در گفتوگو با ایلنا اعلام شد:
ساخت هیچ یک از شهرهای جدید ایران موفق نبوده است/ باید «آبادیهای تاریخی» را آباد کنیم/ جنگ آب ناشی از مدیریت نابخردانه سرزمین است

استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه تهران تاکید کرد: ساخت هیچ یک از شهرهای جدید با موفقیت همراه نبوده است، به این معنا که پیش بینی جمعیت در افقهای مورد نظر تحقق نیافته است.
«حسین حاتمی نژاد» استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا به تحقیقات انجام شده در خصوص پیامدهای ساخت «شهرهای جدید» در کشور در دهههای گذشته پرداخت و گفت: ساخت شهرهای جدید یک پروژه برنامهریزی شده است که به صورت منطقی و از نوع مدرنیستی در جهان مطرح شد. دلیل این امر این است که جمعیت شهرهایی مانند لندن، به عنوان اولین شهر صنعتی و پرجمعیت جهان، بیش از حد و ظرفیت خود شده بود. در نتیجه، آنها اقدام به ایجاد «کمربند سبز» و ایجاد شهرهای جدید در فاصلههای ۴۰ تا ۶۰ کیلومتری کردند، که برخی از آنها به عنوان «ستلایت» یا شهرکهای اقماری شناخته میشوند، جایی که مازاد جمعیت کلان شهر لندن به آنها هدایت میشود.
تاسیس شهرهای جدید در ایران با اهداف لازم اجرا نشدهاند
وی افزود: اما این فرآیند شرایط و زمان خاص خود را داشت. با گذر زمان و ورود تجربیات به ایران، ما نیز اقدام به ایجاد شهرهای جدید کردیم، اما تمام اصول لازم را رعایت نکردیم. تاسیس شهرهای جدید در ایران، اگرچه ایده خوبی هستند، اما به طور کامل با اهداف لازم اجرا نشدهاند. حدود ۲۰ تا ۲۵ سال پیش آقای آتش فرهاد، مقالهای درباره ناکامی شهرهای جدید نوشت. من نیز در آن زمان این مقاله را از انگلیسی ترجمه کردم و تصور میکنم که در ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی نیز منتشر شد. در آن مقاله اشاره شده بود که شهرهای جدید در ایران موفق نبودهاند. اما اکنون با گذشت زمان، تعدیلی در نظریات آقای آتش میبینم.
هیچ یک از شهرهای جدید اطراف تهران از جمله پردیس، اندیشه، پرند و مهستان به صورت علمی انتخاب نشده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نخست اینکه تحولات جمعیتی در ایران طی ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته تغییرات زیادی کرده است. همچنین مکانیابی و استقررا صنایع در پیرامون شهرها با توجه به مدلهای مکانیابی یک تحولاتی را به همراه داشته است. بنابراین نمیتوانم به طور عام بگویم که تمام شهرهای جدید ایران اشتباه بودهاند. البته، من خود با تیمی از دانشگاه تهران که تز دکترای یک فردی بود که اکنون عضو هیات علمی یزد هستند به بررسی این موضوع پرداختم و با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، تمام لایههای مختلف شامل هواشناسی، خاکشناسی، توپوگرافی، زمینشناسی، گسلها و مخاطرات را بررسی کردیم. نتایج نشان داد که هیچ یک از شهرهای جدید اطراف تهران از قبیل پردیس، اندیشه، پرند و مهستان به صورت علمی انتخاب نشده است.
شهر جدید گل بهار در خراسان، قرار بود ۴۰ هزار نفر جمعیت را جذب کند، اما به جای آن تنها ۴ هزار نفر به آنجا رفتند و عمدتاً به عنوان خانههای دوم و گاها کانون جرم و فساد و کارهای غیراخلاقی استفاده میشدند.
