خبرگزاری کار ایران

یک حقوقدان در گفت وگو با ایلنا مطرح کرد؛

پایین بودن مشارکت جامعه در انتخابات، بزرگترین خطر دولت‌ها است/ ضمانت اجرای قانون اساسی را باید در قوانین عادی جست

 پایین بودن مشارکت جامعه در انتخابات، بزرگترین خطر دولت‌ها است/ ضمانت اجرای قانون اساسی را باید در قوانین عادی جست
کد خبر : ۷۹۷۲۵۶

یک حقوقدان و نویسنده گفت: اگر چه بنا به اعتقاد بعضی‌ها " دو قطبی‌سازی و شعارهای بیهوده و محال" می‌تواند در یک دوره مردم را بیشتر به میدان بیاورد اما باید گفت این دو عامل جز کاهش اعتماد مردم عایدی دیگری ندارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا از قزوین، انتخابات، پایه و اساس واقعی اقتدار و مشروعیت حکومت‌ها است. بر این اساس، انتخابات را می توان از یک سو، منشا مشروعیت صدور اوامر و نواهی از سوی حکومت‌ها و از دیگر سوی، آن را چون ابزاری برای توجیه فرمانبرداری قلمداد کنیم. تا جایی که به نظر می‌آید مشارکت شهروندان در انتخابات‌ تاثیر مستقیمی بر فرمان‌پذیری و توسعه کشورها داشته و نشانگر اعتماد آنها به حکومت‌ها است.

با این حال باید گفت آیا این اصل صورت گرفتن انتخابات از سوی حکومت‌ها است که می‌تواند جامعه‌ای را برای نیل به اهداف خود پیش ببرد یا چگونگی صورت گرفتن انتخابات و وضعیت کاندیداهای معرفی شده به مردم؟ کاندیداهای خوب چه کسانی هستند و وظیفه مردم در انتخابات در قبال حکومت ها و همچنین وظیفه متقابل حکومت ها در قبال مردم چیست؟ با عیسی کشوری حقوقدان و نویسنده دراین باره گفت وگویی انجام  دادیم که می خوانید.

- وظیفه ملت در برابر نظام و وظیفه نظام در برابر مردم برای انجام انتخابات خوب چیست؟

می‌دانیم که این دو موضوع هردو باهم ، علل برگزاری یک انتخابات خوب است همان گونه که شرکت در انتخابات یک وظیفه همگانی از طرف مردم در مقابل حکومت‌های مشروع است، وظیفه حکومت‌ها نیز برگزاری یک ‌انتخابات شفاف و آزاد است به‌طوری که بتوانیم در یک انتخابات، تمام گرایش‌های مورد پسند مردم را مورد پذیرش قرار دهیم و با شناخت فاکتورهای مورد پسند مردم نه تنها اجازه حضور کاندیداهای مورد پسند آنها بلکه دعوت از کاندیداهای مورد پسند مردم در انتخابات را صورت بدهیم. بالا بودن میزان مشارکت واقعی مردم در انتخابات نشان‌دهنده کیفیت بالای آن و رضایتمندی مردم از حاکمان است. به گونه‌ای که هر چه مشارکت مردم در انتخابات بالاتر باشد نشان‌دهنده اطمینان بیشتر مردم به نظام حاکم است و از آن رضایت دارند.

برای بالا بردن مشارکت مردم فاکتورهایی مانند امیدواری به بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی ، اطلاع رسانی درست وشفاف درباره همه موضوعات مطرح جامعه، پایین بودن فاکتورهایی چون فقر ، خشونت و غیره بسیار حائز اهمیت است. همچنین خدمت‌رسانی به مردم و مهم‌تر از همه اعتقاد مردم به این اصل که در تعیین سرنوشت خود اثرگذار هستند، می‌تواند امید آنها را برای حضور در پای صندوق‌های رأی افزایش دهد. اگر چه بنا به اعتقاد بعضی‌ها " دو قطبی‌سازی و شعارهای بیهوده و محال" می‌تواند در یک دوره مردم را بیشتر به میدان بیاورد اما باید گفت این دو عامل جز کم کردن اعتماد مردم به حاکمیت عایدی دیگری ندارد.‌ برای اینکه بخواهیم خیلی راحت رضایتمندی مردمان یک کشور از حاکمان‌شان را بسنجیم باید به میزان مشارکت مردم آن کشور رجوع کنیم، هر چه این مشارکت بالاتر باشد میزان رضایتمندی آنها نیز بیشتر است و بزرگترین خطر برای یک کشور، پایین بودن سرانه مشارکت مردم در انتخابات آن کشور است.

