فراستخواه:
تغییرات در جامعه با کلیشههای روشنفکری قابل تعریف نیست
یک جامعهشناس گفت: واقعیت این است که حکومت و حتی جامعه مدنی با امر نمادین نوظهور زیست جهان جامعه فاصله دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مقصود فراستخواه در «سلسله نشستهای بررسی تحولات اخیر» که توسط اتاق ایران برگزار شد، گفت: از منظرهای مختلف میتوان فهمی از ماهیت و چیستی این جنبش اعتراضی دنبال کرد و من ۵ منظر در این مطالعات به دست آوردهام که در اینجا صرفا به بیان دو منظر آن میپردازم.
وی ادامه داد: تغییرات در جامعه ایران و تغییرات عاملیت انسانی این دو منظر است. واقعا تحولات مهمی در صفات جمعیتی و خصیصههای دموکراتیک ایران اتفاق افتاده است در طی ۳ الی ۴ دهه اخیر ایران یک دگردیسی بزرگی را تجربه کرده است به طور مثال سواد جمعیتی ایران میانگین سالهای بزرگسالان در ابتدای انقلاب ۲.۶ بود و الان به ۱۰ رسیده است در حالی که در دنیای پیشرفته و پسا صنعتی ۱۲ است و در ترکیه، برزیل و اندونزی ۸ و در کویت ۷ و در پرتغال ۹ است از دهه ۶۰ تا ۱۳۹۸ این سرمایه انسانی بر مبنای سه متغیر آموزش، مهارت و بهداشت و سلامت از شاخص ۱۳ در سال ۶۰ به حدود ۶۰ در حال حاضر رسیده است که تغییر بزرگی است. باوجود ۱۴ میلیون جمعیت تحصیلکرده انباشته عالی، میتوان جامعه ایرانی را جامعه دانشگاهی دانست.
این جامعهشناس ادامه داد: اساتید بسیاری از جمله معیدفر بررسی کردهاند که چگونه تحصیلات دانشگاهی و افزایش سرمایه انسانی و افزایش سواد با دگرگونی ارزشها ارتباط دارد. در این جامعه فردگرایی بیشتر شده و عدالت خواهی و مشارکت افزایش پیدا میکند. از ویژگیهای جامعه ما این است که مصرف بالای رسانه دارد و میل شدید به استفاده از اینترنت در ایران وجود دارد. مردمی که تا همین ۲۰ سال پیش اینترنت نداشتند اما در حال حاضر ۸۰ درصد به رغم محدودیتها از آن استفاده میکنند و این اینترنت نگاهها و ارزشها و مدل ذهنی و تخیل جمعی را دگرگون میکند و برای جامعه فضای خودمختار اجتماعی ایجاد میکند. در جامعهای که در زمانی این فضاها را نمیتوانست به سادگی داشته باشد توان بازنمایی به جامعه میدهد این مسئله در ابعاد فراملی و فرامرزی ایجاد میشود یعنی جامعه تحرک دارد.
فراستخواه تصریح کرد: جامعه ما در این دو الی سه دهه براثر این تغییرات جمعیتی درگیر یک دوگانه شکل و محتوا شده است، در واقع ساختاربندی رسمی با زیست جهان این جامعه که دگرگون شده است ناآشناست و در اداره این جمعیت با مشکل مواجه است و از طرفی با نصحیت هم این جمعیت اداره نمیشود و این ساختاربندی آشنا نیست و تسهیلگر این جمعیت نیست. جمعیت تغییر کرده است کاراکترهای دیگری پیدا کرده است ما دچار یک شکاف بین این سیستم و زیست جهان شدهایم.
وی ادامه داد: در آموزش ایران با همه مشکلاتی که در کیفیت آموزش وجود دارد از ۱۶۷ کشور در رتبه ۷۵ قرار داریم و این رتبه قابل فهمی است اما ایران در همین شاخصها در بین۱۶۷ کشور از نظر آزادیهای شخصی رتبه ۱۶۵ را دارد چگونه است مردمی تحصیلات داشته باشند و رتبه خوبی هم در این زمینه داشته باشند اما در آزادی شخصی رتبه ۱۶۵ باشند همچنین در شرایط کسب و کار از ۱۶۷ کشور رتبه ۱۵۲ را داشته باشند یا در حکمرانی رتبه ۱۴۵ را داشته باشند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه علم حالت زینتی و پرستیژ دارد، گفت: تجربه شخصی من هم این را نشان داده است که وقتی با مدیران صحبت میکنید معمولا سرشان را تکان میدهند و یافتههای تحقیقاتی که دلالتهای سیاستی روشنی دارد به میز سیاستگذاران نمیرود.در سالهای اخیر با سفارش دستگاهها، پروژههایی صورت گرفته است اما وقعی ننهادهاند.