حاتمی نژاد با بیان اینکه موفقترین ایستگاه از بین این شهرها، شهر اندیشه و تا حدی پرند بوده است، گفت: اما در مجموع ساخت هیچ یک از شهرهای جدید با موفقیت همراه نبوده است. به این معنا که پیش بینی جمعیت در افقهای مورد نظر تحقق نیافته است. به عنوان مثال، در شهر جدید گل بهار در خراسان، قرار بود ۴۰ هزار نفر جمعیت را جذب کند، اما به جای آن تنها ۴ هزار نفر به آنجا رفتند و عمدتاً به عنوان خانههای دوم و گاها کانون جرم و فساد و کارهای غیراخلاقی استفاده میشدند.
وی افزود: از طرفی به این مسئله فکر نکردیم، زمانی که یک شهر جدید ایجاد میکنیم، باید فرصتهای اشتغال شکل گیرد نه اینکه این شهرها به خوابگاههایی تبدیل شوند که مردم پس از بازگشت از محل کار خود فقط برای خواب به آنجا میروند و در طول روز به شهر اصلی برمیگردند.
این استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: تا زمانی که فرصتهای شغلی و کانونهای فعالیت را در این شهرها مدنظر قرار ندهیم و روابط و مناسبات میان این شهرکها، آبادیها، شهر اصلی و منطقه متروپولیتن، یعنی کلان شهرها و مادرشهرها را تنظیم نکنیم و سازمان فضایی را اصلاح نکنیم، با موفقیت چندانی مواجه نخواهیم شد. یکی دیگر از افرادی که با من در این تحقیق همکاری داشت، در پایان دوره دکتری به این نتیجه رسید که برای موفقیت در ساخت این شهرهای جدید یکی از راهکارها این است که به لحاظ سیاسی، این شهرها ارتقا پیدا کنند؛ به این معنا که به عنوان مرکز شهرستان یا بعدها مرکز استان شناخته شوند تا بر اساس تصمیمات کشوری، جایگاه سیاسی مشخصی پیدا کنند و تمام زیرساختها، امکانات و اعتبارات مرتبط با فعالیتها نیز شامل حال آنها شود.
مکانیابی شهر جدید «پردیس» به هیچ وجه درست نبوده است، چون این شهرک در نزدیکی گسل زلزله قرار دارد و به لحاظ دسترسی جذابیت چندانی ندارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه در ادامه به شهر جدید «پردیس» اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال، پردیس در شمال شرق تهران میتواند مصداقی برای این موضوع باشد، از نظر من مکانیابی آن به هیچ وجه درست نبوده است چون این شهرک در نزدیکی گسل زلزله قرار دارد و به لحاظ دسترسی و مسائل دیگر نیز جذابیت چندانی ندارد. علاوه بر نوع ساخت و ساز، عدم حضور گیاهان و رعایت نکردن اصول در طراحی شهری نیز از دیگر مشکلاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. البته وجود گسل مشا به خودی خود به نظر من نشاندهنده این است که این مکان جای مناسبی نیست و اگر پیمانکاران در ساخت و سازها به اخلاق حرفهای پایبند نبوده باشند، ممکن است آسیبهایی به جامعه محلی و ساکنان آن وارد کند.
باید امتیازات و جاذبههایی در شهرهای جدید ایجاد کنیم
این استاد جغرافیای دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: تحقیقات در آن سالها و مطالعات سایر همکاران محترم، به ما این نکته را یادآوری میکند که باید کل یک پهنه جغرافیایی را مدنظر قرار دهیم. این پهنه شامل انواع آبادیها، از یک دهک تا کلان شهرها و مادرشهرها است که شامل شهرهای جدید نیز میشود. این موارد باید در یک سمفونی بزرگ به ایفای نقش بپردازند و هر کدام جایگاه مشخص خود را داشته باشند. باید دورنمایی از رشد و ارتقای کیفیت زندگی را در آنها متصور شویم یا اینکه امتیازات و جاذبههایی را در این شهرهای جدید ایجاد کنیم تا موجب جذب جمعیت به سمت آنها شود. به عنوان مثال، ارائه مسکن ارزانتر میتواند یکی از این جاذبهها باشد. همانطور که میدانید، در شهرهایی مانند پرند و سایر نقاط چنین برنامههایی وجود داشته است.
چندین شهر جدید در سواحل جنوبی طراحی شدهاند که از نظر شکل ظاهری بسیار خوب به نظر میرسند، اما با نگاهی به مدیریت فضایی در این مناطق، آینده روشنی برای آنها متصور نیستم.
