گزارش ایلنا از زنانِ مرکز کاهش آسیبِ شوش؛
زنی خرمشهری که جنگ آوارهاش کرد و هنوز بیخانمان است/ بعد از نابینایی بیسرپناه شدم/ پدر و مادرم در ۱۱ سالگی من را به مردی ۴۸ ساله فروختند+ عکس و فیلم
در مرکز کاهش آسیب زنان از دختر جوانی که به دلیل اشتباه پزشکی نابینا شده تا زن بهبودیافته از اعتیاد که در یازده سالگی پدر و مادرش او را به یک مرد ۴۸ ساله فروخته اند، زندگی میکنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیش از یکسال است که زنان آسیبدیده و گاها معتاد آدرس و نشانی مرکز جامع کاهش آسیب بانوان در مرکز پارک شوش را بهم میدهند تا در لحظهای که از دردهای روزگار خسته و بریده شدند و به هر دلیلی خانه را ترک کردند، پیش از آنکه در جامعه تنها و بیکس مانده و آسیبهای مختلف آنها را تهدید کند، به آنجا پناه برند. در این مرکز علاوه بر زنان معتاد کارتنخواب که برای دریافت خدمات کاهش آسیب مراجعه میکنند، زنان بیخانمان که جایی برای ماندن ندارند نیز حضور دارند. در این مرکز ۲۰۰ زن بیسرپناه زندگی میکنند از دخترک شهرستانی که به علت اشتباه پزشکی نابینا شده و از غرب کشور به تهران آمده تا زن ضایعات جمع کن و زنانی که از اعتیاد بریده و خسته شدهاند و حالا پس از ترک به آنجا آمدهاند تا با تلاش روی پای خود بایستند.
ضایعات جمع میکنم و روزانه ۲۰ هزار تومان درآمد دارم
راضیه بچه خرمشهر است، او یک زن بیخانمان است که در این مرکز زندگی میکند. او میگوید: «من معتاد نیستم، اما چون جایی برای زندگی نداشتم به این مرکز آمدم.»
وی ادامه میدهد: «جنگ که شروع شد، زندگیمان را جمع کردیم و به تهران آمدیم و در خانههایی که آن موقع دولت به ما داده بود، ساکن شدیم ۱۰ الی ۱۲ سال در آنجا زندگی کردیم، بعد از آن به خانهای رفتیم که صاحبش در خارج از کشور بود و چندسالی در آنجا زندگی کردیم، اما یکباره صاحب خانه برگشت و ما آواره شدیم، در اوایل تابستان مدتی در فضای سبز بزرگراه حقانی شبها میخوابیدم و بعد از آن به این جا آمدیم.»
برادر راضیه هم از وقتی بیخانمان شدهاند در خوابگاه آقایان است، وی که سالها پیش همسرش را از دست داده، تصریح میکند: ما زباله گرد هستیم و ضایعات جمع میکنیم و به ضایعاتیها میفروشم. از او درباره درآمدش میپرسم و اینطور پاسخ میدهد: «درآمدمان مشخص نمیکند یک وقت ضایعات هست و یک وقت نیست، پلاستیک، آهن و هر چیزی باشد جمع میکنم. یک روز ۱۰ تومان، یک روز ۲۰ تومان یا ۵۰ تومان درآمد دارم.»
وی میگوید: «از ساعت ۷ صبح کارم را شروع میکنم و بیشتر هم در مناطق شمال شهر میروم، تقریبا اکثر سطلهای زباله را میگردم و پلاستیک، آهن و هر چه ضایعاتی بود را جمع میکنم و به ماموران پسماند میفروشم. البته الان مدتی است که پایم درد گرفته و نمیتوانم بروم. »
به دلیل تشخیص اشتباه پزشک، نابینا شدم
بهاره دختری از استانهای غربی کشور است که پدر و مادرش را چند سالی است، از دست داده و به دلیل تشخیص اشتباه پزشک، چشمش آب سیاه آورده و وی بعد از مدتی نابینا شده است، بهاره که لیسانس الهیات دارد، درباره حضورش در این مرکز میگوید: «بعد از مرگ پدر و مادرم یک روز احساس کردم که تار میبینم، خیری در شهرمان بود که به من کمک کرد تا در آنجا به دکتر بروم، اما دکتر بدون اینکه فشار چشمم را اندازه بگیرد به من گفت چشمم دچار تنبلی شده و مشکل خاصی نیست. بعد از گذشت ۴ الی ۵ روز من دیگر هیچ چیز نمیدیدم و گویا یک صفحه سیاه را در مقابل چشمانم قرار داده بودند. اول احساس کردم که بیناییام برمیگردد، اما هیچ تغییری ایجاد نشد.»
