در گفتگو با سازندگان فیلم «خانواده خلج» مطرح شد؛
در این فیلم میبینید چقدر کارآفرینی در کشور با معضل و چالش روبروست/ از بانکها نترسیدیم
مریم الهامیان و مصطفی حاجیقاسمی کارگردانهای فیلم مستند «خانواده خلج» از مراحل تولید این مستند سینمایی و چالشهای موجود در مسیر ساخت آن گفتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «خانواده خلج» به تازگی در گروه هنر و تجربه اکران شده است. این مستند به کارگردانی مریم الهامیان و مصطفی حاجیقاسمی ساخته شده و روایتگر قصه یک خانواده است که چندین سال پیش برای راهاندازی یک مرغداری و فروش تخممرغ با فروش همه اموال خود از رودهن به گلپایگان مهاجرت میکنند و به دلیل اینکه قادر به پرداخت اقساط وام خود نیستند، بانک مرغداری را در مزایده میفروشد و این خانواده با بحرانی بزرگ روبرو میشوند.
دوربین مریم الهامیان و مصطفی حاجیقاسمی از میانه شرایط بحرانی وارد زندگی خانواده خلج میشود اما به مدد تصاویری که این خانواده از روزهای ابتدایی شروع کارشان ضبط کردهاند، مستند روایتی منسجم درباره اتفاقات رخ داده برای این خانواده ارائه میدهد.
به بهانه اکران این مستند که از جشنواره هفدهم سینماحقیقت جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرده و نامزد سیمرغ بلورین بهترین مستند جشنواره فیلم فجر بوده، با مریم الهامیان و مصطفی حاجیقاسمی «خانواده خلج» گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این دو گفتگو را به ترتیب از نظر میگذرانید:
مریم الهامیان:
فیلم «خانواده خلج» یک تراپی برای این خانواده بود
چطور با خانواده خلج آشنا شدید و چطور به این نتیجه رسیدید که میتوان مستندی درباره این خانواده ساخت؟
مریم الهامیان: من اهل سفرهای کمپی به طبیعت هستم و پسر این خانواده افشین خلج هم اهل چنین سفرهایی بود. ما به طور جداگانه سفری را ثبت نام کردیم و در این سفرها معمولاً افراد خودشان را معرفی میکنند که من هم خودم را معرفی کردم و گفتم که فیلمساز و مستندساز هستم و در طی سفر آقای افشین خلج با اطلاع از اینکه میدانست من فیلمساز هستم از عجیب بودن داستان خانوادهاش صحبت کرد و گفت که میتواند گزینه خوبی برای ساخت فیلم باشد.
ما چندین جلسه پژوهش شنیداری و تصویری داشتیم در گروه خودمان به این نتیجه رسیدیم که میتوان این سوژه را به فیلم تبدیل کرد اما نمیدانستیم که ساخت آن چهار سال از عمر و جوانیمان را بگیرد.
قصه خانواده خلج و موقعیتهایی که در فیلم ایجاد میشود فضایی دراماتیک ایجاد کرده است. چقدر از اتفاقات و مسیر پیش روی فیلم برای شما قابل پیشبینی بود؟
پدر خانواده روحیه خیلی خاصی دارد، او از همه چیز فیلم میگرفت و برای اینکه بتواند مساعده یا وامی دریافت کند از مشکلاتشان هم فیلم میگرفت و روحیه خاصی در جمعآوری و ثبت فیلم و عکس داشت.
ما وقتی با گروهمان برای این سوژه جلسه گذاشتیم یکی از مسائلی که باعث شد به ساخت این اثر فکر کنیم همین تصاویر آرشیوی بود. خانواده خلج با ما همدل بودند و امیدی هم داشتند که صدایشان با این فیلم شنیده خواهد شد که البته روحیهای جمعی و خونگرم داشتند. من برای شکلگیری ارتباط صمیمانه و دوستانه وسواس زیادی به خرج دادم یعنی اگر صدابردار فیلم یک روز مشکل داشت و نمیتوانست با ما همکاری کند، پروژه را موقتاً تعطیل میکردم تا ایشان به تیم اضافه شود و سراغ صدابردار دیگری برای آن زمان نمیرفتم چون صمیمیتی شکل گرفته بود که من لازم میدانستم این صمیمیت در تیمی که وارد این خانواده شده وجود داشته باشد و حفظ شود.