 - یک‌ نماینده خوب  دارای چه ویژگی هایی  است؟

فاکتورهای مختلفی تعیین شده‌ که بسیاری از آنها جزء وظایف مکتوب و قانونی نمایندگان و حتی جزء ضوابط قانونی برای تایید صلاحیت است. این فاکتورها بنا به شرایط جامعه متغیر است، از میان این عوامل می‌توان به آگاهی از وظایف و اختیارات و کارکرد مجلس اشاره کرد.

 بسیاری از ما دیده‌ایم که حتی نماینده در اواخر دوران تصدی خود آشنایی کاملی با وظایف خود ندارد و از وظیفه اصلی خود که قانونگذاری است دوری می‌کند و مرتبه وکالت مردم را پایین می‌آورد به عنوان مثال، نماینده‌ای در تصویب قوانین مجلس رأی نمی‌دهد یا حتی رأی ممتنع می‌دهد، خب اصولا مهم‌ترین وظیفه یک نماینده تصویب قوانین با رأی خود است و رأی ممتنع اصلا مفهومی ندارد و برای این عمل نمی‌توان هیچ توجیهی را پذیرفت.باید گفت نماینده یک کارمند ساده یا یک رئیس بانک و... نیست بلکه اصطلاحا در رأس امور است و از آنجایی که قانون وضع می‌کند و حقوقی را ایجاد یا سلب می‌کند بالاتر از بسیاری از  مدیران کشوری است بنابراین باید تا اندازه زیادی حقوقدان باشد. همین امر موجب شده لوایح تقدیمی قوه قضائیه بدون هیچ بررسی خاص و ایرادی همواره تصویب شود؛ خب، چه کاری است اصلا قانونگذاری در این امور را از مجلس سلب کنند در واقع باید بدانیم وظیفه یک نماینده وضع قوانین خوب برای کل کشور است و سایر وظایف در حاشیه این مهم قرار دارند.

متاسفانه دیده‌ایم که گاهی به خاطر جابجایی یک کلمه، قانونی اشتباه اجرا شده و در همین دوره مجلس به خاطر جابه جایی یک ویرگول، چند هزار میلیارد تومن بار مالی برای دولت به بار آورد. پس اطلاع نماینده از مسائل حقوقی مهم ترین ویژگی نماینده خوب است چرا که او در بالاترین مرکز قانون گذاری کشور حق رأی و نظر دارد. باید گفت این شرط نیست بلکه یک وظیفه است.یک‌ نماینده باید در وضع قوانین بتواند تمام منیت‌های خود اعم از سیاسی، اعتقادی، مالی، نژادی، جنسیتی و ...  را کنار بگذارد تا بتواند قوانین خوبی برای جامعه وضع کند و اصولا کرسی نمایندگی و مجلس نباید جایی برای منیت‌ها باشد.

عملکرد، توانایی، تعهد، تخصص، آشنایی با ساختار و شناخت مشکلات عمومی و منطقه‌ای و محلی مردم از دیگر شیوه‌های ارزیابی یک نماینده خوب برای تصدی کرسی مجلس است.

