ملکیان:
یک شعبه از اخلاقی زیستن، شرکت در امور خیریه و نیکوکاری است
مصطفی ملکیان تاکید کرد: به میزان کمک اخلاقی که من میکنم، درد و رنج در عالم انسانی را کاهش میدهم. اما این عمل نیکو، کارکردی برای منِ کننده خیر نیز دارد و آن اینکه حب مال در درون من کم میشود.
به گزارش ایلنا، پنجمین جلسه از درسگفتار فلسفه و اخلاق نیکوکاری با تدریس فیلسوف اخلاق، مصطفی ملکیان و به میزبانی آگاپه امروز برگزار شد.
در نشست چهارم به طور تفصیلی درباره اخلاقی زیستن و ارتباط آن با امور خیریه صحبت شد.
ملکیان در جواب به این سوال که چرا برای اخلاقی زیستن تکلیف داریم در امور خیریه شرکت کنیم، گفت: وقتی من اخلاقی عمل میکنم، کاری میکنم برای خودم و کاری میکنم برای دنیای بیرون. به میزان کمک اخلاقی که من میکنم، درد و رنج در عالم انسانی را کاهش میدهم. اما این عمل نیکو، کارکردی برای منِ کننده خیر نیز دارد و آن اینکه حب مال در درون من کم میشود. مال دوستی در درونم تضعیف میشود. هر چه مال دوستی در درونم تضعیف شود، من خودشکوفاتر میشوم.
وی ابتدا اخلاقی زیستن را در چهار مرحله توضیح داد:
مرحله اول: کاستن درد و رنج است. به این معنا که من به کسی درد و رنج غیر لازم وارد نکنم. در مواردی لازم است از روی خیرخواهی به کسی درد و رنج لازم وارد کرد. ولی مرحله اول اخلاقی زیستن کاستن درد و رنج غیرلازم از دیگران است.
مرحله دوم: اگر کسی درد و رنجی به دیگری وارد کرده، من موجبات درد و رنج وارده بر او را از بین ببرم با اینکه خودم در ایجاد این درد و رنج دخیل نیستم.
مرحله سوم: موجبات لذت و خوشی را برای طرف مقابل ایجاد کنم. علاوه بر امور بالا، موجبات شادی بیشتر و رضایت بیشتر در زندگی را برای او فراهم آورم.
مرحله چهارم: تلاش کنم او را از شر درد و رنجی که خودش برای خود ساخته خلاص کنم. بخشی از درد و رنج در زندگی ما از درون خود ما برمیخیزد مثل: ثروتطلبی، شهرتطلبی، طلب قدرت سیاسی، اهمیت احترام نزد مردم، اهمیت آبرو نزد مردم، محبوبیت و حتی علم دانشگاهی باعث میشود که حتی اگر موجبات لذتِ ما در مرحله قبل هم فراهم شده باشد، اما باز هم ما این حس لذت را احساس نکنیم.
ملکیان در مورد روش درستِ عملکردِ انجمنهای خیریه اظهار داشت: انجمنهای خیریه باید به نیازهای مردم برسند نه خواستههای مردم. بین نیاز و خواسته باید نیاز را در نظر گرفت. اگر خواسته و نیاز بر هم منطبق نیستند، باید ما نیاز را انتخاب کنیم و مصلحت را براورده کنیم. عاشق واقعی، مصلحت را در نظر میگیرد.
وی ادامه داد: خیریهها باید به نیازهای انسانها توجه کنند، نیازهای ذهن، جسم و روان انسانها نه خواستههایی که فقط هدف خوشایند بودن دارند. خیریهها باید ابتدا به امر نیازهای بیولوژیک یا فیزیولوژیک را مقدم بدارند. نیاز به خوراک، نوشاک، پوشاک، مسکن، خواب، نیاز جنسی و.. این نیازها اگر تامین نشوند، کمیت و طول زندگی فرد به خطر میافتد.
