کارگردان تئاتر خیابانی «انفال» مطرح کرد؛
زنان فعال تئاتر خودشان را پیدا و اثبات کردهاند/ اجرای تئاتر خیابانی در مریوان یک اتفاق عادی است
نویسنده و کارگردان نمایش انفال میگوید: یکی از مشکلات جشنواره تئاتر فجر که هر سال وجود داشته و امسال هم شاهدش هستیم، زمان و مدت حضور گروهها در تهران است. مدت زمان اسکان گروهها طوری نیست که آنها آثار دیگر گروههای شرکت کرده در جشنواره را تماشا کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درست است که تئاتر خیابانی مربوط به دیروز و امروز نیست و سابقه تاریخی دارد با این حال کمتر از دو دهه است که در میان هنرمندان و مخاطبان جای خود را پیدا کرده است، طوری که به یکی از بخشهای ثابت رویدادها و جشنواره مهمی چون تئاتر فجر که امسال چهل و دومین دوره آن در حال برگزاری است، تبدیل شده.
موضوع دیگری که باید آن را گامی مثبت تلقی کرد حضور بانوان در تئاتر خیابانی است. تا همین چند سال پیش زنان در تئاتر خیابانی جایگاه تثبت شده و مشخصی نداشتند. نهایتا این بود که بگوییم بانوان در تهران میتوانند تئاتر خیابانی کار کنند که آن هم در حد کارگردانی بود. اما حال زنان نه تنها در تهران که در شهرهای دیگر نیز به طور جدی روی تئاتر خیابانی و حضور در جشنوارهها تمرکز دارند. حتی گاه شاهد اجرای عمومی برخی آثاری هستیم که همه عوامل آنها بانوان هستند. در این سالها به جز جشنواره تئاتر فجر برخی رویدادها با محوریت تئاتر خیابانی برگزار شدهاند که تداوم نداشتهاند. اما در میان آنها میتوان جشنواره تئاتر خیابانی مریوان را مثال است که چندین دوره موفق را پشت سر گذاشته است. چهل و دومین جشنواره بین المللی تئاترفجر مناسبتی برای گفتگو با بانوان خیابانی کار و فعال کشور است.
کژال راست بین از این دسته تئاتریهاست. او سالهاست در زمینه تئاتر خیابانی و حضور در جشنوارهها فعال است و گروهی مستقل دارد. او مسئول دفتر تئاتر خیابانی استان کردستان نیز هست.
او درباره حضور نمایشش با عنوان «انفال» که خود آن را نوشته، در جشنواره تئاتر فجر امسال با ایلنا گفتگو کرد.
موضوع نمایش خیابانی شما درباره چیست؟
موضوع اثر ما در کل درباره جنگ و ظلم و ستم است؛ بخصوص زنان و بچهها. داعش را طی چند اپیزود در کل کارم دارم. من به این موضوع توجه کردهام و سرچشمهام این بوده که بگویم در زمان جنگ همه زنان و بچههای جهان مورد ظلم قرار میگیرند. کسانی که بیش از دیگران ضربه میخورن، این دو قشر هستند. در حال حاضر این کودکان هستند که در جنگها مورد ظلم و ستم قرار میگیرند اما اگر بیاید و تاریخ را مطالعه کنید؛ متوجه میشوید که این ظلم از قدیم وجود داشته از حلبچه گرفته تا مناطق دیگر. در دورههای مختلف به همین ترتیب بوده.