بهاره تصریح میکند: «دوباره با کمک همان خیر به دکتر دیگری رفتم و دکتر به من گفت فشار چشمم بالا بوده و باعث شده عصب بیناییام از بین برود. گفتند در شهرستان خودمان دیگر نمیتوانند کاری برایم بکنند و همان خانم خیر به من کمک کرد تا برای درمان به تهران بیایم. در حال حاضر یک سال است که به تهران آمدهام. با کمک همان خانم پیش چند دکتر رفتم، اول گفتند ممکن است از مغزم باشد، اما آزمایشها کاملا نرمال بود و بعد از بررسیهای زیاد متوجه شدند چشم من آب سیاه آورده است و بعد دو چشم من را عمل کردند.»
هزینه درمانم را ندارم
وی خاطرنشان میکند: «الان چشمهایم حالت یک لامپ نیمسوز را دارد، البته خوشبختانه میتوانم کارهای شخصیام را خودم انجام دهم، اما بیرون رفتن برایم کمی سخت است. یکسال پیش که به تهران آمدم پزشک معالجم از من هزینه درمان و دارو نمیگرفت، اما بعد از مدتی پزشکم به اصفهان رفت و من که باید هر ماه چشمم تحت نظر باشد با توجه به اینکه هیچ پولی ندارم، نمیتوانم دیگر به دکتر بروم.»
پدر و مادرم من را به یک مرد ۴۸ساله فروختند
بیتا وقتی ۱۱ سال داشته توسط پدر و مادرش که هر دو معتاد بودهاند، به جای پول مواد آنها به یک مرد ۴۸ ساله داده میشود.وی میگوید: آن مرد گرچه شوهرم بود، من را خیلی اذیت میکرد و کتکم میزد و حتی از من میخواست با مردانی که به خانه او میآمدند، رابطه داشته باشم و در قبال آن از آنها پول دریافت میکرد، من هم دیگر نتوانستم تحمل کنم و بعد از مدتی از خانه او فرار کردم.»
وی در سن ۱۲ سالگی کارتن خواب میشود. او میگوید: «تا سال ۹۰ در خیابان زندگی به شدت سختی داشتم و خیلی اذیت شدم. سال ۸۸ بود که معتاد شدم، فکر میکردم اگر شیشه بکشم از غم و غصه رها میشوم، اما بدتر شد. آن موقع سرکار میرفتم و در یک تولیدی کار میکردم و شبها در خیابان میخوابیدم. آن موقع هر نوع خلافی را انجام میدادم، مواد هم جابجا میکردم. وقتی در خیابان بودم تمام بلاهایی (تعرض، تجاوز، خفت شدن) که نباید سر کسی بیاد، سر من آمد.»
شوهر دومم من را کتک میزد و پسرم را میسوزاند
بیتا تصریح میکند: «سال ۹۰ وقتی ۲۱ ساله بودم دوباره ازدواج کردم. دومین شوهرم هم من را کتک میزد، از او یک پسر داشتم، شوهرم من و بچهام را میزد و حتی بچهام را سوزانده بود. همسر دومم شیشه مصرف میکرد، انقدر ما را اذیت کرد که همسایهها عاصی شده و به پلیس زنگ زدند و آخر یک روز پلیس آمد، بچهام را برد الان پسرم بهزیستی است ۱۲ساله است، چون مصرف کننده هستم اجازه نمیدهند بچهام را ببینم.»