فراستخواه در ادامه بررسی ماهیت و چیستی این جنبش اعتراضی، تغییر در سبک زندگی مردم را مورد اشاره قرار داد و گفت: برخی مردم شیوه دیگری میخواهند زندگی کنند.
وی با اشاره به تغییر در رفتارهای مذهبی دینداران و تغییر در نگرش به حجاب گفت: در مرکز پژوهشهای مجلس بررسی در این باره انجام شده و نشان دهنده این است که دینداران نگرش قبلی را به پوشش ندارند و عفت را به گونه دیگری میبینند. مورد دیگری که در این پژوهش به آن رسیدهاند؛ تغییر در اخلاقیات در جامعه است. تغییرات نسلی است، نسل جدید نسل قبلی را اشغال کننده فرصتهای مورد نیاز اولویتدار خود میداند. تحول در افکار عمومی، هراس از آینده و ارزشهای بقا در ایران در حال رشد است. همچنین افزایش تکثرگرایی از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.
وی ادامه داد: با توجه به این موضوعات باید این را یک رشد بیبازگشت بدانیم، یعنی جامعه در این تغییرات به مرحله رشد بیبازگشت رسیده است و دیگر نمیتوان به دهه ۷۰ یا ۸۰ بازگشت. این در حالی است که در طی این دهههای اخیر، سیستم این تغییرات را نه شناسایی و نه از آنها حمایت کرده است.
این جامعهشناس تصریح کرد: این تحولات در زیر پوست شهرها رفته است. مردم در شهر راه میروند، راه رفتنی که براساس تغییراتشان است.در پاساژها و پارکها حضور دارند.حتی در نامگذاری بچههایشان این تحولات وجود دارد، اختلاط محسوس دختران و پسران، زنانه شدن جامعه، رسانهای شدن جامعه، حضور در استادیوم و علاقه به ورزش نشانه این تحولات است. جامعه حتی از گروههای مرجع عبور کردهاند و دارای سلبریتیهای مختلف است.از طرفی نخبگان معمولی به وجود آمدهاند که در کوچه و بازار و دانشگاهها، اقتصاد و زیست جهان جامعه پخش شدهاند.
وی با اشاره به وجود آمدن کسب و کارهای الکترونیکی خاطرنشان کرد: این تغییرات در زیر پوست جامعه رفته است، به این دلیل که از پتانسیل اجتماعی آن استفاده نشده است. از سوی دیگر ما یک حافظه فرهنگی و تمدنی و ذخیره اسطورگانی داریم. ایران به جامعهای تبدیل شده که قدرت خیالش خیلی توسعه پیدا کرده است. این جامعه خیالاتی دارد و جامعه پرخیالات شده است. قدرت صورتهای خیالی که میتواند برای آینده داشته باشد افزایش پیدا کرده است.همچنین ایران یک فرهنگ اعتراضاتی دارد و در واقع نارضایتی تاریخی در ایران وجود دارد و این تغییرات زیر پوستی با این خصیصههای اعتراضی همراه شده و فرهنگ معمولی در ایران به وجود آمده است که در مقابل فرهنگ رسمی ایرانی قرار دارد.
این جامعهشناس تصریح کرد: نتیحه این است که یک رویداد باعث میشود این تغییرات خود را بروز دهد و در شکل جنبشهای اعتراضاتی خود را ظاهر میکند و این حاصل شکاف شکل و محتوا است. این تغییرات در جامعه با کلیشههای روشنفکری قابل تعریف نیست یعنی نه تنها ساختار حکومت بلکه ظرفیتهای مدنی برای این تغییرات نداریم یعنی واقعیت این است که حکومت و حتی جامعه مدنی با امر نمادین نوظهور زیست جهان جامعه فاصله دارد.
وی افزود: من معتقدم یک فمینیسم تمام قد در ایران در حال ظهور است و این در جامعه ایران تعیین کننده خواهد بود.جامعه برای خود گروههای مرجع جدید میسازد و عامه خلاق ایجاد میکند که سرو کارش با دانش است.