«فرانتس کافکا»؛ نویسندهای با «قلم» و «قلمموی» عصیانزده+نقاشیهایی از نویسنده مسخ
نگاهی به طرحوارهها و نقاشیهای نویسنده رمان «مسخ» و «محاکمه»
فرانتس کافکا، نویسنده رمانهایی چون «مسخ»، «محاکمه» و چندین مجموعه داستان در وصیتنامهاش از رفیقش ماکس خواست نوشتههای او را به طور کامل بسوزاند. اما کمتر کسی میداند که او نقاشیها و طرحوارههایی را هم خلق کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از مجله «آرتلند»، برخی هنرمندان جهان با وجود در گذشتشان همچنان به واسطه آثار و تفکراتشان در صدر اخبار هستند؛ اما تعداد این افراد معدودتر از حد تصور است. برخی دیگر در آثار معدودشان محدود میمانند و تعداد کثیری از آنها نیز به اقتضاء زمانه و علل دیگر فراموش میشوند. این رویه از گذشته تا به امروز وجود داشته است. در میان هنرمندان ماندگار رشتههای مختلف، برخی نه فقط به دلیل آثارشان که به واسطه نوع زندگی و سبک و سیاق خاصی که داشتهاند، و البته گستردهگی فعالیتهای هنریشان در ابتدای لیست قرار دارند.
این روند در ادبیات هم وجود دارد. نویسندگان و شاعران متعددی را میتوان نام برد که به واسطه آثار و تفکراتشان شهره شدهاند. در میان این افراد برخی به هنر نیز توجه داشتهاند. در دوران کلاسیک میتوان از میکلآنژ و داوینچی و دیگران نام برد که نقاشی میکردهاند، مجسمهساز بودهاند و حتی ابداعاتی علمی و هنری داشتهاند. اگر تاریخ را ورق بزنیم و جلوتر رویم با نویسندهای به نام فرانتس کافکا مواجه خواهیم شد. شخصی که در پایان عمر تمایل داشت آثارش سوزانده شوند و به دست مخاطبان نرسند! که این اتفاق رخ نداد و کافکا به واسطه همان آثار امحاء نشده به شهرت جهانی رسید.
به گفته نگارنده گزارش، هدف از پرداختن به چنین رویکردی توجه به ماهیت چندوجهی هنرمندان است.
«آرتلند» طی گزارش خود به نقاشیهای فرانتس کافکا پرداخته است؛ آثاری که دیده نشدهاند و مکتوب نیستند.
نویسندهای که فقط نویسنده نبود
در این مطلب به نقاشیهای فرانتس کافکا نویسنده آثار ادبی پیشگامانهای چون «محاکمه»، «مسخ» پرداخته شده است. آثاری که به لطف دوست کافکا مکس برو، باقی ماندهاند و تا به امروز مورد توجه بودهاند.
ماجرا این است که کافکا از دوستش میخواهد پس از مرگ آثارش را بسوزاند، اما او این کار را نمیکند.
زندگی دوگانه فرانتس کافکا
فرانتس کافکا با وجود شهرت جهانیاش تنها چهل سال عمر کرده، اما با این حال میراث ادبی ماندگاری از خود به جا گذاشته و به همین واسطه متفکران بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است. این موضوع باعث شده کافکای جوان را یکی از مهمترین چهرههای ادبیات قرن بیستم بدانند.
اکثر مردم میدانند که کافکا زندگی دوگانهای داشته است. او کارمند بوده و شغلی اداری داشته است. او ابتدا در شرکت بیمه « Assicurazioni Generali» و بعد موسسه بیمه حوادث کارگری کار کرده است. او گاه در آثارش بیمه و موارد اینچنینی را نیز سوژه کرده است.
موضوع جالب این است که نقاشی و طراحی برای فرانتس کافکا از نویسندگی جدیتر بوده است؛ در حالی اغلب مردم دنیا او را صرفا به واسطه رمانها و داستانهای کوتاهش میشناسند.
یکی از نقاشیهای به جا مانده از فرانتس کافکا/ تاریخ خلق اثر نامشخص
او حتی بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۶، در حالی که در دانشگاه «چارلز» واقع در پراگ تحصیل میکرده، در کلاسهای طراحی شرکت کرده و در سخنرانیهای تاریخ هنر و موضوعاتی در رابطه با طراحی و نقاشی، حضور یافته است
در کمال ناباوری کافکا از این دوره حدود ۱۵۰ طرح دارد که باقی ماندهاند. در همین مقطع است که او اولین تلاشهایش را برای نوشتن و نویسنده شدن به کار میگیرد.
تصویری از کافکا/ سال۱۹۲۳
نجات نقاشیهای کافکا توسط مکس برو
باید گفت فرانتس کافکا یکی از معدود نویسندگانی است که نسبت به آثارش انتقادهای تندی را مطرح میکرده. این روحیه تا آن حد برای او جدی بوده که طرحها و ایدههایی که ضعیف میدانسته را مکتوب نمیکرده است.
این درحالی است که او به سال ۱۹۰۲ با مکس برو آشنا میشود. مکس یکی از مشتاقان آثار این نویسنده بوده است. تاثیر مکس برو بر زندگی کافکا تا جایی بوده که تعدادی از هنرمندان و مخاطبان نظرشان این است که اگر او نبود، فرانتس کافکایی هم در کار نبود.
