فرزانه قوجلو:
اشتباه ممیزان در حذف قربانصدقههای یک مادر برای نوزاد پسرش
ممیران از سیستم جستجو برای شناسایی و مشخص کردن موارد حذفی استفاده میکنند. جالبترین مورد اعلام شده هم حذف دیالوگی شامل قربانصدقه رفتنهای یک مادر برای نوزاد پسرش بود.
مجموعه اشعار ریشارد کاپوشینسکی با ترجمهی فرزانه قوجلو ماه آینده توسط نشر چشمه منتشر میشود.
فرزانه قوجلو(مترجم) که ترجمهی رمانی از سوزان سانتاگ را نیز در دست دارد؛ به خبرنگار ایلنا گفت: ریشارد کاپوشینسکی را بیشتر در ایران بهعنوان نویسنده «امپراتور» میشناسد که پیش از این توسط دکتر حسن کامشاد ترجمه و منتشر شده است و شاید کمتر کسی بداند که این روزنامهنگار و نویسندهی مشهور لهستانی؛ شاعر هم بوده است. از دیگر ویژگیهای این مجموعه شعر آن است که مقالهای به قلم مارگارت آتوود نیز به آن افزوده شده که دیدی روشنتر از ریشارد کاپوشینسکی به ما میدهد.
او در ادامه ضمن اشاره به کارهای دیگری که از سانتاگ ترجمه کرده بود، گفت: درحال حاضر هم ترجمه رمان «عاشق آتشفشان» نوشته سوزان سانتاگ را در دست دارم که قرار است انتشارات نگاه آن را منتشر کند. پیش از این کار هم نمایشنامهای از این نویسنده باعنوان «آلیس در بستر» و «جدال سوزان سانتاگ با مرگ» به قلم «دیوید ریف»، پسر سانتاگ را ترجمه کردهام که به ترتیب توسط نشر رازگو و نشر نگاه منتشر شدهاند.
این مترجم همچنین دربارهی رمان «عاشق آتشفشان» گفت: این رمان از سری داستانهای عجیب و خاصی است که حتما باید خوانده شوند و نمیتوان توضیحات خیلی واضحی درمورد این رمان داد. درواقع مثل تمام رمانهای جدید «عاشق آتشفشان» هم این ویژگی را دارد که دارای یک روایت داستانی خطی و مشخص نیست و از مجموعهای از اتفاقات و روابط تودرتو و پیچیده شکل گرفته است.
قوجلو ادامه داد: این رمان بین زمان معاصر(قرن حاضر) و دههی ۱۹۷۰ میلادی در رفتوبرگشت است. داستان زندگی مردی انگلیسی را روایت میکند که در ایتالیا زندگی میکند و عاشق جمع کردن کلکسیونی از عتیقه است و همزمان به آتشفشان هم علاقهی زیادی دارد و پیگیر فوران آتشفشانهای متعددی که در ایتالیا وجود دارد؛ میشود و حتی به جمعآوری سنگهای گدازههای آتشفشانی میپردازد. جالب اینجاست که سانتاگ با مهارات تمام به این بهانهها و با یک روال رفتوبرگشت زمانی حتی به انقلاب فرانسه هم گریزی میزند و از به گیوتین سپردن پادشاه و ملکهی آن زمان فرانسه هم مینویسد.
او سپس با اشاره به نگاه خاص سیاسیاجتماعی سانتاگ، بیان کرد: اساسا همه چیز برای سانتاگ بهانه است تا به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خودش واکنش نشان بدهد. سانتاگ یک نویسندهی معترض است، در زمان اتفاقات بالکان به بوسنی سفر میکند و نسبت به نسلکشی آنجا عکسالعمل نشان میدهد. او همیشه دغدغهی وقایع سیاسی و اجتماعی اطرافش را داشته و با نگاه طناز خاص خودش مطالبش را عمیق، تلخ و تیز بیان میکند.
قوجلو با بیان اینکه خودش رمان «عاشق آتشفشان» را خیلی دوست دارد و فکر هم نمیکند این داستان برای گرفتن مجوز به مشکلی بربخورد یا به سرنوشت اثر آرتور کاستلر دچار شود؛ گفت: این رمان در مجموع کتابی نیست که برای گرفتن مجوز به دردسر بیافتد یا حتی مثل رمانی که از کاستلر ترجمه کرده بودم و نهایتا به دلیل استفاده نویسنده از کلمات و عباراتی که در فرهنگ اروپا عادی هستند اما در عرف جامعهی ما ممنوع هستند، غیرقابل چاپ تشخیص داده شد.
او در ادامه افزود: هرچند واقعا هنوز هم اهرمها و نکات مدنظر ممیزان برایم روشن نیست. در دورهی قبل بعضا با مواردی برخورد میکردیم که تعجبآور بود. به عنوان مثل در رمان «گهوارهی سگی» که توسط نشر قطره منتشر شد؛ تذکر میگرفتیم که از کلمهی «سگ» یا «گوشت خوک» در ترجمه استفاده نکنیم. به نظر میرسد ممیران از یک سیستم جستجو برای گرفتن اشکالات و مشخص کردن حذفیات استفاده میکنند و تنها با استفاده از این سیستم کلماتی که مشخص شده را جستجو میکنند و درصورت وجود این عبارات دیگر به نوع کاربرد آنها در متن یا دیالوگ توجهی نمیکنند. جالبترین مورد اعلام برای حذف دیالوگی شامل قربانصدقه رفتنهای یک مادر برای نوزاد پسرش بود که تنها به طرف وجود کلمات عاطفی و بدون درنظر گرفتن اینکه این عبارات میان مادر و فرزند است؛ بد برداشت شده بود.
این مترجم در پایان گفت: مترجمان خودشان خط قرمزها را میشناسند و سعی میکنند که آنها را رعایت کنند و چنانچه کتابی را نتوان با درنظر گرفتن خط قرمزها آنهم بدون صدمه زدن به اثر ترجمه کرد؛ اصلا به سراغ آن نمیروند. درکل همانطور که گفتم رمان «عاشق آتشفشان» مشکلی از این بایت نخواهد داشت و مجموعهی شعر کاپوشینسکی هم به واسطهی روزنامهنگار بودن او و نوع شعرهایش بدون مسئله و مورد خاصی مجوز گرفت.