وی با اشاره به سومین ازدواجش میگوید: «سال ۹۷ دوباره ازدواج کردم، خوشبختانه این همسرم مصرف کننده نیست، اما میدانست که من مصرف میکنم. او بخاطر درگیری زندان افتاد و من نمیتوانم ۳۰ میلیون تومان پول دیه را جور کنم تا آزاد شود، صاحبخانه هم خانهاش را گرفت و من از خانه بیرون آمدم و دوباره در خیابان ماندم. زمانی که شوهرم به زندان افتاد، من باردار بودم، وقتی که پسرم به دنیا آمد، چون معتاد بودم، بهزیستی او را از من گرفت و الان ۱۰ ماه است که پسرم در بهزیستی است. من هم ترک کردهام و پاک شدهام. ملاقات شوهرم که میروم میپرسد، از بچه خبر داری؟ من برای اینکه او ناراحت نشود، میگویم بله اما ۱۰ ماه است پسرم را ندیدهام.»
مرکز جامع کاهش آسیب «نور سپید هدایت» توسط موسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت (به عنوان مجری)، شهرداری منطقه ۱۲ تهران (به عنوان ناظر و مالک ساختمان) و سازمان بهزیستی کشور (به عنوان ناظر و صادر کننده پروانه فعالیت) از مرداد ماه سال ۱۳۹۸ فعالیت خود را ویژه زنان آسیب دیده آغاز کرد. این مرکز به جهت تجمیع چندین مرکز ارائه خدمات کاهش آسیب در یک مکان و تسهیل دسترسی مددجویان به دریافت خدمات کاهش آسیب، مرکز جامع نامگذاری شد که ویژه بانوان آسیب دیده اجتماعی است و فعالیت شبانهروزی دارد.
اسکان ۲۰۰ زن و کودک بیسرپناه شهر تهران در مرکز کاهش آسیب
«سپیده علیزاده» مدیرعامل موسسه نورهدایت سپید موسسه کاهش آسیب با اشاره به اینکه این مرکز در سال ۸۸ با مجوز سازمان بهزیستی به ثبت رسیده است، میگوید: «در مرکز جامع کاهش آسیب زنان، ۲۰۰ زن و کودک بیسرپناه شهر تهران اسکان داده شدهاند. در این مرکز جامع ۴ خوابگاه وجود دارد و خدمات مختلفی به گروههای مختلف زنان آسیب دیده ارائه میشود.»
وی ادامه میدهد: «در این مرکز ۴ طیف از زنان آسیب دیده به ما مراجعه میکنند؛ گروه اول معتادانی هستند که کارتن خواب بوده و به اصطلاح ته خطی شدهاند، این افراد به غذا، حمام، لباس… نیاز دارند و ما گاهی اوقات آنها را مجبور میکنیم برای پذیرش در خوابگاه حمام کنند، بیشترین افرادی که ما در این مرکز پذیرش میکنیم نیز از همین گروه زنان آسیب دیده هستند. گروه دوم زنانی هستند که خشونت خانگی را تجربه کردهاند و به هر دلیلی از خانه بیرون زدهاند یا خانواده ندارند و یا خانوادهای دارند که دارای مشکل است. خدمات مشاوره و مددکاری اجتماعی که به این زنان ارائه میشود با آنچه به معتادان کارتن خواب ارائه میشود، متفاوت است.»
مدیرعامل موسسه نورهدایت سپید تصریح می کند: «اگر در میان این گروه دختران زیر ۱۸ سال باشند، آنها را به بهزیستی ارجاع می دهیم. گروه دیگری که در اینجا نگهداری میشوند، مادر دارای کودک یا زنان باردار هستند، اگر زنی باردار و معتاد باشد، کمک میکنیم تا کودکش را نفروشد و از تغذیه مناسب به جای مصرف مواد در این ایام استفاده کند. اگر معتاد نباشند نیز تلاش میکنیم با خدمات مددکاری تا جایی که امکان دارد فرد را به خانواده بازگردانیم، در غیر اینصورت کمک می کنیم تا فرد توانمند شده و بتواند به صورت مستقل زندگی خود را اداره کند.»
