یادداشت؛
هیچ؛ سهم زنان در عرصه مدیریتی سبزوار
تنها زن رئیس ادارات سبزوار، هفته پیش، جای خود را به یک مدیر "مرد" داد تا سهم زنان سبزواری در عرصه ریاست ادارات این شهرستان به صفر برسد.
ایلنا؛ سالیان سال است که پستهای کلیدی ناچیزی در مناصب مدیریتی به بانوان سبزوار سپرده میشود؛ با تودیع مرضیه کسراییفر از سمت ریاست بهزیستی سبزوار، جو مدیریتی این شهرستان بهطور کامل مردانه شد.
صفرشدن مدیران زن ردهبالای شهرستانی در سبزوار در حالی در دولت دوازدهم اتفاق میافتد که این دولت با وعدههای زیادی برای تحقق شایستهسالاری و رفع تبعیض در حوزه مدیریت زنان به روی کار آمد، دولتی که به گفته معاون اولش در چهارساله دوره اول خود نتوانست به اهداف و آرمانهایش در مورد زنان دست پیدا کند.
پدیده «عدم توفیق زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت» را در اصطلاح "سقف شیشهای" میگویند. این اصطلاح، اولین بار در سال ۱۹۸۶، توسط مجله والاستریتژورنال به کار رفت.
مطالعات انجامشده نشان میدهد سقف شیشهای، بسیاری از زنان را از بالارفتن به سوی پستهای مدیریتی باز میدارد؛ "سقف شیشهای" ، نگرشها و تعصبات منفیای است که مانع از آن میشود که زنان، ورای یک سطح خاص در سلسلهمراتب سازمانی راه پیدا کنند.
زنان سبزواری که نیمی از جمعیت این شهرستان را تشکیل میدهند، مدتها است با ارتقای سطح دانش و توانمندیها از ایفای صِرف نقشهای سنتی خود در جامعه خارج شده و در پی افزایش مشارکت در بخشهای مختلف از جمله ردههای تصمیمگیری و مدیریتی هستند، عملاً از عرصههای مدیریت شهرستان و مناصب مهم و تاثیرگذار به حاشیهای رانده میشوند یا در پستهای نمایشی و بدون کاربردی مانند مشاور رئیس منصوب میشوند.
این، نشان از وجود موانع ضمنی و نانوشتهای دارد که زنان سبزواری را از صعود به مراتب عالی سازمانی، باز میدارد و با راهیابی زنان به سطوح مختلف مدیریتی نیز، آنها را در سطحی غیراستراتژیک قرار میدهد.
در سالهای اخیر، شاهد تشکیل کمیسیونها و پارلمانهایی به اسم زنان و البته بدون دغدغه در حوزه زنان و در سبزوار هستیم، گروههایی که که مشخص نیست افراد عضو در آن، چگونه و با چه ساز وکاری انتخاب شدهاند، پارلمانها و کمیسیونهایی که عمده فعالیتشان نمایشی و در مناسبتهای خاص است و با توجه به نداشتن اساسنامه و چشمانداز، مشخص و متخصصنبودن بیشتر اعضا و نداشتن دغدغه حوزه زنان، هرگز نتوانستهاند بهصورت تخصصی مشکلی از مشکلات زنان سبزواری را حل کنند.
شاید بد نباشد از تجربه خودم در برخورد با این جمعها بگویم: چندماه پیش برای یک پژوهش در حوزه زنان سبزواری، از این دورهمیهایی که نام زنان سبزواری را بر پیشانی دارند، درخواست همکاری کردم؛ جالب است بدانید هیچکدام از آنها ساز وکار مشخصی برای حمایت از پژوهش و تحقیقات در حوزه زنان سبزواری نداشتند.
حال پرسش این است که واقعاً هدف از تشکیل این جمعهای بیهدف، هزینهبر و عمدتاً ناکارآمد به اسم زنان سبزواری چیست؟
مسئلهای که با آن مواجهیم، اینکه همواره شعار شایستهسالاری و نفی تبعیض داده میشود که «ما علاقهمندیم برابری را در به کارگیری ظرفیتهای زنان و مردان اعمال کنیم»؛ اما در عمل، شاهد آنیم که تنها مردان در زمره شایستگان قرار میگیرند.
زنان بهعنوان بخش مهمی از جمعیت فعال و تاثیرگذار جامعه، در عرصههای مختلف، توانمندیهایشان را اثبات کردهاند، اما هنوز سهم آنها با وجود تمام شایستگیهای علمی و اجرایی و نبود محدودیتهای قانونی، در عرصههای مدیریتی و تصمیمسازی سبزوار بسیار اندک بوده و هماکنون به صفر رسیده است.
آنچه مسلم است، اینکه کارنامه نهادهای تصمیمگیر در مورد سپردن مدیریت به زنان در سبزوار در سالهای اخیر، یک کارنامه شکستخورده است. فاصله میان مطالبه عمومی با آنچه در عالم واقع وجود دارد، کفه ترازو را به سمت سرخوردگی از تغییر، سنگین میکند. تردیدی نیست در ساختار بوروکراسی اداری سبزوار و در نگاه کلی تر در خراسان رضوی ، همه دستبهدست هم دادهاند تا زنان استان از آنچه خواسته، سهم و حقشان است محروم بمانند.
الهه رامشینی- روزنامه نگار