ایلنا از مازندران گزارش می دهد؛
زیر ساخت های گردشگری استان مشکلات زیادی دارد/رنج و گرفتاری هایی که هم گریبان مسافران و هم مردم مازندران را گرفته است
اکنون شمال کشور زیربار فشار مسافر اضافی بهویژه در ایام تعطیلات غالبا با بینظم و توسعه نیافتگی زیرساختی به تدریج از مقصدی رویایی به تجربهای آمیخته با رنج و گرفتاری هم برای گردشگران و هم برای بومیها تبدیل میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هفته گذشته بود که استاندار مازندران در آماری از تردد حدود 21 میلیون مسافر از استان مازندران و اقامت حدود 4 میلیون 800 هزار نفر در درون استان خبر داد.
این آمار البته تازگی ندارد و در طول سال های گذشته و تعطیلات مختلف بیشتر از این هم صورت گرفته است. موضوعی که ادعای بودجه استانی و خدمات ملی را به یقین تبدیل می کند!
این آمار تردد و اقامت، آن هم چندین بار در طول سال گواه مظلومیت مردم بومی و ساکنین شهرهای توریستی است چراکه مجبورند در دریافت خدمات درمانی و بهداشتی، رفاهی و ... با مسافرین شریک شوند و نهایتا مسافران با به جا گذاشتن انبوهی از زباله، ترافیک سنگین و تا حدودی بر هم خوردن آرامش اجتماعی و ... مازندران را ترک می کنند!
هم اکنون شمال کشور زیربار فشار مسافر اضافی بهویژه در ایام تعطیلات غالبا با بینظمی و توسعه نیافتگی زیرساختی به تدریج از مقصدی رویایی به تجربهای آمیخته با رنج و گرفتاری چه برای گردشگران و چه برای بومیها تبدیل میشود.
اتفاق دو هفته گذشته و قفل شدن ترافیک، نبود بنزین و گرفتاری نزدیک به ۳۰ ساعته بسیاری از کسانی که قصدشان فقط انجام یک سفر فراغتی بود شاید درس عبرتی باشد برای سالها بیتوجهی و حتی خصومت با سفر تفریحی، این در حالی است که چنین سفری بخشی مهم از زندگی مدرن است و نقش اساسی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق گردشگری و در سطح کلان، کشور دارد.
تجربه گرفتارشدگان در ترافیک شمال، کمبود سوخت و نان از مشکلاتی است که در ایام پر تردد مسافرین به شهرهای شمالی گریبان هموطنان خودمان را گرفته است. تکرار چنین وضعیتی میتواند حتی منجر به مساله «سفر ترسی» یا فوبیای سفر شود و همین اندک مایه دلخوشی و فراغت را هم از بسیاری ایرانیان دریغ کند.
بازدید میدانی ساده از برخی سواحل عمومی شمال نشاندهنده وضعیت اسفناک مسافران عادی است، در کمبود جا و امکانات، شرایط اقامت آنهایی که نه ویلای شخصی و نه امکان بهرهمندی از ویلاهای دولتی را دارند، بیشتر شبیه آوارگان است.
یک فضای محدود دو سه مترمربعی برای نصب چادر مسافرتی در محیطی بسیار شلوغ، قیمتی در حدود ۵۰ هزار تومان دارد و آلاچیق تا ۵۰۰ هزار تومان هزینه روزانه روی دست مسافران عموما کمدرآمد میگذارد.
پرداخت چنین پولهایی در شرایطی صورت میگیرد که اقامتگاههای گردشگران از کیفیت لازم برخوردار نیست و میتوان صفهای طولانی را برای دستشوییهایی نه چندان بهداشتی و سکویهای ظرفشویی دید، محیط عمومی هم با تذکرات مکرری که از بلندگوها پخش میشود یادآور شرایط اردوگاهی است.
بیشتر کسانی که به چنین سفرهایی میآیند، این شرایط را تحمل میکنند و دم فرو میبندند و گله و شکایتی هم نمیکنند. اما این به معنای برداشتن بار مسوولیت از دوش مقامات مرتبط با این حوزه در وزارتخانههایی چون گردشگری، راه و شهرسازی و دستگاههایی چون فرمانداریها و شهرداریها و دهیاریها نیست.
گردشگری یک فرصت برای توسعه اقتصادی و اجتماعی است، سیاستگذاریهای درست و برنامههای دقیق، گردشگری را بدل به امکانی برای تبادل فرهنگی و شناخت بهتر آدمها نسبت به همدیگر میکند و میتواند پرورش دهنده هویت ملی و تقویت خانوادهگرایی باشد.
اما همه این ها نیازمند دانش، تعهد و سرمایهگذاری است که به نظر میرسد سالهاست از این بخش دریغ شده است.
این گزارش البته در شرایطی متشر می شود که دیروز وزیر گردشگری در سفری یک روزه میهمان مازندرانی ها بود و خوب است دولت جدید هرچه سریعتر بستههای سیاستی خود را برای بهبود اوضاع گردشگری کشور اعلام کند.