علیزاده با اشاره به گروه دیگری از زنان که در این مرکز پذیرش میشوند، خاطرنشان می کند: «گروه دیگر نیز زنان بهبودیافته از اعتیاد هستند، این افراد پس از این که از کمپ بیرون میروند، جایی برای رفتن ندارند چراکه یا خانواده پذیرای آنها نیست و یا اینکه خانواده آسیب دیده است و ممکن است این فرد با حضور در خانواده دوباره به گذشته خود بازگردد. این زنان نیز در مرکز ما نگهداری میشوند و ما به آنها کمک میکنیم تا توانمندشده و بتوانند مستقل شوند. هدف ما اقامت طولانی مدت این افراد نیست.»
وی با اشاره به کارگاههای فعال در این مرکز می گوید: «در این مرکز چند کارگاه اشتغال نیز وجود دارد از جمله کارگاه اشتغال، خیاطی، سنگ، قالی بافی و… ما در این کارگاهها به زنان بهبودیافته حرفههای مختلف را آموزش میدهیم تا بتوانیم این زنان و زنانی که شغلی ندارند را توانمند کنیم و دوباره به اجتماع بازگردانیم تا مطابق عرف جامعه زندگی کنند.»
اشتغال ۲۰ نفر از زنان رها شده از کارتنخوابی و اعتیاد در مرکز جامع کاهش آسیب
علیزاده میافزاید: «۲۰ نفر در این مرکز شاغل هستند و در کارگاههای آن کار میکنند. ما نیز برایشان سفارش کار میگیریم و به آنها میرسانیم و آنها نیز به موقع کار را تحویل میدهند. خوشبختانه از مسئولیت اجتماعی شرکتها استفاده کردهایم و سفارش کار میگیریم.هر چه سفار ش کار بیشتر باشد درآمد مددجویان نیز بیشتر میشود، این افراد کسانی هستند که در خوابگاه توانمندسازی ما زندگی میکنند و این خوابگاه ۲۰ نفر ظرفیت دارد. کارگاههای کوچک دیگری مانند کارگاه سنگ، چرم، قالی بافی و… نیز راه اندازی کردهایم و بسته به سفارشات کاری که میگیریم توانستهایم کار، تولید و مهارت ایجاد کنیم و سفارشات را تحویل دهیم.
وی با اشاره به دیگر خدمات ارائه شده توسط این مرکز خاطرنشان می کند: «گشت امدادرسان سیار در منطقه از دیگر اقدامات ما است. دو نفر از افرادی که خودشان از بهبودیافتهها هستند به پاتوقها میروند و اطلاعرسانی میکنند تا افرادی که جدید میآیند، قبل از اینکه آسیب بیشتری ببیند با خدمات ما آشنا شوند. هدف اصلی آنها توزیع کاندوم، سوزن و سرنگ بین کارتن خوابهایی است که برای دریافت خدمات به مرکز مراجعه نمیکنند.»
مدیرعامل موسسه نورهدایت سپید در پاسخ به این سوال که چه تعداد زن آسیب دیده در این مرکز پذیرش میشوند، میگوید: «تا قبل از زمان کرونا یعنی حدود بهمن سال پیش مراجعان ما حدود ۱۵۰ نفر بود، اما در حال حاضر که کرونا وجود دارد، تعداد مراجعان روزانه ما به ۲۰۰ نفر رسیده است. تعداد افرادی که شبها در این مرکز می خوابند نیز ۱۰۰ نفر شده است.»