در نمایش شما جبهه مقابل و مسبب این جنگ و ظلم، چه کسی است؟
آن عنصر ظالم در نمایش من داعش است که زنان و کودکان را مورد ظلم بسیار قرار داد. داعش ظلم و ستم فراوانی نسبت به زنان و بچهها روا داشته و آنها را به عنوان اسیر یا کشته تحت سلطه خود درآوردند و مورد تجاوز قرار دادند. این ظلم به هرترتیب و هر صورت ممکن رخ داده است. پس از روایت قصه طی اپیزودها، در اپیزود آخر بچههای غزه به بچههای حادثه کرمان و کل بچههای ایران و جهان میپیوندد؛ همان بچههای باشور کردستان و تمام مناطقی که در حال جنگ هستند. این بخش که بخش آخر است را به یک بچه دادهایم که شش، هفتساله است. این بچه، با زبان بچگی خودش میگوید جنگ را تمام کنید. او که دنبال مادرش میگردد، عکسهایی از بچههای جنگ و افرادی که خواهر، برادر و بچههایشان را از دست دادهاند، کسانی که بدون پدر و مادر روی زمین افتادهاند را بین مردم پخش میکند و میگوید جنگ را تمام کنید. کل قصه من درباره بچهها و زنان و جنگ و کشتار و همه آن ظلمهایی است که دیروز دربارهشان شنیدهایم و فرد و فرداها هم خواهیم شنید.
اینکه اینگونه آثار به جشنواره تئاترفجر میآیند اتفاق خوبی است به این دلیل که مخاطبان شهرها و اقشار مختلف همچنین هنرمندان شهرهای دیگر و پایتخت اثر شما را میبینند.
بله همینطور است و اینکه تعداد بازیگران من هشت نفر است. من یک گروه هم دارم که همه اعضای آن خانم هستند و تعداد آنها حدود چهل نفر است. همسرم نیز یک گروه دارد که همگی اعضای آن آقا هستند.
اینکه شما به عنوان یک کارگردان خانم در شهری به دور از تهران تئاتر خیابانی کار میکنید اتفاق خوبی است.
من در شهر مریوان یعنی نقطه صفر مرزی زندگی میکنم. همانطور که میدانید در شهرمان جشنواره تئاتر خیابانی مریوان را داریم که هر سال برگزار میشود و من خودم مسئول دبیرخانه این رویدادم. اگر این جشنواره را کنار بگذاریم باید بگویم برای زنان گرفتاریها و مشکلاتی که برای حضور در تئاتر خیابانی و اجرای نمایشهای خیابانی وجود داشته همچنان وجود دارد. در همه بخشها و همه مواردی که هست، این مشکلات وجود دارد. انگار به جای اینکه پله پله کم شوند یک به یک بر تعداد آنها افزوده میشود. ما کردها میگوییم مسیر مستقیم، منظور این است به جای اینکه مسیر هموار شود و دشواریها کم شوند طولانیتر و سختتر میشود. اینطور بگویم که هر لحظه مشکلی سر راهمان سبز میشود. به هرحال زنان در نمایش خیابانی محدودیتهایی دارند. شما هر کدام از زنان فعال در عرصه تئاتر خیابانی را ببینید که اعضای گروه خودم هم در این دسته میگنجند، آمدهاند و به نوعی ساختارشکنی کردهاند. این دسته از خانمها با فعالیتهای هنری و حضور در آثار و جشنوارهها (چه صحنهای و چه خیابانی) این ساختارشکنی را رقم زدهاند. زنان فعال در تئاتر ما میآیند و خودشان را پیدا و اثبات میکنند. همه اینها به قیمت حواشی و حرف و حدیثهایی است که گاه بیان میشوند. بانوان هنرمند تئاتر با وجود مشکلات در حال ادامه فعالیت هستند. به هرحال زنان ما تئاتر کار میکنند تا به این واسطه نظرهای مخالف را نسبت به فعالیتهایی که دارند، تغییر دهند. مشکل دیگر این است که زنان تئاتری پشتوانهای برای ادامه فعالیت ندارند و اصطلاحا پشت و پناهی ندارند. مثلا من میبینم درمنطقهای که در آن زندگی میکنم، فقط خودم هستم که تئاتر خیابانی کار میکنم و توقع این است که مسئولان مربوطه کمی از من حمایت کنند. من هم در ارشاد کار میکنم و هم مسئول دبیرخانه جشنواره تئاتر خیابانی مریوان هستم. من به جز کارهای اداری مدام در حال تولید اثر و حضور در جشنوارهها هستم اما هیچ حمایت مالی از من نشده است. البته که حمایتهای معنوی وجود دارد. خداراشکر مدیر کل ارشاد کردستان و رییس اداره ارشاد مریوان حامی هستند. آقای دریایی مدیرکل استان حامی هستند و رییس ارشاد ما از جامعه هنری هستند و درکمان میکنند. با این حال در شرایط فعلی هنرمند کم میآورد و حال شما حساب کنید ما در نقطه صفر مرزی هستیم. لذا این حمایتها باید بیشتر باشد.