وی افزود: همچنین ایجاد امکانات آموزشی و بهداشتی و درمانی از جمله برنامههایی است که میتواند به این جذب جمعیت کمک کند، مانند انتقال دانشگاههایی نظیر پیام نور یا دانشگاه آزاد به این مناطق و در واقع ایجاد تحرکاتی مشابه آنچه در منطقه «سیلیکون ولی» در کالیفرنیا آمریکا اتفاق افتاد. اما متأسفانه این تحولات شامل حال تمامی شهرهای جدید کشور ما نشده است. متاسفانه طی یکی دو سال اخیر، شنیدهام که چندین شهر جدید در سواحل جنوبی طراحی شدهاند که از نظر شکل ظاهری بسیار خوب به نظر میرسند، اما با نگاهی به مدیریت فضایی در این مناطق، آینده روشنی برای آنها متصور نیستم.
اشتباهات گذشته را به طور مکرر تکرار میکنیم
حاتمی نژاد با اشاره به اینکه این موضوع خود به نوعی نشاندهنده نواقص تاریخی در مدیریت شهری ما است، گفت: از زمان تأسیس سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۲۷ تا به حال، بیش از ۷۰ سال میگذرد و این مسائل همچنان پابرجا هستند. متأسفانه، به طور مکرر اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و شهرسازی ما فاقد خردمندی لازم است، چرا که این فرآیند مبتنی بر یافتههای علمی نبوده و مقتضیات طبیعی را در نظر نگرفته است. به عنوان مثال، مشهد زمانی که من دانشجو بودم، یعنی حدود ۵۰ سال پیش، جمعیتی در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر داشت و در حاشیهاش حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر زندگی میکردند که حاشیهنشین و زاغهنشین بودند. اما حالا، ۵۰ سال از آن زمان گذشته و جمعیت مشهد به سه و نیم میلیون نفر رسیده است که یک و نیم میلیون نفر آنها در حاشیه شهر زندگی میکنند و ما همچنان در حال ادامه دادن به این روند هستیم. به عنوان مثال، قم هیچگاه پتانسیل رشد نداشته است، اما به طور غیرمنطقی اقدام به بزرگ کردن آن کردیم.
شهرسازی ما فاقد خردمندی لازم است، چرا که این فرآیند مبتنی بر یافتههای علمی نبوده و مقتضیات طبیعی را در نظر نگرفته است.
جنگ آب ناشی از مدیریت نابخردانه سرزمین است
وی با اشاره به چالشهای اخیر در اصفهان و یزد نسبت به بحرانهای بین استانی هشدار داد و گفت: جنگ هیدروپولیتیک ناشی از مدیریت نابخردانه سرزمین است. یکی از همکاران من که پیش از این استاد بنده بودند، دکتر پرویز کردوانی است. او پیشبینیهایی در خصوص وضعیت جغرافیایی و مدیریت سرزمین انجام داده است که واقعاً درست بوده است. متأسفانه همچنان به مدیریت نادرست خود ادامه میدهیم و در این زمینه به نظر میرسد برخی مافیای اقتصادی نیز مشکلساز شده است.
باید همان کاری را که اجدادمان انجام میدادند، انجام دهیم
حاتمی نژاد در ادامه اظهار کرد: اگر به من گفته شود که در مکانهای جدید شهرهای جدید بسازم، این کار را انجام نمیدهم، بلکه مناطقی را انتخاب میکنم که طی صدها و حتی شاید چند هزار سال قبل، دارای پتانسیلهای طبیعی مناسب بودهاند و منبع آب کافی دارند، دارای شیب مناسب هستند و آب و هوای خوبی دارند و دور از گسلهای زلزله قرار دارند. باید همان کاری را که اجدادمان انجام میدادند، انجام دهیم و با استفاده از مطالعات جامع، این مناطق را شناسایی کنیم و آبادیهایی با تاریخچه و ریشه در تاریخ را آباد کنیم که مقتضیات آنها نیز اجازه این کار را دهد.
