یک نویسنده اهل گیلان :
وزارت ارشاد به نویسندگان گمنام هم توجه کند
یک نویسنده گیلانی با بیان اینکه امیدوارم وزارت ارشاد کمک کند تا نویسندگان و شاعران جوان بتوانند به سهولت کتابهایشان را منتشر کنند، گفت: وقتی نویسنده کتابش را مینویسد و به انتشارات دولتی و یا خصوصی میبرد قبول نمیکنند میگویند برای ما به صرفه نیست چون شما را کسی نمیشناسد، متاسفانه در حال حاضر دنیای نشر و انتشارات بیشتر روی نویسندگان مشهور تمرکز کردهاند و به نویسندگان گمنام توجه نمیشود.
به گزارش ایلنا، در کشور ما علاوه بر نویسندگان معروف، نویسندگان زیادی وجود دارند که گمنام هستند، همانهایی که شاید علاقه و استعداد فراوانی نسبت به دیگران داشته باشند اما بنا بر مشکلات مادی و معنوی شناخته شده نیستند یا اگر هم باشند این روزها بیرمق شدهاند.
رسولی عمارلویی یکی از همان نویسندگان گمنام است که نوشته هایش را با هزینه خودش چاپ میکند و در کنار پیاده رو کتاب هایش را می چیند و در پایان روز نیز با کیسه پر از کتاب فروخته نشده به منزل باز میگردد.
ارسلان رسولی معروف به رسولی عمارلویی در ماشمیان عمارلو بخش خورگام شهرستان رودبار گیلان به دنیا آمد از آنجایی که در دهه ۳۰ مدرسه دولتی به ندرت در بخشها و روستاها دایر بود بنابراین در مکتب خانه پدرش عبدالرحمن که از مردان با سواد و خوشنام آن زمان که در روستاهای رحمت آباد، خورگام رودبار و امامزاده هاشم گیلان بود روخوانی قرآن را یاد گرفت.
وی پس از مدتی از رودبار به همراه خانواده عازم شمال و در غرب مازندران روستای خوشامیان کلار آباد ساکن و سپس به سلمان شهر فعلی (متل قو) برای کارگری عزیمت کرد.
شعر و نویسندگی را با روزنامه دیواری در مدرسه و دبیرستان آغاز کرد و از سال ۱۳۴۲ وارد قصهنویسی و خبرنگاری در روزنامهها و مجلات رسمی آن زمان شد. سوژه داستان و قصههای بلند و کوتاهش را در گفتوگوهای مردمی و قشر ضعیف جامعه آن روزگار تولید و در روزنامهها و مجلات سراسری آن زمان با نام خودش منتشر میکرد.
اولین کتاب وی با نام سقوط ۵۷ اوایل انقلاب منتشر شد پس از آن کتابهای قیام، دانشآموز تنبل، قصههای عمو، بازگشت از قیامت، مناجات سرگالش وارد بازار کتاب شدند.
این نویسنده در ادامه می گوید: قبل از انقلاب و تا دهه ۷۰ مردم به کتاب و کتابخانی و به نویسنده اهمیت میدادند و وقتی با مردم در بازار روبرو میشدم از من بابت کتابهایی که نوشته بودم تشکر میکردند ولی از نیمه دهه هفتاد به این طرف علاقه مردم به کتاب و کتابخوانی کمرنگ شد. خصوصاً با وارد شدن گوشیهای هوشمند و فضای مجازی در جمع خانوادهها ارتباط با کتاب و کتابخوانی به زیر ۱۰ در صد رسیده است.
به گفته عمارلویی یک نویسنده دوست دارد اول از همه خانواده اش کتابهای وی را بخوانند در حالی که چنین اتفاقی نمیافتد، از دیگر مشکلات نویسندهها این است که نویسنده با دلگرمی به دنبال سوژهها و قصههای جذاب و تأثیرگذار برود و قصهاش را خلق کند در صورتی که اینطور نیست.
این نویسنده ادامه میدهد: دوستی دارم که کارگر خدماتی یکی از شهرداریهای مازندران است یک روز پیش من آمد و گفت من یک کتاب نوشتم با پول خودم آن را چاپ کردم، دلم میخواست برای من هم مثل شما مراسم رونمایی میگرفتند در عوض همکارانم مسخرهام میکنند و میگویند بهجای نوشتن کتاب کف خیابان را خوب تمیز کن، گریهام گرفت و دستش را که هم قلم بهدست میگیرد و هم برای تمیز کردن کف خیابان را با دستهایش جارو میزند بوسیدم. برای تسکین دلش درد خودم را به او گفتم، که همکاران من هم با دیدن کتابهایم میگویند بجای اینها به فکر زندگی و پول در آوردن باشم.
وی با تأسف از بیتوجهی شرکتهای انتشاراتی به نویسندگان گمنام تاکید میکند: مگر چه اتفاقی باید بیافتد تا نویسندگان گمنام هم دیده شوند. امیدوارم وزارت ارشاد کمک کند تا نویسندگان و شاعران جوان هم به سهولت کتابهای شان را منتشر کنند.
رسولی عمارلویی در حال حاضر کتاب “معلم مدرسه” را در دست ویرایش دارد که بهزودی منتشر خواهد شد.