درست است که در نقطه صفر مرزی هستید اما از امکاناتی برخوردار هستید که شاید دیگر شهرها از داشتنش محروم هستند. مثلا انجمن نمایش کردستان و شهر شما همواره فعال است.
بله از این نظر درست میگویید. کلا استان کردستان و شهر مریوان همیشه در زمینه تئاتر صحنهای و خیابانی زبانزد بوده است. ما تئاتریهای خوبی داریم که سالهاست در حال تلاش و فعالیت هستند. بچههای کردستان با وجود تمام کم و کسریهای موجود همیشه، در جشنوارهها خوش درخشیدهاند. لااقل این است که اهالی تئاتر کردستان در جشنواره تئاتر فجر حضور داشتهاند. اگر درست بگویم در جشنواره امسال چندین گروه از کردستان و شهرهای استان حضور دارند و سال قبل هم همینطور بود. ما پیشکسوتانی داریم که از دهههای قبل تا به امروز مشغول فعالیتهای تئاتری هستند. زمانی که من به عنوان یک زن این تلاشها را میبینم انگیزه میگیرم و با وجود تمام مشکلاتی که هست به فعایت در عرصه تئاتر ادامه میدهم. خواه نا خواه آدم با خودش میگوید باید راه این هنرمندان پیشکسوت را ادامه دهم. حتی اگر برای نگاه داشتن اوضاع در همین حدی هست هم تلاش کنیم، باز اتفاق خوبی است و مثبت تلقی میشود.
آیا ارائه خدمات دولتی به هنرمندان نقاط مختلف کشور را عادلانه میدانید؟
به هرحال بچههای شهرستان در تئاتر زحمات بسیار میکشند اما خب بودجه اختصاص یافته به استانها بسیار کم است که دردی از تئاتریها دوا نمیکند. به طور مثال من و گروهم و حدود یک سال و خردهای است که در جشنوارههای مختلف حضور داریم اما آیا برایمان عایدی مالی داشته است؟ باید بگویم خیر.
به عنوان ورودی به هر گروه تئاتر خیابانی حاضر در جشنواره چه مبلغی داده میشود؟
انطور شنیدهام طبق فراخوان به هر گروه سی میلیون باید داده شود که گویا کمتر از این رقم است. هنوز به عنوان کارگردان یکی، دو روز مانده به جشنواره کمک هزینهای به من نرسیده و انشالله این اتفاق به زودی رخ دهد.
تا به اینجای جشنواره چه انتقاد یا انتقادهایی را به جشنواره وارد میدانید؟
یکی از مشکلات جشنواره تئاتر فجر که هرسال وجود داشته و امسال هم شاهدش هستیم، زمان و مدت حضور گروهها در تهران است. مدت زمان اسکان گروهها طوری نیست که آنها آثار دیگر گروههای شرکت کرده در جشنواره را تماشا کنند. با ساز و کار فعلی در آخر برای گروه خستگی میماند. شما حساب کنید ما پس از رسیدن به تهران تا حوالی ساعت دو بعد ازظهر باید درگیر پذیرش باشیم. روز جمعه که همین امروز است اجرا داریم. روز شنبه هم گروه ما دو اجرا خواهد داشت؛ یعنی در کل سه اجرا خواهیم داشت. روز شنبه که حدود ساعت ۱۸ یا ۱۹ برای داوران اجرا داریم. با این حساب اعضای گروه من طی مدت حضورشان در تهران حتی نمیتوانند یک نمایش صحنهای تماشا کنند. جشنواره تئاتر فجر برای این مهم است که کلکسیون تمام جشنواره هی کل کشور است.