باید مناطقی را شناسایی و انتخاب کنیم که طی صدها و حتی شاید چند هزار سال قبل، دارای پتانسیلهای طبیعی مناسب بودهاند، منبع آب کافی دارند، دارای شیب مناسب هستند و آب و هوای خوبی دارند و دور از گسلهای زلزله قرار دارند. در واقع آبادیهایی با تاریخچه و ریشه در تاریخ را باید آباد کنیم.
از مدلِ ناموفق «قطب رشد» فرانسوی الگوبرداری کردهایم
وی با بیان اینکه همچنان به الگوی برنامهریزی نادرست خود ادامه میدهیم، گفت: الگوی رشد ما به واقع بر اساس مدل «قطب رشد» فرانسوی است که در دهه ۱۹۵۰ در فرانسه اجرا شد و مشاوران مهندسی و پارسیان و همچنین دیگر مشاوران ایرانی از آن الگوبرداری کردهاند. هماکنون نیز در حال پیشبرد همین الگو هستیم که به این امید است تهران را آباد کنیم و این شهر به عنوان یک شمع فروزان، اطراف را نورافشانی کند. اما این انتظار واقعاً محقق نشده است. این مدل در اروپا موفق نبوده و در ایران نیز مشکلاتی مشابه را به وجود آورده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: به عنوان مثال، پاریس آباد شد، اما این آبادانی به قیمت تخریب سایر مناطق انجام شد. در ایران نیز به طور مشابه همان مشکلات را ایجاد کردهایم. در حال حاضر، حدود یک چهارم تا یک پنجم جمعیت کل ایران در تهران و مناطق پیرامون آن زندگی میکنند. این بدان معناست که هر شهر جدیدی که ایجاد شود، اشتباه است، چرا که تمرکز قدرت، کانون انباشت سرمایه، صنایع و مرکز تصمیمگیری در یک مکان خاص مانند تهران شده است.
به جای ادامه اقدامات نادرست، باید به فکر توزیع عادلانهتر منابع در سراسر کشور باشیم
وی ادامه داد: به همین دلیل باید تجدید نظر جدی در سیاستهای خود داشته باشیم و به جای ادامه دادن به این روند نادرست، به فکر توزیع عادلانهتر منابع و امکانات در سراسر کشور باشیم. باید بپذیریم که تمرکز جمعیت و قدرت در تهران نه تنها به مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی دامن میزند، بلکه زمینهساز نابرابریهای اقتصادی و توسعه ناپایدار نیز میشود.
این استاد جغرافیا با تاکید بر اینکه برای حل این معضلات، نیاز به برنامهریزی جامع و میانرشتهای داریم که تمامی ابعاد انسانی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی را در نظر بگیرد، گفت: در این راستا، باید به تجربیات ناکامیهای گذشته توجه کنیم و از آنها درس بگیریم تا بتوانیم شهری پایدار و متعادل بسازیم که پاسخگوی نیازهای آینده جامعه باشد. متأسفانه تمام این عوامل دست به دست هم میدهند تا عدم موفقیت شهرهای جدیدی را که ما در سراسر ایران ایجاد کردهایم یا قبلاً ایجاد کرده اند، رقم بزنند و این اقدامها، فایدهای هم ندارد. از طرفی همه چیز به هم مرتبط است و فرصتهای شغلی را بیشتر در تهران گسترش میدهیم!
باید بپذیریم که تمرکز جمعیت و قدرت در تهران نه تنها به مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی دامن میزند، بلکه زمینهساز نابرابریهای اقتصادی و توسعه ناپایدار نیز میشود.
حاتمی نژاد خاطرنشان کرد: فردی که میداند اگر فقط در تهران به کارهای سادهای مانند گدایی یا شیشه پاک کردن بپردازد، میتواند ماهی ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد، چرا باید به شهر یا منطقهای مانند زابل یا شهر جدید رامین در اهواز یا بینالود بین مشهد و نیشابور برود و در آنجا زندگی کند؟
هیچکسی حاضر نشد شناسنامه فرزندش را از شهر جدید بینالود بگیرد
وی یادآور شد: به عنوان مشاور اجتماعی در شهر جدید بینالود بودم و حتی اعلام کردم که هر کس در این شهر بچهاش به دنیا بیاید، من از جیب خودم یک سکه طلا به او میدهم. اما با این حال، بیست سال پیش که این سخنان را گفتم، هیچکس حاضر نشد به شهر جدید بینالود بیاید و شناسنامه بچهاش را آنجا بگیرد و همه به مشهد یا نیشابور رفتند.
