ایلنا بررسی میکند؛
رشد بورس؛ نعمت یا نقمت
بورس در اوج است و اگر همه چیز درست باشد به زودی باید تاثیر رونق بیسابقه بازار سرمایه را در تولید ببینیم. جهش تولید با تامین منابع حاصل از بورس منجر به کاهش وابستگی واحدهای تولید به نظام بانکی و جلوگیری از ورشکستگی آنها و اخراج کارگران میشود؛ اینها همه وقتی ممکن است که به این نتیجه رسیده باشیم که رشد بورس واقعی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رکوردشکنی بیسابقه بورس، بازار سرمایه را به نقل محافل اقتصادی تبدیل کرده است. تحلیلهای متفاوتی درباره یک میلیونی شدن شاخص بورس ارائه میشود. در شرایطی که برخی هشدار میدهند بازار سرمایه به دلیل دخالتهای آشکار و پنهان حبابی است و سهامدارانی که بعضا اموال و دارایی خود را فروخته و در این بازار سرمایهگذاری کردهاند با ریزش بورس، به شدت زیان میکنند، برخی دیگر، ازجمله مسئولان دولتی، بر این نظر هستند که حبابی وجود ندارد و با اتخاذ برخی سیاستهای حمایتی، بازار سرمایه بالاخره جایگاه خود را پیدا کرده است.
از جنبههای سوداگرانه بورس که بگذریم، بازار سرمایه کارکرد مشخص و مهمی دارد و آن تامین نقدینگی واحدهای اقتصادی است. این مهم وقتی بدانیم که در حال حاضر مشکل اصلی واحدهای اقتصادی نداشتن نقدینگی است، بیشتر خود را نشان میدهد.
اخیرا مهدی صادقی نیارکی (معاون امور صنایع وزیر صنعت، معدن و تجارت) با بیان اینکه پیشبینی شده بنگاههای تولیدی در سال جاری به حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی نیاز دارند، گفت: بخش خصوصی میتواند بورس را به عنوان یک فرصت درنظر بگیرد و از این منبع برای تامین بخشی از نقدینگی خود استفاده کنند، چراکه در زمینه منابع بانکی هم محدودیتهایی وجود دارد و واحدهای تولیدی برای تامین نقدینگی نمیتواند همیشه وابسته به نظام بانکی باشند.
واکاوی این گفتهها اهمیت موضوع بورس را بیش از پیش نشان میدهد. همانطور که عنوان شد یکی از اصلیترین مشکلات حال حاضر واحدهای اقتصادی نداشتن نقدینگی است. آنها در شرایط رکود و بحران اقتصادی مجبورند وامهای با نرخ بهره بالا از بانکها بگیرند، آنقدر که درصد بالایی از واحدها بدهکار و برخی از آنها ورشکسته شدهاند. به خوبی میدانیم ضربه نهایی را از دومینوی نبود سرمایه، گرفتن وام با بهره بالا، نداشتن توان بازپرداخت و ضبط شدن وثایق و نهایتا ورشکستگی و تعطیل شدن واحد تولیدی، کارگران میخورند. در سالهای اخیر بارها شاهد این اتفاق بودهایم که واحدی تولیدی ورشکسته اعلام شده و کارگران آن به جمع لشکر عظیم بیکاران پیوستهاند. بر این اساس، میتوان استقبال از بورس را به فال نیک گرفت، چون واحدهای تولیدی سرمایه خود را از فروش سهام به دست میآورند و نیازی به بانک و وام گرفتن ندارند.
ما میدانیم که واحدهای تولید مشکل نقدینگی دارند و در سالهای اخیر برای رفع این مشکل وام گرفته، اما وام با نرخ بهره بالا خود مشکلات را افزایش داده و واحدهای تولیدی را در باتلاق بدهی گرفتار کرده است. همانطور که عنوان شد باید وابستگی واحدهای تولیدی به نظام بانکی کم شود، اما وضعیت درباره بورس هم معلوم نیست
فتحالله بیات (کارشناس روابط کار و فعال کارگری) به ایلنا میگوید: اصل اینکه باید وابستگی تولید به بانکها کاهش پیدا کند درست است، اما در اینکه بورس در شرایط فعلی ابزار این کاهش وابستگی باشد، شک و شبهههایی وجود دارد.
ترس از ترکیدن حباب
تمامی نگرانیهای کارشناسانی که چندان نسبت به بورس و رکوردشکنی بیسابقه آن خوشبین نیستند، این است که بورس به دلایل برخی دستکاریها و سوداگریها حبابی شده باشد و این حباب بترکد. در سطح کلان این تحلیل پرطرفدار است که دولت در شرایط تحریم و کاهش چشمگیر صادرات نفت، قصد دارد با جمعآوری سرمایههای خرد وضعیت را مدیریت کند. این دیدگاه با این فرض کامل میشود که در بازار سرمایه تهران حداقل ۱۰ ابر حباب وجود دارد که دیر یا زود میترکند و منجر به کاهش ارزش سرمایههای سرمایهداران خرد میشوند. با این همه، همچنان نمیتوان از هدف نهایی رونق بورس غافل ماند؛ اینکه رونق بورس میتواند به واحدهای تولیدی که زیر فشار تحریم و کرونا کمر خم کردهاند، کمک کند.