مکس در ابتدا نمیدانسته که کافکا نویسنده است. او تصور میکرده کافکا هنرمندی است که صرفا در رشته هنرهای تجسمی فعالیت میکند.
کافکا و مکس برو در واقع همدانشگاهی بودهاند؛ منتهی کافکا یک سال از او جلوتر بوده؛ لذا یادداشتهای سخنرانیهایش را به مکس داده است.
یک اثر دیگر از کافکا/ خلق شده به سال ۱۹۲۴
پس از آشنایی این دو و رفاقتی که بینشان در میگیرد، فرانتس کافکا برخی از طرحها را به ماکس داد. او طرحهایی هم داشته که آنها را در حاشیه یادداشتهایش کشیده بوده؛ که این آثار را نیز از یادداشتها جدا میکند و به مکس میدهد.
مکس که او را یکی از طرفداران و حامیان پر و پا قرص کافکا میدانند، بعدا در یادداشتهای خود گفته کافکا نقاشی و طراحیهایش را «خطنویسی» میدانسته و چنین عبارتی را برای آنها به کار میبرده است.
وصیتنامه فرانتس کافکا و ...
بیماری کافکا بنا بر آنچه باقی مانده و مطرح شده، عارضه حنجره یا چیزی شبیه سرطان بوده است. این بیماری هرچه میگذرد حال کافکا را بدتر و بدتر میکند. حال کافکا تا آن حد وخیم میشود که در نهایت او را به سال ۱۹۲۴ در آسایشگاهی خارج از شهر وین بستری میکنند. او در نهایت سوم ژوئن همان سال از دنیا رفت.
موضوع این است که این نویسنده پیش از مرگ ۹۰ درصد آثارش را سوزانده است که اگر باقی بودند شاید از او نویسندهای مشهورتر و محبوبتر میساختند. کافکا طی این کتاب سوزی چند رمان نیمه کاره را نیز آتش زده است.
فرانتس چهل ساله قبل از مرگش دو نامه به مکس داده که حکم وصیتنامه دارند. او طی این دو نوشته در کلیت کلام، تاکید کرده که مکس باید تمام آثارش از جمله نقاشیهایش را بسوزاند.
یک اثر دیگر از فرانتس کافکا که نزد مکس برو امانت بوده است/ سال خلق ۱۹۲۴
بخشی از وصیتنامه کافکا
بخشی از وصیتنامه کافکا به این قرار است:
«مکسِ عزیزم، آخرین درخواست من: دفترچههای خاطرات، دست نوشتهها، نامههای خودم یا دیگران، نقاشیها و هرآنچه به جا میگذارم را بدون خواندن و دیدن بسوزان. برای یافتن آنچه از من باقی مانده کمد کتابهایم و دیگر کمدها را بگرد. کشوها و کمدهای میز خانه و دفتر کارم را را نیز فراموش نکن. البته هر جای دیگر نیز اثری از من دیدی، آنها را هم آتش بزن و از بین ببر.
دوست شما فرانتس کافکا»
این اثر کافکا بر اساس یادداشت همراه اثر «مست» نام دارد
مکس برو میدانسته کافکا میخواهد همه چیز را از بین ببرد، اما برعکس خواسته او، چنین کاری نمیکند. او در نهایت تمام آثار باقی مانده را تا زمان مرگ نزد خود نگاه میدارد. مکس در طول تهاجم نازیها به چکسلواکی در جنگ جهانی دوم آثار را همچنان حفظ کرده و از آسیب به دور نگه داشته است.
او اولین بیوگرافی رفیقش فرانتس کافکا را در سال ۱۹۳۷ منتشر کرده که برخی از نقاشیها نیز ضمیمه آن شدهاند.
کمی درباره نقاشیهای فرانتس کافکا
نقاشیهای کافکا پیکرههایی سیال را به تصویر میکشند که بیشتر با جوهر هندی روی کاغذ رسم شدهاند. آنها اغلب یا به تنهایی و یا با چهرههای ذهنی رسم شدهاند. سوژههای کافکا افرادی معمولی را نشان میدهد که گاه روی صندلی مینشینند یا به میز تکیه میکنند.
موضوعی که آثار فرانتس کافکا را متفاوت میکند، اغراقآمیز بودن و عدم تناسب آنهاست. در کل سوژههای کافکا چهرهها و بدنهایی در حال حرکت هستند یا برای کسب تعادل تلاش میکنند.
این نقاشی مردی را نشان میدهد که سرش را روی میز گذاشته است/ اثری دیگر از نویسنده رمان «محاکمه»
یکی دیگر از ویژگیهای آثار کافکا که بر اساس تحلیلهای آکادمیک و توسط کارشناسان به دست آمده، مقوله مینیمال در نقاشیهای اوست. و اینکه با دیدن آثارش، این تصور ایجاد میشود که نیمهتمام هستند و تکمیل نشدهاند.
با اینکه از احساس کافکا نسبت به توجهی که به آثارش در دنیای امروز وجود دارد، مطلع نیستیم اما بدون شک این طرحوارهها و نقاشیها نسبت به ذهنیت و عملکرد هنری او اطلاعات بیشتر و دقیقتری به ما میدهند. و نیز به همین واسطه است که میتوان دستاوردهای ادبی او را به شکلی ظریفتر تحلیل کرد.
در پایان باید گفت «فرانتسکافکا؛ نقاش» اولین کتاب جامع از نقاشیهای فرانتس کافکاست که صد طرح و نقاشی از او را در بر گرفته است.