فقدان هویت» در شهرهای جدید
وی همچنین به موضوع «فقدان هویت» در شهرهای جدید کشور اشاره کرد و گفت: مسئله هویت مردمی که در شهرهای جدید زندگی میکنند، بسیار مهم است و میتواند تأثیرات و تبعات جدی داشته باشد. شهرهای جدید ما بیهویت هستند و این شهرها عمدتاً از نوع شهرهای نامتجانس هستند.
وی افزود: ساکنان شهرهای جدید افرادی با خاستگاههای اجتماعی، باورها و ارزشهای فرهنگی متفاوت هستند و این افراد هر کدام از یک جایی آمدهاند و ممکن است به دلایل متعدد، مانند رانده شدن از زادگاههایشان یا جستجوی فرصتهای جدید، به این مناطق آمدهاند و مجبور به بقا شدهاند. اما این گردهمایی به معنای شکلگیری یک اجتماع یا باهمستان و یک محله نیست. در محلات قدیمی، مردم به دلیل تاریخچه مشترک و هویت روابط عمیقتری داشتند و همه دارای اصالت بودند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: عدم توجه به فرهنگ محلی و تاریخچه این مناطق، باعث شده که ساکنان این شهرها نتوانند با محیط اجتماعی و فرهنگی خود ارتباط برقرار کنند. این مسئله میتواند منجر به احساس بیگانگی، نارضایتی اجتماعی و مشکلات روحی برای ساکنان این شهرها شود. این نبود هویت، نیز بهعدم همبستگی اجتماعی دامن میزند و حس تعلق به مکان را کاهش میدهد. بنابراین، نیاز است که در طراحی و توسعه شهرهای جدید، به جنبههای فرهنگی و هویتی نیز توجه شود. ایجاد فضاهای عمومی، مراکز فرهنگی، و فعالیتهای اجتماعی که باعث ترویج فرهنگ محلی و ایجاد ارتباط بین ساکنان شویم، میتواند کمک کند تا این شهرها از حالت بیهویتی خارج شوند. این روابط اجتماعی و فرهنگی مردم، باعث ایجاد انسجام و همبستگی میشود اما در شهرهای جدید، عدم ارتباط و عدم اعتماد بین افراد به رشد مسائل منفی منجر میشود.
وی در ادامه گفت: افزایش جرم و جنایت، کاهش انسجام اجتماعی و پایین آمدن سرمایه اجتماعی از جمله تبعات این سطح از بیهویتی و عدم ارتباط است. باید توجه داشته باشیم که سرمایه انسانی با سرمایه اجتماعی متفاوت است. اگر ۱۰۰ مهندس و دکتر و کارخانهدار در یک شهری جمع شوند، سرمایه انسانی افزایش یافته است، اما اگر این افراد با هم ارتباط نداشته باشند و به یکدیگر اعتماد نکنند و با یکدیگر معاشرت نکنند، به همدیگر کمک نکنند سرمایه اجتماعی آنها بسیار پایین خواهد بود و این کارآمد نخواهد بود. اگر حادثهای مانند آتشسوزی، سیل یا زلزله پیش آید، سرمایه اجتماعی است که به یاری مردم میآید و نه اینکه همسایهها یکدیگر را نشناسند و اینگونه روابط فاقد هویت است.
متأسفانه فقدان هویت در شهرهای جدید مشکلاتی چونعدم امنیت، تجاوز، دزدی، فساد، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی به بار میآورد. از همه مهمتر، سرمایه اجتماعی در شهرهای جدید نمیتواند به خوبی توسعه پیدا کند.
استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه تهران گفت: در این مورد میتوان به شهر کرج اشاره کرد که یک شهر کوچک اقماری اطراف تهران بوده است و اکنون به یک مادرشهر منطقهای تبدیل شده است. هر فردی از هر جای ایران که میخواسته به تهران بیاید اما توان مالی کافی نداشته، به دلیل ارزانتر بودن، به کرج رفته است. اکنون، میزان جرم و جنایت در کرج نسبت به هر ۱۰ هزار یا ۱۰۰ هزار نفر بیشتر شده و متأسفانه فقدان هویت در شهرهای جدید مشکلاتی چونعدم امنیت، تجاوز، دزدی، فساد، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی به بار میآورد. از همه مهمتر، سرمایه اجتماعی در شهرهای جدید نمیتواند به خوبی توسعه پیدا کند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال وقتی به شهر جدید پردیس میرویم، متوجه میشویم که افراد ثروتمند خانه دوم خریدهاند، اما شمار اندکی برای زندگی کامل به آنجا میروند. دلیل این امر نبود فرصتهای شغلی است. فرض کنید که من بازنشسته یک ادارهام و در آنجا کار کشاورزی یا دامداری بلد نیستم. بنابراین، تنها به عنوان مصرفکننده به آنجا میروم و میخواهم جایی برای استراحت داشته باشم.
انسجام و دوستی در شهرهای جدید وجود ندارد
حاتمی نژاد اظهار داشت: این وضعیت باعث میشود که شهرها پویا نباشند و دینامیک اجتماعی نداشته باشند. فرهنگ مشترک و هویت معین وجود ندارد. من در یک کنفرانس بینالمللی که مربوط به دانشگاهی در فرانسه بود، به این موضوع اشاره کردم که شهرهای جدید ما دچار فقدان هویت هستند. این هویت، تعلق مکانی بسیار مهمی دارد که در شهرها وجود ندارد. من اصالتاً مشهدی هستم و با وجود ۷۰ سال سن، هنوز به محلهای که در آن بزرگ شدم و در کوچههای آن بازی کردم تعلق دارم و تعصبی خاص به آن دارم. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید از نوقان مشهدم، با برخورد خاصی به او نزدیک میشوم و احساس نزدیکی میکنم. اما این وحدت، این هویت، این انسجام و دوستی در شهرهای جدید وجود ندارد.
وی افزود: در شهرهای جدید تنها فضای فیزیکی برای اقامت فراهم شده است و سرنوشت این افراد به ساختمانهایی شبیه به ساختمانهای پرو ایگو در شهر سن لوئیز ایالت میزوری در آمریکا در سال ۱۹۵۵ تبدیل میشود که توسط بهترین معماران و شهرسازان مدرنیست ساخته شده، اما از نظر اجتماعی به شدت ناکارآمد بودند. این ساختمانها فقط مسایل فیزیکی را در نظر گرفته بودند، بدون توجه به اینکه چه کسانی قرار است در آنجا زندگی کنند و مناسبات اجتماعی و اقتصادی آنها چگونه است.
احساس تعلق در شهرهای جدید بهطور جدی وجود ندارد
وی در ادامه گفت: در کنفرانس خارجی که در دانشگاهکان فرانسه شرکت کردم، به فقدان هویت در شهرهای جدید اشاره کردم و این موضوع یکی از چالشهای جدی در برنامهریزی شهری است. برای موفقیت شهرهای جدید، نیاز به ایجاد هویت، فرهنگ مشترک و فرصتهای شغلی واقعی وجود دارد تا بتوانند بهعنوان مکانهای زندگی پایدار و جذاب برای ساکنان عمل کنند. هویت مکانی و تعلق به مکان واقعاً بسیار مهم است. این احساس تعلق در شهرهای جدید بهطور جدی وجود ندارد. شما بهعنوان فردی که اصالتاً مشهدی هستید و سالها در محلهای خاص بزرگ شدهاید، بهخوبی این احساس تعلق را درک میکنید. این نوع تعلق مکانی باعث ایجاد روابط عمیقتر و حس مشترک بین افراد میشود.