با شناختی که از عوامل فیلم بر اساس تجربههای قبلی در فیلمهای کوتاه، مستند و... داشتم در واقع تیم فیلمبرداری این اثر را به شکلی انتخاب کرده بودم که میدانستم افراد تیم تولید و ورود به حریم خانواده خلج مناسب هستند چرا که افرادی مهربان و خونگرم هستند و با خانواده ارتباط برقرار میکنند؛ ضمن اینکه خود خانواده هم با ما بسیار همدل و همراه شدند و ارتباط خوبی با ما برقرار کردند و ما پیش از شروع کار اطلاع نداشتیم که آیا میشود با این خانواده همراه شد یا خیر.
چطور توانستید شرایطی را فراهم کنید که خانواده وجود دوربین در خانه را حس نکند و تصاویر کاملاً مستند ضبط شوند؟
در واقع همراه شدن با خانواده سختترین بخش ساخت این مستند بود. ما با آنها به قدری صمیمی شدیم تا آنها با ما صمیمی و راحت باشند و حضور دوربین را حس نکنند. برای ما مهم بود که مناسبات خانواده را جلوی دوربین ببینیم و باید دوربین ما درد و رنجی که میکشند، بحثی که با هم دارند و... را به ثبت میرساند در حالیکه تا زمانیکه دوربین را حس کنند این اتفاق رخ نمیدهد و باید فضاسازی به سمتی پیش میرفت که خانواده وجود دوربین ما را حس نکنند.
خوشبختانه این اتفاق رخ داد، ما آنقدر در خانه ماندیم تا لحظهای که احساس میکردیم اتفاقی در حال رخ دادن است دکمه رکورد دوربین را میزدیم و فیلمبرداری شروع میشد. به نظر من در اینکه اعضای خانواده دوربین را حس نمیکنند به جادوی زمان و صمیمیت مربوط میشود.
این صمیمیت بر من هم تأثیر داشت، من از سال دوم همراه خانم خلج بدون دوربین از دادگاهی به دادگاهی دیگر میرفتم و به جای دختر او برخی مواقع که او درگیر احساسات میشد و نمیتوانست حرفش را بزند، به عنوان دخترش از سختیهایی که متحمل شده و حقی که از او ضایع شده صحبت میکردم. آن زمان مجوز ضبط تصویر در دادگاه نداشتم و دو سال از ضبط فیلم گذشته بود که مجوز دادگاه گرفتیم و بعد یک سال توانستیم در دادگاههای مختلف فیلمبرداری داشته باشیم.
«خانواده خلج» روایتگر قصه تقابل یک خانواده با یک سیستم و جریانی بروکراتیک است که از این سیستم در ذهن مخاطب یک لویاتان ترسناک شکل میگیرد. چطور به سمت ساختاری رفتید که چنین وجههای از این تقابل ایجاد کنید؟
قبل از اینکه فیلمبرداری را شروع کنیم بر مبنای پژوهش تصویریمان فیلمنامهای کامل نوشتیم و هرچقدر که داستانها بیشتر خودشان را به ما نشان میداد سه بار فیلمنامه را بازنویسی کردیم. من و آقای مصطفی حاجی قاسمی که کارگردانهای این فیلم هستیم هر دو ادبیات نمایشی خواندهایم و به همین دلیل روی داستان و فیلمنامه حساسیت زیادی داشتیم.
ما با متریالی بسیار گسترده و موضوعی گستردهتر روبرو هستیم که باید بررسی میکردیم قصهمان را چگونه باید روایت کنیم. ما سه بار فیلمنامه کامل نوشتیم، بار آخر قبل از آخرین تدوین بود و کاملاً میدانستیم که کجا باید چه چیزی را مطرح کنیم تا تعلیق ایجاد شود. ما پس از چهار سال کار حدود 230 ساعت راش (تصویر خام فیلمبرداری شده) و ما به هر تدوینگری که این متریال را میدادیم قطعاً با ما خداحافظی میکرد و همین اتفاق هم افتاد و با دو تدوینگر حرفهای به دلیل حجم بالای راش به مشکل برخوردیم و در نهایت آقای حاجی قاسمی تدوین این اثر را انجام داد که در پروسه تدوین همه چیز به مرور اصلاح شد.
آیا میتوان گفت که موضوع اصلی «خانواده خلج» تقابل انسانها با یک سیستم بروکراتیک بیاحساس است که قدرت نابودی خانوادهها و زندگیها را دارد؟
اگر بخواهم موضوع مستند را جدا کنم و آن را متفاوت بیان کنم به نظرم قصه «خانواده خلج» یک روایت اسطورهای دارد؛ هدف، قهرمان و مانع هر سه عنصری است که در این روایت شاهدش هستیم.