بعضی افراد معتقدند ساده زیستی و فقیر بودن یک‌ نماینده نشانگر خوب بودن آن است البته نمی‌شود این‌مسئله را کاملا نقض کرد ولی خب نماینده‌ای که نتوانسته   برای خود و خانواده اش زندگی مناسبی فراهم سازد چطور می‌تواند برای یک جامعه رفاه به ارمغان بیاورد؟ در معنای اولی‌تر باید گفت کسی که بهشت زمینی را تجربه نکرده، چگونه می‌تواند بهشت اخروی را تجربه کند؟

 - این روزها بحث اصلاح قانون اساسی از سوی برخی از سیاستمداران مطرح است ،نظرتان در این باره چیست؟

اصولا بعضی از نظریه‌پردازان معتقدند  اصلاح قانون اساسی در دوره‌های مختلف با استفاده از تجربیات می‌تواند موجب تقویت و سلامت‌سازی قوانین شود.در اوایل انقلاب پس از ۱۰ سال، تصمیم گرفته شد که بعضی از اصول تغییر کند اکنون می‌توان تصمیم گرفت که بازنگری در قانون اساسی صورت بگیرد البته شرایط آن را قانون مشخص کرده و مجلس و نمایندگان صلاحیت چندانی در این امر ندارند اما باید گفت ما در قانون اساسی یک سری اصول تغییرناپذیر داریم که قابل تغییر نیستند.  اما یکسری اصول دیگر را می‌توان تعییر داد و این بنا به شرایط دارد که در صورت انجام، کار خوبی است چرا که حتی تعداد نمایندگان ما در حد همان ۲۹۰ نفر باقی مانده و پاسخگوی بسیاری از شهرها نیست و نیازمند افزایش تعداد نمایندگان است.

مسئله‌ای که در اینجا باید ذکر کرد، تفاوت میان قانون اساسی و قوانین عادی و آیین نامه‌ها است و موجب ورود بیش از حد دیوان عدالت به نقض آیین‌نامه‌ها شده، بهترین راه برای بررسی وضعیت حقوقی یک کشور این است که برویم ببینیم اصول قانون اساسی چقدر در قوانین عادی آن کشور اجرا می‌شوند، به عبارتی ضمانت اجرای قانون اساسی را باید در قوانین عادی و آیین نامه‌ها جست.

بر همین اساس باید تلاش کنیم ارتباط بین قانون اساسی و قوانین عادی را بیشتر کنیم تا به معنای واقعی به اصل قوانینی که مورد پذیرش مردم واقع شده و به آن در همه‌پرسی ۵۸ و ۶۸  رأی داده‌اند، برسیم.

از سوی دیگر نوع قانونگذاری ما یک نوع عجیب و خاص  است. همچنان که می‌دانیم بیشتر قانون ما از بلژیک و فرانسه ترجمه تحت اللفظی شده و فقط با شرع  تناسب داده شده. از اینجا می گویم قانون ما عجیب است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که بیش از 2 هزار عنوان مجرمانه دارد و متاسفانه بیش از ۱۵۰ تا از این عناوین مجرمانه صرفا در کشور ما جرم‌انگاری شده است و هیچ کشور دیگری چنین جرائمی ندارد. عناوین مجرمانه ای که هر روز بسیاری از ما در حال انجام دادن تعدادی از آنها هستیم  همین‌باعث شده که در سال گذشته مجموعا ۲۰ میلیون پرونده قضایی در کشور (۱۶ میلیون در دادگاه ها و ۴ میلیون در شورای حل اختلاف)  شکل بگیرد  که بدون  در نظر گرفتن خانواده طرفین، شاهدان، ضابطان، عوامل قوه قضائیه و... حداقل ۴۰ میلیون طرفین دعوا داشته است که این آمار بسیار وحشتناک و نگران‌کننده‌ای است‌.

-   همیشه حقوق زنان در هر جامعه‌ای  محل بحث و کنکاش است در این‌باره چه عقیده‌ای دارید؟

درباره مسئله زنان باید گفت این خود زنان هستند که سرنوشت خود را تعیین می‌کنند و باید گفت مسائلی از قبیل ورود آنها به ورزشگاه‌ها یا دوچرخه‌سواری و گواهینامه موتور جز حقوق اولیه و ذاتی آنها است که باید خود با نگاهی گسترده‌تر برای نیل به حقوق‌شان تلاش کنند البته در این راه مردانی بوده‌اند که همواره در کنار آنها حضور داشته‌اند .

انتهای پیام/
سید مصطفی جعفری
ارسال نظر
پیشنهاد امروز