وی افزود: وحدت هویت، انسجام اجتماعی و دوستی در جوامع قدیمیتر وجود دارد، اما در شرایط جدید و شهرهای جدید، این موارد بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. در واقع، این شهرها تنها بهعنوان فضاهای فیزیکی برای اقامت عمل میکنند و فاقد آن عواطف و روابط انسانی هستند که به زندگی اجتماعی معنا میبخشد.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: بهعنوان مثال، پروژههای ساختمانی مانند ساختمانهای پرو ایگو در شهر سنت لوئیس ایالت میزوری، که توسط معماران مدرنیست طراحی شدهاند، تنها به جنبههای فیزیکی و زیباییشناسی توجه کردهاند و از نیازهای اجتماعی و انسانی ساکنان غافل ماندهاند. این معماران ممکن است بهترین طراحیها را ارائه دهند، اما اگر نتوانند درک کنند که چه افرادی قرار است در این فضاها زندگی کنند و چه نوع ارتباطاتی بین آنها وجود دارد، در واقع به هدف اصلی خود نرسیدهاند.
عمر مفید زیرساختها در شهرهای جدید به پایان رسیده و دچار فرسایش شده است و بسیاری از لولهها پوسیده و سیستم برقرسانی دیگر جوابگوی جمعیت جدید نیست.
وی با بیان اینکه برای موفقیت شهرهای جدید، نیاز به توجه به جنبههای اجتماعی، فرهنگی و انسانی وجود دارد تا بتوانند بهعنوان مکانهای زندگی واقعی و پویا عمل کنند، گفت: مناسبات اجتماعی و اقتصادی در شهرهای جدید بهطور جدی نادیده گرفته شده است و فرهنگ ساکنان این فضاها نیز به درستی مورد توجه قرار نگرفته است. تخریب ساختمانهای پرو ایگو در سال ۱۹۷۲ بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ شهرسازی مدرنیسم شناخته میشود و این اقدام به آغاز شهرسازی پستمدرن یا فرا نوگرا منجر شد. این ساختمانها که با بهترین مصالح و اصول مهندسی ساخته شده بودند، تنها پس از ۱۷ سال به دلیلعدم توجه به نیازهای اجتماعی و انسانی، فرسوده و تخریب شدند.
افتتاح پروژهها و افزایش تعداد کلنگزنیها بدون در نظر گرفتن عواقب آن
حاتمی نژاد به مسئله زیر ساختهای تاسیس شده در شهرهای جدید کشور اشاره کرد و گفت: عمر مفید زیرساختها در شهرهای جدید به پایان رسیده و دچار فرسایش شده است و بسیاری از لولهها پوسیده و سیستم برقرسانی دیگر جوابگوی جمعیت جدید نیست. این وضعیت تحت تأثیر دما، آفتاب و بارش قرار گرفته و هزینههای هنگفتی را ایجاد کرده است. در حالی که مردم امکان مشارکت ندارند، اکثر ساکنان این شهرها از لحاظ منزلتهای اجتماعی و پایگاههای اقتصادی نسبت به ساکنین شهرهای اصلی در سطح پایینی قرار دارند. علاوه بر این، درپروژههای شهرسازی ایران هیچگاه از مردم نظرسنجی نکردهایم. مسئولین، طراحان و مهندسان مشاور هیچ توجهی به نظرات مردم ندارند. آنها تنها با شرکت عمران شهرهای جدید قرارداد میبندند و به تمایلات و خواستههای مردم توجهی نمیکنند. هدف آنها افتتاح پروژهها و افزایش تعداد کلنگزنیها بدون در نظر گرفتن عواقب آن است.
درپروژههای شهرسازی ایران هیچگاه از مردم نظرسنجی نکردهایم. مسئولین، طراحان و مهندسان مشاور هیچ توجهی به نظرات مردم ندارند. آنها تنها با شرکت عمران شهرهای جدید قرارداد میبندند و به تمایلات و خواستههای مردم توجهی نمیکنند.
مدیریت برنامهریزی نداریم بلکه تنها مدیریت روزانه داریم
این استاد دانشگاه بیان داشت: در زمان صدارت من، پنج شهر جدید تأسیس شد و اینکه آیا این امر درست بود یا غلط و چه فجایعی به وجود آورد، مورد توجه ما نبوده است چون مدیریت برنامهریزی نداریم بلکه تنها مدیریت روزانه داریم. باید اجتماعی مبتنی بر خواستهها و نظرات مردم ایجاد کنیم. در نهایت، هیچگاه از مردم نظرسنجی نشده و این شهرهای جدید برای افراد مجهول الهویه طراحی شده که هر کسی از یک جایی آمده است.