به گفته ملکیان، همچنین خیریهها در قدم بعدی باید نیاز به توجه در انسانها را برآورده کنند. برای برآورده کردن این نیاز باید چهار مرحله را طی کرد. در مرحله اول باید. هنر شنیدن را بیاموزیم ما اغلب از اینکه کسی نمیشنود ما چه میگوییم، ناراحت هستیم. هیچ وقت نمیتوانیم وضع و حالمان را برای کسی بیان کنیم. هنر شنیدن به این معنی نیست که وقتی شما حرف میزنید من سکوت کنم. هنر شنیدن یعنی من با تمام وجودم حرفهای شما را بشنوم و احساس کنم. مرحله بعدی برای توجه به کسی باید هنر گفتن داشته باشیم. هنر گفتن یعنی فضای گفتن من فضای شنیدن قبلیام باشد. حتی اگر نمیتوانم به گفتههای تو چیزی اضافه کنم ولی باز هم حول و حوش گفتههای تو صحبت کنم. مرحله سوم فهم است. فهم کردن یعنی من بتوانم پایم را در کفش شما بکنم. در پوست شما بروم. معانی جملات شما را از منظر خودتان بفهمم. به این همدلی میگوییم. در این صورت قدرت فهم با همدلی حاصل میآید. مرحله آخر قدرت همدری است. یعنی به طرف نشان دهم که سخنانت را شنیدم فهم هم کردم، تا آنجا که توان داشته باشم کوشش میکنم. همدردی یعنی من هم الان درد تو را درد خودم می دانم اما همانطور که برای درد خودم هم گاهی کاری نمیتوانم بکنم، ممکن است برای درد تو هم کاری نتوانم بکنم ولی در هر صورت تمام سعی خودم را میکنم.
وی اضافه کرد: خیریهها در مرحله بعد باید موجبات درد و رنجی که دیگران به فرد دادهاند را کم کنند و موجبات لذت، خوشی، شادی و رضایت فرد را ایجاد کنند. پتانسیل لذت بخشی به دیگران را میتوان فراهم کرد اما چون درون افراد متفاوت است، مقدار بالفعل شدن آن لذت در هر فردی متفاوت خواهد بود. ما صرفا میتوانیم موجبات لذت را فراهم کنیم. سه ساحت در درون انسان وجود دارد که با توجه به آنها وقتی موجبات لذت فراهم شد، از آن موقعیت لذت میبرد یا نمیبرد. این سه چیز باورها، احساسات و عواطف و در آخر خواستهها و اهداف هرکسی هستند که فرهنگ فرد را میسازند.
ملکیان با بیان اینکمه مرحله بعدی که خیریهها باید به آن توجه کنند، تبدیل کردن موجبات لذت به لذت بردن است که با تغییر همان سه مورد درونی یعنی باورها، احساسات و خواسته ها اتفاق میافتد، تصریح کرد: یعنی نه تنها یک فضای لذتبخش برای انسانها ایجاد کنیم بلکه باورها، احساسات و خواستههای آنها را به سمتی ببریم که از زندگی بیشتر لذت ببرند.
وی ادامه داد: برای اینکه لذت در انسانها به حداکثر برسد باید این سه مورد سالم شوند. سلامت باورها به صدقشان و عدم سلامتشان به کذبشان بستگی دارد. هر چه باورهای ما صادقتر باشند و باورهای کاذبمان کمتر باشد، از نظر ساحت عقیدتی و معرفتی سالمتر هستیم.
به گفته ملکیان،احساسات بجا، سالم هستند و احساسات نابجا، ناسالم هستند. احساسات و عواطف سالم و ناسالم بودنشان به بجا بودن یا نابجا بودن بستگی دارد. مثلا خشم تو از حرفی که کسی به تو زد نابجا است. یعنی یا به متعلق نامناسبی تعلق گرفته است یا درجهاش مناسب نیست.
ملکیان با بیان اینکه سلامت و عدم سلامت خواستهها و اهداف به معقول و نامعقول بودن خواسته ربط دارد، خاطرنشان کرد: نمیتوان خواستهات این باشد که منزلت را تعمیر کنی ولی گرد و خاک بلند نشود و صدای تیشه به گوشات نرسد. خواسته معقول یعنی خواستهای که همه هزینههایش را به همراه فایدههایش بپذیری. نخواهی فقط فایده داشته باشد ولی هزینهای نداشته باشد.
وی افزود: خیریهها در این مرحله باید تلاش کنند فرهنگ درونی انسانها را عوض کنند. اگر باور کاذبی را از کسی بیرون بکشید و عوض کنید به او کمک بزرگی کردهاید. اگر یکی از احساسات و عواطف نابجای کسی را عوض کنید به او کمک بزرگی کردهاید.
ملکیان در پایان مباحث خود ابراز داشت: اگر خیریهها بتوانند این سه مورد را مرمت کنند، خدمت بزرگی به افراد کردهاند. باید دقت کرد که بقیه خدمات، موجبات لذت را فراهم میآورد ولی این مورد، خودِ لذت را فراهم میآورد. تا الان موجبات لذت را فراهم میآوردیم ولی الان خودِ لذت فراهم میشود.
نشستهای فلسفه و اخلاق نیکوکاری هفتهی آخر هرماه به میزبانی آگاپه برگزار میشود. برای مشاهده کامل این جلسات میتوانید آن را از آپارات آگاپه یا آکادمی آگاپه مشاهده کنید.