مثلا برای صرفه جویی در مصرف آب و انرژی، برای توسعه انرژیهای تجدید پذیر و نوسازی ساختارها ، گسترش همکاریهای علمی و پژوهشی و صدها پروژه مفید و برد- برد دیگر وجود دارد.
سیاست شوک اقتصادی شکست خورده است/ نوسانات ارزی ریشه در سیاستهای نولیبرالی دولت دارد
در داخل هم شاهد افزایش نرخ ارز در ماههای اخیر هستیم، ارزیابی خود در این مورد را بفرمایید.
نوسانات ارز و افزایش قیمت دلار و یورو نشانه این واقعیت است که تقاضا برای این دو پول در ایران به دلایلی یک باره و در مدت کوتاهی نسبت به عرضه آنها به شدت افزایش یافتند. بنابراین سوال این است که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
این حادثه دلایل بسیاری دارد، یکی این که توازن واردات و صادرات کالا به نفع واردات به هم خورده و واردات کالا شکل لجام گسیخته به خود گرفته است. سیاست وارداتی دولت اما مدتها است که در پیرو ایدولوژی شوک اقتصادی و بازار کاملا آزاد انجام میگیرد. البته اگر سیاستهای شوک اقتصادی میتوانست به رقابتی کردن اقتصاد ایران در بازار جهانی کمک کند و صادرات را رونق دهد، به عدم توازن به نفع واردات منتهی نمیشد.
اما واقعیت این است که این سیاست شکست خورده و نمیتوانست هم موفق باشد. اینکه غولهای قدرتمند در بازار جهانی به حلقههای ضعیف تولید که اقتصاد ایران را شامل میشود قدرت رقابتی بدهند فرضیه ی است که بیشتر به طنز شباهت دارد تا منطق علمی اقتصادی.
واقعیت این است که در شرایط رقابت کاملا آزاد در بازار جهانی، تولید کنندگان داخلی قبل از رقابتی شدن به نابودی کشانده میشوند. این سیاست گذاری عملا هم توازن بین ظرفیتهای اقتصادی و قدرت خرید جامعه را نیز بهم زده است. قدرت خرید انبوه کشور در چندین سال گذشته کاهش یافته و ظرفیتهای سرمایه گذاری در بازار داخلی را به مرور محدود کرده است.
سرمایههای انباشت شده به جای ورود به تولید داخلی به بورس بازی در بخش سرمایه مالی و مستقلات جاری کشانده شدهاند. هنگامیکه این بازارهای سرمایه غیر مولد و هزینه ساز هم اشباع میشوند، سوداگری هدفش را در جهت بازار ارز تغیر میدهد. بنابراین نوسانات ارزی نیز خود جزو پیامدهای قطعی سیاستهای نو لیبرالی شوک اقتصادی و بازارهای کاملا آزاد هستند. اگر این ارزیابی درست باشد، رویکرد تولید هدفمندانه باید جایگزین واردات بی مورد باشد.
دولت فن آوری پیشرفته را وارد کند
پس در این شرایط دولت برای حمایت از تولید داخلی چه باید انجام دهد؟
دولت باید از یک طرف ورود کالاهائی که مشابه آنها در بازار داخلی تولید میشوند را محدود و یا حتی به کلی ممنوع کند و از طرف دیگر از سرمایه گذارن بیرونی و درونی حمایت کند و به آنها امنیت بدهد که بجای واردات، تولید داخلی را افزایش دهند.
ورود فن آوری پیشرفته از بازار جهانی و همکاری سرمایه داران ملی با سرمایه گذاران خارجی، این روشی است که اقتصاد کره جنوبی و چین را در بازار جهانی رقابتی کرد و در ایران هم میتواند موفق شود.
گفتوگو از: توحید ورستان