وی افزود: وقتی از افراد مختلف با دیدگاههای فرهنگی گوناگون در یک مکان کنار یکدیگر قرار میگیرند هویت برای آن شهر جدید ایجاد نمیشود مگر یک هویت منفی در نگاه مردم. بر اساس نظرسنجی که از سکانان شهرهای جدید انجام دادیم آنها اعلام کردند که ما در این شهرهای جدید مستقر شدیم و ما را فراموش کردند و به خواستهها و نیازهای ما توجهی نمیکنند ما اینجا دلمان میگیرد فضای فرهنگی و تفریحی نداریم و فضای سبز این شهرهای جدید بیروح است، شبها امنیت ندارد و از نورپردازی مناسب برخوردار نیست مبلمان شهرهای جدید مربوط به ۲۰ سال گذشته است.
شهرهای جدید برای افراد مجهولالهویه طراحی شده که هر کسی از یک جایی آمده است.
حاتمی نژاد خاطرنشان کرد: از همه مهمتر شهرهای جدید دچار تضاد مدیریتی شده است به این مفهوم که از یک طرف سازمان عمران شهرهای جدید بانی ایجاد شهر جدید است. شهر جدید که شکل میگیرد و جمعیت زیاد میشود و تبدیل به شهر میشود باید شهردار داشته باشد لذا متولی آن تغییر میکند اما آن همچنان به قوت خود باقی است به این معنا که هم سازمان عمران شهرهای جدید و هم شهرداریها مدیر هستند و با یکدیگر تضادهایی دارند که با یکدیگر باید مشکلات خودشان را حل کنند و در این میان تنها مردم بازنده هستند.
شهرهای جدید هویت خود را در آینده بیشتر از دست میدهند و اگر دچار تحول اساسی نشوند بحرانهای اجتماعی ایجاد خواهند کرد.
وی تاکید کرد: باید در ساختار تصمیم گیری، مسئولیتها و اختیارات اصلاحات اساسی انجام دهیم تا مشخص شود که مردم قربانی بیدفاع تضاد و رقابت نابخردانه میان برخی از بخشهایی از مدیریت شهرهای جدید نشوند. بر اساس روند که شهرهای جدید در گذشته تا کنون سپری کردند این شهرهای جدید هویت خود را در آینده بیشتر از دست میدهند و اگر دچار تحول اساسی نشوند بحرانهای اجتماعی ایجاد خواهند کرد.
ضرورت توجه به نیازها و خواستههای ساکنانِ شهرهای جدید
وی گفت: توجه به نیازها و خواستههای ساکنان و ایجاد یک ساختار مدیریتی شفاف و کارآمد میتواند به بهبود کیفیت زندگی در این شهرها کمک کند. تبدیل بخشهای ناکارآمد شهری به بافتهای پایدار واقعاً یک ضرورت است. طبق سند مصوب سال ۱۳۹۳، باید اقداماتی در این زمینه انجام میشد، اما متأسفانه هنوز در برخی مناطق مانند فولادشهر، این اقدامات به نتیجه نرسیده است.
او افزود: بازدیدهای مکرر و مشاهده وضعیت ساکنان این مناطق نشاندهنده این است که مشکلات واقعی و عمیقی وجود دارد. این مسائل نه تنها بهعدم توجه به برنامههای مصوب برمیگردد، بلکه بهعدم اجرای مؤثر و پیگیریهای لازم نیز مربوط میشود. به شرط به کار گرفتن خرد انسان و رعایت اصول مدیریت و برنامهریزی مدرن و آگاه، همراه با توجه به خواستههای سنتی مردم و مشارکت آنها و با اصلاحات اساسی در نظام ساخت و ساز و از بین بردن تضادهای موجود در مدیریت شهرهای جدید، میتوانیم به ایجاد شهرهای جدید موفق شویم.