هدفها متفاوت است، یک نفر معتقد است که باید بروند، یک نفر میخواهد آنجا بماند و بسازد و چالش شدید میشود و مادر اصرار و پافشاری دارد که به تولید ادامه دهد و پسر خانواده معتقد است که از آنجا آسیبها و ضربههای زیادی خوردهاند. در این فیلم سفر قهرمان متفاوتی طی میشود و دور از واقعیت نیست که بگویم این فیلم برای این خانواده یک تراپی بود، افشین میگوید که این فیلم کمک کرد تا بتواند از بحرانهایی که برایش ایجاد شده گذر کند.
در این فیلم ما تقابل یک سیستم قانونمند با یک خانواده را میبینیم، در بخشی از فیلم قاضی حرف جالبی میزند، به خانم خلج میگوید که من شما را درک میکنم ولی مباحث قانونی با مباحث اخلاقی متفاوت است و این به نظر من به خودی خود دردی است که ما به عنوان انسانهای متمدن با آن روبرو هستیم.
بنابراین آیا میتوان گفت که بررسی یا توجه به نگاه قانون به انسانها هم بخشی از دغدغهای است که در مستند «خانواده خلج» مطرح میشود؟
بله، همسرم (مصطفی حاجی قاسمی) یک بار به این نکته اشاره کرد که در جلساتی که برای حمایت از شرکتهای بزرگ برگزار میشود آنقدر اعداد و ارقام بزرگ است که معمولاً کسب و کارهای کوچک نادیده گرفته میشوند و در این فیلم اعداد و ارقام به انسان تبدیل شدهاند. «خانواده خلج» یک کسب و کار کوچک دارند و شاید این شانس را نداشتند که جلسه حمایت از تولیدشان برگزار شود ولی خوشبختانه به دلیل فیلم این جلسه برگزار شد و این خانواده دیده شدند.
در نظام بروکراتیک آدمها واقعاً اعداد و ارقام دیده میشوند و اتفاقاً وقتی به گوشت و پوست و استخوان تبدیل میشوند قانون با آنها بسیار بهتر برخورد میکند.
«خانواده خلج» روایتی از مصائب تولید و کارآفرینی در ایران را روایت میکند. چقدر مسائلی که در این فیلم مطرح میشوند را برای جامعه امروز ایران مهم و جدی میدانید؟
این فیلم شکل گرفته چون یک مرد جوان یک آرزوی بزرگ داشته، خطر کرده و هر چند سخت آرزویش را زندگی کرده چون داشتن آرزوهای بزرگ برای ما دیگر دور از دسترس شده است.
تولید و زایش در هر کشوری مهمترین بستر پیشرفت آن کشور است و من معتقدم که تولید پایه و اساس شکل گرفتن اقتصاد یک کشور است و ما سعی کردیم در این فیلم مشتی نمونه خروار نشان دهیم که چقدر کارآفرینی در کشور ما با معضل و چالش روبرو است.
مصطفی حاجیقاسمی:
مادری که در «خانواده خلج» میبینید، شخصیتی کاملاً واقعی است
دنبال کردن زندگی خانواده خلج نیازی دراماتیک در مخاطب ایجاد میکند که سرنوشت این خانواده برای او حائز اهمیت میشود اما فیلم به پایان مشخصی از چالشهای این خانواده نمیرسد. چرا به این نیاز دراماتیک در فیلم پاسخ ندادهاید؟
مصطفی حاجیقاسمی: تلاش ما این بود که فیلم به نتیجه مشخصی برسد، ساخت این فیلم 4 سال طول کشید، مرکز گسترش هم انتظار داشت که فیلم به پایان برسد و یک سال قبل از پایان فیلمبرداری هم از ما درباره سرنوشت فیلم میپرسیدند که ما منتظر بودیم تا دادگاهها به نتیجه مشخصی برسد.
در نهایت با طولانی شدن زمان فیلمبرداری به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهیم منتظر باشیم و نتیجه دادگاهها مشخص شود زمان زیادی باید صبر کنیم و تصمیم گرفتیم فیلم را به پایان برسانیم و هر وقت نتیجه مشخص شد آن را اعلام یا به فیلم اضافه کنیم. در نهایت برای نسخه جشنواره سینماحقیقت سعی کردیم فیلم را به جمعبندی مشخصی از محیط خانواده و وضعیت شخصیتها برسانیم اما سرانجام ماجرا کمی گنگ بود و در حد فاصل بین جشنواره سینماحقیقت و جشنواره فیلم فجر جواب دادگاه تجدید نظر صادر شد که خوشبختانه به نفع خانواده هم بود و ما این بخش را به فیلم اضافه کردیم و حالا در نسخه اکران پایانبندی مشخصی برای فیلم وجود دارد و هیچ ابهامی در فیلم احساس نمیشود.