بیات میگوید: ما میدانیم که واحدهای تولید مشکل نقدینگی دارند و در سالهای اخیر برای رفع این مشکل وام گرفته، اما وام با نرخ بهره بالا خود مشکلات را افزایش داده و واحدهای تولیدی را در باتلاق بدهی گرفتار کرده است. همانطور که عنوان شد باید وابستگی واحدهای تولیدی به نظام بانکی کم شود، اما وضعیت درباره بورس هم معلوم نیست.
او ادامه میدهد: در ماههای اخیر شاهد ابر عرضههایی در بورس بودیم که یکی از آخرین و مهمترین آنها عرضه سهام شستا بود. دیدیم که این عرضه به چه بحثهایی دامن زد و موافقان و مخالفان در برابر هم صفآرایی کردند. به دیده تردید نگریستن به رشد بورس، نشان میدهد که سازوکارهای شفاف و اطمینانآفرینی نیست. وقتی چنین نباشد، نمیتوان به غایتی که برای بورس در نظر گرفته شده، امید بست و گفت رشد بورس منجر به کاهش وابستگی تولید به نطام بانکی میشود.
این فعال کارگری عنوان میکند: یکی از عمده دلایل بیاعتمادی این است که کارها دستورالعملی صورت میگیرد، یعنی دولت جای مشورت و نظرخواهی با شرکای اجتماعی، تصمیمی را میگیرد و عملیاتی میکند. بر فرض مثال درباره شستا که سرمایهای بین نسلی است بدون در نظر گرفتن نظر صاحبان اصلی تامین اجتماعی، یعنی کارگران و بازنشستگان، عرضه صورت گرفت. ما معتقدیم مشورت با تشکلهای کارگری و بازنشستگان ضرر که ندارد هیچ، به نفع دولت هم تمام میشود و اعتماد عمومی را تقویت میکند.
او ادامه میدهد: همچنین ما انتظار داشتیم در عرضه سهام شستا امتیازاتی به کارگران و بازنشستگان بدهند. هنوز هم برای این کار دیر نشده و این نوعی احترام و ادای دین به کارگران و بازنشستگان است.
بخش خصوصی میتواند بورس را به عنوان یک فرصت در نظر بگیرد و از این منبع برای تامین بخشی از نقدینگی خود استفاده کنند، چراکه در زمینه منابع بانکی هم محدودیتهایی وجود دارد و واحدهای تولیدی برای تامین نقدینگی نمیتواند همیشه وابسته به نظام بانکی باشند
بیات با بیان اینکه ما از هر تصمیمی که به رونق تولید بینجامد حمایت میکنیم و با هر تصمیمی که باعث ضربه زدن به تولید میشود، مخالفیم، عنوان میکند: در بحث بورس بازی و خرید و فروش سهام باید یک نکته دیگر را هم در نظر داشت. بورس کاری تخصصی است و فعالیت در آن نیازمند آموزش است. اکنون که فصل رونق بورس است افراد به ویژه کارگران باید چنین چیزی را مد نظر داشته باشند و بیگدار به آب نزنند. به هر حال ما امیدواریم این دیدگاه خوشبینانه که رونق بورس مشکل نقدینگی واحدهای تولیدی را رفع میکند و باعث کاهش وابستگی تولید به نظام بانکی میشود، محقق شود و کارگران که در سالهای اخیر مدام سایه بیکاری و تعدیل نیرو را بالای سر خودشان حس کردهاند، منتفع شوند.
رشد بورس؛ نعمت یا نقمت
هر وضعیتی در خود فرصتها و تهدیدهایی دارد و اینکه نهایتا برخی اتفاقات منجر به گشایشهای اقتصادی شود یا برعکس رکود و ورشکستگی را به دنبال داشته باشد، بستگی به تصمیماتی دارد که گرفته میشود. در حوزههای اقتصادی همیشه پای سوداگران و سودجویان وسط است. آنها در شرایط کنونی که بورس هر روز قلهای جدید را فتح میکند، در کمین نشستهاند و میخواهند در فرصت مناسب سهام سهامداران خرد را از آن خود کنند. دولت جای اینکه به بازیگر اصلی بورس تبدیل شده و ابرسهامدار شود، اکنون که بالاخره تصمیم به واگذاری داراییهایش گرفته، باید نقش حمایتگر و ناظر را ایفا و از سهامداران در برابر سوداگران دفاع کند. به این صورت بازار سرمایه جایگاه واقعی خود را پیدا میکند و این چنین دور از ذهن نیست که رونق آن منجر به جهش تولید شود. هیچکس به اندازه کارگران از رونق تولید سود نمیبرند. رونق تولید با خود امنیت شغلی و درآمد مکفی میآورد؛ آرزویی که سالهاست کارگران دارند.