ارائه خدمات کاهش آسیب به معتادان تزریقی
علیزاده درباه پذیرش این زنان توضیح میدهد: «از بدو ورود حضور مددجو تنها راهی که برای پیشگیری از کرونا داریم، چک درجه حرارت تب افراد است. پذیرش مددجویان از اتاق بهیاری شروع میشود، بهیار هم از لحاظ سلامت جسمی و هم از لحاظ نظافت، مددجو را معاینه میکند تا بیماری مسری خاصی که قابل انتقال باشد مانند شپش و... نداشته باشد. اگر فرد مبتلا به کرونا باشد با اورژانس تماس میگیریم و اورژانس آن فرد را به بیمارستان منتقل میکند. اگر مشکلات دیگری داشته باشد که نتواند در گروه زندگی کند با ۱۳۷ تماس میگیریم و شهرداری آن فرد را به مراکز دیگری منتقل میکند اگر مطابق مواردی باشد که ما پذیرش میکنیم که اغلب افراد نیز همین گونه هستند، پذیرش میشوند. لباس تمیز دریافت میکنند و به حمام میروند و با توجه به شرایطشان وارد خوابگاهها میشوند.
وی درباره خدمات ارائه شده در مرکز جامع کاهش آسیب تصریح کرد: صبحها این مرکز، مرکز گذری است و هدف ما برنامه کاهش آسیب است و به معتادان کارتن خواب به ویژه معتادان تزریقی خدمات ارائه میدهیم. معمولا به این افراد نیز سرنگ و سوزن استریل، اقلام بهداشتی، اقلام پیشگیری مانند کاندوم، نواربهداشتی و… به صورت رایگان میدهیم. همچنین برای آنها برنامه کاهش آسیب داریم و کلاسهای آموزشی برای آنها برگزار میکنیم. شبها نیز این مرکز شلتر یا خوابگاه است و سرپناه شبانه برای این زنان است.»
مدیرعامل موسسه نورهدایت سپید خاطرنشان کرد: «سازمان بهزیستی به دلیل اینکه این مرکز در محیطی قرار دارد که مراجعان زیادی دارد، خدمات ما را به شکل مرکز جامع کاهش آسیب در آورد و این مرکز اولین مرکز جامع کاهش آسیب کشور است و فعالیت ما به صورت ۲۴ ساعته است و خدماتی که ارائه میدهیم نیز به صورت شبانه روزی بوده و فقط محدود به زنان آسیبدیده ناشی از اعتیاد نیست و سایر افراد درگیر آسیبهای اجتماعی را نیز بتوانیم، پذیرش میکنیم.»
اصلیترین مشکل زنان آسیب دیده دندانهای آنهاست
وی با بیان اینکه این افراد طی سالها آسیب دیدهاند و هدف ما این است که آنها را اجتماعپذیر کنیم، تصریح میکند: «حضور بچههایی که بهبودیافته و توانمند شدهاند، این است که الگویی میشوند برای بچههایی که ناامید هستند و خسته از همه جا به این مرکز آمدهاند. ما در این مرکز برای این افراد مدارک المثنی هویتی میگیریم و اگر بخواهند حساب باز کنند و یا در مکانی مشغول به کار شوند و نیازمند معرف باشند ما معرف آنها میشویم.»
علیزاده خاطرنشان میکند: «اصلیترین مشکل این زنان دندانهای آنهاست، یعنی این افراد بخاطر اینکه مصرفکننده هستند، دندانهایشان را از دست دادهاند و زیباییشان از بین رفته است، به همین دلیل وقتی میخواهند به دنبال کار خارج از این مرکز بروند، از روی دندانها و چهرهشان این افراد را قضاوت میکنند که آسیب دیده اجتماعی وکارتن خواب بودهاند و به راحتی کار پیدا نمیکنند و لازم است این آگاهی در جامعه افزایش پیدا کند که این افراد به هر دلیلی آسیبدیده بودند، الان سبک زندگی آنها تغییر کرده است و میخواهند در مسیر سالم زندگی کنند، اگر ما این مسیر را برای آنها ایجاد نکنیم، قطعا مسئولیت اجتماعیمان را انجام ندادهایم و ما هم در ادامه آسیبهایی که این افراد میبینند، شریک هستیم.»
گزارش: نجمه رحمتی