انتقادهای بسیاری درباره نظام بانکی کشور ما مطرح است و «خانواده خلج» از معدود فیلمهایی است که به این موضوع پرداخته است. آیا با محدودیت یا کارشکنیهایی در پروسه تولید فیلم مواجه نشدید؟
خوشبختانه در پروسه ساخت مستند «خانواده خلج» مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی از ما حمایت کرد و به عنوان یک سازمان دولتی حامی و سرمایهگذار فیلم ما بود و هیچ جا از ورود به مباحث حساسی چون نظام بانکی کشور نترسیدند و ما هم در طول مسیر احساس نکردیم که حرف ناحقی میزنیم و همه چیز بر پایه مستندات و واقعیتها مطرح شد که در نهایت هم مشخص شد که تخلفی صورت گرفته و این تخلف میتواند از طرف یک سری افراد یا یک سیستم باشد.
از آنجا که دادگاه هم به نفع خانواده خلج رأی داد حقانیت اعتراض و شکایت این خانواده مشخص شد و کسی هم نمیتواند به ما اعتراض کند که ما حرف ناحقی زدهایم. به طور کل باید بگویم که در طول مسیر کسی مانع ساخت این فیلم نشد و ما با تلاش و پیگیریهای فراوان توانستیم در موقعیتهایی که مدنظرمان بود قرار بگیریم و حتی روند دادرسی را هم با دوربینمان پیگیری کنیم و خوشبختانه همکاری خوبی با ما صورت گرفت.
البته چند وقت پیش متوجه شدم که یک بانک به این فیلم اعتراض کرده بود که این اعتراض هم به صورت رسمی نبود و غیر از همکاریهایی که با ما صورت گرفت یک بار در جلسه دادگاه با وجود اینکه ما مجوز داشتیم و همه دادگاهها در جمهوری اسلامی ایران علنی است نماینده بانک به صورت غیرقانونی وجود دوربین فیلمبرداری در سالن دادگاه اعتراض کرد و به صورت کاملاً غیر قانونی ما را از دادگاه بیرون کردند.
شخصیت مادر در خانواده خلج یک شخصیت ویژه و کاملاً سینمایی است. آنچه که در این مستند مشاهده میکنیم چقدر شخصیت واقعی این زن است و چقدر از آن هدایت شده است؟
به صورت مطلق باید بگویم که هیچ چیزی از این شخصیت در فیلم هدایت ما نبوده و آنچه که میبینید کاملاً واقعیت شخصیت خانم خلج است.
اتفاقاً یکی از نکات جذاب در ساخت این فیلم برای ما همین بود که این شخصیت بسیار سختکوش و پر تلاش است و ناامیدی اصلاً در ذهن این آدم نقشی ندارد و تمام تلاش خود را برای عبور از بحرانها به کار میبرد و واقعاً در فیلم با یک قهرمان روبرو هستیم که البته ممکن است در شخصیتش نقاطی خاکستری هم وجود داشته باشد اما در نگاهی کلی او آدمی است که برای آرمان خودش ایستادگی میکند و با وجود اینکه 12 سال از زمان بسته شدن مرغداری میگذرد این زن هنوز تلاش میکند که این مرغداری را باز کند.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
گروه هنر و تجربه فرصت و امکان خوبی است برای اینکه فیلمهای مستند و مستقل فضایی برای دیده شدن داشته باشند. واقعیت این است که در ایران و به خصوص در شهرستانها ما امکان چندانی برای نمایش فیلمهای مستقل نداریم و گروه هنر و تجربه این فرصت را تا حدی فراهم کرده است و اینکه مخاطبان در اقصینقاط ایران در جریان تولیدات روز سینمای مستقل ایران قرار میگیرند اتفاقی بسیار خوب است و امیدوارم شهرهای بزرگ دیگر مثل گیلان به گروه هنر و تجربه اضافه شوند.
در نهایت باید بگویم که گروه هنر و تجربه در سینمای ایران اتفاق مبارکی است و فضایی ایجاد کرده که گروههای مستقل و گروههایی که صدایشان کمتر شنیده میشود، دیده و شنیده شوند.