اتفاق خوشایند این است که اعضای گروههای شهرهای مختلف و تهران آثار هم را ببیند با یکدیگر دیدار و تعامل داشته باشند و از همه مهمتر آثار را ارزیابی کنند. به هر حال یکی از ضرورترین اتفاقها برای یک تئاتری تماشای نمایش است.
دقیقا همینطور است که میگویید اما خب ما این امکان محروم هستیم. گروه ما پس از اجرای داوران در روز شنبه، یکشنبه ساعت ده صبح باید به محل اسکان را ترک کنیم و عازم شهرمان شویم. ما باید دوازده ساعت طی مسیر کنیم و خب شما حساب کنید گروهی که پس از یک سال این امکان برایش فراهم شده که به تهران بیاید و پس از طی مسیری طولانی تئاتر ببیند، چنین فرصتی را از دست میدهد. آمدن به تهران برای بچههای شهرستان اتفاق راحتی نیست و علاوه بر صرف زمان و انرژی هزینههایی دارد. جشنواره تئاتر فجر بهترین فرصت برای تئاتر دیدن شهرستانی هاست که از ما سلب شده است.
سوال دیگر این است که اجرای تئاتر خیابانی در شهر مریوان به چه شکل است؟ آیا فرهنگ تماشای آثار خیابانی در اماکن عمومی برای مخاطبان و مردم شهرتان، مولفهای جا افتاده است؟
اجرای تئاتر خیابانی در کردستان یک روال عادی است. شاید باور نکنید اما تئاتر خیابانی در مریوان و استان خواهان بسیاری دارد. در دورههای اخیر جشنواره تئاتر خیابانی مریوان وقفههایی ایجاد شده بود و بر همین اساس بیش از هنرمندانی که شاید زندگیشان از این راه میچرخد، مریوانیها و مردم عادی پیگیر جشنواره بودند و میگفتند چرا برگزار نمیشود؟ بیاغراق میگویم که مردم در آن مقاطع به طور مداوم پیگیر جشنواره تئاتر خیابانی مریوان بودند. این فرهنگ نه از خیلی قدیم، که اوائل دهه هفتاد، یعنی حدود سالهای هفتاد و سه، هفتاد و چهار به این طرف که جشنواره برگزار شده این فرهنگ نیز ایجاد شده است.
درباره جشنواره بین المللی تئاتر فجر صحبت دیگری ندارید؟
موضوعی هست که میخواهم در پایان دربارهاش صحبت کنم. من آثاری را میبینم که بدون حضور در مراحل قبلی به جشنواره امسال دعوت شدهاند. میخواهم بگویم اعتبار جشنواره به وجود هنرمندان است. اگر من هنرمند نباشم جشنوارهای نخواهد بود. تمام سختیها و مشکلات برای حضور در جشنواره متعلق به هنرمند است و تفریحات متعلق به آنهایی است که میهمان جشنواره هستند. ما به هتل درسا میرویم اما تا آنجا که اطلاع دارم تعدادی از دوستان شرکت کننده را به هتل مرمر تهران انتقال دادهاند.
به هرحال برای ارزیابی بهتر جشنواره بهتر است تا پایان این رویداد صبر کنیم. آیا ناگفتهای هست که بخواهید دربارهاش صحبت کنید؟
من از شما بابت این گفتگو تشکر میکنم اما به نظرم همه امکانات باید برای همه یکسان باشد و بازهم تاکید میکنم من هنرمند و دیگر هنرمندان هستند که با طی مسیر دشوار جشنواره را اعتبار میبخشیم. به بچههای خودم هم میگویم ما مانند شرکتکنندگان بخش صحنهای نیستیم که مثلا غذا خوردمان سر ساعتی مشخص باشد. ما باید اجرا برویم غذایی بگیریم و بخوریم و دوباره اجرا برویم. ما چنین سختیهایی را پذیرفتهایم.