شهلا حائری:
مترجمی حرفهاست که حرفهای و دقیق انتخاب کند
ناشران را نباید وارد بازی مجوز و مییزی کنیم. اگر اعمال ممیزی و صدور مجوز را به ناشران بسپاریم احتمال اینکه میان ناشر، نویسنده و مترحم مشکل و برخورد به وجود آید زیاد میشود.
نمایشنامه «خیانت انیشتن» اریک امانوئل اشمیت به تازگی با ترجمه شهلا حائری توسط نشر قطره منشر شده است.
شهلا حائری(مترجم و نویسنده) در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ از دریافت مجوز نمایشنامه «اسم» و گذراندن مراحل پایانی چاپ این اثر توسط نشر قطره خبر داد.
او اظهار داشت: نمایشنامه «اسم» از نمایشنامههای موفق فرانسه بوده که با استقبال مخاطبان فرانسوی مواجه شده است. حتی چندین بار به اجرا درآمده و یک فیلم سینمایی هم از روی این نمایشنامه ساخته شده است.
وی ادامه داد: بیشتر آثاری که برای ترجمه انتخاب میکنم از دنیای ادبیات قرن ۲۱ و معاصر فرانسه است و نسبت به انتخابهایم وسواس دارم.
حائری در رابطه با اهمیت انتخاب اثر برای حرفهای شدن یک مترجم گفت: برخی معتقدند مترجم حرفهای، مترجمی است که بتواند هر داستان و اثری را ترجمه کند. اما از دید من مترجمی حرفهاست که حرفهای و دقیق انتخاب کند و به نوعی امضایش پای کارها و انتخابهایش باشد. ارتباط برقرار کردن مترجم با اثر نیز تاثیر فراوانی بر کیفیت کار مترجم میگذارد.
این مترجم با اشاره به تغییراتی که در حوزه ممیزی و صدور مجوز صورت گرفته است، گفت: خوشبختانه روند بررسیها برای صدور مجوز سریعتر شده و از مدتهای طولانی منتظر اعلام نظر ارشاد ماندن خبری نیست، اما همچنان ممیزی اعمال میشود. بیشتر حساسیتها حول موضوعات و مضامین آثار است.
حائری در رابطه با واگذاری صدور مجوز به ناشران و پاسخ به این سوال که آیا این انتقال ممیزی میتواند نتیجه خوبی در بهتر شدن روال ممیزی در کشور داشته باشد، گفت: ناشران را نباید وارد بازی مجوز و ممیزی کنیم. اگر اعمال ممیزی و صدور مجوز را به ناشران بسپاریم احتمال اینکه میان ناشر، نویسنده و مترحم مشکل و برخورد به وجود آید زیاد میشود. ممیزی و صدور مجوز کار ناشر نیست و با این کار باعثمیشویم صنعت نشر درگیر مشکل جدید علاوه بر مشکلات موجود شود.
وی در ادامه و درباره تاثیر قانون کپیرایت بر روند ترجمه و آثار ترجمه شده در کشور افزود: کپیرایت خیلی تاثیری بر انتخابهای مترجمان ما ندارد چون در شرایط فعلی مترجمان میتوانند هر اثری را که می خواهند ترجمه کنند و محدودیت و ممانعتی در این باره وجود ندارد که بخواهد با قانون کپی رایت از بین برود. اما مسئله این است که با پیوستن به قانون کپی رایت ادبیات و نشر ایران به شاهراههای صنعت نشر و ادبیات جهانی دسترسی پیدا میکند و این هرج و مرجی که در حوزه آثار خارجی در ادبیات کشور وجود دارد تا حدود زیادی حل میشود و دیگر کمتر شاهد ترجمههای موازی متعدد از یک خواهیم بود. در کل رعایت قانون و اخلاق درمورد مالکیت معنوی آثار نویسندگان داخلی و خارجی قطعا مطلوب خواهد بود.
حائری در پایان از کمبود توجه به آثار داخلی و نویسندگان جوان صحبت کرد و گفت: متاسفانه در زمینه اطلاع رسانی آثار داستانی و ادبی نویسندگان ایرانی کمکاری میشود. بسیاری از داستانها و رمانها با اینکه از استانداردهای ادبی خوبی هم برخوردار هستند اصلا در معرض دید مخاطبان و حتی کتابفروشیها قرار نمیگیرند. دانشجویان ادبیات هم از چنین آثاری مطلع نمیشوند. مثلا دو رمان «بیخود و بی جهت» و «فهرست حسدها» یی که من نوشتهام اصلا به انداره ترجمههایم نمایانده و معرفی نشد. در این شرایط چگونه توقع داریم که اقبال به ادبیات داخلی افول نداشته باشد و کتابخوانها ففط به سراغ آثار ترجمه شده نروند. میتوانیم با میدان دادن به نویسندگان جوانی که واقعا پتانسیل خلق شاهکار را دارند و با افزایش جوایز ادبی ادبیات کشور را احیا کنیم. همین جوایز ادبی میتواند بهانه خوبی شود برای صحبت کردن از آثار ادبی اما متاسفانه ما جوایز ادبی زیادی در کشور نداریم.